آیا در دوران غیبت امکان تشرف به محضر امام زمان (عج) وجود دارد؟
آنچه در روایت تکذیب شده، ادعای مشاهده حضرت (عج) به عنوان باب و نایب ایشان است؛ به نحوی که فرد سؤالات مردم را اخذ کند و جوابها را در قالب نامههایی از حضرت به مردم بدهد؛ همانطور که این ویژگی برای نواب خاص وجود داشت.
سالهاست که شیعیان حقیقی در انتظار ظهور حضرت بقیهالله ارواحنا فداه هستند و ظهور آن حضرت را از خدا درخواست میکنند. آرزوی دیدار امام عصر علیه السلام، آرزویی است که بر قلب بسیاری از شیعیان و محبان حضرت باقی مانده، اما در این میان افرادی اعلام کردهاند که به محضر امام زمان ارواحنا فداه مشرف شدهاند. درست است که مدعیان دروغینی در این میان وجود دارند، اما تشرف علما و بزرگانی مانند سید بن طاوس و یا مقدس اردبیلی حقیقتی انکارنشدنی و قابل تأمل است.
خبرگزاری تسنیم با مرور سخنانی از آیتالله بهجت (ره) امکان تشرف به محضر امام زمان ارواحنا فداه در دوران غیبت و همچنین رویداد زمان ظهور را مورد بازخوانی قرار داده است. این مطالب بخشهایی از بیانات آن عالم وارسته و عبد صالح خدا در درس خارج فقه است که در کتابهای بشارت از حضرت حجت(عج) و در محضر بهجت(ره) منتشر شده است.
امکان تشرف در زمان غیبت
سؤال: با قطع نظر از حکایاتی که در باب تشرف به محضر امام زمان(عج) در زمان غیبت هست، با توجه به آن توقیع شریف که فرمود: «أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیَانِیِّ وَ الصَّیْحَةِ فَهُوَ كَذَّابٌ مُفْتَرٍ» آیا امکان وقوعی برای تشرف به محضر امام زمان ارواحنا فداه در زمان غیبت متصور هست؟
آیتالله بهجت(ره): لابد باید بگوییم که مثل مقدس اردبیلی قدسسره، از آن فاسقهاست؟! چنین چیزی میشود؟! نه، این [ادعایی که در روایت منظور است] «علی أنّه باب» مثل مشاهده نواب خاصه [است]، که کاغذ بدهد و جواب بگیرد.
(یعنی آنچه در روایت تکذیب شده، ادعای مشاهده حضرت (عج) به عنوان باب و نایب ایشان است؛ به نحوی که فرد سؤالات مردم را اخذ کند و جوابها را در قالب نامههایی از حضرت به مردم بدهد؛ همانطور که این ویژگی برای نواب خاص وجود داشت.)
ندای امام عصر (عج) در هنگام ظهور
روایت دارد که امام زمان صلواتاللهعلیه که ظهور فرمود، میفرماید: «أَلا یَا أَهلَ الْعَالَم» پنج ندا میکند به اهل عالَم، بدون هیچ دستگاهی و اختراعی، این [ندای او] به همه میرسد؛ به هر کسی به لغت [و زبان] خودش میرسد.
در عالَم، نه [فقط] در این پنج قاره یا مثلاً چهار اقلیم. نه خیر، نه، اینها محدود هستند، آن هم با دستگاه [اما] او غیر محدود است بدون دستگاه. «إِنّی أَنَا الْمُنْتَقِم، أَلا یَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّیَ الْحُسَین قتل عَطشاناً، أَلا یَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّیَ الْحُسَین سَحَقوهُ عُدواناً».
کسی معرفت پیدا کند، مسئله ظهور امام و غیبت امام را میفهمد. ما [او را] نمیبینیم، او ما را میبیند؛ ما کلامش را نمیشنویم، او کلام ما را میشنود. ما معرفتمان ناقص است. عینک ما یک تاری دارد والّا آنها که ما را میبینند.
لکن گفت: «شیعَتُنا أَصبَرُ مِنّا لِأَنّا نَصبِر وَ نَحنُ نَعلَم وَ هُمْ یَصبِرون وَ هُم لا یَعلَمون» [علم] ما از اینکه منتقِم خواهد آمد، [بهاین دلیل است که] روایت است، اما آنها خودشان میدانند که منتقم میآید.
گویا بهکلی از «عینُاللهالناظِرَة» غافلیم!
اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام بندگانی هستند که علم و صوابشان مُطرِد (فراگیر) است؛ یعنی با داشتن مقام عصمت نه خطا میکنند و نه خطیئه.
امام زمان (عج) «عَیْنُ اللَّهِ النَّاظِرَةُ وَ أُذُنُهُ السَّامِعَةُ وَ لِسَانُهُ النَّاطِقُ فِی خَلْقِهِ وَ یَدُهُ الْمَبْسُوطَة؛ چشم بینا، گوش شنوا، زبان گویا و دست گشاده خداوند» است و از اقوال، افعال، افکار و نیات ما اطلاع دارد؛ معذلک گویا ما ائمه علیهمالسلام و بهخصوص امام زمان (عج) را حاضر و ناظر نمیدانیم، بلکه گویا مانند عامه، اصلاً زنده نمیدانیم و بهکلی از آن حضرت غافل هستیم.
معامله ما با امام زمان (عج)
قرآن چه موجودی است که در مراتب مختلفه نزول، حکایت از شنیدنیها و دیدنیها میکند. عدیل قرآن (عترت) هم حکایت از نعمتهای عالم میکند، ولی ما از غمخوار، هادی، حامی و ناصرهای خود قدردانی و شکرگذاری نمیکنیم و واسطه خیر را پی میکنیم؛ «فَعَقَروهَا؛ پس ناقه را پی کردند» و ائمه علیهمالسلام را که ولینعمتهای ما و مجاری فیض هستند، نمیتوانیم مشاهده کنیم.
امام زمان (عج) هم اگر بیاید، با او همان معامله را میکنیم که با آبای طاهرینش کردیم. آیا میشود امام زمان (عج) چهارصد میلیون یاور داشته باشد و ظهور نکند؟!
نظر به قرآن، نظر به امام زمان (عج) است!
«النظر الی المُصحَفِ عباده؛ نگاه کردن به [آیات] قرآن عبادت است». مصحف (قرآن کریم) عدیل خود حضرت حجت سلامالله علیه است، نظر به آن (قرآن) نظر به امام زمان (عج) است.
ببینید ما از چه چیزهای به این آسانی تغافل میکنیم و غفلت میکنیم.
[مثلا بعضی افراد سؤال میکنند:] شما به ما یاد بده یک ختم خیلی سنگینی که در آن این چیزها باشد! [در جواب باید گفت:] بابا! این ختمها چندجمله هست و نگاه کردن هست و این جور چیزها.
ارسال کردن دیدگاه جدید