حضرت زهرا(س) در «خطبه عیادت» به تبیین ویژگی های حکومت علوی پرداخت

حضرت زهرا(س) در خطبه عیادت به تبیین شرایط موجود، پیش‌بینی آینده‌ای ناخوشایند برای مسلمانان، ویژگی‌های حکومت علوی، ضعف فکری و اختلاف نظرهای مردم، مسؤولیت مردم در برابر فساد حکومت می پردازد.

 

امروز بیستم جمادی‌الثانی سالروز میلاد باسعادت بانوی دو عالم حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها است. حضرت فاطمه زهرا (س) دختر پیامبر اعظم (ص) کوثر فیض بخشی است که خداوند متعال به وجود او، شماتت دشمنان پیامبر را که آن حضرت را بی نسل و فرزند توصیف می‌کردند، پاسخ داده و سوره کوثر را نازل فرموده است: «انّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ…».سرور زنان عالم، نزد پیامبر (ص) جایگاه والایی داشت، تا آنجا که درباره او فرمود: «فاطمة بَضعةٌ مِنّی، فَمن اَغضبها فقد اَغْضَبنی»؛ فاطمه پاره تن من است، هر که او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است.

خطبه حضرت صدیقه طاهره (س) در جمع زنان مدینه یا خطبه عیادت سخنان حضرت زهرا (س) دختر پیامبر (ص) در جمع زنان مدینه، در اعتراض به غصب خلافت است. این سخنان در ترسیم وضعیت موجود پس از رحلت پیامبر (ص)، هشدار نسبت به آینده جامعه اسلامی و فصاحت و بلاغت دارای اهمیت دانسته شده است. بر همین اساس با محمد مهدی جعفری مفسر نهج‌البلاغه به گفت و گو پرداختیم که حاصل آن در ادامه تقدیم می‌شود:

 

محمد مهدی جعفری پژوهشگر دینی و مفسر نهج‌البلاغه در گفت و گو با مهر گفت: حضرت فاطمه (س) در خطبه عیادت ضمن اعلام برائت از پیمان‌شکنان و نکوهش مردم دنباله‌رو، تصویری از بی‌وفایی آنان ترسیم می‌کند و در چند محور به تبیین شرایط موجود، پیش‌بینی آینده‌ای ناخوشایند برای مسلمانان، ویژگی‌های حکومت علوی، ضعف فکری و اختلاف نظر مردم مدینه، مسؤولیت مردم در برابر فساد حکومت و ترسیم چهره سقیفه می‌پردازد. آن حضرت در این خطبه به چند آیه قرآن از جمله آیه ۸۰ سوره مائده درباره عاقبت پیروی از هوا و هوس، ۹۶ سوره اعراف و ۵۱ سوره زمر درباره ملامت کسانی که از حق پیروی نمی‌کنند و ۳۵ سوره یونس درباره انسان‌های شایسته رهبری نیز استناد می‌کند.

وی افزود: حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بعد از رحلت پیامبر خدا وقتی دید عده‌ای دنیاپرست و قدرت طلب در سقیفه بنی ساعده جمع شدند و جانشینی رسول خدا را که حق مسلم امیرمومنان حضرت علی بود را ربودند و به دست نااهلان سپردند بسیار برآشفت، آن هم نه برای اینکه حق همسر ایشان از بین رفته است بلکه به این دلیل ناراحت شدند که مسیر اسلام با این اقدام منحرف شده بود. از این رو حضرت به مسجد رفتند و خطبه‌ای ایراد فرمودند که به خطبه فدکیه مشهور است.

جعفری ادامه داد: آنان علاوه بر اینکه خلافت را از بین بردند فدک را که هدیه و صله خاص رسول خدا به حضرت فاطمه زهرا بود به این بهانه که رسول خدا فرموده است انبیا ارث نمی‌گذارند را نیز غصب کردند. با وجود اختلافی که در این حدیث و مفهوم آن وجود دارد حتی اگر این برداشت از کلام رسول الله درست باشد فدک یک هدیه بود و ارث نبود. بعد از این جریان بود که حضرت زهرا به سفارش امام علی به منظور حفظ وحدت مسلمانان اعتراضی نکردند.

مفسر نهج‌البلاغه اضافه کرد: بعد از مدتی حضرت زهرا بیمار شدند و زنان مهاجر و انصار به عیادت حضرت آمدند و جویای حال ایشان شدند برای همین خطاب به حضرت گفتند: ای دختر رسول خدا از این بیماری چگونه شب را به بامداد می‌رسانی؛ این بانوی عظیم الشان به جای اینکه به آنان یک پاسخ معمولی بدهند و از احوال خویش صحبت داشته باشند بعد از حمد و ستایش پروردگار و صلوات بر رسول خدا فرمودند سوگند به الله در حالی این شب‌های تیره پایمال کردن حق را به بامداد می‌رسانم که از دنیای شما نفرت دارم و با کینه و خشم از مردانتان بیزاری می‌جویم.

جعفری عنوان کرد: منظور حضرت از این سخن آن است که یعنی از کسانی که خلافت را به افراد نااهل سپردند از روی دنیا پرستی بود و من از چنین دنیایی و قدرتی بسیار متنفر هستم و با کینه و خشم از مردان شما که مهاجر و انصار بودند بیزار هستم. مهاجر و انصار کسانی بودند که در زمان رسول خدا در مکه و مدینه فداکاری‌ها انجام داده و در راه اسلام شهدا داده بودند و ایثار و تلاش‌های فراوان داشتند اما الان بر سر قدرت با یکدیگر می‌جنگند برای همین می‌فرماید از اینکه از روحیه و صفاتی خوبی که داشته اند برگشته‌اند و چنین تغییر کرده‌اند بیزار هستم.

وی افزود: انسان بر اصولی که به آن معتقد است باید ایستادگی کند و بر ایمانش همیشه یکسان باشد. حضرت می‌فرمایند چه زشت است شمشیر تیزی که به هنگام مناسب برای بریدن کند شود؛ یعنی افرادی که موقع شناس نیستند و در آنجا که باید با عزم و استوار و آهنگی پایدار از حق دفاع کنند سکوت می‌کنند و اقدامی نمی‌کنند از این رو به شمشیری توصیف می‌شوند که هنگام جنگیدن کند می‌شود.

این مفسر نهج‌البلاغه اضافه کرد: حضرت همچنین فرمودند چقدر زشت است بازی گری و به خود نجنبیدن بعد از آن همه تلاش و جدیت. آن مردان بعد از آن همه تلاش و جدیتی که در دوران رسول خدا و برای خدا و حفظ اسلام و وحدت مسلمانان انجام دادند در حال حاضر همان‌ها به افراد بازیگری تبدیل شده‌اند که یک جا نشسته‌اند و سکوت پیشه کردند. کوبیدن بر سنگ خارا و شکاف برداشتن سر نیزه و نگرش‌های اشتباه و لغزش‌هایی در خواسته‌ها؛ این صفات و حالات مردان شما است. و چه بد چیزی است آنچه مردانتان با نفس پرستی برای آینده خود پیش فرستادند که آن چیز خشم خداست بر آنان و گرفتاری در عذابی جاودان؛ آنان با سکوتشان و یاری افراد نااهل و ربودن حق مسلم امام علی همه از روی نفس پرستی بوده است. در واقع چیزی است که برای آینده خودشان در این جهان و آن جهان پیش فرستاده‌اند و آن توشه خشم خدا است که با این اقدام علیه خودشان انجام داده‌اند. قطعاً آنان در عذابی جاویدان خواهند بود.

جعفری ادامه داد: حضرت می‌فرماید ریسمان گناه همکاری کردن با حاکمان ناشایست و ستمگر را به گردن خود افکندم و سنگینی مسؤولیت آن را بر آنان بار کردم و باران تاخت و تازهای آینده چنین اقدام ناشایست را بر سر و رویشان پاشیدم؛ مراد آن است که اهل سقیفه و مهاجر و انصار مسؤولیت این اشتباه و گناه را باید بپذیرند و این گونه نیست که اگر سکوت پیشه کنند و هیچ اقدامی انجام ندهند بگویند ما وظیفه خود را انجام داده‌ایم؛ خیر چنین نیست! چرا که در آینده این اقدام عوارض خواهد داشت و فرجام‌ها و سرانجام‌هایی دارد که عذاب برای خودشان و نارضایتی و گرفتاری برای مردم است.

وی افزود: پس هلاکت و جراحت و دوری از رحمت خدا بهره ستمگران است این سخن اشاره به آیات قرآن کریم دارد که حضرت می‌فرمایند وای بر آنان که جانشینی را از پایگاه‌های استوار رسالت و پایه‌های نبوت و راهنمایی و فرودگاه جبرئیل امین و کارآزموده که شایسته‌ترین فرد در امور دنیا و دین جدا ساختند. حضرت در این بیان اشاره به آیه ۱۵ سوره زمر دارد. همچنین می‌فرماید بدانید این زیان آشکار است؛ طبق آیات قرآن کریم خسارتی برای همه محسوب می‌شود. حضرت به جمع فرمودند چه انگیزه‌ای باعث شد که با ابوالحسن انتقام جویانه برخورد کنید در حالی که شمشیر بزرگ او در رویارویی با نابایسته‌ها و ناشایسته‌ها بود. نترسیدن از مرگ، داشتن گام استوار در برابر باطل، سرکوب دشمنان مردم در نبردها، خشونت و سازش ناپذیری در راه خدا باعث شد که از ایشان انتقام بگیرید؟ او را از حق خودش و مردم را از شایسته‌ترین فرد محروم کنید؟؛ علت اینکه آنان چنین کردند به دلیل کینه‌ای بود که از گذشته و از دوران جاهلیت و صدر اسلام از امام علی (ع) داشتند چرا که حضرت در دوران پیامبر اکرم با مشرکین جنگید و اهل سقیفه بازماندگان آنان بودند که می‌خواستند انتقام آن روزها را از ایشان بگیرند.

این مفسر نهج‌البلاغه ادامه داد: حضرت در ادامه فرمودند اما به خدا سوگند اگر او زمام خلافت را به دست می‌گرفت اگر کسی از راه آشکار حق منحرف و از پذیرش دلایل روشن آن جدا می‌شد با گفتاری نرم و قانع کننده و با روشی انسانی و جذب کننده فرد را به راه حق بر می‌گردانید؛ مقصود حضرت در این کلام است که حضرت برای حفظ وحدت مسلمانان راه مبارزه خشونت آمیز را در پیش نمی‌گرفت بلکه برای هدایت گمراهان و کسانی که واقعاً به دلیل ندانستن از حضرت جدا شدند با استدلال و گفتاری نرم و قانع کننده آنها را به راه حق باز می‌گرداند و آنها را وادار می‌کرد که بار مسؤولیت حق را بر دوش بگیرند این گونه نبود که با خشونت رفتار کنند و مردم را با شیوه‌ای نرم و آسان به حرکت در می‌آورد. به گونه‌ای که نه مردم در حرکت خود به سوی یک زندگی نیک فرجام انسانی صدمه‌ای ببینند و نه در این راهپیمایی به سوی اهداف والای انسانی به ستوه آیند. و نه رهبر و زمامدار از پیگیری این تلاش‌ها به خستگی و ناامیدی دچار شود؛ بنابراین این روش روشی است که یک انسان مؤمن می‌داند چه هدف والایی دارد و انسان‌ها را باید به تعالی و تکامل برساند برای همین این روش را در پیش می‌گیرد و مردم را طوری پیش می‌برد که به هیچ وجه احساس خستگی نکنند و از پای در نیایند.

وی گفت: اگر حق به حضرت امیر می‌رسید مردم را بر سر چشمه‌ای می‌برد که با آبی گوارا و زلال سیراب شوند و کران تا کران سرشار از آبی پاک بدون هیچ گل و لای می‌شدند؛ مقصود حضرت در این کلام آن است که مردم را به یک زندگی انسانی راهنمایی می‌کرد که هم دنیای آنان آباد و هم دینشان محفوظ بماند. حضرت ادامه می‌دهد سیراب از آن آبشخور زندگی بخش بیرون می‌آورد و پیوسته در نهان و آشکار با خیرخواهی مردم را به راه درست راهنمایی می‌کرد بی آنکه از ثروت جامعه بخواهد برای خود سودی بر گیرد و از این جهان پر سود مردم بهره‌ای ببرد مگر نوشیدن اندکی آب؛ حضرت در اینجا اشاره به همان روش امیرمومنان می‌کند. همان روشی که حضرت وقتی بعد از ۲۵ سال به خلافت رسید خواست مردم را با خیرخواهی به راه راست راهنمایی کند بدون اینکه ثروت جامعه را بخواهد. حضرت نه اهل قدرت طلبی بود و نه ثروت اندوزی بلکه با اندک بهره‌ای از این جهان زندگی می‌کرد ولی همه منافع و ثروت هنگفت جامعه را در اختیار مردم می‌گذاشت.

جعفری بیان کرد: امام علی نسبت به مقام و هم نسبت به قدرت بی رغبت بود اما در مقابل کسانی بودند که قدرت طلب و قدرت پرست محسوب می‌شدند؛ حضرت در بخشی از این کلام به آیه ۹۶ سوره اعراف استناد می‌کند که خداوند متعال می‌فرماید اگر مردم آبادی و شهرها ایمان می‌آوردند و پروای خداوند را داشتند بی گمان برکت هایی از فراز سرشان و زیر پایشان برای آنها فرود می‌آمد اما حقیقت را دروغ دانستید و در برابر دستاورد ناسپاسی‌ها و نادیده گرفتن حقایق شناخته شده گرفتار عذاب خواهید شد. حضرت در این کلام آینده مردم را برای زنان مهاجر و انصار ترسیم کردند.

این مفسر نهج‌البلاغه در پایان گفت: حضرت در ادامه به زنان مهاجر و انصار می‌فرماید جلوتر بیایید و سراسر گوش شوید تا زنده هستید روزگار شگفتی به شما نشان می‌دهد ای کاش می‌دانستند به چه تکیه گاهی تکیه زده‌اید، به چه ستونی پشت کردید، به چه دستگیره ای چنگ زدید، علیه چه فرزندانی برخاستید و کمر به نابودی آنان بستید و چه بد سرپرستی و چه بد بدهکارانی و چه آینده‌ای در انتظار ستمکاران خواهد بود. بشارت باد شما را به شمشیری برنده به تجاوز کاری و هرج و مرج، خودکامگی ستمگران یک دنده، ستمگر خودکامه ای که ثروت و دارایی شما را در راه هوس‌ها و برنامه‌های خود برباید و جز اندکی برای شما باقی نگذارد. جمعیت متحد شما را درو کند و پراکنده سازد. افسوس و دریغ باشد شما را که در کدام سوی این جهان ایستاده‌اید راه روشن حق و حقیقت بر شما بسته شده است.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی