حسينيه اي به طول 100 كيلومتر

تبيين: رئيس موكبي را ديدم كه اگر به چهره اش نظري مي انداختي ، او را فردي گردن كلفت مي ديدي كه به قيافه اش نمي خورد، اعتقادات راسخي داشته باشد، اما وقتي با وي سر سخن را باز كردم، دانستم وي كه از بنك داران و سرمايه داران عراق بوده.....
به گزارش خبرنگار تبيين، زيارت سالار شهيدان در اربعين از علامات مومن شمرده شده است. مردم عراق از ديرباز سنت زيبائي داشته اند كه به صورت پياده مسير طولاني اي را پيموده و خود را ولو خسته و با پاهاي مجروح و جسم آزرده، به پابوس سالار عشق مي رساندند كه بعد از نابودي صدام لعين ، اين سنت دوباره احيا شد و عظمت و زيبائي اين حركت را بايد باشي و ببيني و تعجب كني كه مگر 15 ميليون زائر در شهر كوچك كربلا... شدني است؟
حسينيه ايست به طول بيش از صد كيلومتر كه نقطه آغاز آن درون شهر نجف و سرانجام آن ضريح عشق مي باشد. زنجيري است متصل كه حلقه هاي آن متحد و دست در دست يكديگر به طرف كربلا رهسپارند و چه زيبائي اي نيست كه آدمي در اين مسير مشاهده نمي كند.
در بين راه موكب هائي است كه با التماس و تكريمي كه نديدي در عمرت، تو را خدمت مي كنند. از  غذاهاي گوناگون گرفته تا گياهان داروئي و نوشيدني هاي خاص مردم عراق كه ادب اين مردمان، گوارائي آن را چندين برابر مي كند. برايشان مهم نيست كه عرب و عراقي نيستي و از ايران و هند و پاكستان و افغانستان و تايلند و اروپا و ...هستي. اينجا امت، امت واحده است.

گاهي براي اينكه روي اين خادمان زائران حسين(ع) را زمين نيندازي ، مجبور مي شوي كه در يك روز چند بار نهار بخوري.
از خياطي و شستشو و اتوكردن لباسهايت گرفته تا شستن پاهايت كه خودت خجالت مي كشي، اما او با افتخار حتي غبار پاي زائران را سبب بركت مي داند.
رئيس موكبي را ديدم  كه اگر به چهره اش نظري مي انداختي او را فردي گردن كلفت مي ديدي كه به قيافه اش نمي خورد، اعتقادات راسخي داشته باشد، اما وقتي با وي سر سخن را باز كردم، دانستم وي كه از بنك داران و سرمايه داران عراق بوده، طي اين چند سال تمام خانه ها و مغازه هايش را فروخته و حتي امروز زير قرض ميلياردي رفته تا بتواند، موكب را سرپا نگه دارد و به زائرين حسيني خدمت كند .... اما در عين حال با نهايت خضوع و افتادگي به تو خدمت مي كند.
برايم دشوار است كه ادب حضور و خدمت به زائر امام حسين(ع) توسط مردم عراق را توصيف كنم. ادبي كه نمونه اش را  در كشور خودم عليرغم محبت شديد مردم كشورم به اهل بيت(ع) ، نديده بودم.كساني كه شايد برخي آنها را بي سواد و داراي فرهنگ پايين مي دانستند، ادب و فرهنگي غيرقابل باور داشتند.
عجيب است استقامتي كه حسين(ع) به زائرانش مي دهد:
6 كودك 4 تا 12 ساله را ديدم كه پدرشان آنها را به ترتيب از بزرگ به كوچك به صف كرده بود و جلوي خود حركت مي داد و با شاخه اي از درخت نخل، آنها را منظم نگاه مي داشت.
بسياري، بچه هاي چندماهه خود را بغل گرفته و  در اين حسينيه عظيم به طرف حرم مولاي عشق حركت مي كردند.
حضور پرشور اطفال و نوجوانان و جوانان، در كنار بزرگترها و كهنسالان پررنگ بود. پيرزن 80 ساله عراقي را ديدم كه با اميد، اما محكم و با طمأنينه به سمت كربلا در حركت بود و پيرمرد 70 ساله اي را كه به خاطر سكته، توانش تحليل رفته بود، اما عصا زنان به شوق زيارت مولا ،اين مسير طولاني را پياده مي پيمود.
در راه مرد ديوانه اي را ديدم به نام صالح، كه نمي توانست خيلي سخن بگويد، اما از نجف و با پاي برهنه رهسپار حرم امير عشق بود و صفايش به گونه اي بود كه انسان را به غبطه وا مي داشت. غبطه خوردم كسي كه ديوانه اش مي خوانند چه معرفتي عميق تر و چه قلبي پاكتر از امثال من دارد كه خود را داراي عقلانيت مي دانند.
دختر بچه 6 ساله بدون پائي را ديدم كه بر روي دستان و به سرعت به طرف حرم آقا حركت مي كرد، برايم بسيار عجيب بود. يعني او از آقا چه درخواستي داشت كه اينگونه خود را به زحمت مي انداخت تا به حرم برود؟ ... اما اشتباه كرده بودم، چون بسياري از اينان بر خلاف ما كه براي عرض حاجت و بيان مشكلات خود به ائمه(ع) متوسل مي شويم، تنها براي عرض ادب و اظهار ارادت طي مسير مي كردند.
مرد ديگري را ديدم كه يك پا نداشت و پاي ديگرش هم فلج بود، اما ابي عبدالله(ع) او را هم فراخوانده بود و او را عصا زنان به سوي خودش دعوت كرده بود.
اين حسينيه پر بود از زيبائي، زيبائي اي كه زشت سيرتان وهابي را مي هراساند، در طول مسير ضديت با وهابيت و نه با اهل سنت به شدت مشهود بود.حمل پرچم بحرين توسط موكب ها و حضور شيعيان عربستان و يمن به عنوان نماد بيداري اسلامي به شدت به چشم مي خورد.
اما اي كاش نبود چيز هايي كه زيبا نبود...
گاه با همين عربي ناقصي كه بلد بوديم با آنها ارتباط برقرار مي كرديم و متوجه مي شديم كه به شدت نيازهاي فكري، اعتقادي و سياسي دارند. البته ايران و حوزه هاي علميه مي توانند در اين زمينه پررنگ تر حضور يابند و همانگونه كه آنها خدمت به ما را افتخار خود مي دانستند، ما نيز با تمام توان خدمت به آنها را افتخار خود بدانيم.
..... اما مشكل، تنها نبود وحدت رويه بين مراجع نبود ، بلكه بسياري از افراد به مسأله تقليد نگاه قومي و قبيله اي داشتند كه حوزه مي تواند در رفع اين ناآگاهي ها حضوري موثر داشته باشد. لذا مي ديدي عده اي از قمه زني تنفر داشته و عده اي آن را چون احكام واجب اسلامي مي دانستند.
..... در بين راه آنچه كه بيش از همه چشمانت به آن مي افتاد عكس ها و تمثال هايي بود كه به نام ائمه(ع) انتشار يافته بود، به گونه اي كه مي شد دست هايي را حس كرد كه تعمد در ترويج چنين تصاويري دارند. چرا كه در تصاوير نه جنبه ملكوتي بلكه زيبائي هاي ظاهري بيشتر خودنمائي مي كرد. تصويرهائي با صورت ظريف زنانه و ابروهاي كشيده اصلاح شده سبب شده بود كه گويا انگيزه هايي غير از زيبا نشان دادن امام در آن وجود دارد.
..... تولي به اهل بيت(ع) زياد ، اما گويا تبري نسبت به دشمنان اهل بيت(ع) كمرنگ بود. هر چند مخالفت با وهابيت به شدت روشن بود، اما مخالفت با آمريكا و صهيونيست به عنوان دشمنان اصلي اسلام در اين حركت قابل مشاهده نبود. بيدارگري خدمتي است كه بايد صادقانه و مخلصانه انجام گيرد.
.... و متأسفانه گاه ايراني هايي كه در كشورشان كارهاي خرافاتي را انجام نمي دادند، گويا قصد عقده گشائي داشتند، مثلا در بين الحرمين صورت خود را به آسفالت زمين كشيده تا خون بيايد و يا زنجير به گردن خود انداخته  و يا صداي سگ را در مي آوردند كه حتي مردم عراق نيز از انجام چنين كارهايي ابراز بيزاري مي كردند. مي توان با هماهنگي و ساماندهي و آگاه سازي مردم محب اهل بيت(ع) كشورمان، غفلت زدائي كرد، البته هرگز نمي توان آنهايي كه خود را به خواب زده اند بيدار كرد. وقتي با يكي از اين افراد صحبت كردم فهميدم حتي خودش مي داند اين كار صحيح نيست و خرافات و حتي به نوعي توهين به اسلام است، اما در پايان صحبت هايمان گفت: " من مي دانم اشتباه است، اما اگر امام حسين(ع) از ضريح بيرون بيايد و به من بگويد اين كار را نكن، باز هم انجام مي دهم." !!!
گزارشي از حضور  م.ف در جمع زائران اربعين
تنظيم ونگارش: اميد نساج دره
 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی