کسی در انتخابات کاندیدا نمی شود
اکبر گنجی: «قرار است انتخابات ریاست جمهوری در ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ برگزار شود. بدین ترتیب حدود ۵ ماه و نیم با برگزاری انتخابات فاصله داریم. اما مسأله این است که تا این لحظه حتی یک نفر هم برای انتخابات اعلام نامزدی نکرده است[!]»
جام سیاسی:
اکبر گنجی فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی در سایت بی بی سی، ارگان رسمی دولت انگلیس، با عنوان "انتخابات ریاست جمهوری بدون کاندیدا" به بررسی وضعیت نامزدهای احتمالی یازدهمین دوره ریاست جمهوری ایران پرداخت.
اکبر گنجی بدون توجه به این که تاکنون افرادی چون " محمد رضا عارف، مصطفی پور محمدی، هوشنگ امیر ارجمند، محسن رضایی و... نامزدی خود در انتخابات آتی را اعلام کرده اند مدعی شد: «قرار است انتخابات ریاست جمهوری در ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ برگزار شود. بدین ترتیب حدود ۵ ماه و نیم با برگزاری انتخابات فاصله داریم. اما مسأله این است که تا این لحظه حتی یک نفر هم برای انتخابات اعلام نامزدی نکرده است[!]. چرا؟»
گنجی در ادامه به وضعیت انتخاباتی جریانات سیاسی در ایران پرداخته می نویسد:
یکم- اصلاح طلبان: مسأله اصلاح طلبان این است که می خواهند یکی از چهره های شاخص آنها کاندیدا شود، اما پیش شرط توبه، نفی مدعای تقلب در انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ و محکومیت فتنه و سرانش از یک سو، و رد صلاحیت توسط شورای نگهبان از سوی دیگر، چهره های شاخص را از دور خارج ساخته است. آنان نیز حاضر نیستند بدون در نظر گرفتن این متغیرها، اعلام نامزدی کنند.
چهره های رده دوم اصلاح طلبان نیز با همین مسائل از یک سو، و مسأله عدم حمایت اصلاح طلبان و سبزها از کاندیداتوریشان از دیگر سو، مواجه هستند. این گروه با مسأله مهمتری نیز دست به گریبان هستند. سبزها و گروهی از اصلاح طلبان، آنان را "اصلاح طلبان قلابی" قلمداد می کنند. محمدرضا عارف که چهار سال معاون اول خاتمی بود، با خیز برداشتن برای کاندیداتوری، "اصلاح طلب قلابی" به شمار رفت.
شاید چهره های شاخصی چون محمد خاتمی و عبدالله نوری به فعالیت تبلیغاتی محتاج نباشند، اما چهره های رده دوم، قطعاً نیازمند تشکیل ستاد و فعالیت گسترده ی تبلیغاتی رسانه ای و سفر به سراسر کشور هستند. زمان به سرعت از دست می رود و گروه دوم شانس اندکش را هم از دست خواهد داد.
دوم- هاشمی رفسنجانی: استراتژی دوگانه ای را دنبال می کند. از یک سو ادعا می شود که رفسنجانی و کل خانواده اش مخالف نامزدی وی هستند، اما از سوی دیگر گفته می شود که فشار گروه های سیاسی اصول گرا و اصلاح طلب و اقشار مختلف اجتماعی برای کاندیداتوری او و تشکیل "دولت وحدت ملی" بسیار زیاد است. اگر هاشمی کاندیدا شود، رد صلاحیت او توسط شورای نگهبان تقریباً ناممکن خواهد بود.
سوم- احمدی نژاد: مشایی، کاندیدای اصلی احمدی نژاد است. اما گذشته از مخالفت صریح اصول گرایان، اعضای شورای نگهبان و مراجع تقلید با او، حکم حکومتی مورخ ۲۷/۴/۸۸ آیت الله خامنه ای درباره برکناری مشایی از معاون اولی رئیس جمهور، مهمترین مستند رد صلاحیت مشایی است. آقای خامنه ای درباره او نوشت:"انتصاب جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی به معاونت رئیس جمهور برخلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی میان علاقمندان به شما است. لازم است انتصاب مزبور ملغی و کان لم یکن اعلام گردد".
وقتی فردی فاقد صلاحیت معاون اولی ریاست جمهوری است، به طریق اولی فاقد صلاحیت رئیس جمهور شدن است.
اکبر گنجی در ادامه با طرح این سوال که "رد صلاحیت مشایی با چه واکنشی از سوی احمدی نژاد مواجه خواهد شد؟ آیا آیت الله خامنه ای به شورای نگهبان دستور خواهد داد تا صلاحیت مشایی را تأیید کند؟" می نویسد: احمدی نژاد آن قدر نابخرد نیست که بدیل هایی در نظر نگرفته باشد. غلامحسین الهام یکی از آنان است. اگر احمدی نژاد بر سر کاندیداتوری مشایی بایستد، جبهه پایداری دچار شقاق خواهد شد. اما اگر پای مشایی در میان نباشد، ممکن است احمدی نژاد و جبهه پایداری بر سر یک کاندیدا به توافق برسند.
گنجی در ادامه با اشاره به کاندیداهای احتمالی اصولگرایان، اعلام نهایی حضور قطعی انها را منوط به اعلام نظر رهبر معظم انقلاب دانسته می نویسد: «در میان اصول گرایان نام هایی چون حداد عادل، قالیباف، ولایتی، محسن رضایی، سعید جلیلی، مصطفی پورمحمدی، منوچهر متکی، علی لاریجانی، باهنر، و...مطرح است. اما مشکل همه آنان این است که نمی دانند موضع رهبری چیست؟
اعلام نامزدی توسط هر فرد اصول گرا و روشن شدن بعدی موضع رهبری، معنایی جز کناره گیری نخواهد داشت که از نظر اجتماعی به زیان نامزد تمام خواهد شد.»
گنجی در پایان ادعاهای خود چنین نتیجه گیری می کند که "هیچ کاندیدایی وجود ندارد، چون همه در انتظار موضع آیت الله خامنه ای هستند. او باید تکلیف همه را روشن کند.."
گفتنی است اولا: همانطور که در ابتدای خبر اشاره شد تاکنون چند نفر از جریانات سیاسی نامزدی خود را به طور رسمی اعلام کرده اند و این ادعای آقای گنجی" که تا این لحظه حتی یک نفر هم برای انتخابات اعلام نامزدی نکرده است" و "هیچ کاندیدایی وجود ندارد" دروغی بیش نیست.
ثانیا: بر فرض هم که برخی از کاندیداها اعلام قطعی حضور خود در انتخابات را منوط به اعلام موضع رهبر معظم انقلاب کرده باشند، آقای گنجی نا خواسته به جایگاه خطیر رهبری در بین مردم اشاره کرده است.
با توجه به همین امر- جایگاه ویژه رهبری در بین مردم- است که برخی از کاندیداها در ایام تبلیغات انتخاباتی برای مشروعیت بخشیدن به خود و جذب آرای مردم تلاش می کنند خود را منتسب به رهبری بدانند.
به عنوان نمونه حتی میرحسین موسوی نیز در میتنگ های تبلیغات خود در سال 88 "ولایت فقیه را حافظ کشور در مقابل تهدیدات دانست" و گفت: «بدون اصل ولایت فقیه در 30 سال گذشته در برابر تهدیدات آسیب پذیر بودیم و هر لحظه ممکن بود که کشور به وضعیت گذشته برگردد. بنابراین باید توجه داشت که اصل ولایت فقیه ما را در مقابل کودتاها، حاکمیت نیروهای مسلح حفظ کرده است."
حتی حامیان وی به این نیز بسنده نکردند و با انتشار عکس های خصوصی عیادت رهبرمعظم انقلاب با پدر میرحسین موسوی، برای نشان دادن قرابت حضرت آیت الله خامنه ای با ایشان را با هدف جذب آرا در فضای مجازی منتشر کردند.
ارسال کردن دیدگاه جدید