گفتگوي پايگاه خبري تبيين با آقاي علي پور تحليلگر حوزه سيما و سينما

بسم الله الرحمن الرحيم
تبيين: يکي از مشکلات صدا و سيما برنامههايي است که برنامه کودک ناميده ميشود؛ تحليل شما نسبت به اين برنامهها به ويژه با توجه به محوريت جدي موسيقيهاي خاص و حتي تزريق حرکات موزون در آن چيست ؟
به نام خدا و با سلام و تشکر از پايگاه تبيين. مشکلات ما در صدا و سيما در برنامه کودک خلاصه نمي شود. اما معضل برنامه کودک هم به سيماي ما خلاصه نمي شود؛ يک معضل بزرگ در همه دنيا است که آبشخور اصلي آن هم هاليوود است.
صنعت هاليوود به جاي اين که به کودکان آموزشهاي مناسب بدهد و آنها را پرورش دهد، از کودکان سوء استفاده ميکند و صنعتي را به وجود آورده است تا با سوء استفاده از علاقه منديهاي کودک جيب خودش را پر کند؛ اين در صورتي است که خيلي خوش بينانه نگاه کنيم و نگوييم که در صدد القاي تفکر شيطاني است.
نگاه جذب مطلق و سودانگاري مخوفي که بر هاليوود و توليدات آن حاکم است، سبب شده است که بر فعاليت ديگر فعالان عرصه توليد آثار کودکان نيز تأثير بگذارد و حتي آن را تحتالشعاع قرار دهد. ما برنامه سازهايي داريم که خيلي معتقد و مذهبي هستند، ولي وقتي ميآيند در حوزه توليد براي کودکان، دچار آسيب و وادادگي ميشوند.
تبيين: آيا ميتوانيد يک نمونه مشخص را مثال بزنيد ؟
بله ! مثلاً برنامه اختاپوس که آقاي سيد جواد هاشمي آن را ساخته با اين که ايشان چهرهاي مذهبي است و پيشتر رزمنده بوده است، اما هنگامي که ميخواهد اثرش را بسازد، از هري پاتر، چارلي کارخانه شکلات سازي، رابين هود، ارباب حلقهها و از چند برنامه هاليوودي ديگر در کارش استفاده ميکند و به قول خودش، يک حرف قرآني و اخلاقي زده است که ناگزير از اين جذابيتها استفاده ميکند.
يا همين معضلي که شما به آن اشاره کرديد؛ يعني آهنگين و رقصانگيز بودن موسيقيها يا اساساً چيزي که شما حرکات موزون ناميديد. در کار سيد جواد هم ما اين را ميبينيم؛ که حالا در قالب رقصهاي محلي ترکمن و ازبک است. هاليوود فضاي توليد را خراب کرده است و ذائقهها را تغيير داده است. همان طور که حضرت آقا فرمودند که هاليوود کارش اين است که سليقه مخاطب را تغيير ميدهد و کاري ميکند که دنيا مجبور شود طبق سليقه او براي مردم يا کودک محصولاتش را بسازد.
الان اگر يک کار خوب براي کودک بگذاريد، ممکن است آن را نبينند ولي اگر از جذابيتهايي استفاده شود که هاليوود سبک کرده است، مقبوليت بيشتري پيدا ميكند. از اين رو ميتوان گفت که کار براي کودکان به خاطر هاليوود، يک معضل جهاني است.
تبيين: سطح مواجهه دنيا با اين معضل چگونه است ؟
ما با اين مشکل دست و پنجه نرم ميکنيم ولي در جاهاي ديگر، يا هنوز مسألهشان نشده است، يا انگيزه و همت کافي براي ورود در اين عرصه ندارند؛ چون يک امر ميان رشتهاي است و به فرهنگ هر کشور برمي گردد. چون فرهنگ هر کسي هم متفاوت است، کشورها بايد نسخههاي بومي خود را براي کودکانشان بپيچند.
استراليا که يکي از ايالتهاي تحت حاکميت انگليس است، آن قدر از اين که کودکانشان لطمه بخورند واهمه دارند که اجازه نميدهند حاکميتهاي هم فرهنگشان؛ مانند کانادا براي کودکان زير شش سال و خردسالشان فيلم توليد کنند.
مسؤولين فرهنگي آنها، اصلا اجازه توليدات غيراستراليايي براي کودکانشان نميدهند و سعي ميکنند با همان فرهنگ کم ريشه خود که کمتر از يک قرن عقبه دارد، توليدات فرهنگي در سبد کودکان بگذارند. حالا به عقبه و غناي حيرت آور فرهنگي ما نگاه کنيد و حسرت بخوريد. ما چه ميکنيم ؟
تبيين: برگرديم به وضعيت توليدات فرهنگي خودمان براي کودکان.
در صدا و سيما براي توليدات کودکان، هشت نه طيف وجود دارد که هر کدام کارهاي خاصي را انجام ميدهند؛ ولي افراد کمي در حوزه سينما و حتي تلوزيون هستند که دغدغهمند و با طرح و برنامه مطلوب براي کودک کار ميسازند. ناگفته نماند که معمولا خانمها در اين زمينه پيش قدم هستند؛ مانند خانم برومند ولي باز هم کار علمي و غناي محتوايي کارها تا حدي پايين است.
تبيين: به صورت مشخص آسيبهاي اساسي توليدات سيما براي کودکان چيست ؟
اولين آسيب در برنامههاي کودک، عدم رعايت تفکيک سني است؛ يعني گفته ميشود که برنامه براي کودکان يا خردسالان يا نوجوانان است؛ ولي هيچ کدام از تفکيک سنين رعايت نميشود؛ مانند برنامه هزار و شصت و شونزده آقاي عمو پورنگ؛ توي اين برنامه دکوري را مي بينيد که براي خردسالان است و با اسباب بازي تزيين شده، ولي مخاطبين مستقيم حاضر در برنامه، هم خردسال هستند و هم کودک.
از سويي، محتواي برنامه براي کودکان است نه خردسالان و گونه شور و شوقي که در برنامه است، قدري رنگ و بوي نوجواني پيدا کرده است. ادبياتش کودکانه نيست؛ قالب برنامه هم براي کودک نيست. در همه برنامههاي کودک همين طور است.
و اين اولين نقطه ضعف در کار ما است. مثل اين که همه بچههاي کلاس اول تا پنجم را در يک کلاس بريزيد. روانشناسي غرب هم اين را ميفهمد؛ در روايات خودمان نيز بر اين رعايت سطوح مخاطب و نوع آموزش و برنامهها تأکيد شده است.
بنده مقالهاي به اسم استاندارد انيميشن براي خردسالان نوشتهام که در آن حدودا 50 الگوي اختصاصي براي خردسال ذکر شده است؛ يعني براي کودک نيست، ويژه خردسال است؛ مثلا اين که خردسال را نميتوان به شکل سريالي، آموزش داد. نميتوان براي کودک خردسال سريال ساخت؛ چون درک سريالي ندارد.




























ارسال کردن دیدگاه جدید