نظام روضه‌خواني از امام صادق(ع)و دهه عزا گرفتن از حضرت رضا(ع) به يادگار ماند/ این که می‌گویند عَلم عزاداری صلیب است، حرف بیخودی است

 گروه معارف:مجالس عزادارى سالار شهيدان همواره كاركردهاى گوناگونى همچون مباحث تعليمى، انسجام بخشى، شورآفرينى و سوگوارى داشته است و در این میان بخشی از آیین‎های محلی، قومی و یا ملیتی در مجالس عزاداری رسوخ پیدا کرده و با گذشت زمان به عنوان متن اصلی عزادارای و یا فرهنگ عزاداری معرفی و الگو قرار گرفته است، بنابراین امروز آن چه نیاز است در خصوص بحث عزاداری صورت گیرد بررسی و بازخوانی برخی از شیوه‌های عزاداری است که در گذشته در برخی از فرهنگ‌های عزاداری وجود داشته اما امروز متناسب با اقتضائات روز جامعه اسلامی نیست البته باید توجه داشت که امام راحل رضوان اللَّه عليه در خصوص نحوه عزاداری فرموده‌اند «عزادارى به سبك سنتى» كه روشن است كه اين سخن امام عظیم الشأن يك حرف بي‌حساب نبوده، بلکه به اذعان كارشناسان ديني سخني بسيار عميق و ژرف‌نگرانه است.

رهبر معظم انقلاب نیز در بخشی از سخنانشان در دیدار با طلاب و روحانیان در سال 88 تصريح كردند: "اين عزادارى‌هايى كه انجام مي‎گيرد، اين گريه و زارى‌اى كه مي‎شود، اين تشريح حوادث عاشورا كه مي‎شود، اينها چيزهاى لازمى است. يك عده از موضع روشنفكرى نيايند بگويند آقا، اينها ديگر لازم نيست. نه، اينها لازم است؛ اينها تا آخر لازم است؛ همين كارهايى كه مردم مي‎كنند. البته يك شكل‌هاى بدى وجود دارد كه گفته‌ايم؛ مثل قمه زدن كه گفتيم اين ممنوع است، نبايد اين كار انجام بگيرد؛ اين، مايه‌ى دراز شدن زبان دشمنان عليه دوستان اهل‌بيت عليهم‌السلام است. اما همين عزادارى متعارفى كه مردم ميكنند؛ دسته‌جات سينه‌زنى راه مى‌اندازند، عَلَم بلند ميكنند، اظهار محبت ميكنند، شعار مينويسند، ميخوانند، گريه ميكنند؛ اينها ارتباط عاطفى را روزبه‌روز بيشتر ميكند؛ اينها خيلى چيزهاى خوبى است".

بنابراین شیوه‌هایی در عزاداری امروزی دسته جات عزاداری وجود دارد که امروزه به عنوان آسیب از آن یاد می‌شود، از این رو با مقداری توجه، اصلاح و ویرایش این نوع عزاداری‌ها می توان این شیوه عزاداری‌ها را از مسیر غیر اصولی خود خارج کرده و در مسیر تحقق آرمان‌های قیام حضرت اباعبدالله حسین‌عليه‌السلام قرار داد.

آیت الله سید احمد علم الهدی امام جمعه مشهد مقدس، عضو مجلس خبرگان رهبری و رییس شورای امر به معروف و نهی از منکر استان خراسان رضوی در گفتگو با رجانیوز با نگاهی تاریخی به مسأله عزاداری به ارائه راهکارها و پیشنهاداتی در زمینه برگزاری هرچه بهتر مراسم‎های عزاداری در ایام محرم پرداخته است.

اولين مراثي را خود اهل بيت‌عليهم‌السلام گفتند

شیوه های عزاداری در زمان ائمه معصومین‌عليهم‌السلام به چه نحوی بوده است؟ آیا عزاداری فعلی ما برگرفته از همان عزاداری اعصار زندگی اهل بیت(عليهم‌السلام) است؟

مشکل ما در مسأله آسیب‎های عزاداری این است که روش‎های عزاداری و نظام عزاداری در کشورما یک جریان سنتی، فرهنگی و قومی است و جریان سنتی دینی نیست؛ ما الان اصل قضیه عزاداری را باید توجه کنیم که چه بوده و چه شده است. مثل خیلی از مسائلی که در حال انجام است، یک حرکت‎ها و کارهای فرهنگی دارد صورت می‎گیرد و بعد این‌ها هم رسوخ کرده و به سنت تبدیل شده است و به عبارتی سنت فرهنگی می‎شود.

بنابراین ابتدا باید تاریخ این عزاداری را بررسی کنیم. عزاداری مربوط به زمان غیبت وجود اقدس امام زمان(عج) است، عزاداری که در زمان معصوم بوده است، عزاداری متظاهرانه نبوده است، بلکه عزاداری در حد سوگواری بوده است، آن مقدار همین اندازه بوده است که افرادی قصایدی و یا مرثیه‎هایی را تهیه می‎کردند و می‎خواندند و سوگواری کرده و اشک می‎ریختند، در حدیک سوگواری خصوصی؛ منتهی طبیعی است که همان‎ها در اشعاری که می‎گفتند یا در برنامه‎هایی که اجرا می‎کردند، قالبا جنبه‎های احساسی را در نظر می‎گرفتند و تحریک عواطف و احساسات در آن بوده است، در نتیجه اولین مراثی به وسیله خود اهل‎بیت عليهم‌السلام گفته شده است و این مراثی در کانون زندگی اهل‎بیت عليهم‎السلام سروده و اجرا شده است.

هنگامی که اهل بیت‌عليهم‌السلام به طرف مدینه برگشتند، حضرت سکینه اولین شاعره‎ای بوده است که مرثیه بیان کرده است و یا مثلا در خصوص حضرت رباب می‎گویند که یک سال پس از شهادت امام حسین‌عليه‌السلام زنده بود، به مناسبت‎های مختلف اشعاری را در مرثیه امام حسین‌عليه‌السلام می‎سرود، بنابراین مرثیه سرایی ابتدا در بین اهل‎بیت‌عليهم‌السلام بوده است و بعد اجرای مرثیه سرایی با یک نظام خاصی بوده است که عواطف تحریک می‎شده است.

نقل شده است که حضرت امام جعفرصادق‌عليه‌السلام با حضور شاگردان‌شان نشسته بودند، یک جوانی وارد شده و گفتند این جوان شاعر و مرثیه سراست و یا به تعبیر ما روضه‎خوان است، حضرت فرمودند: "یک کرسی نصب کنید" و به آن جوان دستور دادند که روی آن کرسی بنشیند و همچنین یک چادری کشیده شد تا خانم‌ها به پشت آن چادر بیایند و مجلس عزا برپا شد و این جوان شروع به مرثیه سرایی کرد و بسیار مرتبط و با احتیاط داشت مرثیه‎ای را می خواند؛ حضرت وسط خواندنش به او گفتند: "این گونه نخوان، همان گونه‎ای که خودتان دور هم جمع می‎شوید و با هم مرثیه می‎خوانید و دم می‎گیرید، آن گونه بخوان" که به دستور حضرت به آن شکل شروع به خواندن کرد.

بنابراین می‎توان نتیجه گرفت نظام دم گرفتن و مرثیه سرایی در حدی است که از زمان معصومین‌عليهم‌السلام بوده است.

اما عزاداری به این شکل هم که خانه را سیاه پوش کنند و علائم عزا، مخصوص عزای سید الشهدا عليه‎السلام، درست کنند و دهه بخوانند در زمان حضرت رضا‌عليه‌السلام رسم شده است، که حضرت به شبیب دستور دادند که دهه محرم را عزاداری کنید، این جزو خصوصیاتی بود که زمان حضرت رضا‌عليه‌السلام دایر شد.

بنابراین می‎توان نتیجه گرفت که عزاداری در شکل مراسمی به این شکل بعد از ائمه و در زمان غیبت امام زمان(عج) بوده است ـ در زمان ائمه مراسم نداشتیم، فقط عزاداری به شکل مرثیه سرایی و سوگواری بود ـ طبیعتا در میان مردمی که مراسم به صورت یک مراسم سنتی اجرا می‎شده در زمان غیبت بوده است، یعنی معصوم‌عليهم‌السلام حضور نداشته است.

این که می‌گویند عَلم عزاداری صلیب است، حرف بیخودی است

مراسم‌های عزاداری موجود در قرون گذشته برچه اساسی شكل گرفته است؟ آيا ضرورتی برای احیا، حذف و اصلاح برخی از این روش‎های عزاداری وجود دارد؟

طبیعی است که این مراسم‌ها، مراسم‌هایی فرهنگی بود که در میان هر مردمی بر حسب روش‎ها و سنت‎های رایج در مردم آن منطقه از نظر عزاداری‎ها وجود داشت، یعنی عزاداری‎های شخصی که مردم آن زمان برای خودشان در هنگام از دست دادن عزیزان‎شان انجام می‎دادند، به عنوان مثال عزاداری می‎کردند، لطمه به صورت می‎زدند و یا مو پریشان می‎کردند.

در نتیجه عزاداری در هر سنتی که در آن زمان رایج بوده، بر اساس آن سنت، اصول سنتی آن مردم وارد در مراسم عزاداری اهل بیت‌عليهم‌السلام شد، یعنی این توصیه معصومین عليهم‌السلام نبوده است که عزاداری به فلان شکل خاص برگزار شود، بلکه شکل عزاداری، شکل مراسم عزاداری سنتی خود مردم هر منطقه بوده است ـ یعنی عزاهای فی مابین‌شان که در اثر از دست دادن عزیزان‌شان اتفاق می‎افتاده است‌ـ آن حالت‎هایی را که اجرا می‎کردند، عین همان برنامه‎ها را در عزای سیدالشهداء‌عليه‌السلام اجرا می‎کردند، زیرا برای آن‎ها عزیزتر از هر عزیزی اهل بیت پیغمبر عليهم‌السلام بودند، این رفتار کم کم در نظام مراسم عزاداری به صورت یک شکل ثابت در آمده است.

آن چیزی که باید در آسیب شناسی صورت گیرد آن است که باید یک مقدار مسائل عزاداری را پیرایش کرد، این است که ما باید توجه کنیم که ریشه سنتی و دیرینه هر کدام از این مراسم‌ها چه بوده است؛ در نتیجه آنجایی که با مبانی فرهنگی و اعتقادی ما سازگار نیست را حذف کنیم، آن جایی که سازگار است را باید حفظ کنیم.

اما کار سوم که باید تشکیل شود اصلاح این مراسم و نمادهای عزاداری است. به عنوان مثال این علامتی که جلوی هیئت می‎برند، این علامت زمان ائمه‌عليهم‌السلام که نبوده است، اما این که برخی می‎گویند این علامت صلیب است حرف بیخودی است، علامت به نام، نامی حضرت اباالفضل‌عليه‌السلام مظهر اقتدار بوده است، نمادها و المان‎هایی وجود داشت که این المان‎ها نشانگر اقتدار بوده است؛ در گذشته المان‎های اقتدار و قدرت را در یک جا جمع می‎کردند، در کنار یک هنرهای تجسمی و با نظام‎های خاصی و بعد به علامت تبدیل و معرفی می‎شد.

تشریح علامت این گونه است که تیغ علامت شمشیر است، شیر علامت قدرت و نیرو است، پر طاووس علامت سلطنت، صلابت، قدرت و حکومت است (زیرا در آن زمان پر طاووس علامت سلاطین بوده است)؛ اما امروز پر طاووس دیگر نشانه قدرت نیست و یا این که تیغ و شمشیری وجود ندارد؛‌ آن چیزی که مهم است این است که در هنرهای تجسمی المان ها اقتدار را مطابق با روز قرار دهیم، نه این که از یک طرف بخواهیم بحث «عَلم‌ها» را به کلی حذف کنیم ـ که کار اشتباهی است ـ و نه از یک طرف آن را صد در صد تأیید کنیم و بگوییم باید به همین شکل باشد، چون قدیمی ها این کار را کردند ما هم باید این کار را انجام دهیم؛ راه سوم آن است که ما علامت ها را به روز کنیم. این ها المان های قدرت است و این المان ها را بیاوریم در آن چیزی که امروز به عنوان قدرت مطرح است، آنان را با یک نظام مندی خاصی و استفاده از تخصص و کارشناسی کامل هنرها تجسمی این علم ها را اصلاح کنیم.

اگر بخواهیم اینها را به همان شکل بگذاریم که مسأله چیز دیگری می‎شود، زیرا علم‎ها در یک روزی بیانگر سنتی بوده است و الآن سنت نیست و بعد این با مسأله عزاداری اهل بیت‌عليهم‌السلام سازگار نیست.

اول آهنگ‌ساز دنياي عرب شيعه بود اما امامان ما از هنر او استفاده نكردند

به روز کردن هنر در عزاداری اهل بیت‌عليهم‌السلام به چه معنا است؟

باید توجه داشت که به روز کردن به این معنا نیست که ما هرچه امروز به عنوان جریان فرهنگی و ارزشی داریم را به عرصه عزادرای بیاوریم، بلکه باید تحلیل صحيح صورت گيرد تا آن چیزی که با اهل بیت‌عليهم‌السلام تناسب دارد، وارد فرهنگ عزاداری شود.

در عرصه هنر مثلا هنر موسیقی با اهل بیت‌عليهم‌السلام تناسب ندارد، دلیل تناسب نداشتنش این است که در یک زمانی قوی ترین آهنگ سازهای دنیا که بعد از آن فرد بالاتری وجود نداشته است، شخصی به نام "ابوالعَتاهیه" و شیعه امام صادق‌عليه‌السلام و امام کاظم‌عليه‌السلام بوده است. این فرد اول آهنگ ساز آن روز بوده است و در دنیاي عرب آهنگ‎سازی قوی‎تر از ابوالعَتاهیه از آن تاریخ تا به امروز نیامده است ـ الآن بسیاری از آهنگ‎های او را گرفته‎اند و اشاعه می‎دهند ـ این فرد شیعه امام کاظم‌عليه‌السلام بود ولی هیچگاه ائمه از چنین کارشناسان و متخصصانی در جهت توسعه فرهنگ اهل‎بیت‌عليه‌السلام استفاده نکردند، به جهت این که موسیقی تناسبی با فرهنگ اهل‎بیت‌عليه‌السلام ندارد. اینگونه نیست که ما بخواهیم از هر ارزشی، سنتی و از هر هنری برای اهل بیت‌عليه‌السلام استفاده کنیم و آن را در مراسم عزاداری شرکت دهیم، این صحیح نیست. بنابراین باید هنر کاملا متناسب با فرهنگ اهل‎بیت‌عليه‌السلام باشد.

مسئوليت سنگيني كه وزارت ارشاد و حوزه هنري دارند

کدام یک از نهادهای کشوری باید به این مسأله ورود پیدا کنند؟

دستگاه‎های فرهنگی همانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و یا حوزه هنری سازمان تبلیغات؛ اینها بودجه‎های سنگيني را صرف هنرها می‎کنند، حداقل بیایند در این زمینه هم کارهایی را انجام دهند، هرچند وظیفه آنان این است که این کار را انجام دهند، زیرا بودجه و امکانات در اختیار آنهاست و همچنین کار آنها، کار هنری است؛ علت این که مسائل هنری در نظام اسلامی به یک وزارت‎خانه برده شده است به جهت این است که این هنر در راستای فرهنگ ما قرار گیرد و هنر در استخدام فرهنگ جامعه ما و دین‎مداری جامعه ما قرار گیرد، و الا معنا ندارد که یک بودجه سنگین و گزافی در سال در توسعه هنر و اجرای مسائلی هنری در کشور خرج شود در حالی که مردم اولویت های اقتصادی زندگی‌شان روی زمین است.

در عزاداری نمی توان به یک مدل ثابت رسید

آیا امکان رسیدن به یک مدل ثابتی برای عزاداری امکان پذیر است؟

در عزاداری نمی توان به یک مدل ثابت رسید، زیرا اصول فرهنگی در هر جامعه‎ای در حال پیرایش و آرایش است. مسأله احیای فرهنگی بیان کننده همین امر است، یعنی احیای فرهنگی آن چیزی است که وقتی یک نسلی روی کار می‎آید، این نسل ببیند که اصول فرهنگی و ارزشی که در جامعه است که در زمان گذشتگان وجود داشته و با زندگی امروزش متناسب نیست را ویرایش کند و آن چیزی که متناسب با اصول فرهنگی زمان او است در اصول فرهنگی ایجاد کند و این به معنای احیای فرهنگی است. اگر ما بخواهیم یک وضع ثابتی را تثبیت کنیم، با احیای فرهنگی نمی‎سازد.

مسأله خودمانی بودن با اهل بیت‌عليه‌السلام  امروز در جامعه ما جاذبه دارد

گاهی اوقات دیده می شود که به جنبه‎های اصلی معارفي و شخصیت اهل‎بیت‌عليه‌السلام پرداخته نمی‎شود و صرفا مباحثی نظیر زیبایی و برخی اوصاف ظاهري به طور خاص در خصوص حضرت ابالفضل‌عليه‌السلام استفاده می‎شود، بیان این مباحث در مراسم‌های عزاداری از چه جایگاهي برخوردار است؟

علت آن است که از ابتدا مراسم‌های عزاداری ما در قالب آموزه های خاص معصومین‌عليه‌السلام نبوده است، بلکه در قالب جریان های سنتی روز بوده است؛ الآن ما در یک موقعیت هستیم که مسأله خودمانی بودن با اهل بیت‌عليه‌السلام یا احساسی شعار دادن امروز در جامعه ما مخصوصا جامعه جوانان جاذبه دارد، در حالی که این در فرهنگ گذشتگان نبوده است، الآن هرچه برنامه‌ها عربان‌تر و شفاف‌تر است، بیشتر جاذبه دارد و این عکس گذشته است که برنامه‌ها هرچه با پوشش خاص ارائه می‌شد، جاذبه بیشتری داشت، لذا این ها به خاطر این قضیه دارند همین را در فرهنگ عزاداری سرایت و نفوذ می دهند و الفاظ نامناسب برای اهل بیت‌عليه‌السلام به کار می‌گیرند، در حالی که اصلا نمی شناسد حضرت ابالفضل چه شخصیتی داشته است و گمان می کند زیبایی حضرت ابالفضل‌عليه‌السلام تنها امتیاز حضرت عباس‌عليه‌السلام بوده است.

حضرت اباالفضل از فقها بود، حضرت تالی تلو معصوم‌عليه‌السلام بود، در کنار حجت خدا بود، بنابراین تنها زیبایی و جمال حضرت که میزان شخصیت برای قمر بنی هاشم‌عليه‌السلام نیست. به عنوان مثال اگر برای فلان مرجع تقلیدی یا مقام معظم رهبری ما بیایم بیان که حضرت آقا چه چشمان زیبایی دارند و چه ابروی قشنگی دارند این توهین به مقام معظم رهبری است؛ حضرت عباس‌عليه‌السلام از همه مراجع تقلید بالاتر بوده است، مراجع تقلید با صدها واسطه به آثار ائمه‌عليه‌السلام رسیده اند، در حالی که حضرت ابالفضل‌عليه‌السلام شاگرد حجت خدا بوده است و سه امام معصوم را درک کرده است.

اگر شخصیت معنوی حضرت عباس‌عليه‌السلام را در نظر نگیریم و به ظاهر حضرت فقط توجه کنیم، این دلالت بر آن دارد که ما در حال انجام کارهای گذشتگان هستیم یعنی مسائل فرهنگی یا سنتی خاصی که در زمان خودمان وجود دارد را به عرصه عزاداری می آوریم و این درست نیست.

 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی