پایان «قربانی خوب» در آمستردام
«وقایع آمستردام اتفاقی گذرا نبوده و یک مشکل سیاسی زودگذر نیست؛ آنچه در آمستردام اتفاق افتاد، تشدید تضاد در روایتهای تاریخی بود، با وجود حمایتها در افکار عمومی اروپا از حق فلسطین، برپایی تظاهراتهای دانشجویی و غیردانشجویی برای آن و حمایت از فلسطین در بالاترین سطوح، اما لازم است این پیروزی در عرصه تاریخ و نهادهای بینالمللی نیز ثبت شود.»
به گزارش ایسنا، شبکه خبری «المیادین» در تحلیلی نوشته است: پس از تحولات اخیر در آمستردام، پایتخت هلند، در شبکههای اجتماعی ۲ تصویر در کنار یکدیگر منتشر شدند؛ یکی تصویر نیروهای مقاومت القسام که در حال پایین کشیدن سربازان رژیم اشغالگر در تاریخ هفتم اکتبر هستند و تصویر دیگر جوان حامی فلسطین در آمستردام که در حال پاسخ به وحشیگری و حمله طرفداران تیم مکابی حیفا است (منطقی این است که کلمه طرفدار را داخل پرانتز قرار دهیم چون هویت جامعه شهرکنشین بر سربازهای ذخیرهای مبتنی است که ما هنوز نتوانستیم هویت آنها را چه در استادیومهای فوتبال و چه در دفاتر شرکتهای بینالمللی برنامهنویسی در فلسطین اشغالی به صورت دقیق مشخص کنیم).
ارتباط منطقی و نه فقط احساسی میان ۲ تصویر وجود دارد که باعث شده به این شکل منتشر شوند. مسوولان اروپایی برای چند دهه میخواستند که کشورهای عربی «قربانی خوب» باشند و زمانی که اسرائیلیها در اروپا برای پاره کردن پرچم فلسطین حمله کرده، شعار مرگ علیه آنها سر داده، آنها را تحقیر کرده و مورد اهانت قرار میدهند، پاسخ این قربانی به تمامی این ظلمها ایستادن در صفی طولانی مقابل درب نهادهای بینالمللی برای شکایتهایی باشد که در حال پوسیدن هستند!
این تمام چیزی است که مسوولان اروپایی درخصوص تصویر بزرگ مقابله با رژیم اشغالگر از اعراب میخواهند. پاسخ به کشتار فلسطینیها، مصادره اراضی آنها با شهرکسازی، گرسنگی دادن و محاصره باید در همان صف و در چارچوب «قربانی خوب» باشد اما فلسطینیها هفتم اکتبر تصمیم گرفتند خستگی خود را از این انتظارهای بیهوده ابراز کنند و این دقیقا همان تصمیمی است که جوان حامی فلسطین در آمستردام پس از گذشت بیش از یک سال از اتفاق اول، اتخاذ کرد.
این شبکه خبری افزوده است: در آمستردام قبل و بعد از آن شعار «یهودستیزی» از کشوهای غبار گرفته بیرون آورده شد و ما هر بار خودمان را برای توضیح به زحمت میاندازیم تا برای هزارمین بار بگوییم که به حمله پاسخ میدهیم و سپس شواهد و مدارکی را از این اتفاق جمعآوری میکنیم، مقایسه میکنیم و مثالهای متعددی از بربریت اسرائیل را ارائه میکنیم و یادآور میشویم که یکی از طرفداران فوتبال در مسابقهای میان همین باشگاه اسرائیلی با باشگاه المپیاکوس در یونان شعار آزادی برای فلسطین را سر داد که در ادامه تماشاچیهای اسرائیلی به او حمله کرده و او را کتک زدند اما حتی یک محکومیت نشنیدیم که در آن تاکید شود اتفاق رخ داده ضد حقوق فلسطین و اعراب است.
در حوزه تالیف، رسانه و فرهنگ نیز از نوشتن طومارهایی که مسوولان اروپایی و آمریکایی تمایلی به خواندن آنها ندارند، خسته شدهایم و بیشتر به تقلید از نیروهای مقاومت در هفتم اکتبر و جوانان در آمستردام تمایل داریم. همانگونه که اولی سرباز اسرائیلی را از لباس فرم نظامیاش گرفت و کشید و دومی که متجاوزان اسرائیلی را با شعار فلسطین آزاد است، گرفت. ما بسیار متمایل هستیم مبلغان شعار یهودستیزی را به عرصه تاریخ و فلسفه بکشیم و زبان حال ما این است: بس است! این شعار یک مضحکه تاریخی صرف است.
حالا آثار «آرتور کستلر» (که در جوانی از طرفداران تفکر صهیونیستی بوده) از جمله «قبیله سیزدهم» و «یهود امروز» را باید بخوانید، بیایید در میدان اندیشه و تاریخ چالشی انجام دهیم، این بار شما در دفاع از قطع ارتباط میان شهرکنشینها در فلسطین و یهودیت بنویسید و شما در جایگاه دفاع از آزمایشهای دیانای باشید که قطع این ارتباط را ثابت میکنند، بیایید کتاب «یهود و خشونت» نوشته «منیر العکش» را بررسی کنیم و یهودیت را در ریشههای روایت تاریخی مورد مناقشه قرار دهیم، ما واقعا از توجیه اینکه فلان مساله یهودستیزی نیست و جدال سیاسی شما و خودمان خسته شدهایم، بنابراین بیایید برای یک بار و برای همیشه این جنجال در میدان تاریخ و اندیشه را پایان دهیم.
شب اتفاقات اخیر در آمستردام فراخوانهای تاریخی دروغین و سادهلوحانهای را مطرح کرد، از مسوول اروپایی با سابقه یهودستیزی گرفته تا نتانیاهو با ادعای هولوکاست که سعی دارد بر جنایات شنیع در فلسطین و لبنان سرپوش بگذارد و با تصویر تاریخی رنگ پریدهای، تصویر صهیونیست محارب در اروپا را پنهان کند.
در شب یادبود هولوکاست بن گوریون گفته بود: ترجیح میدهم نیمی از کودکان یهودی بمیرند تا در مقابل نیمی دیگر به فلسطین و نه جایی دیگر بیایند. آنها نباید به پناهگاههای امن در انگلیس و آمریکا بروند بلکه باید به فلسطین بیایند. در همین راستا عملیاتهای ربودن کودکان از خانوادههای یهودی در اروپا و به صورت مشخص در هلند و سوئیس برای اجبار خانوادههای آنها به پیوستن به آنها در فلسطین افزایش پیدا کرد، این همان تاریخچهای است که نتانیاهو از آن مطلع بوده و از آن میترسد و آمستردام باید آن را به خوبی مطالعه کرده و بر اساس آن اقدام کند.
در واقع ما در گرداب فریبکاری گفتمان اسرائیلی حرکت میکنیم که سعی دارد قدرتنمایی برای تحریک جمعی جهت ارتکاب جرم را با مظلومنمایی برای پنهان کردن جرم ترکیب کند و در گرداب گفتمان اروپا گرفتار شدهایم که بر استمرار حل مساله یهودیت و نادیده گرفتن آن به عنوان یک مشکل اروپایی صرف با فرستادنش به فلسطین اصرار دارد، همانگونه که در همان دوره زمانی مشکل بیکاری در هلند را با اعزام آنها به آفریقای جنوبی و کنترل بر این کشور حل کرد.
المیادین تصریح کرده است: آمستردام اتفاقی گذرا نبوده و یک مشکل سیاسی زودگذر نیست؛ آنچه در آمستردام اتفاق افتاد، تشدید تضاد در روایتهای تاریخی بود، با اینکه در افکار عمومی اروپا از حق فلسطین حمایت میشود و تظاهراتهای دانشجویی و غیر دانشجویی برای آن برپا شده و شعارهای حمایت از فلسطین در بالاترین سطح برای تشکیل فلسطین ار بحر تا نهر سر داده شدهاند اما ما به تثبیت این پیروزی در عرصه تاریخ و در نهادهای بینالمللی نیاز داریم که اوایل دهه نود قانون مبارزه با صهیونیسم را که در دهه هفتاد در سازمان ملل به تصویب رسیده بود، به عنوان یکی از اشکال نژادپرستی لغو کردند.
ما قبل از تصویب شعار و قانون به تثبیت حمایت از افکار عمومی اروپا در عرصه تاریخی و ارائه تعریف دقیقی از یهودیت نیاز داریم، پس به سالن مناظره تشریف بیاورید چون ما از امروز به بعد دیگر «قربانی خوب» نیستیم.
ارسال کردن دیدگاه جدید