آرام نخواهیم گرفت مگر با گرفتن انتقام خون حاج‌قاسم و ابومهدی

مطمئناً به خاطر خون این شهیدان بیداری بزرگی در عراق به وجود آمده است و این بیداری به کشورهای دیگر هم رسیده است، منطقه دگرگون شده است. این‌ها همه مدیون فداکاری‌ها و تلاش‌ها و جان‌های شهداست.

 

ابوضیاء الصغیر ۶۲ ساله متولد نجف اشرف خود را یک نیروی خدمتگزار در حشدالشعبی می‌داند. در سفر به عراق به دفترش رفتم و ساعتی درباره جایگاه و نقش شهید سلیمانی، ابومهدی و حشدالشعبی در پیروزی عراق بر تکفیری‌ها و میان مردم عراق گفتگو کردیم. وی معتقد است اگر حشدالشعبی نبود اکنون صدای امریکا در عراق بلند بود، به این معنی که حرف اول را در عراق می‌زد، اما اکنون مجبور شده است نیروهایش را از شهرها جمع کند و دور از چشم مردم حضور داشته باشد که همین را هم تحمل نخواهیم کرد و مصمم به اخراج امریکا از عراق و منطقه هستیم. ماحصل همکلامی ما را با ابوضیاء الصغیر می‌خوانید.

جایگاه حشدالشعبی در میان مردم عراق چگونه است؟

حشدالشعبی نتیجه فتوای مرجعیت و زاده فراخوان و خلاصه ملت عراق است. وقتی این دلاوران و پهلوانان شجاع گرد هم آمدند، نیروی نظامی سازمان‌یافته نبودند بلکه از جاهای مختلف جمع شدند، هیچ سلاحی هم نداشتند. چیزی که آن‌ها را ثابت‌قدم نگه می‌داشت، اعتقادشان بود، برای نجات عراق و در دفاع از دین و مذهب داوطلب جهاد شدند. حشدالشعبی به اعتراف همگان همان بود که عراق را از دست داعش آزاد کرد، البته نقش نیروهای امنیتی مثل ارتش عراق، پلیس یگان ویژه و نیروی هوایی را به ویژه در برخی مناطق، نادیده نمی‌گیریم. در ابتدای حمله داعشی‌ها به عراق و اشغال برخی استان‌ها، نیروهای نظامی روحیه خود را از دست داده بودند، به گونه‌ای که تعداد زیادی از نیروهای ارتش و پلیس به نیروهای حشدالشعبی پیوستند. بعد از چندین عملیات با هدایت حاج‌قاسم و ابومهدی روحیه‌ها برگشت. این دو نفر رفیق وفادار یکدیگر بودند. پس از آزادسازی برخی مناطق عراق از سوی نیروهای حشدالشعبی، ارتش هم روحیه و هم درس گرفت. آن‌ها می‌دیدند که چگونه افرادی که با نحوه استفاده از اسلحه هم آشنایی نداشتند، آموزش زیادی هم ندیده بودند و برخی از آن‌ها کمتر از ۲۰ سال سن داشتند، چگونه می‌جنگند، بنابراین جدی‌تر وارد میدان نبرد شدند. بعد از شکست داعش هم کنار مردم ماندند، در سیلاب‌ها و آبگرفتگی‌ها و بیماری کرونا به صورت سازماندهی‌شده، به مردم کمک کردند. این نوع کمک‌رسانی هم فقط به مردم عراق اختصاص نداشت، به مردم سوریه هم کمک کردند به مردم خوزستان ایران هم در مقابله با سیل کمک کردند. عراقی‌ها در آن دوران کمک‌های بسیاری را برای مردم ایران فرستادند.

موضع حشدالشعبی در اخراج امریکایی‌ها از منطقه و عراق چیست؟

در میان عراقی‌ها ضرب‌المثلی است که نمی‌دانم در ایران چه می‌شود، حشدالشعبی مثل چاقویی در شکم امریکایی‌ها بود. من فکر می‌کنم اگر حشدالشعبی نبود، امریکا الان با صدای بلند صحبت می‌کرد (حرف اول را در عراق می‌زد) زیرا کسی نبود که جلوی آن بایستد. موضع حشدالشعبی استوار، قطعی و اساسی است که همان خروج نیروهای امریکایی از تمام منطقه است. حضور امریکا در اینجا نگران‌کننده است؛ هم برای خود عراق و هم برای ایران و دیگر ملت‌های منطقه. حضور امریکا نتیجه‌ای جز مشکل‌آفرینی ندارد. او می‌خواهد در منطقه پایگاه داشته باشد تا از آن علیه ملت‌ها و دولت‌های مخالف با سیاست‌هایش استفاده کند.

رابطه شما با فرمانده شهید ابومهدی چگونه بود. او چه ویژگی‌هایی داشت؟

ابومهدی را تقریباً از سال ۱۹۸۵ می‌شناختم. او در سال ۲۰۲۰ و تا لحظه شهادتش، همان ابومهدی بود که ۳۸ سال پیش ایشان را شناختم، هیچ تغییری در اهداف، اخلاق و اصولش نداشت، از لحظه‌ای که در مقابل رژیم بعث صدام قرار گرفت تا زمانی که مقابل داعش قرار گرفت و بعد از آن که عمرش در جهاد و مقاومت گذشت، تغییر نکرد. همان کسی ماند که از لحظه اول ایشان را شناختم. صبور، شجاع، فروتن و مخلص لله بود. با تمام وجودش و بدون، چون و چرا در خدمت ولی‌فقیه و مرجعیت بود. حاج ابومهدی همه صفات زیبا را داشت. با کودکان مثل خودشان رفتار می‌کرد، با آن‌ها می‌نشست و حرف می‌زد و می‌خندید و بسیار مهربان و دلسوز بود، اهل تظاهر، تعارف و تبلیغات هم نبود که مثلاً از ایشان عکس و فیلم بگیرند و پخش کنند، کاملاً از این مسائل دور بود. نسبت به خانواده‌های شهدا احساس عجیبی داشت، همواره در رفع نیازهای آن‌ها تلاش می‌کرد. در کنار مجروحان بود، مهربانانه و دلسوزانه درخواست آن‌ها را اجابت می‌کرد، حاضر بود هر کاری انجام دهد تا یک مجروح بهبود پیدا کند. ابومهدی الگوی بزرگی نه فقط برای نیروهای حشدالشعبی بلکه برای همه فرماندهان نظامی ارتش عراق و فرماندهان نظامی عراقی و غیرعراقی بود. ابومهدی از حفاظت و حراست از خودش دوری می‌کرد به رغم آنکه می‌دانست علیه او تهدید وجود دارد و به حفاظت نیاز دارد و باید از خودش بیشتر محافظت کند، ما هم از او می‌خواستیم که مراقب خودش باشد، اما جوابی نمی‌داد و همیشه این سخن را تکرار می‌کرد که چه فرقی میان من و این رزمنده وجود دارد، او شهید نمی‌شود؟ من در برابر خداوند مسئول او هستم، چرا من شهید نشوم، چرا من مانع برخورد گلوله به او نشوم؟ و در بسیاری از موارد در میدان جنگ، جلوتر از نیروها بود یا حداقل در کنار آن‌ها بود. با وانت می‌آمد، خودش هم رانندگی می‌کرد، صاحب اخلاق بلندمرتبه و والایی بود، هر کس پیش او می‌آمد خواسته‌اش اجابت شده بود یا حتی اگر درخواستش اجابت نمی‌شد، خوشحال بیرون می‌آمد.

فرماندهی، مهارت و نوآوری او در میدان جنگ و تصمیم‌گیری در لحظات سرنوشت‌ساز عملیات‌ها چگونه بود؟

من از زبان دیگر فرماندهان نظامی و نه صرفاً از زبان حشدالشعبی صحبت می‌کنم. ابومهدی، مقتدا و الگوی فرماندهان بود. فرماندهان نظامی هیچ فرماندهی مانند او ندیده بودند. در تمامی جلسات برای شروع حملات و آزادسازی مناطق عراقی به درخواست فرماندهان، ابومهدی باید در جلسه حضور می‌داشت. آن‌ها می‌گفتند اگر ابومهدی نباشد، ما نمی‌توانیم تصمیم بگیریم. او حرف آخر را می‌زد. نظر او نه با تحکم و اجبار بلکه با اخلاق و مهارت حاکم می‌شد، البته خودش هم از نیروهایش مشورت می‌گرفت، حتی با اینکه وارد گروه‌بندی سیاسی نمی‌شد، اما در مسائل سیاسی صاحبنظر بود. این خلاصه ابومهدی است.

امریکایی‌ها مدعی هستند در سرکوب داعش در عراق به دولت و ارتش کمک کردند. این ادعا چقدر درست است؟

این حشدالشعبی بود که با فرماندهی ابومهدی به پیروزی رسید، البته همانطور که قبلاً گفتم، ارتش و پلیس هم نقش داشتند، اما آنچه امریکایی‌ها ادعا می‌کنند که در پیروزی عراق مشارکت داشتند و حمایت کردند، صددرصد دروغ است. ممکن است اطلاعات کم‌ارزشی به ارتش داده باشند، اما آن‌ها به داعش بیشتر کمک می‌کردند. ما کمک آن‌ها را به داعش به چشم خود می‌دیدیم، هواپیماها در مناطقی که داعش مستقر بود با سلاح، مهمات و انواع دستگاه‌ها یا نفرات فرود می‌آمدند. پیروزی‌های مردم عراق چه در عرصه زمین‌هایی که آزاد شد و چه در عرصه سیاسی مرهون حشدالشعبی است. ابومهدی فردی موفق و باهوش بود. به چشم خودم دیدم که با پیراهن بلند عربی به نجف می‌رفت و با وجود نیروهای امریکایی و جنگ‌های سخت به دل آن‌ها می‌زد و می‌رفت تا مشکلات فرماندهی نیروها را حل کند. او دستاوردهای بسیاری را در عراق به دست آورد، چه به صورت مستقیم و چه در رایزنی‌ها و تصمیمات پشت پرده حضوری مؤثر داشت و شهادتش خلأ بسیار بزرگی ایجاد کرد.

نقش سردار سلیمانی را در این پیروزی‌ها چگونه می‌بینید؟

صحبت در خصوص نقش حاج‌قاسم سلیمانی طور دیگری است. او نقش ویژه‌ای داشت، البته هر جا که از ابومهدی گفتم و می‌گویم در واقع از حاج‌قاسم هم می‌گویم. همانطور که هر جا از نقش حاج‌قاسم در عراق گفتم و می‌گویم از ابومهدی هم می‌گویم. این دو نفر جدای از هم نبودند. اگر ایران و حاج‌قاسم نبود، پیروزی ما محقق نمی‌شد. حاج‌قاسم یک شخص نبود، یک ملت بود، حاج‌قاسم آغاز رسیدن به هر هدف بسیار بزرگ بود. او تنها یک شخص نبود، به اسلام تعلق داشت، اخلاص داشت و مخلص بود. صددرصد انگیزه او خدایی بود. با کمال احترام به ملت ایران و ایرانیان می‌گویم که حاج‌قاسم مختص ایرانیان نیست، حاج‌قاسم برای عراق است، حاج‌قاسم برای فلسطین است، حاج‌قاسم برای لبنان است، حاج‌قاسم برای یمن است، حاج‌قاسم برای سوریه است، برای آفریقاست، برای اروپاست، برای همه جای جهان است.

پس از شهادت ابومهدی المهندس و حاج‌قاسم شاهد تحولات جدیدی در منطقه به ویژه در محور مقاومت بودیم. شما این تحولات را چگونه می‌بینید و حشدالشعبی چه برنامه‌ای در انتقام خون این دو شهید دارد؟

مطمئناً به خاطر خون این شهیدان بیداری بزرگی در عراق به وجود آمده و این بیداری به کشورهای دیگر هم رسیده است. فلسطین قبلاً اینطور نبود، اکنون به یک قدرت تبدیل شده است، یمنی‌ها پیروز شدند، وضعیت سوریه بسیار بهتر شده است، وضعیت نیروهای حشدالشعبی در عراق بسیار خوب و ممتاز است، منطقه دگرگون شده است. این‌ها همه مدیون فداکاری‌ها، تلاش‌ها و جان‌های شهداست. قطعاً شهادت ابومهدی و حاج‌قاسم تأثیر بسیار بسزایی در این موفقیت‌ها داشته است و دارد. ما الان یک نیروی بسیار پرقدرت داریم نه فقط قدرت نظامی بلکه حتی قدرت سیاسی داریم. من در مورد عراق صحبت می‌کنم، کسانی که در عراق زندگی می‌کنند، به نام حاج‌قاسم فخر می‌فروشند، مباهات می‌کنند، از او شجاعت و صبر می‌آموزند. از ابومهدی هم صبر، شجاعت و استواری را می‌آموزند. ما نیرویی در میان ملت عراق داریم که آمادگی فداکاری برای این کشور و مذهب را دارد. امریکا اکنون از نام و تصویر حاج‌قاسم و حاج ابومهدی هم می‌ترسد، این گواه پیروزی ماست، اما در خصوص موضوع انتقام باید بگویم که حشدالشعبی یک تشکیلات سیاسی نیست و پس از درخواست سیاستمداران که گفتند این موضوع را به حوزه سیاسی واگذار کنید، نیروهای حشدالشعبی پذیرفتند و عرصه را برای سیاسیون خالی کردند، اما قطعاً قدرت نظامی امریکا به شدت کاهش یافته است. آن‌ها از ترس واکنش مردم عراق دیگر در خیابان‌ها حاضر نمی‌شوند. محل استقرار آن‌ها بسیار دور شده و تعدادشان اندک است، اگرچه هنوز حضور دارند، اما فقط به صورت غیرمستقیم و غیرقابل ملاحظه است و به چشم نمی‌آیند، این خودش یک پیروزی بزرگی است که قطعاً متأثر از خون این دو شهید عزیز است. ما این موضوع را وا گذاشتیم، اما فراموش نکردیم، این فرصت را به عرصه سیاسی دادیم تا از راه حقوقی اقدام کنند، اگر چه روند به کندی پیش می‌رود، ولی ما امید داریم قاتلان بزرگان‌مان را فراموش نکنند. خاطر ما آرام نخواهد گرفت مگر با گرفتن انتقام خون شهدای‌مان، ان‌شاء‌الله.

برخی می‌گویند مقاومت هزینه زیادی دارد، شما که در این زمینه تجربه دارید، بفرمایید هزینه مقاومت بیشتر است یا سازش و تحت سلطه بودن؟

من از ابتدا تا الان صرفاً یک خدمتگزار هستم، اما با درنظرگرفتن تجربیات و با توجه به سن و سالی که از من گذشته است، می‌گویم ایده مقاومت که امام خمینی (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) آن را مطرح کرد، یک ایده اسلامی برای آزادی کشورها و ملت‌ها از سلطه است. ملت‌های زیادی از ایران، لبنان و فلسطین گرفته تا یمن، عراق و بحرین این ایده را امتحان کردند و پیروز شدند. این یکی از دستاوردهای انقلاب بزرگ امام خمینی (ره) است. اسلام نه برای ایرانی‌ها بود و نه برای عرب‌ها و نه برای هیچ کجای دیگر، بلکه اسلام برای همه کشورهای جهان آمده است تا آن‌ها را رهایی بخشد، حتی کشورهای غربی هم امروز از این آیین متأثر هستند. اسلام برای آزادی است نه تحت سیطره‌گرفتن دیگر کشورها و ملت‌ها. برای همین هر روز رو به گسترش است. متأسفانه برخی کشورها به اسم دموکراسی و حقوق بشر و پیشرفت تحت سلطه امریکا قرار گرفته‌اند، در حالی که امریکا به هیچ وجه خیرخواه هیچ کشوری نیست. من کسانی را که طرفدار وابستگی به امریکا هستند، به چالش دعوت می‌کنم، یک نفر به من بگوید امریکا چه سودی به عراق رسانده است؟ حتی یک‌درصد هم فایده‌ای ندیده‌ایم. ما جز خسارت، فتنه‌انگیزی، مشکل‌آفرینی، سوءاستفاده و بهره‌کشی، فساد اداری و اخلاقی و عدم‌اعمال حاکمیت ملی چیز دیگری از این‌ها ندیده‌ایم. این حقیقت دارد که امریکا تنها به دنبال رضایتمندی و منافع خودش و صهیونیست‌هاست، به دنبال رضایتمندی فلسطینیان در فلسطین نیست، به دنبال خرسندکردن لبنانی‌ها یا عراقی‌ها یا افغانستانی‌ها نیست. امریکا به مزدوران خودش هم رحم نکرده و در یک لحظه آن‌ها را فدای منافع خودش کرده است. ما تا به امروز از امریکا رنج برده‌ایم و می‌بریم. به سران کشورهای منطقه می‌گویم در عرصه حاکمیت، در عرصه اقتصادی، در عرصه پشتیبانی مالی، نظامی و امنیتی به امریکا تکیه نکنید، به آن‌ها اعتماد نکنید، به اسلام‌تان اعتماد کنید، به مرجعیت‌تان اعتماد کنید، به مردم پاک و مخلص خود اعتماد کنید، ببینید حاج‌قاسم چه کسی بود، ابومهدی چه کسی بود، آن‌ها را بشناسید و از آن‌ها الگو بگیرید. درباره آن‌ها جست‌وجو کنید، آن‌ها نه برای خود سرمایه اندوختند و نه ماشین، خانه و شرکت داشتند. آن‌ها جز خونی که مالک آن بودند و در راه پیروزی ملت خود و پیروزی دیگر مردم جهان تقدیم کردند، چیزی نداشتند. از خداوند می‌خواهیم به ما توفیق عنایت کند تا به این اصول و ارزش‌ها پایبند بمانیم. به امریکایی‌ها و به دشمنان ملت‌مان هم می‌گویم ما کوتاه نمی‌آییم، شما فرماندهان ما را کشتید، اما ما هستیم، ما را هم اگر کشتید که این لطفی از جانب خدا به ماست، ملت ما هست، ما ایستاده‌ایم تا شما به کشور خودتان برگردید. ما عراقی‌ها بیشتر از شما شایسته ساختن کشورمان هستیم، همانگونه که ایرانی‌ها بیشتر از دیگران شایسته ساختن کشورشان هستند، ایرانی‌ها این را تجربه کرده‌اند، ۴۴ سال تحریم را تحمل کرده‌اند، اما کشورشان را نفروخته‌اند، ما هم اینچنین هستیم. به حول و قوه الهی در این راه استوار خواهیم ماند؛ و سؤال آخر اینکه چقدر مسائل ایران از جمله رسانه‌ها را دنبال می‌کنید؟

از شما اهالی رسانه کمال تشکر وسپاسگزاری را دارم، کاری که شما انجام می‌دهید، بسیار خوب و درجه یک و صددرصد مورد نیاز است. مسئولیت بزرگی به عهده شماست، به ویژه اینکه الان دوره دوربین، فیلم و قلم و نگارش است، آشکارکردن حقیقت بسیار مهم است. من شبکه‌های تلویزیونی ایران را تماشا و نیز از شبکه‌های اجتماعی، مسائل ایران را پیگیری می‌کنم، می‌بینم که استواری و عزت ایرانی‌ها هر روز بیشتر می‌شود. در عرصه‌های اقتصادی، علمی، تحولات فضایی و دیگر عرصه‌ها موفقیت‌های چشمگیری داشته است. این اصلاً چیز کمی نیست، به رهبری که دارید افتخار کنید، هیچ کس مانند او نیست، به فرماندهان شهیدی که دارید افتخار

کنید، هیچ کس مانندشان نیست. به ملت بالغ و عاقلی که دارید، افتخار کنید که می‌فهمند باید جلوی دشمن خود بایستند، آن هم زمانی که برخی مشکلات داخلی مثل مشکلات اقتصادی وجود دارد که طبیعی است. این مشکلات در همه کشورها کم‌وبیش وجود دارد. رسول خدا (ص) با آن عظمت‌شان با مشکلاتی مواجه بودند، در شعب ابیطالب در محاصره بودند، مردم را می‌دیدند که در مقابل آن‌ها می‌خورند و می‌آشامند، اما آن‌ها نمی‌توانستند بخورند و بیاشامند، ما هم از این موارد و مشکلات استثنا نیستیم و قطعاً در معرض این مسائل قرار می‌گیریم، اما در نهایت پیروزی از آن شماست. امریکایی و غیرامریکایی نتوانستند بر ایران پیروز شوند. صدام در حالی که ۳۳ کشور از او حمایت می‌کردند که در رأس آن‌ها امریکا بود، وارد جنگ با ایران شد؛ ایرانی که تازه انقلاب کرده بود، جوان بود و با مشکلات داخلی دست‌وپنجه نرم می‌کرد. در کردستان، خوزستان، بلوچستان و در بیشتر مناطق ایران مشکلات داخلی وجود داشت، اما امام خمینی (ره) با وجود اینکه در معرض تعرض نیرومندترین نیروهای نظامی و فتنه‌های داخلی بودند، فرمودند: الخیر فی ماوقع (هر آنچه پیش بیاید، خیر است). همه شوکه شدند که امام از چه خیری

صحبت می‌کند؟! در حالی که ایران با هزاران موشک و هواپیما بمباران می‌شد، اینجا امام از چه خیری حرف می‌زد؟ چه خیری وجود دارد؟ صدام خوزستان را اشغال کرده و بیشتر مناطق غربی ایران از سوی بعث اشغال شده بود! در مدت کوتاهی فرموده امام به خوبی تفسیر شد و ایرانی‌ها با یکدیگر متحد شدند و یکصدا می‌گفتند لبیک یا خمینی. آن‌ها راهی میدان شدند و به پیروزی رسیدند، با دستان خالی و اسلحه‌هایی بسیار ساده. آن‌ها توانستند سرزمین‌شان را پس گیرند. بعد از جنگ هم ایران قوی ایستاد. در برابر همه هجمه‌های دشمنانش قد راست کرد و ماند با تمسک به اهل بیت (ع) و رهبری و ولایت فقیه. ایران همچنان پیروز است، ممکن است مشکلاتی وجود داشته باشد که این شرایطی کاملاً معمولی و طبیعی است. ایرانی‌ها به کشورشان وفادار هستند. در پایان موفقیت و شادکامی ملت ایران را از خداوند منان آرزو می‌کنم و اینکه به اصول‌تان پایبند باشید و قطعاً شما هم قدردان این فرماندهان هستید، اما باز تأکید می‌کنم که حاج‌قاسم را فراموش نکنید.

منبع: روزنامه جوان

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی