پاسخ به گزافه گویی عباس عبدی درباره انتخابات

مروری گذرا بر تاریخ انتخابات در جمهوری اسلامی ایران به‌خوبی نشان می‌دهد که تک‌تک آرای مردم تا چه حد برای مجریان و ناظران انتخابات اهمیت دارد و اتفاقاً نمونه‌های خوبی وجود دارد که دقت عمل و سلامت متصدیان انتخابات را نشان می‌دهد.

به گزارش روزنامه جوان، اخیراً یکی از روزنامه‌نگاران معروف و پُرنویس اصلاح‌طلب در یک مناظره اینترنتی در میزان مشارکت در انتخابات تشکیک کرده و مدعی شده همان‌طور که قبل انتخابات گفته مشارکت حداکثر  ۳۰ درصد بوده و به‌زعم او مازاد آن تا ۴۰/۷ درصد ساختگی است (!)

و حتی پا را فراتر گذاشته و می‌گوید حکومت ثابت کند این آرا واقعی است. درست است که این فرد قبل از انتخابات با تخیلش عددی را برای مشارکت پیش‌بینی کرده و حالا که غلط درآمده تخیل خود را بر واقعیت رجحان می‌دهد و به قول معروف «لیز خورده از خجالت می‌خواهد همچنان سینه‌خیز برود»، اما دلیل نمی‌شود که حتی قواعد عقلی را کنار بگذارد و برای نقض ادعای واهی خود از طرف مقابل بینه  طلب کند!

باید از این سرمقاله‌نویس روزنامه‌های چپ پرسید اگر واقعاً نظام- آن‌گونه که شما تصور می‌کنید- نسبت به آرای مردم حساس نبود و به راحتی اعداد را دستکاری می‌کرد، چرا باید عدد مشارکت را کمتر از دو انتخابات قبلی اعلام کند؟ اگر اعتقاد به حق‌الناس بودن آرای مردم وجود نداشت، سخت بود که عدد مشارکت بالای ۵۰ درصد  اعلام شود؟

البته این بار اول نیست که چنین شبهاتی از طرف آنان که حضور مردم مطابق میلشان نبوده مطرح می‌شود. پیش‌تر نیز اصلاح‌طلبان هر بار که پیروز انتخابات بوده‌اند آن را مردمی و دموکراتیک خوانده و هر بار که شکست‌خورده‌اند، یا در آرا و در سلامت انتخابات تشکیک کرده‌اند یا تلاش کرده‌اند نتیجه را در عمل نپذیرند.

مروری گذرا بر تاریخ انتخابات در جمهوری اسلامی ایران به‌خوبی نشان می‌دهد که تک‌تک آرای مردم تا چه حد برای مجریان و ناظران انتخابات اهمیت دارد و اتفاقاً نمونه‌های خوبی وجود دارد که دقت عمل و سلامت متصدیان انتخابات را نشان می‌دهد. در سال ۱۳۷۶، درحالی‌که وزیر کشور دولت سازندگی ازنظر سیاسی متمایل به آقای ناطق نوری بود، خاتمی پیروز شد و در سال ۱۳۸۴، درحالی‌که کل دولت خاتمی پشت سر هاشمی درآمده بود، احمدی‌نژاد پیروز شد. در سال ۱۳۹۲ هم روحانی منتقد دولت وقت بود، اما با ۵۰.۷ درصد آرا در دور اول پیروز شد، اگر واقعاً حق‌الناس برای مجریان و ناظران انتخابات مهم نبود، نمی‌شد آن هفت‌دهم‌درصد آرای روحانی را نخوانند تا انتخابات به دور دوم برود و چه‌بسا با ائتلاف رقبای او ورق برگردد؟ اما چنین نشد، چون کلیت نظام اسلامی پاسدار رأی مردم است و در رأس آن فقیه عادلی قرار دارد که مجموع آرای ۲۹ میلیونی مردم در سال ۱۳۷۶ را فارغ از نتیجه شکرگزاری می‌کند و در پیشگاه خداوند متعال به  سجده می‌رود.

در طول تمام این سال‌ها مهم‌ترین مدافع آرای تک‌تک مردم، فارغ از نوع انتخابشان، کلیت نظام و رأس آن رهبر انقلاب بوده است، چنان‌که در سال ۱۳۷۶ مقابل تقاضای مخالفان خاتمی برای ابطال انتخابات و در سال ۱۳۸۸ نیز مقابل زیاده‌خواهی و بدعت‌های غیرقانونی فتنه‌گران ایستادند.

همه این‌ها به این دلیل است که برخلاف مشی سکولار آن روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب و رفقایش، نظام دینی بر این کشور حاکم است و در نظام دینی همه چیز بر مبنای حقوق و تکالیف الهی تعریف می‌شود و در همین چارچوب رأی مردم «حق‌الناس» قلمداد می‌شود و هیچ‌کس حق تخطی از آن را ندارد! آیا این روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب که ۲۰ سال پیش خود سابقه عددسازی در یک نظرسنجی جنجالی معروف داشت و پرونده آن هم قضایی شد نباید از خود بپرسد که اگر نظام واقعاً مانند شخص خودش «عددساز» بود که میزان مشارکت در سه انتخابات گذشته را به سادگی بالای ۵۰ درصد اعلام می‌کرد و زبان‌های بسیاری از خناسان را می‌بست. نظام زبان طعنه این افراد را به خود باز گذاشته، اما از آرای ملت عدول نکرده است. الگوی سیاست‌­ورزی ما مولا امیرالمؤمنین علیه السلام است که می‌فرماید: «وَاللهِ! ما مُعاویه بِأدْهَى مِنّْى لکنَّهُ یغْدِرُ وَ یفْجُرُ وَ لَوْلا کراهِیه الْغَدْرِ لَکنْتُ مِنْ أَدْهَى الْنّاسِ» (به خدا سوگند! معاویه، از من سیاستمدارتر نیست، امّا او، نیرنگ می‌زند و مرتکب انواع گناه می‌شود و اگر از خدعه و نیرنگ بیزار نبودم، من، از سیاستمدارترین مردم بودم).

 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی