چرا زوجین برای فرزند دوم دچار تردیدهای جدی میشوند؟
احساس تعارض و سردرگمی زوجین برای گذار به فرزند اول و دوم نشاندهنده پیچیده شدن ساختار نگرش به فرزندآوری است. درمورد فرزند اول نهایتاً زمان آن را به تأخیر میاندازند اما گذار به فرزند دوم بیشتر به سمت رفتار توقفی کشیده شده است.
به گزارش تسنیم: نتایج پژوهشهای جمعیتشناختی نشان دهنده پیچیده شدن ساختار نگرش نسبت به فرزندآوری است. بر اساس نظریه مازلو، هنگامی که جمعیتها ثروتمندتر و تحصیل کردهتر میشوند و توسعه اقتصادی به مراحل پیشرفتهتری میرسد، نیازهای مادی جای خود را به نیازهای غیر مادی میدهد که خودشکوفایی در بالاترین و پیچیدهترین سطح این نیازها قرار دارد. در چنین شرایطی ارزش منفی فرزند از ماهیت عمدتاً اقتصادی به سوی ماهیت متکثرتر حرکت میکند و ارزشهای رقیب و هزینههای فرصت باروری در آن متکثر و متنوع میشود و این تغییرات، تصمیمگیری درباره باروری را به حوزه فرزندآوری اول و دوم میکشاند. اگر ارزشگذاریهای فرد درباره فرزندآوری به گونهای آمیخته باشد که در وی احساس کشمکش درونی، بیتصمیمی و عدم برخورداری از دیدگاه یکدست درباره فرزندآوری به وجود آورد، آن فرد دارای دو سوگرایی ذهنی خواهد بود. هرچه دو سوگرایی صریح درباره یک موضوع نگرشی بیشتر باشد احساس تعارض و سردرگمی درباره آن موضوع افزایش پیدا میکند.
پژوهش دکتر حمیدرضا حاجی هاشمی دکترای جمعیت شناسی دانشگاه تهران موید تشدید دوسوگرایی صریح در باروری پساگذار است. بر اساس یافتههای این پژوهش با وجود اینکه در دو فرزند اول ارزشهای منحصربهفرد و بدون جایگزینی چون تجربههای والدگری، داشتن فرزند از هر دو جنس و تداوم نسل وجود دارد که تحت تأثیر عوامل بیرونی کاهش پیدا نمیکند اما کشش تقاضای دو فرزند اول و دوم میتواند تحت تأثیر عواملی چون افزایش تحصیلات زنان و تمایل آنها به مشارکت اجتماعی و میل به خودشکوفایی و سایر مسائل اقتصادی کاهش یابد. درمورد فرزندآوری اول، دوسوگرایی و تردیدهای افراد نسبت به فرزندآوری، بیشتر تعویقی است یعنی نهایتاً زمان آن را به تأخیر میاندازند چون فکر میکنند فرزند اول را باید داشت و هنوز هنجارهای عاطفی از فرزندآوری اول حمایت میکنند. اما رفتار افراد درمورد فرزندآوری دوم، بیشتر به سمت رفتار توقفی کشیده شده است که مسئله اصلی در آن، ناهماهنگی بین نگرش افراد و هنجارها است و نگرش افراد بیش از هنجارهای جامعه از فرزند دوم حمایت میکند یعنی خودشان تمایل دارند فرزند دوم داشته باشند اما ملاحظاتی که نسبت به شرایط اجتماعی دارند مانع ایجاد میکند.
حاجی هاشمی معتقد است اگر این رفتار تک فرزندی ادامه پیدا کند، کم کم تبدیل به هنجار میشود و وقتی تبدیل به هنجار شود چون ایدهآلهای افراد از هنجارهای جامعه شکل میگیرد یعنی افراد میبینند تک فرزندی در میان اقوام و دوستان وجود دارد، اینها باعث میشود هنجارهای جامعه هم تغییر پیدا کند. بنابراین با وجود اینکه در حال حاضر ایدهآل باروری دو فرزند هست اما فرایند اشاعه میتواند به سرعت ایدهآلها را تحت تاثیر قرار بدهد و تک فرزندی را به رفتاری معقول و مطلوب تبدیل کند و این میتواند چالشی برای نسلهای بعد و در آینده باشد.
به عقیده وی چنانچه سیاستهای جمعیتی بتوانند کاری کنند که افراد تعداد دلخواه فرزند خودشان را مثلاً اگر دو فرزند است بیاورند، این باعث میشود تعداد خانوادههای تک فرزندی کاهش پیدا کند و رشدش متوقف شود و مجدداً افراد به این باور برسند که هنوز هم میشود یک خانواده دو فرزندی داشت و زندگی کرد و مشکلی نیست و این میتواند روی ایدهآلهای فرزندآوری نسلهای بعد هم اثر مثبت بگذارد.
ارسال کردن دیدگاه جدید