دكتر فنائي: پروژه روشنفكران سکولار غيرعقلاني معرفي كردن دين است.

تبيين: عضو هيئت علمي موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) با اشاره به طرح بحث عقلانيت از سوي برخی روشنفکران سکولار اظهار داشت: اینان با تأكيد بر بحث عقلانيت و مطرح كرن اين بحث به عنوان يك بحث معرفت شناختي، در پي القاي اين تفكرند كه دين عقلاني نيست.
به گزارش خبرنگار تبيين، دكترفنائي اشكوري در جلسه  علمی جمعی از اساتيد و محققين كانون طلوع با اشاره به  چالش هاي تفكر ديني در دوره معاصر ابراز داشت: پيش از انقلاب اسلامی و اندكي پس از انقلاب، چالش اصلي تفکر دینی در ایران و جهان اسلام بطور کلی مارکسیسم بود و بزرگاني چون شهيد مطهري و شهيد صدر عمده نيروي خود را به شناخت، بررسي و پاسخ به پرسش ها و مباحث ماركسيست ها صرف كردند. اما در دوره کنونی چالش اصلی لیبرالیسم است.
وي با اشاره به محوريت تفكر لیبرالیسم غربی در مقابله با تفكر ديني از طريق نفوذ در روشنفكران ديني اظهار داشت: اغلب کسانی که به "روشنفكران دینی" موسومند تقابلي با اصل دين ندارند، اما به دلیل مقهور شدن در برابر فرهنگ و تمدن غربی، تفکر لیبرال را پذیرفتند و چون عمده بروز عینی و اجتماعی تفکر لیبرال در سکولاریسم و جدایی دین از حوزه زندگی اجتماعی است، به سکولاریسم رو آورده اند.

تفكر بازرگان وسروش در گفتمان ليبرال

استاد موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)  با اشاره به اينكه در اولين مرحله این رویاروئی پس از انقلاب اسلامی، افرادي مانند مرحوم مهدی بازرگان نقش دين در حكومت را نفي كرده و آن ها را دو مقوله اي جدا از يكديگر مي دانستند، ادامه داد:  بر اساس تفكر بازرگان به طور مستقيم نسبت به اصل عقائد و باورهاي دين خدشه اي وارد نمي شد و اعتقاد و تعبد دینی دستکم در حوزه فردی پذیرفته بود. اما در دوره بعد كه محوريت فکری و فلسفی گفتمان ليبرال بر عهده آقاي عبدالکریم سروش بود اصل اعتقاد دینی زیر سؤال رفت. هرچند ايشان نيز مانند آقاي بازرگان و بیش از ایشان به جدايي دين از سياست اعتقاد داشته، اما تفكر وي بر خلاف بازرگان، در اصل بنياد تفكر ديني هم رخنه هايي را ايجاد كرد. ایشان در مباحث علم و دین، تفكر ديني را تابعي از معارف عصري مي دانست كه بر اساس آن هيچ معرفت ديني ثابتي وجود نخواهد داشت، بلكه همه آموزه های دینی تابعي از ساير يافته هاي بشر خواهد بود که در تحول دائم است. بر این مبنا امروزه که تفکر مادی، لیبرال و سکولار در دنیا حاکم و غالب است،مبنای فهم و تفسیر دین و قرائت متون دینی است. 
وي) با اشاره به اينكه اين مسأله در سكولاريسم مسأله تازه اي نيست، خاطر نشان كرد: اما این جریان تاحد زیادی در تفكر ديني شيعي، تازه بود و اين مسأله ولو ناآگاهانه، بذر يك نوع بي ديني و ماترياليسم را در جامعه پاشيد و حتي افرادي مذهبي تحت تأثير اين افكار، بي دين شدند.
عضو هيئت علمي موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره ادامه داد: آقای سروش در درس‌ها و نوشته‌هایش، تدریجا یک گروهی را شکل داد كه بعدا باعنوان حلقه کیان شناخته شدند و در مقالات خود در نشريه كيان از جنبه‌های مختلف تفکر لیبرال دفاع می‌کردند.

نقش محوري مصطفي ملكيان در تفكر ليبرال

اين استاد فلسفه با اشاره به اينکه جريان اصلاحات و آشوب هاي 88 به عنوان محصولات اجتماعی و سیاسی اين تفكر هستند، ادامه داد: در دوره جدید این نقش محوری را افراد دیگری به عهده گرفته اند که یکی از آنها آقای مصطفی ملکیان است. ایشان نیز به لیبرالیسم و سکولاریسم وفادارند و به حکومت ديني و رسالت اجتماعی و سیاسی دین اعتقادی ندارد. علاوه براین، مباحث ایشان در حوزه های مختلف فلسفی همچون معرفت شناسی و فلسفه دین، به سمت  ايجاد رخنه‌هایی اساسی در باورهای دینی و اعتبار اصل اعتقاد دینی پیش می رود.
وي با اشاره به طرح بحث عقلانيت از سوي ملكيان اظهار داشت: وي با تأكيد بر بحث عقلانيت و مطرح كرن اين بحث به عنوان يك بحث معرفت شناختي، در پي القاي اين تفكر است كه دين عقلاني نيست.
نویسنده کتاب "بحران معرفت"  اشاره کرد که آقای ملکیان در جایی می گویند که عقلانیت تبعیت از استدلال صحیح و استنتاج از بدیهیات است. در جایی دیگر می گویند که در باب صورت، آنچه را که مورد وفاق منطق دانان است و به لحاظ ماده آنچه را که مورد وفاق معرفت شناسان است، می پذیریم و هر استدلالی که از یکی از این شش منبع بدست آمده باشد معتبر است: حس ظاهر، حس باطن، حافظه، گواهی، شهود، عقل به سه صورت قیاس، استقراء و بهترین تبیین. ایشان در ارزیابی باورهای دینی می گویند که این باورها با معیارهای همگانی و آفاقی قابل ارزیابی نیستند و راه معتبر دیگری هم برای ارزیابی آنها قائل نیستند. به این ترتیب معیار ارزیابی را ایشان در نهایت به تجربه بر می گردانند که در واقع مقتضای تجربه گرایی افراطی است و در این تفکر جایی برای معرفت دینی نیست. بر این مبنا  مابعد الطبيعه اعتباري نخواهد داشت باورهایی چون اعتقاد به خدا، آزادي و اختيار انسان و حيات پس از مرگ غیر قابل اثبات و غیر عقلانی هستند.
وي با اشاره به اينكه از نگاه چنين افرادي بديهي ذاتي كه قطعي باشد، وجود ندارد، ابراز داشت: آنها اموري مانند حس ظاهر، حس باطن و عقل را از آنجا كه اجماع بر پذيرش آنها وجود دارد و مورد وفاق معرفت شناسان است، به عنوان ماده استدلال قبول دارند، وگرنه به نظر آنها امر بديهي قطعي وجود ندارد.
استاد موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) ادامه داد: آنها بحث عقلانيت را طرح مي كنند و معتقدند عقلانیت آن است که تابع استدلال و معیارهای عینی همگانی باشد و آن معيار همگاني اي كه همه مردم دنيا آن را قبول كرده و مي توان ادعاي فرد را بر طبق آن ارزيابي كرد، تجربه است و از آنجا كه دعاوي ديني قابل ارزيابي با تجربه نيست، عقلاني نيست.
این دیدگاه قابل دفاع نیست. اولا تجربه تنها راه و ملاک نیست. تجربه محدود به عالم مادی است.
ثانیا بدیهیات و علم حضوری یقینی وجود دارد و کسی که منکر آن شود یا در آن تردید کند، در همه مسائل راهی جز شکاکیت تمام عیار ندارد. تمسک به اجماع در مباحث نظری غیر عقلانی و غیر منطقی است.
ثالثا بسیاری از گزاره های دینی قابل اثبات عقلانی هستند، مانند وجود خداوند و صفات او که با براهین عقلی اثبات می شود.  اگر دیگران به این براهین اشکال کرده اند، به آن اشکالات می توان پاسخ گفت. صرف اینکه کانت ادله خداشناسی را نقد کرده دلیل بطلان ادله نیست. تمام مباحث فلسفی مورد نقد و بحثند، پس آیا باید گفت فلسفه غیر عقلانی است!؟
دکتر فنائی اشکوری درباره عقلانیت باورهای دینی افزود: اما باور های دینی دو دسته اند: برخی از آنها بطور مستقیم قابل اثبات عقلی هستند. این باورها عقلی هستند. برخی از باورهای دینی نیز پس از اثبات حقانیت وحی و حجیت سخن پیامبر بطور غیر مستقیم اثبات می شوند. اینها گرچه عقلی به معنای مستنتج از بدیهیات نیستند، اما عقلانی هستند؛ یعنی از راه معتبر حقانیت آنها احراز شده است.
نویسنده کتاب فلسفه اسلامی معاصر با اشاره به بحث فلسفه اسلامي و نفي آن ادامه داد: جناب ملكيان در طي مصاحبه اي مدعی شده اند كه چيزي به نام فلسفه اسلامي نداريم، بلكه آنچه داریم خلط فلسفه با الهيات است كه بايد از هم جدا شوند. ایشان معتقدند که در غرب با جداشدن فلسفه از الهيات ، هم فلسفه تكامل يافت و هم الهيات؛ اما ما نه الهيات قابل عرضه اي داريم و نه فلسفه قابل دفاعي داريم، و فلسفه اسلامي سخنی براي مطرح كردن ندارد.
دكتر فنائي با اشاره به نظر ملكيان در خصوص جدا كردن الهيات از فلسفه ادامه داد: شكي نيست كه در غرب ، فلسفه و الهيات نمي توانستند با هم جمع شوند، چرا كه اموري مانند تثليث و تجسد و مصلوب شدن حضرت عيسي(ع) براي اينكه فديه گناهان باشد، قابل اثبات با روش فلسفي و عقلي نيست. لذا غرب راهي جز جدا كردن فلسفه از الهيات نداشت و هرچند افرادي سعي كردند الهيات طبيعي به معناي الهيات عقلي را مطرح كنند، اما در مواردي مانند مواد مذكور چاره اي براي حل مشكل وجود نداشت و ناچار بودند آنها را به عنوان اسراری غیر قابل فهم بپذیرند. اما طرح این بحث در فلسه اسلامی وجهی ندارد، چرا که باورهای بنیادین اسلامی نه تنها عقل ستیز نیستند، بلکه قابل اثبات عقلی هستند.
مؤلف کتاب درآمدی بر تاریخ فلسفه غرب با اشار به برخي نظرات فيلسوفان غربي ادامه داد: از آنجا كه فيلسوفان غربي نتوانستند الهيات عقلي را توجيه كنند، به فكر افتادند منبع ديگري براي دين پیدا کنند كه همان دل و احساس ديني است كه كم كم به طرح بحث تجربه ديني انجاميد. در فرهنگ ما نیز تجربه عرفانی مطرح بوده اما نه به این جهت که باورهای دینی عقلانی نیست، بلکه عرفای ما می خواستند از معرفت عقلی فراتر روند و به شهود نایل شوند و برخلاف تجددگرایان سکولار، توجه به عرفان بخاطر ضعف عقلانیت نیست، بلکه بمنظور رسیدن به درجه ای برتر از معرفت است.

دكتر فنايي افزود: اتفاق عجیبی که در این میان افتاده است این است که از سوئي افراد سکولار و لیبرالی که نوعی دین‌ستیزی را به راه‌انداختند، خواهان جدا شدن الهيات از فلسفه هستند و از سوي ديگر برخي افراد متشرع كه خود را  پایبند به آیات و احادیث مي دانند، معتقدند باید فلسفه را از معرفت دینی خارج كرد تا فلسفه به معرفت ديني آسيب نرساند. اینها در واقع ناخواسته آب در آسياب الحاد مي ريزند، چرا كه اینها نیز بر این باورند که بحث عقلی به زیان دین است و تفکر نظری با باور دینی ناسازگار در می آید. سخن مادیون نیز در این بخش همین است. اگر از هر ملحدي پرسيده شود، چرا به خدا اعتقاد نداري، دليلش را عقلاني نبودن باور به خدا عنوان مي كنند. اینها توجه ندارند که با نفی اعتبار تفکر نظری بنیان باور دینی سست می شود و به همین جهت است که قرآن کریم همه را دعوت به تفکر و مطالعه آفاق و انفس کرده است.

نظر روشنفكران سكولاردرعدم نياز به دين

عضو هيئت علمي موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)  ادامه داد: روشنفکران سکولار قصد دارند تا با پروژه عقلانيت و معنويت، ايدئولوژي اي به عنوان جايگزين براي دين ايجاد كنند. به عبارت ديگر، به نظر اینها انسان به دو چیز نیازمند است و این موجب تمایزش از حیوان است: عقلانيت و معنويت. سپس می گویند که براي رسيدن به هيچكدام از دو مورد مذكور نيازي به دين نداريم. برای عقلانیت به دین نیازی نیست، چون اساسا دین غیر عقلانی است. برای معنویت هم نیازی به دین نیست. چرا كه آنها عناصر معنويت را شادی، اميد، رضايت و آرامش عنوان مي كنند و برای رسیدن به این اهداف نیازی به توسل به دین نیست. 
دکتر فنایی افزود، به اعتقاد ما نه عقلانیت و نه معنویت بدون دین قابل دسترسی نیست. دین است که هستی را تفسیر می کند و جهان و زندگی انسان را معنادار معرفی می کند و سعادت حقیقی و رستگاری را تعریف و تأمین می کند. 
وي خطاب به اعضاي كانون طلوع ابراز داشت: امروزه عقلانیت دین زیر سوال رفته است و دفاع موفق از دین، این است که بتوانيم عقلانیت دین را نشان داده، برجسته کرده و عرضه کنیم. چرا كه این عده توانستند خیلی از افراد را قانع کنند که دین عقلانی نیست و بسياري از افراد متدين، در این جریانات ،قربانی این افکار شدند و امروز دست‌کم سکولار هستند.
دكتر فنائي اشكوري افزود: اولا هر انسان دین‌داری باید دین را برای خودش عقلانی کند و ثانيا از عقلانيت دين دفاع كند، چرا كه اين مسأله يك بحث فلسفي ذهني صرف نيست، بلكه با سرنوشت افراد سروكار دارد.

عملكرد حوزه هاي علميه درمواجهه با افكار وارداتي

وي افزود: متاسفانه حوزه هاي علميه در مواجهه با افکار وارداتی عمدتا حالت انفعالی داشته اند و در بهترین حالت، شبهه‌ای را كه دیگران طرح می‌کردند، جا می‌افتاد و عده‌ای به آن باور پیدا می‌کردند و آثار منفي آن در جامعه هويدا مي شد، در صدد جواب دادن بر مي آمدند و ابتكار عمل را در دست نگرفتند كه فكر جديدي را عرضه كند تا نیاز فکری جامعه را تأمین کنند و به پرسش های روشنفكران پاسخ دهند. ارتباط نداشتن حوزه با محيط خارج منشأ مشکلات بسیاری شده است. اطلاع حوزه از افکار دنیا معمولا از مسیر روشن‌فکران و با واسطه صورت گرفته است.
از نظر دکتر فنائی، بسیاری از روشنفکران که امروز در جامعه ما تفکر دینی را به چالش می کشند، در عمق جانشان مذهبی بوده و از خانواده های مذهبی و گاه روحانی سربرآورده اند و اصالتا با دین سر ستیز ندارند، اما انس آنها با افکار غربی وایداولوژی لیبرال و سکولار و مرعوب شدنشان در برابر قدرت مادی و علمی جهان غرب از یک سو و ضعف عرضه روزآمد و نظام مند دیدگاه های اسلامی از سوی دیگر موجب شده است که جمعی از به اصطلاح روشنفکران از راهگشا بودن و کارآمد بودن دین آن ناامید شده دل به افکار وارداتی ببندند و لندن و پاریس و واشنگتن را به عنوان کعبه و قبله مقصو برگزینند. مسئولیت حوزه های علمیه را در این مورد نمی توان نادیده گرفت و یا پنهان کرد.  
دكتر فنائي اشكوري با تأكيد بر لزوم فعال عمل كردن حوزه در اين زمينه ابراز داشت: در همه زمينه ها از تبیین اصول اعتقادی دینی تا تئوري حكومت اسلامي و نظام اقتصادي و تربیتی و مدیریتی امروز مورد پرسش های بسیاری قرار گرفته است كه بايد عقلاني بودن آنها اثبات شود. در مواردی که به حوزه عمل مربوط می شود تنها اثبات عقلانیت تئوريك و منطقي کافی نسیت، بلكه بايد كارآمدي و توفیق عملی آن نیز در جامعه نشان داده شود.
دکتر فنائی اشکوری در پايان به سئوالات اعضاي كانون طلوع در اين زمينه پاسخ داد.
انتهاي پيام/
 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی