روحانی و ربیعی مخالف کاندیداتوری خاتمی بودند

خاطرات مرحوم هاشمی‌رفسنجانی را می‌توان یکی از منابع قابل‌توجه در تاریخ انقلاب اسلامی ایران دانست. وی از سال ۱۳۶۰ تا یک روز قبل از درگذشت ناگهانی‌اش در دی‌ماه ۱۳۹۵ مشاهدات خود را از وقایع سیاسی- اجتماعی به‌صورت روزانه ثبت‌ کرده ‌است.



به گزارش فرهیختگان، خاطرات هاشمی از دوران اصلاحات با توجه به هجمه‌ای که این جریان علیه هاشمی ایجاد کرده بود و به اشکال گوناگون سعی در کنار زدن او از دنیای سیاست داشت، برای بسیاری قابل‌توجه بود. این خاطرات تا سال 1379 منتشر شده است. کتاب «افراط در اختلاف» که کارنامه و خاطرات هاشمی‌رفسنجانی در سال ۱۳۸۰، آخرین جلد منتشرشده از این مجموعه خاطرات رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است. در این کتاب، هاشمی روایات نشنیده‌ای از مهم‌ترین وقایع سیاسی کشور را ثبت وضبط کرده است.

سال ۸۰ درحالی آغاز شد که فضای خاص انتخابات ریاست‌جمهوری بر کشور حاکم بود؛ ابتدای سال رهبر معظم انقلاب در سخنان نوروزی‌ خود با برشمردن فهرستی از توقعات برآورده نشده‌شان از دولت از عملکرد دولت اعلام نارضایتی کردند. از طرفی، خود خاتمی نیز به‌دلیل سیاسی‌کاری‌های شکل‌گرفته توسط حامیان تندرو‌یش، مردد به حضور در انتخابات بود. همزمانی این دو اتفاق با هم سبب شد بسیاری از چهره‌های منتقد خاتمی و متعلق به جناح راست برنامه‌ریزی جدی برای انتخابات و شکست اصلاح‌طلبان داشته باشند. تا سال ۱۴۰۲ به‌جز گزارش‌های نوشته‌شده در جراید وقت، روایت دست‌اولی از این رقابت‌های سیاسی وجود نداشت اما با انتشار کتاب افراط در اختلاف؛ برای نخستین‌بار بخشی از جزئیات این تقابل‌های انتخاباتی و نقش نهادهایی چون شورای نگهبان، سازمان صداوسیما، نیروهای نظامی مانند سپاه و... در رقابت با خاتمی تشریح شده است.

به‌جز انتخابات، بخش مهمی از خاطرات سال ۸۰ هاشمی به درگیری ناتمام مجلس‌ششمی‌ها با سایر ارکان و چهره‌های نظام به‌ویژه مقام‌معظم‌رهبری و نهادهای زیرمجموعه ایشان اختصاص دارد. پس از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری و پیروزی قاطعانه خاتمی، دوم‌خردادی‌های مجلس ششم به‌جای بهره‌مندی درست از شرایط پیش‌آمده برای ایجاد وحدت سیاسی با هدف حل مشکلات مردم، برعکس عمل کردند و با تندروی عامل افزایش درگیری‌ها و سیاسی‌کاری‌ها شدند؛ مطابق مطالب نوشته‌شده در کتاب افراط در اختلاف دود این تندروی‌‌ها نیز بیش از هرکس به چشم خاتمی رفت و باعث شد او آن‌گونه که باید نتواند برنامه‌های خود را پیش‌ببرد.

در عرصه بین‌الملل نیز ۱۳۸۰ سال مهمی بود؛ در این سال پس از انفجار برج‌های تجارت جهانی در نیویورک (۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱)، جورج بوش، رئیس‌جمهور وقت آمریکا طی سخنانی اعلام کرد ائتلافی جهانی به رهبری آمریکا برای مبارزه با تروریسم شکل خواهد گرفت. او می‌گفت از این پس کشورهای دنیا به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ کشورهایی که برای مبارزه با تروریسم به ائتلاف ما می‌پیوندند و کشورهایی که حاضر به همراهی نیستند و خود تروریستند. در واکنش به این سخنان، داخل ایران نیز دولت و مجلس ششم معتقد بودند از شرایط پیش‌آمده باید حداکثر بهره را برد و پس از دودهه رابطه میان ایران و آمریکا را تجدید کرد. برای تجدید این رابطه اقدامات سیاسی بی‌سابقه‌ای صورت گرفت، ازجمله اینکه احمد بورقانی، عضو هیات‌رئیسه مجلس ششم به نمایندگی از مجلس در سفارت سوئیس حاضر شد و دفتر یادبود کشته‌شدگان برج‌های دوقلو را امضا کرد. با وجود این مقام‌معظم‌رهبری و آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی که پی به نقشه‌های استعماری آمریکا برای حضور در خاورمیانه در پوشش مبارزه با تروریسم برده بودند، صراحتا با تجدید روابط میان دو کشور مخالفت کرده و در تریبون‌های رسمی مانند نمازجمعه نیز دلایل این مخالفت را تشریح کردند.

در خاطرات هاشمی به تشریح اختلافات شکل‌گرفته میان کارگزاران نظام بر سر موضوع ارتباط با آمریکا پرداخته شده و درکنار آن بخشی از گزارش‌های فرمانده وقت نیروی قدس سردار قاسم سلیمانی پیرامون مناقشه افغانستان و حضور آمریکا در خاورمیانه را ارائه می‌کند. به‌لحاظ تاریخی این گزارش‌ها از جایی که در طبقه‌بندی اسناد محرمانه قرار دارد، دارای اهمیت ویژه‌ای هستند.

مجموعا خاطرات هاشمی‌رفسنجانی در سال ۱۳۸۰ پر از شرح وقایع دست‌اول پیرامون رویدادهای سیاسی معاصر است و همین موضوع باعث می‌شود در میان آثاری که جدیدا منتشر شده‌اند، اهمیت ویژه‌ای برای کتاب افراط در اختلاف قائل باشیم. برای آشنایی بیشتر با محتوای این اثر در ادامه این گزارش به‌طور خلاصه بخش‌هایی از خاطرات مرحوم هاشمی را در سال ۱۳۸۰ می‌خوانیم.

1.از موضوعاتی که در خاطرات سال ۱۳۸۰ هاشمی از آن رمزگشایی می‌شود، ارتباط میان سیدمحمد خاتمی با رهبر انقلاب در دوران قدرت اصلاح‌طلبان است. در این رابطه اولین نکته مهم تاریخی تایید صلاحیت سیدمحمد خاتمی با نظر مثبت رهبر انقلاب است؛ مطابق دست‌نوشته‌های ۲۵ اردیبهشت‌ماه هاشمی، آیت‌الله مومن عضو فقهای شورای نگهبان در گزارشی پیرامون تایید و رد صلاحیت داوطلبان به وی می‌گوید که «جز دو، سه نفر کس دیگری در شورای نگهبان نسبت به خاتمی نظر مساعد ندارد و اگر رای‌گیری شود رئیس‌جمهور مستقر ردصلاحیت خواهد شد.» وی در ادامه تاکید می‌کند: «باید رهبری در رابطه با تایید صلاحیت خاتمی تعیین‌تکلیف کنند.» این اتفاق رخ می‌دهد و هاشمی نیز در خاطرات خود به آن اشاره می‌کند. در روزنوشته‌های هشتم خرداد ۱۳۸۰، او دیدارش با رهبر معظم انقلاب را شرح می‌دهد و از قول ایشان می‌نویسد: «[رهبر انقلاب] گفتند، شورای نگهبان حاضر نبود صلاحیت آقای خاتمی را تایید کند، با نظر ایشان رای دادند.»

مطابق دستنوشته هاشمی در بیست‌ونهم فروردین‌ماه برای حضور مجدد در انتخابات مردد بود، زیرا از نظر وی درصورت عدم کاندیداتوری‌اش، دولت بعدی با رهبری هماهنگ‌تر خواهد شد. در این خاطرات آمده که خاتمی در جلسه‌ای به هاشمی می‌گوید: «با رهبری تا چندماه پیش، مسائل جدی را بحث می‌کردیم ولی چون نتیجه ندارد چندماهی است که جلسات هفتگی‌شان شبیه به میهمانی دوستانه با مسائل روزمره است. بعد از سخنرانی ۱۶ آذر در دانشگاه که افراطیون چپ را کوبیدم و آنها را ناراحت کردم، به رهبری گفتم، ایشان هم افراطیون راست را محکوم کنند؛ نپذیرفتند.» با وجود تصور خاتمی از اختلاف‌نظر با رهبر انقلاب، با تایید رهبری، صلاحیت خاتمی برای انتخابات ریاست‌جمهوری تایید می‌شود.

2.صداوسیما در دوره علی لاریجانی یکی از بازیگران اصلی انتخابات ریاست‌جمهوری هشتم است. لاریجانی در آن دوران، ارتباط نسبتا ویژه‌ای با هاشمی‌رفسنجانی داشت. به دستور لاریجانی، مصاحبه مطبوعاتی هاشمی با خبرنگاران داخلی و خارجی در سی‌ام آذرماه، یعنی یک هفته پس از ثبت‌نام هاشمی در ششمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، به‌طور کامل از صدا‌وسیما پخش شد. هاشمی که از واکنش‌ها به این اقدام صدا‌وسیما آگاه است، در خاطرات سی‌ام آذر 78 می‌نویسد: «لابد مورد اعتراض بعضی‌ها قرار می‌گیرد. در دوسال گذشته، به سمپاشی‌ها جواب جدی نداده بودم.» پیش‌بینی هاشمی درست بود و منتقدان او به پخش مصاحبه یک کاندیدای انتخابات مجلس- آن هم در دوره ممنوعیت تبلیغات انتخاباتی برای نامزدها- اعتراض می‌کنند. لاریجانی به این بسنده نمی‌کند و نتایج نظرسنجی‌های انتخاباتی را هم در اختیار هاشمی قرار می‌دهد و می‌گوید که او با فاصله از دیگران جلوست. نظرسنجی‌های لاریجانی نشان می‌داد بعد از هاشمی، دخترش فائزه بیشترین مقبولیت را دارد. البته واقعیت به شکل دیگری رقم خورد.

پیش از بررسی نقش صداوسیما در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1380 لازم است به‌طور خلاصه مروری بر مواضع لاریجانی در این برهه زمانی داشته باشیم:

3.سال ۱۳۸۰ رئیس وقت صداوسیما نگاه منفی نسبت به خاتمی دارد، به‌عنوان مثال پس از آنکه خاتمی در جریان ثبت‌نام انتخابات جلوی دوربین‌های تلویزیونی اشک ریخت، لاریجانی در قضاوت خود از این ماجرا، شأن او را به اندازه یک بازیگر پایین آورد که به‌دنبال تحریک احساسات مردم است. در وجهی دیگر حامیان خاتمی در مجلس ششم نیز به‌نوعی در تقابل با لاریجانی بودند و پس از تصویب طرح تحقیق و تفحص از صداوسیمای تحت‌مدیریت لاریجانی دعواهای سیاسی میان طرفین بیشتر هم شده بود. در این تقابل لاریجانی بنابر یادداشت‌های مرداد ۱۳۸۰ هاشمی معتقد بود مجلس و دولت برآمده از تفکر اصلاح‌طلبی عزمی برای رسیدگی به امور کشور ندارند و برای نجات کشور و انقلاب باید کاری کرد. در چنین شرایطی طبیعی است لاریجانی نیز مانند سایر اعضای جناح راست به‌دنبال شکست خاتمی در انتخابات باشد.

بر همین مبنا در سال ۱۳۸۰ یکی از شبهاتی که در جریان انتخابات مطرح شد حمایت جانبدارانه صداوسیما از سایر کاندیداها علیه خاتمی بود. مرور دستنوشته‌های هاشمی در کتاب افراط در اختلاف این شبهه را به‌نوعی تایید می‌کند. هاشمی در یادداشت‌های ششم خرداد خود همزمان با آغاز تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری می‌نویسد: «دوم‌خردادی‌ها از برنامه وسیع صداوسیما برای صحبت نامزدها انتقاد دارند و می‌گویند هدف این است که ۹ نفر علیه آقای خاتمی حرف بزنند.»

هاشمی در خاطراتش چنین می‌نویسد که به‌جز حامیان خاتمی، رهبری نیز چنین نظری را راجع به عملکرد صداوسیما دارند. در هشتم خردادماه ۱۳۸۰ رئیس‌وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام، آمده که رهبر انقلاب صراحتا به هاشمی می‌گوید صداوسیما در تبلیغ نامزدها افراط می‌کند. در ادامه خود لاریجانی نیز در دیداری با هاشمی نسبت به این رویکرد صداوسیما صحه می‌گذارد و دوازدهم خرداد ۱۳۸۰ در جلسه‌ای به هاشمی می‌گوید:

«علی‌رغم حرف‌های فراوان نامزدهای انتخابات در صداوسیما هنوز آرای آقای خاتمی بالاست و رقبا نتوانسته‌اند نظر مردم را جلب کنند و در وقت زیاد دادن به نامزدها افراط شده است.»

سال ۱۳۸۰ درحالی آغاز ‌شد که کشور در آستانه برگزاری یک انتخابات سرنوشت‌ساز قرار داشت. در این انتخابات مطابق روال رفتاری ثابت دو رئیس‌جمهور قبلی، همه کنشگران سیاسی انتظار داشتند سید محمد خاتمی نیز بار دیگر کاندیدا بشود اما برخلاف این انتظار خاتمی که از یک سو تحت فشارهای سیاسی جناح چپ قرار داشت و از سوی دیگر دولت نخست وی نتوانسته بود توقعات مردم و رهبر انقلاب را برآورده کند، برای حضور مجدد در انتخابات مردد بود.

هاشمی پیرامون این تردید خاتمی در خاطرات ۲۹ فروردین‌ماه خود می‌نویسد: «[آقای خاتمی]مقداری از مشکلاتش را که در اثر افراط‌کاری‌های جناح چپ و راست و قوه قضائیه و نیروهای مسلح و اظهارات رهبری پیش آمده توضیح داد و گفت هنوز نتوانسته به تصمیم نهایی درمورد نامزد شدن برسد، با اینکه فشار دوم خردادی‌ها زیاد است و نگران آثار نیامدن است.»

در برابر این تردید رئیس‌جمهور وقت، عده‌ای از سران جناح راست معتقد بودند خاتمی با ریاکاری به دنبال بازی با احساسات مردم است ولی درنهایت کاندیدا خواهد شد. در طرف مقابل نزدیکان خاتمی بجد معتقد بودند وی دیگر قصدی برای کاندیداتوری ندارد بر همین اساس برخی از وزرای کابینه وقت به سراغ چهره‌های سیاسی مختلف از جمله هاشمی می‌رفتند و از او می‌خواستند تا با در نظر گرفتن مصالح کشور خاتمی را ترغیب به حضور در انتخابات کند. به‌عنوان نمونه نهم فروردین ماه ۱۳۸۰ علی یونسی، وزیر اطلاعات وقت به دیدار هاشمی می‌رود و از او می‌خواهد با توجه به جایگاهی که دارد کاری کند تا خاتمی تردید را کنار گذاشته و در انتخابات کاندید شود. هاشمی نیز برخلاف برخی از حامیان سیاسی خاتمی که تمدید دوران ریاست‌جمهوری او را تحت هر شرایطی مفید می‌دانستند در پاسخ به یونسی می‌گوید اگر خاتمی در دوره جدید توجه جدی نسبت به سازندگی و معاش مردم داشته باشد آمدنش خوب است و گرنه کشور دچار مشکل می‌شود.

در کتاب افراط در اختلاف مطلبی مبنی‌بر تلاش هاشمی‌رفسنجانی برای ترغیب خاتمی به حضور در انتخابات نوشته نشده است. به نظر می‌رسد در واقعیت نیز رئیس وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام ترجیح می‌داده در کاندیداتوری خاتمی دخالتی نداشته باشد اما این عدم دخالت هاشمی به معنای بی‌طرفی و انفعال وی در انتخابات ریاست‌جمهوری هشتم نیست. زیرا جز خاتمی، احمد توکلی و علی شمخانی سایر کاندیداهای حاضر در این انتخابات پیش از ثبت‌نام به سراغ هاشمی رفته و از او برای کاندیداتوری مشورت می‌گرفتند یا او را نسبت به تصمیمی که گرفته‌اند مطلع می‌کردند. در این بازدیدها گاهی نقش هاشمی از یک مشاور نیز فراتر می‌رفت و او با توجه به جایگاه ویژه‌اش تبدیل به رابط میان کاندیداها و شورای نگهبان می‌شد به‌عنوان مثال منصور رضوی، رئیس سازمان اداری، استخدامی کشور در ابتدای دهه ۷۰ پس از آنکه در مرحله نخست بررسی‌ها، صلاحیتش توسط شورای نگهبان تایید نمی‌شود به سراغ هاشمی می‌آید و از او درخواست پادرمیانی می‌کند و درنهایت نیز صلاحیت وی توسط شورای نگهبان تایید می‌شود.

4.نظر چهره‌های سیاسی مختلف پیرامون شخصیت و کارنامه سیدمحمد خاتمی یکی از نکات جالبی است که در بخش‌های مختلف کتاب افراط در اختلاف به آن اشاره شده است.

اگرچه هاشمی در هیچ جای این کتاب به‌صراحت جمع‌بندی خود را درمورد خاتمی بیان نمی‌کند اما او در خاطراتش نظرات چهره‌های زیادی را پیرامون رئیس دولت اصلاحات منعکس کرده‌ و از این منظر کتاب افراط در اختلاف دارای ارزش تاریخی ویژه‌ای است. مطابق خاطرات سال ۸۰ هاشمی، کاندیداتوری خاتمی در انتخابات ریاست‌جمهوری باعث شده بود بسیاری از چهره‌های سیاسی و منتقدان وی بی‌پروا نظرات خود را درمورد خاتمی بیان کنند. به‌عنوان نمونه بیست‌وششم فروردین ۱۳۸۰ حسن روحانی در ملاقاتی با خاتمی به او می‌گوید، مصلحت نیست [خاتمی] مجددا نامزد شود چون تاکنون نتوانسته کار مهمی انجام دهد و در دور آینده نیز وضع بدتر است.

گاهی این نظرات از حلقه بسته گعده‌های سیاسی بیرون می‌رفت و به تیتر یک روزنامه‌ها نیز کشیده می‌شد. مانند نامه‌‌ سرگشاده‌‌ محسن رضایی خطاب به رئیس‌جمهور وقت در ششم اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۰ ، در این نامه رضایی با زیر سوال بردن عملکرد خاتمی از سکوت وی پیرامون عملیات نیروهای مسلح جمهوری اسلامی علیه پادگان‌های منافقین در عراق انتقاد کرده و به‌نوعی عملکرد رئیس‌جمهور را در مسائل مهم از جمله دفاع از ارزش‌ها انفعالی قلمداد می‌کند.

رضایی تنها نظامی منتقد عملکرد خاتمی نبود، حتی دریادار علی شمخانی وزیر دفاع دولت خاتمی نیز معتقد بود او توانایی تکیه زدن بر کرسی ریاست‌جمهوری را ندارد. به همین جهت شمخانی بدون هماهنگی با خاتمی در انتخابات ثبت‌نام می‌کند و تا پایان نیز به رقابت با رئیس‌جمهوری که وزیر دولتش بود، می‌پردازد. از جایی که اقدام شمخانی در آن سال امری بی‌سابقه بود تحلیل‌های گوناگونی پیرامون کاندیداتوری وی شکل گرفت. برخی معتقد بودند وزیر دفاع خاتمی با حمایت هاشمی و رهبری کاندیدا شده اما هاشمی در خاطرات ۱۹ اردیبهشت‌ماه خود می‌نویسد شمخانی شخصا و پس از مشاوره با فرماندهان سپاه تصمیم به کاندیداتوری گرفته است؛ حمایت فرماندهان سپاه از شمخانی امری کاملا طبیعی بود زیرا اختلافات آنان با خاتمی در اوج بود‌ به‌‌نحوی که مطابق دستنوشته‌های ۲۹ فروردین‌ماه هاشمی، به گوش خاتمی می‌رسد که سردار رحیم صفوی در جلسه‌ای خصوصی خاتمی را «منافق» نامیده است.

جز مخالفان سیاسی خاتمی برخی از حامیان جناحی وی نیز جزء منتقدان عملکرد او در سال ۸۰ بوده‌اند. در دستنوشته‌های بیستم آبان‌ماه ۱۳۸۰ هاشمی آمده است: «تعدادی از شخصیت‌های مستقل و جمعی از دوستان آقای خاتمی از قبیل عباد [علی ربیعی] مراجعه می‌کنند و از توفیق آقای خاتمی از اصلاح امور خراب کشور اظهار یاس می‌کنند و تاکید دارند که راه درست همان است که در دولت سازندگی بوده و باید به آن برگردیم.»

جز این موارد ریشه برخی از انتقادات درون جریانی به خاتمی به تندروی‌های حامیان جریان دوم خرداد در آن سال‌ها برمی‌گردد. در انتهای دولت نخست خاتمی برخی از چهره‌های سرشناس جبهه مشارکت معتقد بودند خاتمی در ثمر رساندن شعارهای اصلاحات موفق نبوده است و آنها از اواخر سال ۱۳۷۹ راهبرد عبور از خاتمی را مطرح کردند.

بخشی از این جریان به نظر می‌رسد در انتخابات ریاست‌جمهوری هشتم نیز به دنبال کاندیدای مستقل خود بوده است اگرچه در خاطرات هاشمی اشاره مستقیمی به این موضوع نمی‌شود اما می‌توان از برخی دیدارهای وی با چهره‌های اصلاح‌طلب ردپای این اختلافات را مشاهده کرد. به‌عنوان مثال هاشمی در بخشی از یادداشت‌های روز دوازدهم اردیبهشت‌ماه به دیدارش با ابراهیم اصغرزاده اشاره می‌کند و می‌نویسد: «اصغرزاده به‌عنوان یکی از اصلاح‌طلبان نزدیک به جبهه مشارکت قصد کاندیداتوری در انتخابات ریاست‌جمهوری دارد.» هاشمی می‌گوید: «اصغرزاده معتقد است با توجه به شعارهایش که روی دست خاتمی می‌زند، می‌تواند در انتخابات چند میلیون از آرای او را نیز حتی تصاحب کند.»

5.اردیبهشت ۱۳۸۰ همزمان با تشدید تنش‌ها میان گروه‌های مقاومت فلسطینی و شهرک‌نشینان صهیونیستی، کنفرانس بین‌المللی حمایت از انتفاضه فلسطین نیز در تهران برگزار می‌شود. مطابق نوشته‌های هفتم اردیبهشت هاشمی، وزارت امور خارجه و خاتمی موافق برگزاری این کنفرانس نبودند؛ دلیل اصلی این مخالفت نیز گویا ترس دوم خردادی‌ها از خشم کشورهای غربی بوده است. همین ترس نیز رئیس‌جمهور و حامیان وی را به سمت رفتار محافظه‌کارانه با مساله فلسطین سوق داده بود. هاشمی در خاطرات هشتم اردیبهشت ماه خود به دیدارش با علاءالدین بروجردی از برگزارکنندگان کنگره حمایت از انتفاضه اشاره می‌کند و از قول وی می‌نویسد: «در تنظیم بیانیه پایانی [کنگره انتفاضه فلسطین] اختلاف نظرها شدید بوده و پیش‌نویسی که دوم‌خردادی‌ها تهیه کرده بودند، محافظه‌کارانه بوده؛ شاید به‌منظور جلوگیری از خشم غربی‌ها. نماینده حماس در جلسه بررسی گفته تهیه‌کنندگان پیش‌نویس، نه فلسطین، نه انتفاضه و نه اسلام را شناخته‌اند که به مشارکتی‌ها برخورده و سپس با پیشنهادها اصلاح شده است.»

6. ۱۳۸۰، سال قدرت دوم خردادی‌ها در فضای سیاسی کشور است. این قدرت با پیروزی مجدد خاتمی در انتخابات ریاست‌جمهوری بیشتر هم می‌شود. در چنین فضایی حامیان خاتمی که سرمست از پیروزی‌های خود در انتخابات‌های مجلس و ریاست‌جمهوری بودند به سمت تضعیف جایگاه و موقعیت مقام‌معظم‌رهبری پیش می‌روند. مصوبه مجلس ششم با موضوع تحقیق و تفحص از نهادهای زیرمجموعه رهبری مانند صداوسیما نیز یکی از اقدامات اصلاح‌طلبان در همین رابطه است. مهدی کروبی، رئیس وقت مجلس ابتدا طرح تحقیق و تفحص از صداوسیما را از دستور کار خارج می‌کند اما این اقدام باعث ایجاد فشار بسیار زیاد روی وی از سوی نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس ششم می‌شود. کروبی نیز برای خروج از این فشار خرداد ماه ۱۳۸۰ نامه‌ای به رهبری نوشته و از او استمداد می‌جوید‌.

مقام‌معظم‌رهبری در پاسخ، ضمن تایید اصل اقدام مجلس به تحقیق و تفحص از صداوسیما، تصمیم‌گیری در این رابطه را به مجمع تشخیص مصلحت نظام تفویض می‌کند. مطابق دست‌نوشته‌های هاشمی، در فضای ملتهب سال ۸۰، این اقدام رهبری به نوعی عقب‌نشینی وی در برابر زیاده‌خواهی‌های جناح دوم خرداد تفسیر می‌شود. به‌عنوان نمونه در روزنوشته سوم تیر ماه ۱۳۸۰ هاشمی می‌خوانیم: «آقای مسیح مهاجری [مشاور اجتماعی رئیس‌جمهور] آمد و گفت سیاستمداری رهبری شکست خورده و خیلی‌ها دیگر آن را قبول ندارند و دوم خردادی‌ها قدم به قدم جلو می‌آیند و جواب نامه آقای کروبی [در مورد تحقیق و تفحص از سازمان صداوسیما] از سوی رهبری یک عقب‌نشینی آشکار است. گفت دفتریان رهبری هم سرخورده شده‌اند و برای نجات از این وضع چاره‌جویی کرد.»

در چنین شرایطی منتقدان مصوبه مجلس ششم از هاشمی که در آن زمان رئیس وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام بود برای برون‌رفت از این چالش چاره‌جویی می‌کنند و از او می‌خواهند مقابل زیاده خواهی‌های نمایندگان مجلس ششم ایستاده و مانع از تایید طرح تحقیق و تفحص از صداوسیما در مجمع بشود. این درخواست‌ها فقط از سوی اصولگرایانی مانند علی لاریجانی (رئیس وقت صدا‌وسیما) طرح نمی‌شده‌، بلکه اصلاح‌طلبان سنتی چون شیخ قدرت علیخانی نیز از هاشمی می‌خواهند مجمع تشخیص مصلحت نظام اجازه تحقیق و تفحص از نهادهای زیر نظر رهبری را ندهد زیرا از نظر او، گروه‌های افراطی چپ دست‌بردار از ماجراجویی نیستند و این موضوع هم که حل بشود مساله دیگری را برای تشنج علم می‌کنند. همان‌طور که بعد از جواب رهبری به نامه کروبی آنان مسائل دیگری را مطرح کردند.
7.انفجار برج‌های سازمان تجارت جهانی در آمریکا یکی از رویدادهای مهم سال ۱۳۸۰ است.

پس از رخ دادن این اتفاق در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ جورج بوش، رئیس‌جمهور آمریکا، گروه تروریستی القاعده و رهبر آن اسامه بن لادن را عامل اصلی این حمله تروریستی قلمداد کرد و پس از این رویداد، دولت آمریکا با حمایت دولت‌های غربی ازجمله انگلیس به افغانستان حمله کرد و تا دو دهه بعد نیز حضور نظامی آمریکا در افغانستان ادامه داشت.

حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر در داخل نیز با واکنش‌های متفاوتی از سوی سیاسیون و مردم روبه‌رو شد‌. در جنجالی‌ترین واکنش‌ها طی اقدامی بی‌سابقه، شعار «مرگ بر آمریکا» از نمازجمعه تهران حذف شد. قبل از آغاز بازی ایران و بحرین، بازیکنان یک دقیقه سکوت اختیار کردند و از همه مهم‌تر احمد بورقانی نیز به نمایندگی از هیات‌رئیسه مجلس با حضور در سفارت سوئیس دفتر یادبود جانباختگان این حادثه را امضا کرد.

همزمان با روی دادن این اتفاقات محافل غربی از مواضع ایران درخصوص همدردی با آسیب‌دیدگان آمریکایی استقبال کردند و در برابر این استقبال عده‌ای در داخل کشور نیز انتظار تغییر سیاست آمریکا در مواجهه با ایران را داشتند. به‌عنوان نمونه مطابق روزنوشته دوم مهرماه ۱۳۸۰ هاشمی، کمال خرازی وزیر امور خارجه وقت از وی می‌خواهد با رهبری وارد گفت‌وگو شده و «اجازه تعامل با آمریکا» را از ایشان بگیرد. با وجود خوش‌بینی دوم‌خردادی‌ها نسبت به شرایط پیش‌آمده، رهبری صراحتا با موضوع تجدید روابط میان ایران و آمریکا مخالفت می‌کنند.

در کتاب افراط در اختلاف هیچ اشاره‌ای به دلایل رهبر انقلاب برای این مخالفت نمی‌شود و هاشمی در خاطرات خود نیز صرفا به بیان تذکرات رهبری در این رابطه اکتفا می‌کند. به‌عنوان نمونه در بخشی از خاطرات دهم مهرماه، وی از قول روحانی می‌نویسد در جلسه شورای عالی امنیت ملی، رهبری به اعضای شورا گفته‌اند در فکر رابطه با آمریکا نباشند.

ایشان در همین جلسه به آقای کروبی، رئیس وقت مجلس نیز پیرامون امضای دفتر یادبود آمریکاییان توسط احمد بورقانی تذکر می‌دهند. علاوه‌بر این موارد با تاکید رهبری در نمازجمعه هفته بعد تهران شعار «مرگ بر آمریکا» نیز تجدید می‌شود. همین اتفاقات به‌ویژه مواضع صریح رهبری در رابطه با آمریکا سبب می‌شود کشورهای غربی از نفوذ در ایران مایوس شوند‌.

در سال ۱۳۸۰ به جز مقام‌معظم‌رهبری، تجدید روابط با آمریکا مخالف جدی دیگری در میان مسئولان رده بالای جمهوری اسلامی داشت و آن فرد کسی نبود جز اکبر هاشمی‌رفسنجانی. وی در خاطرات خود گذرا به بیان دلایل مخالفتش با تجدید روابط میان ایران و آمریکا می‌پردازد.

وی با فراست ذاتی خود پیش‌بینی می‌کرد آمریکایی‌ها به راحتی حاضر به عادی‌سازی روابط خود با ایران نمی‌شوند و دولت بوش مسائلی چون توقف حمایت‌های ایران از فلسطین و حزب‌الله لبنان را به‌عنوان شروط اصلی تجدید روابط طرح خواهد کرد.

هاشمی وجود چنین احتمالی را با سیاسیون ازجمله کمال خرازی، وزیر وقت امور خارجه طرح می‌کند و از او می‌پرسد «پاسخ دولت خاتمی به چنین درخواستی چه خواهد بود؟» در خاطرات هاشمی آمده که «خرازی هیچ پاسخی در این رابطه نداشت‌.» انتقادات رئیس وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام به تجدید روابط میان ایران و آمریکا، خلاصه به تذکرات سیاسی وی به مسئولان وقت نمی‌شد.

او ۱۰ روز پس از واقعه ۱۱ سپتامبر در خطبه‌های نمازجمعه تهران صراحتا از سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا نیز انتقاد کرد. خطبه هاشمی در روز ششم مهرماه بیش از همه به مذاق جریان راست که مخالف سیاست‌های بین‌المللی دولت خاتمی و حامیان وی بودند، خوش آمد.ش

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی