چگونگی پاسخ ایران به جنایت صهیونیستها
به شهادت رساندن شهید سیدرضی موسوی در سوریه توسط رژیم صهیونیستی دربردارنده نکات مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
حسن کاظمیقمی در یادداشتی نوشت: اقدام جنایتکارانه رژیم غاصب صهیونیستی در به شهادت رساندن شهید سرافراز سیدرضی موسوی در سوریه دربردارنده نکات مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. درچنین شرایطی پیش از هر چیز باید به 2 نکته مهم توجه داشت؛ اینکه ترور این شهید بزرگوار که به دعوت حکومت سوریه و بهعنوان مستشار نظامی در خاک این کشور حضور داشت، از یکسو نقض فاحش موازین حقوق بینالملل بهحساب میآید و ازسوی دیگر «تجاوز» به خاک این کشور است و اقدامی بهشمار میرود که از جنبه حقوق بینالملل باید مورد پیگیری قرار گیرد.
در چنین شرایطی مقامهای رژیمصهیونیستی باید بدانند که چنین اقدام جنایتکارانهای بهطور قطع بیپاسخ نخواهد ماند و جمهوریاسلامی در زمان مناسب، پاسخی محکم به اینگونه اقدامهای سبعانه خواهد داد. دراینمیان اما پیش از بررسی چگونگی و کیفیت پاسخ ایران به این اقدام تروریستی، باید به بررسی اهداف صهیونیستها از انجام جنایت پرداخت.
درشرایط کنونی تحولات منطقه و همچنین سرزمینهای اشغالی، نکته قابل توجه این است که چنین اقدامهایی نوعی فرافکنی ازسوی تلآویو با هدف خلاصی از بحرانی است که این روزها با آن دست به گریبان هستند. امروز این رژیم در داخل سرزمینهای اشغالی به دام افتاده و برای رهایی از چنین وضعیتی، بهدنبال ایجاد مناطق جدید درگیری است تا بهواسطه آن، دولتهای استکباری حامی را درگیر جنگ در غزه کند تا بلکه مفری برای خروج از بحران بیابد. نکته اینجاست که برآیند 80روز مقاومت مردم غزه و گروههای مبارز فلسطینی، ازجمله حماس و جهاد اسلامی، شکست نظامی کامل این رژیم را به نمایش گذاشتهاست؛ موضوعی که نمایانگر ناکامی سنگین تلآویو در اجراییسازی ادعای نابودی دوهفتهای حماس است. صهیونیستها ادعای نابودی و آواره کردن مردم غزه را مطرح میکردند اما امروز ویرانههای غزه به کمینگاههایی برای هدف قرار دادن سربازان متجاوز صهیونیست و انهدام تجهیزات و تانکهای آنان تبدیل شدهاست. آمار حیرتانگیز کشتهها و انهدام خودروهای نظامی صهیونیستها در غزه مهر باطلی بود بر تصویرسازی اسطورهای آنان از قدرت نظامیشان.
نکته دیگری که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد، عقبنشینی محسوس آمریکا طی روزها و هفتههای اخیر از موضع حمایتی پیشین خود از تلآویو است. برخلاف روزهای نخست جنگ در غزه که آمریکاییها اقدامهای گستردهای را برای پشتیبانی از رژیمصهیونیستی بهمنظور ادامه عملیات نظامی در غزه بهعمل میآوردند، ازجمله ارسال ناوهایشان به منطقه، اکنون شاهد عقب نشستن آنان از موضع حمایتی پیشین هستیم. اکنون دیگر واشنگتن نیز نمیتواند موضع دفاعی گذشته را از تلآویو داشته باشد ولو اینکه از ابزار وتو برای کاهش فشارهای جهانی علیه رژیمصهیونیستی در سازمانهای بینالمللی استفاده کند.
موضوع مهم دیگر، خیزش ضدصهیونیستی امروز در محورمقاومت است. اکنون شاهدیم که در کشورهای مختلف ازجمله عراق، سوریه، یمن، لبنان و... علیه مواضع رژیمصهیونیستی و حامیانش اقدامهای عملی مؤثری انجام میشود که آنان را به ستوه آورده است. موضع قهرمانانه یمنیها در حمایت از مردم مظلوم فلسطین شاهدی براین مدعاست. از یکسو باید بالاگرفتن بحرانهای داخلی در دولت رژیمصهیونیستی را مدنظر قرار داد و از سوی دیگر شاهد گسترش کشمکشها درون کابینه نتانیاهو هستیم. همچنین اختلافهای سیاسیون و نظامیان صهیونیست بالا گرفته است. دراین میان بحرانهای اقتصادی تلآویو نیز مزید بر علت شده تا این گزاره اثبات شود که آنان از مسیر نظامی دستاوردی در غزه نخواهند داشت و تداوم این راهبرد کابوس جنگ فرسایشی را برای تلآویو پررنگتر از گذشته کرده است. بنابراین اقدامهایی مانند ترور مستشار نظامی ایران در سوریه، که بهمنظور مقابله با تروریسم و بهدعوت دمشق در این کشور حضور داشته، به این امید انجام میشود که به واکنش ایران و درگیر شدن با آمریکا و دیگر دولتهای غربی حامی تلآویو در جنگ منجر شود.
نکته محوری این است که قطعا باید به چنین اقدامهایی در زمان مناسب، پاسخ مقتضی داده شود. در شرایط کنونی تحولات منطقه و سرزمینهای اشغالی، موضع جمهوریاسلامی این است که ورود به یک اقدام مستقیم، شاید کمی زود باشد. باید بررسیهای لازم دراین زمینه انجام شود، کما اینکه ابزارهای دیگری نیز برای پاسخگویی وجود دارد که مقدم بر عملیات هستند و در زمان مقتضی انجام میشود.
ارسال کردن دیدگاه جدید