اتحادیه اروپایی دیکتاتور است/ BBC به کانال جنگ تبلیغاتی فراملی‌گرایان تبدیل شده

نماینده پارلمان اروپا و رهبر حزب «استقلال» انگلیس که از اوضاع بد اقتصادی و تمامیت‌طلبی سران این کشور به تنگ آمده، در مصاحبه اختصاصی خود با فارس انتقادات تندی را متوجه دولت این کشور کرد.

به گزارش فارس، مردم انگلیس هم مثل دیگر شهروندان اروپایی، حسابی به برنامه‌های ریاضتی و سختگیری‌های اقتصادی دولت، معترض اند.

در سیبل انتقادات هم، دیوید کامرون، نخست وزیر قرار دارد که چند روز پیش اعلام کرد دولت قصد دارد تا 2016 میلادی بیش از 16 میلیارد پوند از هزینه های بودجه را کاهش دهد؛ معنای سخنان کامرون این است که دولت می خواهد 16 میلیارد پوند از جیب جمعیت 62 میلیون نفری بریتانیا بردارد تا بتواند اندکی از کلاف سردرگم مشکلات اقتصادی، راحت شود.

از سوی دیگر اما، انگلیسی ها در صحنه سیاست خارجی نیز، حال و روز خوشی ندارند؛ ایالت پنجاه و یکم آمریکا (!) که در دو جنگ فرسایشی خاورمیانه (عراق و افغانستان) یانکی ها را همراهی کردند، هزینه های گزافی را برای آن پرداخته و می‌پردازند. این هزینه ها شامل بودجه های نظامی و سربازانی می شود که هر از چند گاهی در گوشه و کنار عراق یا افغانستان، جان شان را از دست می دهند.

انگلیسی‌ها در کشور ما از خود کارنامه سیاهی به جا گذاشته‌اند چنان که ملت ایران اسلامی هرگز چشم دیدن آنها را ندارد. بعد از تعطیلی سفارت لندن در تهران، روابط دیپلماتیک با انگلیس به حالت تعلیق درآمد و سفیران دو کشور به خانه‌هایشان بازگشتند.

اوضاع در جزیره آنقدر بحرانی شده که حالا خود سیاستمداران بریتانایی هم دادشان در آمده است؛ این موضوع را می‌توان از صحبت‌های «نایجل فاراژ» (Nigel Farage) در گفت‌وگوی اختصاصی با فارس فهمید. این سیاستمدار بریتانیایی، رهبر «حزب استقلال» انگلستان و عضو پارلمان اروپا است.

فاراژ در انتخابات سال 2009 پارلمان اروپا موفق شد تا با بالاترین سهم از آرای مردمی، شکست سختی را به نامزدهای حزب کارگر و لیبرال-دموکرات متحمل کند.

اندکی بعد یعنی در اواسط سال 2010، نایجل فاراژ در خادثه سقوط هواپیما در Northamptonshire، مجروح شد. این سیاستمدار میانه‌رو و کاربلد انگلیسی اغلب سخنرانی‌های پرشور و البته بحث برانگیزی در پارلمان اروپا دارد.

در ادامه پرسش های فارس از فاراژ و البته پاسخ های داغ او را با هم می‌خوانیم.

همکاری میان ایران و انگلیس را چطور ارزیابی می‌کنید؟

به نظر من، انگلیس با آمریکا و اتحادیه اروپا همکاری می‌کند تا ایران را قربانی کند، چراکه ایران به دنبال استفاده از حقوق خود به عنوان ملتی مستقل است و این شهامت را دارد که سیاست‌هایی را دنبال کند که با طرح‌های حاکمیتی این شرکا بر جهان، مطابقت ندارد.

پس قبول دارید که اروپا نیازمند بازتعریف نظام سیاسی و اقتصادی خود است؟

موافقم. اتحادیه اروپا (که لازم است بگویم، به معنی اروپا نیست) از لحاظ سیاسی به یک دولت دیکتاتوری تبدیل شده و وضعیت اقتصادی اش هم، مدام در حال بدتر شدن است. این امر به آن دلیل است که دموکراسی در یک دولت برآمده از مردم که زبانی مشترک با هم داشته باشند امکان‌پذیر است و به این دلیل که بار نظارتی اتحادیه اروپا، یکسان‌سازی فرهنگی، پول واحد بیهوده، عدم شفافیت، الزامات، و متمرکز کردن قدرت در آن، هم با آرزوهای مردم و هم با واقعیت در تناقض است.

حال اگر شما، به جای دیوید کامرون(نخست‌وزیر) بودید، برای حل مشکلات اقتصادی انگلیس چه می‌کردید؟

در همان ابتدا نظارت اتحادیه اروپا را رد می‌کردم و مهاجرت گسترده را متوقف می‌کردم. همچنین نظام آموزشی را تغییر می‌دادم، صنایع و روند استخدام نیروی انسانی را بازبینی می‌کردم و به تجارت آزاد با جهان می‌پرداختم. هیچ‌یک از این موارد تا زمانی که احزاب خواهان همکاری با اتحادیه اروپا، در رأس قدرت باشند، محقق نمی‌شود.

سوال بعدی ما در مورد این است که برخی افراد تندرو خواستار استفاده از گزینه نظامی علیه برنامه هسته‌ای ایران هستند. موضع شما در این مورد چیست؟ فکر می‌کنید بنابر اظهار نظر بعضی‌ها، این گزینه ، راه حل مناسبی است  یا اوضاع را بدتر می‌کند؟

فکر می‌کنم چنین تهدیدی، نابخشودنی و توهین‌آمیز است و هیچ ملت متمدنی نباید به آن فکر کند. این کار تنها روابط بین‌المللی را به جنجال می‌کشد.

بگذارید کمی دقیق‌تر به موضوع نگاه کنیم؛ همان طور که می دانید، روابط ایران و انگلیس در یک قرن گذشته فراز و فرودهایی بسیاری را تجربه کرده است. فکر می‌کنید می‌توان به از سرگیری خط دیپلماتیک تهران – لندن امیدوار بود؟

زوال و تیرگی روابط ایران و انگلیس بسیار ناگهانی رخ داد؛ زمانی که 50 سال قبل شرکای غربی به این نتیجه رسیدند که ایران تهدیدی اقتصادی و سیاسی برای بلندپروازی‌های سیاسی و اقتصادی آن‌ها در خاورمیانه به شمار می‌آید. به عقیده من، این هنوز هم دغدغه اصلی آن‌ها باقی مانده– هرچقدر هم که راجع به سلاح هسته‌ای بگویند که این جدیدترین عذر آن‌ها است – و به همین دلیل هم هست که آن‌ها برای سرنگون کردن نظام‌ ایران نقشه ریخته‌اند. آنها، جنگ ایران و عراق را به وجود آوردند و هنوز هم امیدوارند که بتوانند ایران را بی‌ثبات کنند. همین بی‌ثباتی به خودی خود یک هدف است. هریک از این بی‌ثباتی‌ها به طرزی مجرمانه توسعه سیاسی و اقتصادی ایران را به تاخیر انداخته است. از سوی دیگر، یک بریتانیای مستقل – رها از حصارهای فراملی‌گرایانه کنونی – قادر به برقراری روابط دیپلماتیک و تجاری شفاف، قوی، عادلانه، سود‌ده با ایران به عنوان یک دولت دموکراتیک، خواهد بود. این امر می‌تواند در چند سال آینده رخ دهد.

با این حال آیا شما با واکنش شرکت «شل» در عدم تبعیت از تحریم جهانی علیه ایران موافق هستید؟ چرا؟

فکر می‌کنم بطور کلی، تحریم‌ها از لحاظ اخلاقی غیرقابل دفاع، غیرسازنده و نادرست هستند و – همانطور که پیش از این هم گفته‌ام – من کسانی را هم که اینطور می‌گویند، می‌ستایم.

جایگاه ایران و اهمیت آن در خاورمیانه را چطور ارزیابی می‌کنید؟

ایران در میان کشورهای خاورمیانه و شبه قاره هند از جایگاهی قابل توجهی برخوردار است. این کشور سرمایه های معدنی و طبیعی زیاد  و پتانسیلی مطلوبی برای توسعه آموزشی و اقتصادی دارد.

شبکه بی‌بی‌سی همواره تلاش می‌کند خود را واسطی بی‌طرف جلوه دهد، با این وجود برخی کارشناسان و مخاطبان ، معتقدند که این شبکه برخی ملاحظات سیاسی محسوسی در نحوه پوشش اخبار دارد. چرا به این صورت است؟ آیا دلیل این امر وابستگی این رسانه به دولت بریتانیا است؟

بله. و به واسطه شرکای فراملی‌گرایی که دولت بریتانیا را تحت کنترل دارند، نتیجه این شده است که این شبکه از منشور اولیه خود انحراف آشکاری دارد و به طرزی دقیق اما بی‌شرمانه به کانالی برای جنگ تبلیغاتی فراملی‌گرایان بدل شده است.

دوباره به بحث مسائل داخلی بریتانیا برگردیم.نظر شما در مورد استقلال اسکاتلند از بریتانیا چیست؟

اسکاتلند از سال 1707 با انگلیس و ایرلند متحد شد و به پادشاهی بریتانیا پیوست. بیشتر مردم اسکاتلند در حقیقت انگلیسی هستند ( آن‌ها و پیشینیان آن‌ها مثل رابرت برنز، شاعر برجسته‌شان هیچ‌گاه اسکاتلندی صحبت نکرده‌اند) و تحرک کنونی برای جدایی از انگلیس نتیجه توطئه‌ برخی از قدرت‌های خارجی برای تضعیف انگلیس و تبدیل آن به یکی از بخش‌های مشکل‌دار اتحادیه اروپا است.

و اما سوال آخر؛ نظر شما در مورد اجرای طرح‌های ریاضتی در اروپا چیست؟

از یک سو، این طرح‌ها تلاشی ناامیدانه و ظالمانه برای زنده نگه داشتن یک بلوک اقتصادی شکست‌خورده هستند و از سوی دیگر، بهره‌برداری بدشگون از این طرح ها، ته‌مانده‌های اراده و دموکراسی کشورهای تحت این برنامه‌ها را از بین می‌برد.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی