نکتهاي ناگفته در مورد فیلم جنجالی «من مادر هستم»
گروه فرهنگي: در حاشیههایی که روزهای اخیر اکران «من مادر هستم» فریدون جیرانی به راه انداخته- فارغ از هرگونه بحثی در مورد درست بودن یا نبودن نوع این اعتراضات- نکتهای وجود دارد که عمدا یا به سهو نادیده گرفته شده، یا بنابر این است که نادیده گرفته شود.
آخرین ساختهی فریدون جیرانی با آنکه اثری در حوزهی سینماست و طبعا اگر مشکلی هم دارد باید نوک پیکان انتقادات به سمت سازندگان اثر و همچنین مدیران دولتی سینما باشد، اما در این مورد نکتهی مغفولی وجود دارد که با توجه به آن باید نوک پیکان انتقادات علاوه بر مدیران سازمان سینمایی و وزارت ارشاد به سمت مدیریت صدا و سیما هم گرفته شود.
معترضان اکران «من مادر هستم» معتقدند که این فیلم یک اثر بیسابقه در به تصویر کشیدن روابط نامشروع و فحشاست و با آنکه ادعای نقد طبقهی مدرن را دارد اما علاوه بر اینکه مروج یک اخلاق حداقلی غیردینیست، فیلمی ضدقصاص هم هست و مادران به تصویر کشیده در فیلم هم هردو صاحب فرزندانی نامشروعند و در واقع از منظر دینی «مادر» نیستند.
با توجه به موارد بالا، مخالفان فیلم شخص جواد شمقدری را به عنوان مدیر اصلی سینمای کشور مورد حمله قرار دادهاند که چرا به چنین فیلمی مجوز ساخت و در مرحلهی بعد مجوز نمایش داده است. اما در این میان ظاهرا هیچکس به این نکته توجه نمیکند که «رحمان سیفیآزاد»نویسندهی«من مادر هستم» در حال حاضر مدیر گروه فیلم و سریال دو شبکهی چهار و اول سیما(مهمترین شبکهی رسانهی ملی) است و اگر واقعا «من مادر هستم» فیلم مخرب و مشکلداریست-که هست- پس چطور نویسندهی آن با چنین تفکرات مخربی در حال حاضر مدیریت مهمترین گروه فیلم و سریالسازی تلویزیون جمهوری اسلامی را برعهده دارد؟
«رحمان سیفیآزاد» پیش از این نیز وقتی تنها مدیر گروه فیلم و سریال شبکه چهار بود نویسندگی «قصهی پریا» ساختهی قبلی فریدون جیرانی را بر عهده داشت. فیلمی علیه خانواده شهدا که همان زمان با انتقادات جدی فعالین جبهه انقلاب مواجه شد و با سانسور فراوان راهی نمایش عمومی شد.
««قصه پریا» راوی قصهی فرزند شهیدی(مصطفی زمانی) روزنامهنگار و ضدنظاماست که با عمویش(بیژن امکانیان) زندگی میکند. عمو که در واقع ظاهر تیپیکال یک شخصیت متدین و مذهبی را دارد همواره معترض مواضع سیاسی برادرزادهاش است. از کودکی با نقشه دخترش(باران کوثری) را عاشق برادرزادهاش میکند و میخواهد آنها بالاجبار به عقد هم دراورد. در ادامه متوجه میشویم که همین عمو با ازدواج مجدد پنهانیاش باعث مرگ همسرش شده است و..... فرزند شهید حاضر به ازدواج با دخترعمویش نمیشود و عاشق دختری معتاد و بیبندوبار(مهناز افشار) میشود و در نهایت به سبب همین ازدواج معتاد شده و به بیماری ایدز مبتلا میشود و میمیرد.»
همان زمان وقتی «قصه پریا» به نمایش عمومی درآمد عدهی بسیاری بر مدیریت صداوسیما خرده گرفتند که به چه علت یکی از مدیريتهای میانی مهم رسانهی ملی را بر عهدهی کسی قرار داده است که با آثارش نشان داده است که چه ذهنیت کثیفی نسبت به خانواده شهدایی دارد که همچنان پس از سه دهه مهمترین حامیان انقلابند، اما در کمال تعجب نهتنها گروه فیلم و سریال شبکه چهار در اختیار «رحمان سیفیآزاد» باقی ماند، بلکه همزمان سکان هدایت فیلم و سریال مهمترین شبکهی رسانهی ملی، شبکه اول سیما، نیز به وی واگذار گردید.
نتیجهی چنین انتصابی البته از همان موقع برای خیلیها مشخص بود اما جناب ضرغامی ترجیح دادند با نادیده گرفتن تمام تولیدات قبلی جناب سیفیآزاد، وی را همزمان در هر دو شبکه حفظ کنند. بعد از گذشتن چند ماه و روی آنتن رفتن اولین دستاوردهای مدیریت سیفیازاد البته شد آنچه باید میشد. «راستش را بگو» حتی از نظر مدیران ارشد رسانهی ملی هم آنقدر مشکل داشت که ترجیح دادند با آنکه برای ماه رمضان آماده شده بود آن را به آنتن نسپرند و به معنای بهتر توقیفش کنند. توقیفی که البته با فشارهای مختلف چندماهی بیشتر طول نکشید و «راستش را بگو» نمایش داده شد و همه دیدند اولین دستپخت مهم مدیریت جدید گروه سریال شبکهی اول را. طبعا کسی که به خانوادهی شهدا چنان نگاهی داشته باشد اخلاقی هم که سریالهای مجموعهی تحت امرش ترویج کنند چیزی خواهد شد در مایههای همین «راستش را بگو»، اخلاقی منهای شریعت و سکولار و چیزی قریب به عرفانهای خانقاهی به اضافهی مقدار زیادی از روابط آزاد دختر و پسر.
حالا اما با تمام این اوصاف، نوشتهی جدید مدیر محترم صدا و سیما باعث ایجاد جنجالی اساسی در سینمای کشور شده است. «من مادر هستم» فارغ از حاشیههای پیرامونش، کاملا نشاندهندهی ذهنیت یکی از مهمترین مدیران صدا و سیماست. فیلمی بیسابقه در نمایش زنای ضربدری که چه آن را نقد طبقهی مدرن بدانیم چه نه، نشان از آن دارد که مهمترین دغدغهی مدیر گروه فیلم و سریالسازی شبکهی ملیِ بزرگترین دستگاه تبلیغی نظام اسلامی، روابط جنسی گروهیست که شاید یک درصد از جامعهی تهران را هم تشکیل ندهند.
هنوز جنجالهای مربوط به «یک خانواده محترم» و رابطهی مدیران سیمافیلم با تولید آن تمام نشده است و ایجاد جنجال اخیر نشان دهندهی طیف فکری مدیران منصوب عزتالله ضرغامی در گلوگاههای حساس رسانهی ملی است. مدیرانی که در همان زمان انتصاب هم با انتقادات دلسوزان انقلاب مواجه شدند اما بیتوجهی مدیر ارشد صدا و سیما به این انتقادات باعث تولید آثاری شد که هرکدام به یک نقطهی تاریک در کارنامهی رسانه ی ملی تبدیل شدند.
هر چند در اين ميان نمي توان مدیریت سوال برانگيز جواد شمقدری به علت ساخت و نمایش اثاری مانند «من مادر هستم» را ناديده گرفت. توليداتي كه مشخص نيست با كدام توجيه از سازمان سينمايي مجوز ساخت و پروانه نمايش كسب مي كنند.
ارسال کردن دیدگاه جدید