سبک زندگي و عاشورا
آنگاه كه انسان در كوچه پس كوچههاى زندگي و زير رگبار شبهات و هجوم فرهنگ بيگانه از روشهاي گوناگون و رنگارنگ گيج و مبهوت ميشود، بىاختيار در آرزوى يافتن سوسوي چراغي است که مسير را براي او نمايان کند. اين در حالي است که جامعه اسلامي ما والاترين آرمان آفرينش را در اختيار دارد که چونان دري ثمين پرتو افشاني ميکند و آن فرهنگ حسينى است؛ فرهنگى كه احياگر بشر امروز و فرداهاست.
از امام حسين عليهالسلام مىتوان دريا، دريا سخن گفت كه آنچه شنيدهايم فقط قطرهاى از اين بحربىپايان است. زماني که جوانان مسلمان با كشكولى از پرسشهاى بىپاسخ قدمهاى لرزان خويش را بر وادى معرفت مىگذارند، در كلام امام حسين عليهالسلام مىتوانند آسمان، آسمان باورهاى مقدس بيابند، در حالي که باورهاى امروز ما تنها بخشى اندك از آن بيكرانه است.حسين بن على عليهالسلام كشته عبرتها و بهاى بصيرتهاى تاريخ ساز است.آنگاه كه در سايه کلام و رفتار انديشه نورانىاش مينشيني به باورهاى آسمانى دستخواهي يافت که تو را به آرامشى صد چندان ميرساند؛ بهگونهاي که ميتواني با قدمهاى ثابت و محكم در وادي معرفت قدم برداري. زيرا فرهنگ حسين عليهالسلام، ترجمان فرهنگ محمدى و علوى و "اصلاحِ" هر آن چه به خود رنگ"فساد" گرفته، است.
جامعه اسلامي ما امروز از هر سو مورد هجمههاي دشمنان است. آنها سعي دارند ازطريق هجمه فرهنگي جامعه را از اسلام ناب جدا کنند تا بتوانند بر اين مرز و بوم تسلط يابند. يکي از تاکتيکهاي آنان، نفوذ در سبک زندگي ميباشد. آنها براي رسيدن به مقاصد شوم خود تلاش ميکنند با ترويج سبک زندگي غربي در جامعه از آحاد ملت افرادي بي اعتنا به پديدهاي اطراف و ديگران بسازند و آنان را انسانهايي خودخواه، مصرفگرا، تجملپرست، مدگرا و...تربيت کنند؛ زيرا به خوبي ميدانند که وقتي جامعهاي ليبرال و غربي شود ديگر روحيه حريت، مقاومت و شهادتطلبي از آن رخت برميبندد.
امروزه متاسفانه برخي صحنهها را در جامعه شاهديم که کاملا با آموزههاي ديني و فرهنگ اسلامي منافات دارد. گويا دو واقعه مهم در حال رخ دادن است؛ يکي غفلت و يا شايد هم تغافل برخي افراد – هرچند اندک –نسبت به احکام و ارزشهاي اسلامي، و ديگري فراموش شدن و يا با تعبيري خوشبينانهتر عمل نکردن به فريضه امر به معروف و نهي از منکر است.
هدف اصلي از عزاداري براي حادثه خونين كربلا، نه گريستن و متاثر شدن از شهادت و اسارت فرزند رسول خدا و اهل بيت او، بلکه عبرت گرفتن و بصيرت يافتن بشريت به ويژه مسلمانان است. تاکيد بر عزاداري و سرشک اشک و عشق وارادت به مقام والاي سيد الشهدا و خاندانش، براي زنده نگهداشتن فرهنگ حسيني و عمل به آن ميباشد.
جوهر زحمات طاقتفرساي حقيقتجوي مورخان و دانشمندان اسلامي و حتي غير مسلمان و تراوش قلم آنها از قيام امام حسين عليهالسلام به ما مىآموزد که:
1-بايد درتحكيم حق، كوبيدن باطل، احياى نام خداوند، مواسات، اعتلاى دين و آزادى و عدالت اجتماعى تلاش و حرکت کرد، تا طبقات محروم و ستمديده بتوانند در پرتو آن از حق خويش برخوردار شوند. امام حسين عليهالسلام مىديد كه ملّت اسلام در اثر تبليغات سوء دشمن، با ابزار دين، فساد و ستم را پيشه كرده و عدالت، حريّت و كمالات را به فراموشى سپرده و به تبهكارى و بندگى شهوات روى آورده است. حضرت شاهد بود كه قوانين الهى در حال فراموشى و نابودى است و اسلام عزيز فداى هوسرانيهاى افراد نالايق و خواستههاى شوم بلهوسان شده است.از اين روي ما نيز امروز بايد گوش به فرمان ولي امر خود حضرت آيتالله العظمي امام خامنهاي باشيم و معظم له را در مقابله با انحرافات ياري کنيم تا جانى تازه به جامعه اسلامي بخشيده شود.
2-امام حسين عليهالسلام با قيام خود به ما فهماند كه ملّت اسلام و بلكه هر ملّتى بايد ازظلم و ستم نجات يابد. بنابراين برماست که از اين درس سرمشقي گيريم و اجازه ندهيم به مسلمان در ميانمار و غزه و ساير نقاط جهان ستم شود و از مسؤولين مربوطه براي ياري کردن همنوعان خود و مسلمانان تحت ظلم و ستم در سراسر جهان، مطالبه کرد.
3-با قيام حضرت اباعبدالله عليه السلام احكام اسلام و برنامههاى عالى دينى و توحيدى پس از آن كه مدّتها در حال فراموشى بود، دوباره محور زندگى مردم قرار گرفت. پس ما هم بايد با الهام از اين اقدام امام(ع)، باحرمتشکنيها و نقض ارزشها در جامعه مبارزه کنيم و ضمن احترام به بازماندگان جهاد و شهادت در جامعه به ويژه پيشکسوتان اين عرصه از هشت سال دفاع مقدس، نگذاريم عدهاي انحصارطلب، خون شهدا را پايمال و با سوء استفاده از جايگاههاي ارزشمند انقلاب و عناوين مقدس، به جنگ با نظام برخيزند و موجبات کم رنگ شدن احکام اسلامي و شعائر ديني را در جامعه فراهم کنند.
4- قيام امام حسين عليه السلام پيامآور اين بصيرت براي مسلمانان بودكه اسلام بالاتر از همه چيز است و براى برقرارى آن بايد از همه داشتهها گذشت؛ زيرا در اجرا و حفظ احکام اسلامي وارزشهاي آن حکمتهاي فراواني نهفته است که موجب صلاح و رستگاري افراد و جامعه ميشود. بنابراين بايد در جامعه اسلامي تا آنجا پيش رفت که براي افراد به ويژه مسؤولان جزاسلام و اجراي احکام آن اهميت نداشته باشد، حتي اگر لازم باشد سطح زندگي آنها به جايي برسد که نان جويي تناول كنند و از اجراي حد حتي بر فرزند خويش هيچگونه ابائي نداشته باشند.
5-درس مهم ديگري که بايد از حضرت اباعبدالله گرفت، عمل به امر به معروف و نهى از منكر در جامعه و ترويج آن ميباشد.در جامعه اسلامى يکي از اولين مسائلى كه در خانواده و مدرسه به كودكان آموزش داده مىشود، اصول و فروع دين است و در ميان فروع دين، امر به معروف ونهى از منكر ذكر ميشود. يعنى امر به معروف و نهى از منكرنيز مانند نماز و روزه واجب است. بنابراين وجوب امر به معروف و نهى از منكربراى آحاد جامعه اسلامي مردم روشن است، و همه مىدانند كه از ضروريات دين است و جاى هيچ شبههاي در آن نيست. بنابراين وظيفه هر فرد در جامعه اين است که اگر با كار بد و خلاف شوون اسلام مواجه شود، ابتدا از آن احساس بيزاري كند. نبايد وقتي خلاف و گناهى در جامعه رخ ميدهد، به آن بي اعتنا بود.انسان در مقابل خلاف ارزشها نبايد سکوت کند وبگويد به من ربطي ندارد! اين درست نيست كه امروزه فلان مد، رفتار، لباس، گويش، واژه و... كه بعضا ريشه در ضد ارزشهاي ديني دارد در جامعه ما ديده شود و حتي توسط برخي افراد و متاسفانه مسؤولان ترويج شود. براساس آموزههاي مكتب اهل بيت(ع) حداقل بايد در درون خود از اين وضع ناراحت شويم و حتي اگر امكان دارد آن را ابراز كنيم. البته اين اعتراض در مرحله اول بايد به صورت نرم و ملاطفت باشد.
اگر به اين واجب آنگونه كه شرع مقدس تعريف و وضع كرده عمل شود، جامعه هيچگاه به انحراف و فساد كشيده نميشود. زيرا اين دو حكم؛ دو نيروي خودكنترلي در جامعه اسلامي هستند.
ارسال کردن دیدگاه جدید