خانه فراموش‌شدگان...

 باران باریده و زمین نمناک است، اما چشم عابران این سو نمناک‌تر. هر که وارد این محوطه می‌شود با چشمانی اندوه‌بار اطراف را می‌پاید . درختان چنار و صنوبر دو سمت خیابان ورودی را احاطه کرده‌اند و باغچه‌ها سبز و پرگل هستند اما اینجا آنقدر تلخ است که طراوت باغچه‌ها و فضای سبز آن ملموس نیست.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه فارس، نخستین فرد برای ملاقات با خانواده‌اش بیرون می‌آید. سر درگریبان دارد و انزوا و رخوت تمام آن چیزی است که او را در خود مچاله کرده است. مرد جوانی است که سرش را خم کرده و چانه‌اش را به گردنش می‌فشارد. دستانش رعشه دارد و لباسش به عضلات استخوانی اش زار می‌زند!

پاهایش یارای گام برداشتن ندارد و آنها را روی زمین می‌کشد. کمی آن سوتر خانواده به انتظار دیدنش ایستاده اند و تا زمانی که به محوطه استراحتگاه می‌رسند چند بار سرش را بالا آورده و اطراف را می‌پاید گویی از چیزی فرار می‌کند یا می‌خواهد چیزی را از دیگران مخفی کند...

پس از آن با خانواده زیر درختان بر نیمکتی می‌نشینند و زنی مسن که به نظر می‌رسد مادر مرد جوان است برایش استکانی چای می‌ریزد و به دستش می‌دهد، این کار سه بار تکرار می‌شود چرا که لرزشهای دست جوان باعث می‌شود استکان چای واژگون شود...

نگهبان می‌گوید: نگاه نکنید که خانواده‌اش با مهر و محبت اطرافش نشسته‌اند و این لوازم و خوراکی‌ها را برایش آورده‌اند، الان حداقل شش ماه است کسی سراغی از این بیچاره نگرفته است...

دلم می‌گیرد. نیمه پاییز است اما هوا لطافت بهار را دارد افسوس که نه این هوای فرحبخش و نه آن همه درخت سر به فلک کشیده ، آرامم نمی‌کند... اینجا انگار فراموش‌خانه است... خانه فراموش‌شدگان است...

آن سوتر را می‌نگرم، تعدادی زن جوان با روپوش صورتی و روسری سفید بر چمن‌های محوطه ای که با فلس محصور شده، نشسته‌اند و با صداهایی نامفهوم با هم حرف می‌زنند. یکی از آنها که کم سالتر از بقیه به نظر می‌رسد پس از چند دقیقه کارش با سایرین به مشاجره می‌کشد و با هیاهو و فریاد از آنها دور می‌شود.

پرستار بخش که نزدیک او شده از او می‌خواهد که به داخل ساختمان بیمارستان بازگردد اما دختر جوان با پرخاش او را از خود می‌اند. پرستار به زور متوسل می‌شود و دستش را می‌گیرد و با خود به سمت ساختمان می‌برد، دختر اما با هیاهو و عصبانیت دستش را از او جدا می‌کند و به سمتی دیگر می‌دود و در این وضعیت نگهبان بخش ناچار به مداخله می‌شود و به همراه پرستار، دختر بیمار را به سمت ساختمان بخش می‌برند. دختر همچنان تقلا می کند.

افرادی که برای ملاقات بیمارانشان آمده‌اند، چند لحظه ای مبهوت بخش زنان را می‌نگرند که هنوز صدای فریاد دختر جوان از آن به گوش می‌رسد... دختر همچنان تقلا می‌کند و با کلماتی نامفهوم و گنگ و با حرکات تند دست، اطرافیان را از خود می‌راند، شدت حرکاتش افزوده می‌شود و از فاصله دور، پرستار داخل سالن بخش دیده می‌شود که با عجله مشغول وارد کردن دارویی به سرنگ است... ظاهرا غیر از خواب کردن بیمار، راه دیگری برای آرام کردن او نیست !

با دیدن این موضوع، ذهنم به هم می‌ریزد و با عجله قدمهایم را تند می‌کنم . صد متر جلوتر بخش مردان است که به گفته یکی از پزشکان بیمارستان به نسبت نوع و شدت بیماری، بیماران در ساختمان‌های جداگانه بستری می‌شوند. بخش یک، بخش دو، بخش سه، بخش چهار و ...

در مقابل یکی از بخشها بیماران برای هواخوری به محوطه بیرونی بخش آمده‌اند و البته تعدادی نیز در داخل ساختمان از پشت پنجره بیرون را تماشا می‌کنند ... در محوطه بخش که با فلس محصور شده، تعدادی درخت کاج و یک باغچه به چشم می‌خورد.

اکثر بیماران این بخش را مردان جوان تشکیل می‌دهند، عده ای در گروه‌های چند نفره و برخی به تنهایی در گوشه‌ای نشسته‌اند. تعدادی از آنها کاملا گوشه‌گیر و منزوی به نظر می‌رسند. یکی از آنها که پشت پنجره ایستاده مدام جملاتی را تکرار می‌کند و پس از چند لحظه‌ای رو به نگهبان می‌پرسد: سیگار داری !؟ این تقاضا چند بار تکرار می‌شود و نگهبان هر بار بی‌اعتنا به او به سمت مقابل خیره می‌شود، چهره‌اش سرد است و به نظر می‌رسد رفتار و گفتار عجیب برخی بیماران برایش کاملا عادی است چرا که از هیچ حرکت ناهنجاری عکس العمل نشان نمی‌دهد.

به گزارش ایسنا، بیماری روانی به گروهی از بیماری‌ها اطلاق می‌شود که با تاثیر بر تفکر و رفتار باعث ایجاد ناراحتی برای فرد مبتلا یا ایجاد ناتوانی در وی می‌شوند. علت بیماری های روانی به خوبی شناخته نشده است اما آنچه مسلم است، عوامل ژنتیک، استرس و نوع تعامل فرد با دیگران در ایجاد یا بروز آنها موثر است. افسردگی، اضطراب، وسواس، اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنیا از جمله این اختلالات هستند.

برای قرن‌ها با بیمارانی که از اختلالاتِ ذهنی (mental disorders) رنج می‌بردند به شیوه‌های کاملاً وحشیانه و بدوی برخورد می‌شد و باور رایج این بود که علت اختلالاتِ ذهنی، شیاطین و نیروهای متافیزیکی هستند. شیوهٔ متداولِ درمان بیمارانِ ذهنی این بود که شرایط بدنی بیمار را به قدری نامناسب کنند تا شیطان مجبور به ترک بدن او شود ! به همین جهت بیمار را با آب جوش غسل می‌دادند، او را شلاق می‌زدند، به او گرسنگی می‌دادند و یا او را شکنجه می‌کردند!

زیگموند فروید، یکی از نخستین روانشناسانی بود که نیاز به شیوه‌های درمانی و ارائه یک رویکرد جامع در این زمینه را احساس کرد و روانکاوی را بر این مبنا ایجاد کرده است.

به طور معمول علائم بیماری های روانی به تدریج پیش می آید و امکان دارد خود به خود از بین برود یا شدت بیابد.

به گفته روانپزشکان و متخصصان روانکاوی تغییرات برنامه روزانه، مانند زیاد خوابیدن یا زیاد خوردن( پرخوابی، پرخوری)، هذیان( Delusion)، اعتیاد به الکل یا سایر مواد مخدر و داروهای اعتیادآور، افسردگی، توهمات(Hallucination )، عدم همکاری و برخورد طبیعی با کارهای روزانه خود، ترس‌های فراوان، خسته کننده یا اضطرابی، احساس‌های عجیب یا خشم وغضب بی مورد، افکار خودکشی یا اقدام به آن، کناره‌گیری از خانواده، زندگی، دوستان و فعالیت‌های روزانه از علایم بیماری‌های ابتلا به بیماری روانی محسوب می‌شوند.

شیوه‌های درمان به طور معمول توسط پزشک از طریق دارو درمانی توأم با روان درمانی انجام می‌شود.

روان درمانی( Psychotherapy) شامل گردهمایی اعضای خانواده و شرکت در گروه درمانی است. روان درمانی فردی به بیماران روانی کمک می‌کند تا متوجه بیماری خود شوند و علل بیماری خود را پیدا کنند.

یکی از انواع مؤثر روان درمانی، نوع آگاهی درمانی است که در این شیوه به اشخاص از لحاظ یادگیری کمک می شود که راه‌های تازه فکر کردن و رفتارهای جدید را بیاموزند .

دارو درمانی (Drug therapy) از دیگر روش‌های درمان بیماران روانی است چرا که درمان با دارو می‌تواند به تعادل مواد شیمیایی مغز کمک کند. این داروها بسیاری از افراد را قادر به لذت بردن، فعالیت و کاهش نشانه های ناراحت کننده می کند که البته دوز دارو و نوع آن باید مطابق نظر پزشک باشد.

شوک درمانی ( Shock therapy) یکی دیگر از شیوه‌ها است که بیشتر برای اشخاصی که دچار افسردگی شدید هستند به کار برده می‌شود.

اکثر بیماران روانی همچون سایر بیماری‌ها به طور سرپایی، با مراجعه به مراکز پزشکی و گرفتن دستورات دارویی ، درمان می‌شوند، ولی عده ای باید مدتی بستری شوند و تحت درمان قرار گرفته و پس از این مرحله به شکل سرپایی به درمان ادامه دهند.

بیماریهای روانی انواع مختلفی دارند که برخی از معروفترین آنها اختلالات خلقی، اختلالات اضطرابی، اختلالات روان پریشی، اختلالات شبه جسمی، اختلالات ناشی از مصرف مواد، اختلالات خوردن، اختلالات خواب، اختلالات شخصیت، اختلالات انطباقی، اختلالات روان تنی، اختلالات کنترل تکانه، اختلالات جنسی و اختلالات شناختی هستند.

به نظر می رسد برقراری ارتباط مناسب و نزدیکی دوستان و بستگان با این بیماران در درمان آنها موثر باشد چرا که روانپزشکان و روانکاوان توصیه می کنند که با افرادی که دچار بیماری روانی هستند زمان بیشتری را به سر برید و رابطه خودتان را قطع نکنید، بگذارید بداند که هنوز برخورد خوبی با او می شود و برای او ارزش قائل هستید.

فیلمهای سینمایی در حوزه روان پریشی

در سینمای کلاسیک جهان نخستین نامی که در حوزه سینمای روان پریشانه به ذهن می‌آید " آلفرد هیچکاک " است. عمده سینماگران و منتقین سینما، هیچکاک را با عنوان ژانر وحشت می شناسند اما آنچه مسلم است، پردازش خلاقانه کاراکترای روان پریش و روان نژند در برخی آثار او، این کارگردان برجسته را در این زمینه از بسیاری از فیلمسازان هم نسل خود متمایز می‌کند.

فیلم "روانی" که در ایران با عنوان "روح" اکران شد، فیلم "ربه کا" و فیلم مارنی (1964) به شخصیت‌هایی روان پریشانه‌ای می‌پردازد و کشمکش‌ها و تالمات دورنی یا اکشن بیرونی آنها را ماهرانه به تصویر می‌کشد.

آلفرد هیچکاک به عقیده بسیاری از کارشناسان سینما نخستین کارگردانی است که به معنای واقعی کلمه تعلیق و سوسپانس را به سینما تزریق کرد. کار او جدای بهره‌گیری از هنر و تکنیک تدوین بود. سوسپانس هیچکاک اصیل و کارآمد جلوه گری کرد و مدام در آثار متعددش از این تکنیک بهره‌ها برد.

فیلمساز دیگر "استنلی کوبریک" است که آثار متعددی در موضوعات مختلف دارد اما فیلم برجسته او در ژانر روان پریشانه ، "تلالو" 1980 ( The Shining) بود که با بازی ماندگار جک نیکلسون همچنان در اذهان سینمادوستان باقی مانده است.

در سینمای ایران اگر چه با این موضوع، نمونه هایی در سطح آثار کلاسیک جهان وجود ندارد اما فیلمسازانی بوده اند که در این ژانر بخت آزمایی کرده و برخی آثار آنها موفق بوده است که از میان فریدون جیرانی بیش از بقیه به این مقوله پرداخته است.

فیلم "قرمز" 1378 که یکی از برجسته ترین آثار جیرانی محسوب می شود به شخصیتی روان پریش می‌پردازد که ادعا می‌کند همسرش را عاشقانه دوست دارد! این پارادوکس به خوبی در "قرمز" حس می‌شود. برخی دیگر از آثار جیرانی نیز به شخصیت‌های غیرطبیعی (abnormal) می‌پردازد که آب و آتش، شام آخر، سالاد فصل و پارک وی از آن جمله هستند البته پارک وی به شدت از ضعف فیلمنامه رنج می‌برد و منطق روایی و داستانی ندارد...

از فیلمسازان دیگر می‌توان به سیامک شایقی اشاره کرد که در دو فیلم "شراره" و "باغ فردوس 5 بعداز ظهر" به شخصیتهایی با مشکل روانی می‌پردازد...

نخستین اثر تهمینه میلانی "بچه‌های طلاق" نیز به نوعی این موضوع را در بستر یک زندگی خانوادگی متلاشی شده و با رفتارهای ناهنجار و غیرطبیعی پدر خانواده به تصویر می‌کشد.

میلانی 10 سال پس از ساخت بچه های طلاق ، در فیلم "دو زن " که به اذعان بسیاری از منتقدین و کارشناسان سینما بهترین فیلم او تا به امروز است، باز هم به شخصیت یک مرد روان پریش پرداخت که زندگی مشترک خود و همسرش را تباه می‌کند.

فیلم "هنرپیشه " اثر محسن مخملباف نیز یکی از دیگر از آثار سینمای ایران است که شخصیت روان پریش فیلم "سیمین" به خوبی تالمات روحی و روانی این بیماران را نمایش می‌دهد.

اما فیلمی که به طور مستقیم به بیماران روانی، آسایشگاه ها و بیمارستانهای اعصاب و روان پرداخت، "هم نفس " اثر مهدی فخیم زاده بود. هم نفس اگر چه از لحاظ تکنیکی و محتوای فیلمنامه فیلم برجسته‌ای در سینمای ایران به شمار نمی‌آید اما بازی خوب مهدی فخیم‌زاده و رویا نونهالی، این فیلم را تبدیل به اثری دیدنی کرده که تماشاگران را جذب کرد.

در سینمای قبل از انقلاب نیز فیلم شاخصی که در این حوزه ساخته شده است "آرامش در حضور دیگران" اثر ناصر تقوایی است. "شازده احتجاب" که اقتباسی از رمان هوشنگ گلشیری است نیز از دیگر آثار نمونه در این زمینه به شمار می‌آید.

"سوته دلان" اثر علی حاتمی نیز اثری موفق و تاثیرگذار در این حوزه است که به شخصیت یک بیمار روانی می‌پردازد و فیلمساز در پردازش این شخصیت به قدری ملموس عمل کرده که به راحتی حس نزدیکی و دلسوزی تماشاگران بر می‌انگیزد.

گزارش از: سمیه انصاری فرد، خبرنگار ایسنا، منطقه فارس

بیماران روانی

انتهای پیام

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی