مناظره حجت الاسلام و المسلمين روانبخش و جناب آقاي كواكبيان/ بخش دوم و پاياني تعريف اصول‌گرايي و اصلاح‌طلبي

مجری: آقاي روانبخش مي‌گويند رفرم به اين معنا كه اصلاحاتي انجام شود كه هر چند اسم نظام باقي مي‌ماند، اما محتوا تغيير كند، نظر شما چيست ؟

 

كواكبيان: بنده وقتي دوستان نيشابور از بنده دعوت كردند براي مناظره با آقاي روانبخش فكر كردم ايشان حرف تازه‌تري دارد، اما همان حرف‌هاست. ما حتي اصلاح‌طلب‌ها را نيز در مردم‌سالاري نقد كرديم، بايد به ما جايزه بدهد، درود بر شرف مردم‌سالاري كه هم در دولت اصلاحات نيز كوتاه نيامده است، اما شما در پرتوسخن يك جمله عليه اين دولت اگر گفته باشيد، جايزه داريد ؟ اين كه شما بگوييد شما در مردم‌سالاري هم انتقاد مي‌كرديد ؟ بسيار هم خوب است.

ما می‌گفتیم مجلس كه اکثریت دارد بايد به درد و حل مشکلات مردم برسد و بحث‌های جناحی و حزبی را پی‌گیری نکند. این که حرف بدی نبوده است. اما بنده می‌گويم شما چه کردید ؟. اتفاقاً من فکر می‌کنم که دنبال این بوديم كه ايشان پایه‌های گفتمان اصول‌گرایی بيان كند. اما ميكروفون رو كه به دست ايشان دادند گويا نمي‌داند مقدمه و مؤخره‌اش چيست و از وسط يك مطلبي را بيان مي‌كنند. آيا اين مي‌شود نقد گفتمان ؟ واقعاً این طور نباید بحث کرد.

 

اصلاً شما خيلي بی‌انصافید آقای روانبخش. شما می‌گويید در مجلس هشتم چه کردید ؟ اصلاً معلوم است كه از الفبای مجلس اطلاع ندارید. اگر کسی مجلس هشتم رو ببیند، خواهد دانست كه کواکبیان در همه موارد اول بوده است. در تعداد نطق‌ها، در بحث تحقیق و تفحص‌ها، در بحث طرح‌ها و لوایح، در بحث تذکرات کتبی، در بحث تذکرات شفاهی، شما اصلاً کجای قصه بودید که می‌گويی آقا چه کردی ! بعداً می‌گويی حقوق گرفتید ؟ من به شما دانشجوها می‌گويم عضو هیئت علمی بودم و یک ریال از مجلس حقوق نگرفتم. بنده حقوقم را از همان دانشگاه گرفتم. حقوق ملت را هم آن‌هایی که خوردند باید جواب بدهند.

 

اما مسأله‌ای که من می‌خواهم خدمت دوستان بگويم اين است كه چه انتظاری از ما داشتید ؟ سقف نمایندگان ما ( اصلاح‌طلبان) در مجلس 50 نفر بوده است. 240 نفر مال شما (اصول‌گرايان) بودند. آن‌ها این وسط چه کار می‌کردند. مگر حرف‌هاي ما در آن مجلس پيش مي‌رفته است ؟ اتفاقاً امروز دادگاه کهریزک بود. والله قسم همین كساني که امروز مقابل مرتضوی بودند، مقابل ما بودند. مگر ما چه گفته بوديم ؟ می‌گفتیم تحقیق و تفحص از کهریزک.

 

خوب با 5 رأی کمتر نتوانستیم به تصویب برسانیم. شما می‌گويید در مقابله با فساد ! بنده مسؤل تحقیق و تفحص از حساب ارزی بودم. این چيزي كه آقايان حالا یادشان افتاده است، بنده سه سال پیش گفتم اما با 5 تا رأی کمتر رأي نياورد؛ چرا چون کواکبیان می‌گويد. مشکل این بوده که اکثریت مجلس 8 دست اصول‌گرایان بوده. دست ما نبوده که...! اگر ما قدرتی می‌داشتیم حتماً این کار را انجام مي‌داديم. اصلاً به فرض مجلس هم دست ما بوده باشد، دولت احمدی‌نژاد گوش به حرف رهبر نمي‌دهد، آن وقت انتظار داريد، حرف مجلس را گوش كند.

 

به فرض ما تصویب می‌کردیم، مگر دولت، دولتی بوده که حرف مجلس را گوش بدهد. دولت، دولتی بوده که گفته رسماً مجلس در رأس امور نیست. آيا شما يادتان رفته است ؟ شما به عنوان کسی که مشاور امور بودید، چرا به دهان كساني كه گفتند، مجلس در رأس امور نیست، نزدید. حداقل از مجلس حمايت مي‌كرديد و مي‌گفتيد كه مجلس در رأس امور است. چرا كه هم مقام معظم رهبری هم امام (ره) فرمودند. مجلس قانون تصویب می‌کرده‌اند، دولت مي‌گويد كه ايشان هم از قانون نوعي تفسير دارد.

 

قانون را مجلسي‌ها تصویب کردند، ايشان می‌گويد من هم باید تشخیص بدهم. این چنين چيزي کجا رسم بوده ؟ از اول انقلاب ما چه موقع چنين رسمي داشتيم ؟  کجا در اين موارد صدای شما درآمد ؟  من یواش بگويم جبهه‌ی پایداری با دولت یکی است. و بعد از انتخابات هم قيافه مي‌گيرند كه ما با گروه انحرافی‌شون مخالفیم و غیرتی می‌شوند. از همین صحبت‌ها آدم می‌فهمد. این طور که شما بیاید واقعاً نقد بکنید. بعد عرض شود اگر امکانش هست بیاید خطا را مشخص بکنید. گذشته را بگذارید کنار.

 

حالا می‌گويند مجلس این طوری بوده. من که اصلاً مدافع نبودم. همان موقع – زمان اصلاحات - هم شما می‌گویيد منتقد بودم. اما می‌گويم اگر هم كه نتیجه‌ی کار را بگیریم -  این دو سه دقیقه اجازه بدهید من یك آماری فقط ارائه بدهم - هم وضع اشتغال هم نرخ بیکاری. هم وضع تورم، هم رشد سرمایه‌گذاری، هم وضع توان قدرت خرید مردم. هم بحث میزان نقدینگی، یعنی بنده مي‌توانم ده‌ها شاخص براي شما بگويم كه حتماً در دولت قبلی بهتر از دولت فعلی بوده. زمانی که زمان میرحسین موسوی دولت را تحویل آقای هاشمی داد، دلار بود 160 تومان. زمانی که آقای هاشمی تحویل دولت اقاي خاتمی داد دلار بود 400 تومان.

 

زمانی که خاتمی دولت را تحویل آقای احمدی‌نژاد داد، دلار 800 تومان بود. اگر این رشد به صورت طبیعی پیش میرفت واین دولت همه‌ی کارشناسان اقتصادی رو تعطیل نمی‌کرد و نمی‌گفت برید دنبال کارتان، من از همه شما  بهتر می فهمم و به کارشناس ومتخصص ارزش میداد به طور طبیعی دلار باید 1600 تومان باشد. پایان هر هشت سال دو برابر شده است. نه اين كه مثل امروز دلار 3600 تومان باشد. و این یعنی چی ؟ و این یعنی این که دوستان، جوانان، شب می‌خوابید، بیش از هفتاد درصد از ارزش پول ملی‌تان را کاهش دادید صداي‌تان هم درنمی‌آيد.

 

آن وقت می‌گويید آقا فلانی گفت هم‌جنس بازی. گور بابای کسی که این حرف را زده. مردم نان شب می‌خواهند. برای چی با این حرف‌ها سر مردم رو گرم کردید ؟ ما بحثمون این است که اگر دوستان واقعیت‌ها را در نظر بگیرند ... بله من این را هم بگويم به شما.. زمان آقای هاشمي بزرگ‌ترین اختلاس‌گر بود، آقای فاضل خداداد و مرتضی رفیق‌دوست که به قول شما 123 میلیارد بود. ما آن موقع فکر می‌کردیم 123 ملیارد چقدر است. مثلاً می‌نشستیم می‌گفتیم از تهران اسکناس‌های 1000 تومانی را بچینند تا مشهد تا آن طرف مشهد می‌رسد. این جوری فکر مي‌کردیم. وقتی 3 هزار ميلیارد رو فهمیدیم، تازه فهمیدیم بابا آن که عددی نبوده است.

 

بله زمان آقای خاتمی هم یك شهرام جزایری پیدا شد، ولی او هم از بیت المال .. اگر هم دزدیده بود یک شخص بود، می‌آمد رشوه می‌داد. البته ما تأیید نمی‌کنیم آن هم کار بدی می‌کرد. اما آقای روانبخش عزیز، نامه نوشته به رئیس دفتر رییس‌جمهور برای امير منصور آریا برای بانک مرکزی، که باید این وام رو بهش بدهید. حالا این‌ها را که می‌خواهند اعدام کنند، حتماً دستگاه قضایی عدالت دارد ! ولی خدا وکیلی آن‌هایی که پشتیبانی کردند، نباید جواب بدهند.

 

روانبخش: عرض کنم خدمت شما جناب دکتر، من دوست داشتم همان که شما فرمودید، هم‌ديگر را نقد علمی بکنیم، نه اين كه شكل مار بكشيم و بگوييم اين مار است.

 

كواكبيان: شما شروع کردید آقا

 

روانبخش: یکی دو مورد بحث این که دولت احمدی‌نژاد چه کاري انجام داده است، و از این دست حرف‌ها، بحث علمی نمی‌شود. ببنید بحث از جایی شروع شده که بايد به همان جا تمام کنیم. از بحث فاصله نگیریم. بحث اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی همان بحث چشم‌انداز انتخابات آینده هم مانده است. داریم می‌گويیم آقا اصول‌گرایی چیست ؟ اصلاح‌طلبی چیست ؟ این که آقا فلان‌کس 3 هزار ميلیارد برده است. خوب، حالا 3 هزار ميلیارد در دولت اصول‌گرایی هم اتفاق افتاد عرض کردیم کار بسیار زشتی است ! ما هم محکوم می‌کنیم، اما خود مقام معظم رهبری به دستگاه قضایی نوشتند این کار سریع بررسی بشود.

 

دستگاه قضایی هم پاي كار آمد. افرادش هم دستگیر شدند. 4 نفرشان هم به اعدام محکوم شدند که حکمش اجرایی خواهد شد. کل 3 هزار ميلیارد هم به بیت المال برگشت. خوب این بد است در جریان اصول‌گرایی اگر موردی اتفاقی افتاد دستگاه قضایی بیايد با آن برخورد بکند. و برگرداند. باید ساز و کاری درست کنند که ديگر چنين اتفاقي نيفتد. حرف من این بود که شما در مجلس شما چند تا قانون نوشتید، چند تا کار اساسی در مجلس کردید که چنین اتفاقاتی نیفتد در سیستم بانکی. این نکته‌ی مهمی بود. حالا دائم بگویيم که آقا مثلاً این جوری 3 هزار ميلیارد اتفاق افتاد.

 

یک نکته‌ای من دوباره عرض کنم که شما می‌فرمایید مردم‌سالاری نقد کننده بوده، و شما در پرتو نقد دولت نکردید. فکر کنم فرصت نکردید پرتو را مطالعه کنید. و الا هفته‌نامه‌ی پرتو بیشترین نقد را نسبت به دولت آقای احمدی‌نژاد داشته است و نقد اصولی هم دارد. مخصوصاً این فرقه انحرافی که در کنار دولت جوشیده است، با كار هفته‌نامه‌ی پرتو بيان و روشن‌گري شده است. اصلاً بنده راجع به این مسأله، كتاب نوشتم با عنوان " شکل‌گیری فراماسونری جدید در ایران ". راجع به همین آقای مشایی هم هست. حرف ما هم نقد اصولی ما نسبت به دولت این است که چرا شبیه شما شده است ؟ در بسیاری از موارد شعار شما را می‌دهد.

 

شعار کوروش و ایرانی‌گری، این بحث‌هاش مورد سؤال است. و الا ایستادگی  دولت در برابر دشمن و پایداری روی اصول و روی حق مسلم ایران ... واین مواردي که حضرت‌عالی می‌فرمایید و فکر می‌کنید با این حرف‌ها فضای جلسه گرفته می‌شود، مثل اين كه ارزش پول ملی ما پایین آمد. 3600 تومان دلار شده و غيره و ذلک، باید در این بحث‌ها هم، منصفانه برخورد کنیم. جناب آقای کواکبیان شما فكر كنيد، الآن رئیس دولت شده‌ايد و مي‌خواهيد رئیس جمهوری کنید. پاسخ بفرمایید جناب رئیس‌جمهور آینده شما، در مقابل تحریم‌های فلج کننده‌ی آن‌ها چه اقدامی انجام مي‌دهيد ؟ فرض كنيد شما الآن به جای آقای جلیلی در میز مذاکرات نشستید، شما در برابر حق مسلم هسته‌ای ایران بناست بایستید یا بناست مثل دولت آقای خاتمی همه چیز را تحویل بدهید ؟

 

کدام یکی از این‌ها. این موضع را خیلی روشن و شفاف باید بگويید ؟ (من به آقای حق‌شناس هم توی جلسه‌ی مناظره گفتم. ایشان می‌گفت بعد که آمدیم می‌گويیم چی کار می‌کنیم) نه همین الآن بگويید می‌خواهید چه کار کنید. می‌خواهید مثل آقای قذافی عمل کنید که آمد کل تأسيسات هسته‌ای را، بار کشتی کرد با همه‌ی کارشناسان هسته‌ای تحویل آمریکا داد. می‌خواهید این کار را بکنید، یعنی ما را برگردانید به 20 - 15 سال قبل. یا این که می‌خواهید روی حق هسته‌ای ما بایستید. و پایداری کنید ؟ کدام ؟ اگر می‌خواهید پایداری کنید همین است، تحریم همه جانبه دشمن. همین امروز هم 37 تن از سناتورهای آمریکا در آستانه‌ی مذاکرات که شروع شد درخواست کردند از اوباما که تحریم‌های عليه ایران رو شدت ببخشد. افزایش هم دادند.

 

آن‌ها از ما چه می‌خواهند ؟ تسلیم شدن همه جانبه. شما این کار را خواهید کرد ؟ یا این که می‌مانید. اگر بمانید و پايداري كنيد، وضع همین است ! دلار می‌شود 3600، یا این که برمی‌گردید به همان حالت. چون آقای خاتمی هم تعلیق همه جانبه را پذیرفت و هم پروتکل الحاقی را پذیرفت. اما وقتی آقای خاتمی این کار را کرد، آن‌ها دولت ایران را در محور شرارت قرار دادند. چیزی هم گیرمان نیامد. امروز ایستادیم به حول و قوه‌ی الهی به غنای 20% هم رسیدیم. هیچ غلطی هم نتوانستند بکنند. ملت ایران روز 22 بهمن آمدند، حرفشان را هم زدند، گفتند فشار اقتصادی با گرسنگی را تحمل مي‌كنيم، اما سرمان را در برابر دشمن خم نخواهیم کرد.

 

در تلويزیون اعلام کنید و شفاف شفاف بگویيد، اگر ما آمدیم، مسأله هسته‌ای را واگذار می‌کنیم. آن وقت ببینید چند نفر به شما رأی می‌دهند. اگر می‌گويید نه واگذار نمی‌کنید، بفرمایید چه کار می‌کنید که تحریم‌ها برداشته بشود و حق مسلم هسته‌ای هم حفظ بشود. این نکته‌ایست که بايد بر آن بحث علمي كرد و نمي‌توان فقط شعار داد. اما راجع به محتوای حرکت اصلاح‌طلبان که چیست. شما در مردم‌سالاری ! شما چگونه است كه اين مسائل را نقد کردی، ولی یک جايي، اهانت‌هايي كه به ساحت مقدس انبياء و خدا شد و عصمت پيامبر(ص) را زير سئوال بردند، را نقد نكرديد... شما اين نوع نقدها را نداشتيد و اگر داريد بفرمائيد.

 

بنده در بخش بعدی خواهم گفت که این چنين نیست که ما عكس ماری بکشیم و بگويیم این یك ماراست و آن يكي مار نيست. بنده مطلع کتاب آقای حسین بشریه را برايتان مي‌خوانم كه تئوريسين فكري شماست، ببينيد ايشان دنبال چه فكري بوده است. آيا همان براندازی نظام در قالب اصلاحات رفورمیستی است یا حفظ نظام به معنای کار انبیاء ؟ این سند معتبریست كه در نظام ثبت شده و کتابش هم چاپ شده و اتفاقاً دولت آقای خاتمی کتابش را چاپ کرده است. در دانشگاه دولت آقای خاتمی هم این کتاب تدریس می‌شده و به عنوان منبع دوره دكترا بوده است.

 

مجري: آقاي دکتر کواکبيان خواهشاً اين بار سئوال بنده را جواب بدهيد، من فکر کنم مشکل در اين است که ما مشخص نکرديم رهبر يا ايدئولوژيست اصلي اصلاح‌طلبان کيست ؟ حالا سئوال ما را هم اجازه بدهيد جواب بدهند. اين اگر معلوم بشود فکر مي‌کنم خيلي از فرمايشات که مي‌گويند سروش فلان حرف را زد و شما مي‌گوييد سروش بي‌خود کرده كه چنين حرفي زده.

 

كواكبيان: من اين را نگفتم. به بنده نسبت ندهيد. گفتم او يك متفکراست و يك چيز ديگري هست.

 

مجري: اين اگر مشخص بشود بنده فکر مي‌کنم اين بحثي هم که آقاي روانبخش مي‌گويند فلان اصلاح‌طلب چه گفته، تكليفش مشخص شود.

 

كواكبيان: مگر آقاي روانبخش مي‌گويد كه اصول‌گراها چه كساني هستند ؟ که بنده بگويم اصلاح‌طلب‌ها چه كساني هستند ؟ شما مي‌توانيد علي مطهري را در کنار رحيم مشايي قرار بدهيد ؟ هر دوتا هم مي‌گويند ما اصول‌گراييم به نظر بنده اگر بخواهيم، به تحليل گفتمان بپردازيم، جواب ديگري مي‌گيريم. اما سئوالي که ايشان فرمودند ببينيد مشکل ما اين است که مي‌گوييم يا استکبارستيزي يا تنش‌زدايي يعني حالت سومي ديگر وجود ندارد. يعني طوري كه ايشان مي‌فرمايند يا شما بايد مثلاً از حقوق هسته‌اي دفاع بکنيد، و لذا بايد تحريم‌ها را هم  به خاطر دفاع از حقتان تحمل بکنيد.

 

بنده عرض كنم اين كه شما می‌گويید زمان خاتمی همه چیز را تحویل دادند، دارید به رهبری نظام توهین می‌فرمایید، چون بر اساس اصل 176 قانون اساسی شورای امنیت ملی، عالی‌ترین مرجع تصمیم‌گیری در تصمیم‌گیری خارجی است و در آن جا هم گفته شده که تمام مصوبات این شوراء بعد از تأیید مقام رهبری قابل اجراست. یعنی شما می‌گويید در دولت خاتمی می‌خواستند مملکت فروشی کنند و رهبری هم در آن‌ جا عكس‌العملي نشان ندادند. این خیلی بد است. این اصلاً معنا ندارد. پروتکل الحاقی را امضاء کردند، اما مگر بدون اجازه‌ی رهبری امضاء کردند. اصلاً معنا ندارد و حتی اگر هم ما الآن در مباحث هسته‌ای دفاع می‌کنیم و می‌ایستیم مگر بحث فقط  شخص احمدی‌نژاد است ؟ مجموعه‌ی نظام این تصمیمات رو می‌گیرد و به این نتایج می‌رسد.

 

چه ربطی دارد به یك شخص. اگر فقط رأی احمدی‌نژاد باشد که رفته به آمریکا بگويد بیا مذاکره‌ی مستقیم بکنیم. نه او رفت که این کار را بکند و نه کسی هم تحویلش گرفت. در داخل هم کسی تحویلش نگرفت، اگر به شخص او باشد که این جوری است. یك زمانی می‌گويد آقا این قطعنامه‌ها ورق پاره است. آن قدر صادر کنید تا قطعنامه دانتان پاره بشود. ولی الآن که یک دفعه شوک اقتصادی به بازار ارز وارد شده، در آن درمانده شده است و مي‌گويد واقعاً تحریم‌ها خیلی اثر دارد..  می‌گويد عامل تمام مشکلات اقتصادی، تحريم است و نمی‌گويد بی‌عرضگی دولت است ! که اگر واقعاً دشمن تأثير داشته باشد 20 الي 30 درصد است. من نمی‌گويم اصلاً نیست. من منکر نیستم نمی‌گويم تحريم‌ها اصلاً تاثیر ندارد، اما درصدش را مشخص کنید. هر چقدر کفایت خودتان است برای اداره‌ی این مسایل. دو ساعت پرسید آمد صحبت کرد. من که نفهمیدم او چه مي‌گويد ؟

 

دوستان، من می‌گويم استکبار‌ستیزی یا تنش‌زدايي ضد هم نیستند. راحت این دوتا را می‌شود با هم جمع کرد. هنر دیپلماتیک می‌خواهد. این فن است ! این حرفه است ! کسی که حمل و نقل و ترافیک خوانده، نمی‌تواند این‌‌ها را جمع کند. من هر چی این‌ها رو بگويم کسی نیست این‌ها را جمع کند. بابا عجب گرفتاری داریم. من می‌گويم این چيزی که شما می‌گويید بالأخره، حتماً باید بایستیم تا 6000 تومان بشود. بنده عرضم این است شما اگر کار کارشناسی عرصه‌ی روابط بین‌الملل بکنید، ونییاید بایستید و حرکات زیگزاگی داشته باشيد. یک‌باره مثل پيامبر، دوتا نامه‌ی چیز واسه آقای اوباما می‌نویسد ! او پای سخنرانی‌اش می‌نشيند اما اوباما پا می‌شود و می‌رود. آقای مرسی فقط 4 ساعت به ايران مي‌آيد و حتي رهبری ما را ملاقات نمی‌کند، سفارتش را هم افتتاح نمی‌کند در مقابل آقا 4 روز می‌رود و تا اهرام ثلاثه را هم بازدید می‌فرمايد، آن هم در زمانی که مملکت بودجه هم ندارد. لابد آن جا واجب‌تراست.

 

عرض بنده اين است كه كار كارشناسي نمي‌شود و تصميم‌گيري‌ها آني است و هر لحظه‌اي يك كار مي‌كنيم، اگر کارشناسی باشد حتماً ما 7 تا قطعنامه نمی‌خوردیم. من دفاع نمی‌کنم كه هر آن چه در دولت آقاي خاتمی بوده، صد در صد درست بوده و به قول شما من آن موقع هم منتقد بودم، اما اگر کارشناسی می‌شد ما حتماً 7 تا قطعنامه نداشتیم. و خیلی هم مشکل است. این که شما می‌گويید برنامه‌اتان چیست ؟ ما باید کلی صحبت‌ها کنیم، تازه نقطه سرخط. در روابط بین‌الملل.

 

حالا همین آمریکایی‌ها می‌گويند ما می‌خواهیم در مذاکرات قزاقستان، تحریم‌ها را کم کنیم. چرت و پرت می‌گويند. تحریم‌های دو جانبه ممکن است، ولی تحریمی که به سازمان ملل رفته و قطعنامه شده است، به این راحتی نمی‌شود آن را برداشت، مگر این که یک قطعنامه‌ی جدید بیايد و قطعنامه  قبلی را قطع کند. البته مشکل اساسی دوستان، اصلاً بحث حقوقی نیست، بحث فنی نیست، بحث اصلی بحث سیاسی است ! آمریکایی‌ها همین الآن هم دم از مذاکره می‌زنند، مقام معظم رهبری ما هم فرمودند، دلایلش را هم خوب فرمودند من ديگر نمي‌گويم. در بدترین شرایط احمدی‌نژاد می‌گويد بیايیم مذاکره کنیم. آن‌ها می‌گويند كه الآن بهترین کار است. قطعنامه را صادر کردیم، الآن اقتصادشان هم كه اين وضع است.

 

چه کسی چنین حرفی زده، ما می‌گويیم منافع ملی ما هر وقت اقتضاء کرد بيايیم مذاکره کنیم. اما این جوری نیست که مذاکره هرگز نباشد و قهر قهر تا روز قیامت. نه، ما باید برنامه‌ریزی کنیم از موضع حکمت، از موضع عزت، از موضع مصلحت، از موضع اقتدار. حتماً ما می‌توانیم با آمریکا هم رابطه برقرار کنیم، اما تشخیص آن هم  بر اساس اصل 176 بر عهده مقام رهبری است..  این که شما می‌گويید می‌خواهید آینده‌ی دولت رو تشخیص بدهید ! می‌خواهید چی کار بکنید ؟ ما مي‌گوييم قطعاً کار کارشناسی می‌کنیم. کارشناسی هم این نیست که یک روز، نامه‌ی فدایت شوم بنویسم، یك روز هم بگوييم قطعنامه صادر کنید. این طوری نمی‌شود با کار زیگزاگی جلو رفت. یك معیاری دارد.

 

ما آمدیم رئیس‌جمهور برزیل را کلی تحویل گرفتیم، دست‌ها رو بالا بردیم، بعد رئیس‌جمهورش حتي در فرودگاه استقبال رئیس‌جمهور ما نیامد. من ده‌ها مورد دارم. اصلاًً پا نمی‌گذارم به برزیل با این وضعیتش. مقام معظم رهبری 8 سال رئیس‌جمهور بودند یك بار یا دو بار سازمان ملل رفتند، خوب بشین سر جايت مگر هر سال باید بروید آن جا. اسمش را هم دیپلماسی عمومي مي‌گذارند، در حالي كه ديپلماسي عمومي معنی دارد و ما تخصص داریم و آن وقت او ادعايش را دارد. من می‌خواهم بگويم آقای هاشمی اصلاً يك بار هم نرفت. آقای خاتمی هم دو بار رفت. این آقا تا حالا 10 بار رفته است. من می‌خواهم بگويم اصول سیاست جمهوری اسلامی بر اساس کار کارشناسی بايد باشد. در قبال روابط با اروپا، روابط با کشورهای همسایه، و اسلامی و هر کدام تعریف خودش را دارد. منافع ملی ما هر جا اقتضاء بکند همان جور.

 

- آقای کواکبیان: سؤال بنده این که شما می‌فرمایید کار کارشناسی ؟ کلی گویست. چون همه می‌توانند بگويند کار کارشناسی !
- نه، ببینید، شما آقای محمدی، سئوال شما هم كلي بود. شما باید موردی بفرمایید که مثلاً در فلان موضوع هسته‌ای، در فلان قطعنامه چه کار می‌کنید ؟ الآن رياست عدم تعهد در دست ماست، ما حقیقتاً باید از این پتانسیل و از این ظرفیت، عالی‌ترین استفاده را بکنیم. ما کارهای معمولی‌مان را هم نمی‌توانیم انجام بدهیم.

 

روانبخش: اين‌ها كه تا حالا چند بار قطعنامه به نفع ما صادر كردند.

 

كواكبيان: اين قطعنامه‌ها را در زماني كه رئيس هم نبوديم، صادر مي‌كردند. ببینید ما بحثمان این است که حتي 5 هزارنفر در این کشورهای غیر متعهد زندانی‌اند ؟

 

روانبخش: چه ربطی دارد ؟

 

كواكبيان: يعني اصلاً تبعه‌ی ایرانی براي ما مهم نیست. وقتی به آن‌ها هم مي‌گوييم، گفته مي‌شود آن‌ها قاچاقچي و معتادند، همان جا باشند بهتر است.

 

مجري: آقاي كواكبيان دارد خلط مبحث مي‌شود و شما 5 دقيقه بيشتر صحبت كرديد.

 

كواكبيان: اجازه بدهيد من مي‌خواهم بگويم موردي به ما بگوييد و كلي سؤال نفرماييد.

 

مجري: اگر بحث گفتمان اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی هست من انتظارم این بود از آقای روانبخش شاخص‌هاي اصول‌گرایی را بگويند و شما هم شاخص‌هاي اصلاح‌طلبي را بگوييد. يعني ريشه آن را بفرمائيد این که قیام امام حسین به خاطر اصلاح‌طلبی بوده است، درست است، اما آن چیزی که ما دانشجوها می‌خواهیم بدانیم این که حلقه کیان كه اصلاح‌طلبی را در دوم خرداد به وجود آورد را بدانیم.

 

كواكبيان: اين هم يعني مجري بي‌طرف. دقيقاً همين است.

 

مجري: بنده فقط زمان را مي‌گويم و چيزي نگفتم شما هم آن چه خواستيد فرموديد.

 

كواكبيان: بله، حلقه كيان يعني زمان.

 

مجري: حاج آقای روانبخش شما وارد مصداق‌ها بشوید ؟

 

روانبخش: آقاي دكتر سؤال ما را که جواب ندادید ؟ رهبر اصول‌گرایی مشخص است. و آن شخص مقام معظم رهبری است ! خود ایشان هم فرمودند و اصول‌گرایی را تعریف کردند. فرمودند اصول‌گرایی یک منش است، یک مرام است. اصول‌گرایی یکی حزب نیست، یک جریان سیاسی نیست. و لذا شاخص‌هاي آن را خود ایشان بیان کردند. 8 شاخص را بيان فرمودند. در سخنرانی‌های مختلف نيز بیش از سي مورد به عنوان ملاک مطرح کردند.

 

همه‌ی این‌ها موجود است كه مهم‌ترین آن‌ها توحید محوری‌ است و ایستادگی روی اصول و ارزش‌های اسلام، فرهنگ اصيل اسلام كه بایدها و نبایدها و مردم‌مداری است؛ احترام به مردم. پرهیز از اسراف و اشرافی‌گری، آزاداندیشی، حرکت به سوی پیشرفت و علم و تعالی. این‌ها ویژگی‌هایی است که ایشان ذکر کردند و مفصل هم هست. شاخص مشخص؛ رهبر هم معلوم. خود ایشان هم فرمودند عقبه‌ی تئوریک نظام هم علامه مصباح یزدی‌اند. این فرمایش خود مقام رهبری است.

 

خوب؛, اصول، شاخص‌ها مشخص، رهبرش هم مشخص است، لذا مثل يك متر و واحد اندازه‌گيري است. ما این متر را و این شاخصه‌ها را می‌گذاریم کنار افراد. لذا هر کسی را اصول‌گرا نمی‌دانیم. این که شما می‌فرمایید آقای مشایی، علی مطهری، باهنر چيزهايي مي‌گويند، ما هیچ كدام  از این‌ها را اصول‌گرا نمی‌دانیم. به چه دليل ؟ به این دلیل که ما شاخص داريم. متر داریم و آن را کنار افراد می‌گذاریم ، آقایی که در شمال شهر تهران خانه‌ی هزار متری ساخته است، ولو يك عمامه 5 کیلویی هم روي سرش باشد، آیا این اصول‌گراست. اگر كسي پسر شهيد مطهري باشد، وقتی می‌آيد در برابر رهبری موضع می‌گیرد. وقتي رهبری به مجلسي‌ها فرمودند این جا شما اشتباه كرديد كه استیضاح کردید ؟ ايشان مي‌گويد: این حق من بوده است. این با ولایت فقیه نمی‌سازد که شما هم به آن معتقدید.

 

یکی از اصول اصول‌گرايي اعتقاد به ولایت فقیه است. حالا اگر اسمش اصول‌گرا باشد و تابلوي اصول‌گرايي بالای سرش بگذارد، اصول‌گرا نمی‌شود. بلكه ما بر اساس آن شاخص اصول‌گرا بودن يا نبودن افراد را مشخص مي‌كنيم. به همین دلیل هم جبهه‌ی پایداری انقلاب اسلامي را درست کردیم. چون خیلی از افرادي كه ادعای اصول‌گرایی می‌کنند، ما آن‌ها را به عنوان اصول‌گرا قبول نداريم.

 

کسی که زندگی‌اش بر پایه‌ی اشرافیت شکل گرفته است، ما او را اصول‌گرا نمی‌دانیم، اگر چه بخواهد رئيس‌جمهور بشود. ما بايد بر اساس ملاک و معیار کار کنیم. شما هم مشخص کنید رهبر اصلاح‌طلبی در اين كشور کیست. می‌گويیم آقا دقیقاً روشن کنید ؟ یک بار می‌گويند آقای خاتمی رهبر است.  یك بار از قطار اصلاحات پیاده‌اش می‌کنند. یك بار سعيد حجاريان را مغز متفكر اصلاحات مي‌دانند. یك بار می‌گويند دکتر سروش است ؟ در حالي كه شما می‌گويید این‌ها را قبول ندارم. حتي لعن و نفرینشان هم می‌کنید. عده‌ای از آن‌ها به  خارج کشور فرار کردند. (سروش - نوری‌زاد - محسن سازگارا - مهاجرانی.) همه اين افراد سر سفره‌ی بیگانه نشستند. بالأخره رییس جبهه‌ی اصلاحات كيست. ما رهبرش را مشخص کردیم. شاخص‌ها و ملاک‌هايتان چیست ؟ این آقای حسین بشیریه متفکر اصلاح‌طلبان است. این کتاب " دیباچه‌ای بر جامعه‌ی سیاسی ایران " را هم نوشته است كه حتماً مطالعه فرمودید.

 

چيزي که ایشان از اصلاح‌طلبی تعریف می‌کند، چيزي نیست که حضرت‌عالی می‌گويید ؟ و حتي حضرت‌عالي را هم قبول ندارند و شما را اسب ترواي نظام مي‌دانند. به نظر بنده اما شخصی که متفکر آن‌هاست و همان حسین بشیریه است می‌گويد که این انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب ایدئولوژیک است ! تصریح کرده است. برای این که بتوان این انقلاب‌ها را از بین برد، بايد چند مرحله اجراء شود. بشيريه می‌گويد: از اول انقلاب تا سال 68 يك انقلاب ايدوئولوژيك است، از زمان دولت هاشمي دموكراسي سوري مي‌داند، دولت آقاي خاتمي را شبه دموكراسي مي‌داند و اظهار مي‌دارد در دولت آينده (نهم) يعني دموكراسي كامل. و اين دموكراسي كامل همان چيزي است كه آقاي هاشمي در سال 84 بيانيه داد كه من آمده‌ام تا دموكراسي كامل را محقق كنم و آقاي خاتمي هم بيانيه داد و از او حمايت كرد.

 

یعنی اين افراد دنبال از بين بردن دولت ایدولوژیک هستند. دولت ايدئولوژيك یعنی دولت دینی. و این آقا تئوریسین و متفکر است. ايشان در داخل مرکز مطالعات ریاست جمهوري هم خود آقای سعید حجاریان می‌گويد كه زير نظر ايشان كار مي‌كرده است. پروژه‌ی دموکراسی ایشان هم از همان‌جا رقم خورد و کلید خورد.

 

بفرمایید واقعاً اصلاح‌طلبان كه شما را که به عنوان رهبر اصلاحات قبول ندارند، پس رهبر اصلاحات کیست ؟ شاخصه‌هايش چیست ؟ آن‌ها را بیايید روشن کنید، بعد ببینید اصلاح‌طلب‌ها می‌خواهند در مملكت چه انجام بدهند. روشن كنيد اصلاح‌طلب  واقعی کیست ؟ ما اصول‌گرای واقعی را گفتيم چيست، رهبرش كيست و شاخصه‌اش چيست.

 

شما هم مشخص بگویيد وگرنه این حرف‌ها که شما دارید می‌فرمایید، جواب بنده نيست. هم ندادید. آن بحث هسته‌اي را كه رهبری نظام را مسئول دانستيد، من اسنادش را دارم. خود حضرت آقا در دولت اصلاحات طرفدار تعلیق نبود. در یزد هم فرمودند، ايشان طرفدار تعلیق نبودند، ولی وقتی دیدند همه دولت دنبال تعلیق هستند و اصرار داشتند و گفتند می‌خواهیم به اصطلاح برای دشمن اثبات کنیم که ما حسن نیت داریم. ايشان به نوعي اجازه دادند، ولی خود ایشان فرمودند که " من گفتم همین دولتی که تعلیق را پذیرفته است، همین دولت باید تعلیق را بشکند." اما این کار را کردند ؟  در رأس این‌ها همین سازمان مجاهدین انقلاب هستند که حزب مشارکت را هم این‌ها درست کردند و جبهه‌ی دوم خرداد را هم این‌ها درست کردند. و شما نوچه‌های آن‌ها حساب می‌شوید.

 

اما این عین مطلب است. بیانیه‌اي كه مجاهدين انقلاب صادر كردند: " از آن جا که دیدگاه‌های اغلب اصلاح‌طلبان و دولت و مجلس اصلاحات کم و بیش با مواضع فوق هم سویی داشت، علی‌رغم تمامی فشارها و کارشکنی‌ها و فضاسازي‌هاي مخالفان قدرتمند دولت اصلاحات، مسأله‌ی هسته‌ای در دولت خاتمی به نحو مطلوبی کنترل و از بروز بحران جلوگیری شد. گر چه در چند روز آخر عمر آن دولت، تحت فشار مراکز قدرتی که (ولایت فقیه) که از ابتداء هدفشان بحران‌سازی برای دولت اصلاحات و جلوگيري از توفيق سیاست‌های آن دولت، در عرصه‌های داخلی و خارجی بود، شروع مجدد غنی‌سازی اعلام شد، ولي به آغاز عملیات غنی‌سازی مجدد تن داده نشد و این اقدام تنها پس از استقرار گروه جدید در کاخ ریاست جمهوری عملی شد. "  این خیلی بحث روشنی است.

 

دولت آقای خاتمی خودش نیامد تعلیقات را بشکند و اعتقادی نداشت. نه مجلس ششم نه دولت آقای خاتمی. بله آقای احمدی‌نژاد مواردی که وقتی ما آن شاخص را مي‌گذاريم مي‌بينيم، از يك بخش اصول‌گرایی انحراف پیدا کرده، کتاب هم می‌نویسیم، نقد هم می‌کنیم. اما در بحث هسته‌ای را نباید زیر سؤال ببرید. جنبه‌های مثبت دولت که چرا سالانه می‌رود، آن جا صحبت می‌کند و این را هم اشکال مي‌دانيد..  یك دولت تنبلی که یک بار هم نرفته آن جا. يعني كار خوبي كرده كه نرفته آن جا تا از حقوق ملت دفاع كند.

 

جنبه‌های مثبت یک دولت را بی‌انصافی نکنید و زیر سؤال نبرید. بله کسی که می‌رود آن جا و حرف دولت ایران را می‌زند، در دیپلماسی عمومی بسیار کار خوبی است. و اين كه تعلیق را شکست و مردانه در اين مسير ایستاد، نيز ما از وي دفاع می‌کنیم و افتخار می‌دانیم. نه آن پذیرش تعلیق و انفعال در سیاست خارجی که بوش ما را در محور شرارت قرار داد. این‌ها را باید از هم دیگر تمیز بدهیم. آن هم در يك فضای غیر احساسی. نه این که عکس مار بکشیم، بگويیم آقای روانبخش می‌گويد این مار است، در حالي كه مار چيزي است كه من كشيده‌ام. این روش به نظر من درست نیست.

 

مجري: وقت شما تمام شد.

 

كواكبيان: من احترام می‌گذارم به کسوت روحانی بودن حاج آقای روانبخش. خوب بنده با این ادبیات ایشان قطعاً در جلسه‌ی دیگری که با ایشان و با این ادبیات شركت نمي‌كنم. اين كه بگويد شما را قبول ندارند بعد بگويد شما نوچه‌ی آن‌ها هستی. دست مریزاد. کوتاه بیا. بالأخره یعنی چی ؟ این لات و لوت‌هایی كه... كلمه نوچه آن جا معني دارد ! و الا با این ادبیات اگر بخواهیم صحبت کنیم اگر ادامه ندهیم بهتر است. این از کم آوردن ایشان است. من بر ایشان می‌بخشم. ما اگر قبول نکنیم. می‌گويند آقا اصلاح‌طلب‌ها می‌ترسند و نمی‌آيند مناظره، قبول هم بکنیم، فقط باید بهمون فحش بدهند. غیر از این که نیست.

 

ایشان می‌گويد رهبر شما کیست ؟ ما گفتیم مگر رهبر انقلاب فقط باید رهبر شما باشد. اصلاً این یعنی چی ؟ 14 ميلیون نفر به احمدی‌نژاد رأی ندادند. به اصطلاح شما اصلاح‌طلب بودند. آيا رهبرانقلاب رهبر آن‌ها نیست. فقط رهبر اصول‌گرایان است. این چه حرفی است. مگر ما می‌خواهیم رهبری را مصادره بکنیم. اتفاقاً رهبری رهبر همه است. رهبر نظام است.

 

رهبر حاکمیت سیاسی ماست. این که بگويد آقا ایشان رهبر اصول‌گرایی است، این مفهومی ندارد. رهبري چند روز پیش با تعدادی از اصلاح‌طلب‌ها ملاقات هم کردند. خوب این نشان می‌دهد که رهبری اگر آن‌ها را قبول نداشته باشد، اصلاً آن‌ها را به حضور نمی‌پذیرد. این چه حرفی است شما می‌زنید. من از اول گفتم. انگار شما نمی‌خواهید به حرف‌های من توجه کنید.

 

رهبر مشخصی ما اصلاً نمی‌خواهیم. گفتمان اصلاح‌طلبی مال ملت است. مردم ما اصلاح‌طلبند و اصول آن هم همين هاست. اصلاح‌طلبي در یک فرد خاصی هم خلاصه نمی‌شود. بله بنده می‌گويم پرچم دار اصلاحات آقاي خاتمی بوده، حالا به هر دلیلي نخواهد فعال باشد، پس حالا بايد با اصلاح‌طلبي خداحافظي كرد ؟ این نیست که. این چه حرفی است شما بیایيد بزنید. فلان نويسنده كه ايشان كتابش را هم نشان مي‌دهند، نشان بدهید كه ایشان در یک دولتی بوده است، در یک مجلسی بوده است، تو یک حزبی بوده است، تو یک جبهه‌ای بوده است.

 

یك استاد دانشگاه بوده، بعد هم رفته خارج و یك کتابی نوشته. بابا چرا این طوری بحث می‌کنید ؟ شما بیاید گفتمان رو تحلیل کنید. یعنی اگر غیر از این هم باشد، شما چیزی برای گفتن ندارید. ما هم بحثمان این است که دوستان، ايشان مي‌گويد نه علی مطهری نه باهنر هیچ کدام از این‌ها اصول‌گرا نیستند، فقط ماییم (جبهه‌ی پایداری). جبهه‌ی پایداری که در بدترین شرایط اصول انقلاب را نادیده می‌گیرد. همين كه شما 11 روز تمرد کردید و حتي یك بیانیه ندادید. یك اطلاعیه ندادید.

 

من هم اتفاقاً همان روز در مجلس فریاد کشیدم كه آن‌ها که ما را به بصیرت افزایی دعوت می‌کردند، امروز هم چند تا شعار بصیرت بصیرت سر بدهند. ولی شما سکوت کردید و هیچ کاری نکردید. الآن بحث ما این است اگر کاندیدای شما با کاندیدای این‌ها یکی نشد، می‌گوييم بله، این‌ها مرزبندی کردند، ولی اگر یکی شد چه کار کنیم. کجا شما را پيدا كنيم . منظور با دولت و گروه انحرافی.

 

خوب توجه بکنید: این که بعضاً از دولت فعلی مثال می‌زنم، این که ایشان می‌گويد بررسی کنید خانه‌ی فلانی کجاست. حالا این هم بررسی می‌کنیم. شما رییس کل احزابتان آقای محصولی است که بزرگ‌ترین سرمایه‌دار ایران است. آن وقت به بعضی‌ها می‌گويید، آن‌ها خانه‌شان کجاست.

 

نگذارید من بگويم یك روزی خدا شاهده مجلس، 7 روزنامه نوشتیم، که آقا، این آقا خانه در ولنجک داره 40 ميلیارد تومان. آن هم 8 سال پیش نه الآن. و برای وزارت نفت کاندیداش کرده بودند. بعد زنگ زد به روزنامه کلی بد و بی‌راه گفته است كه آقا بی‌خود نوشتید، این خانه 20 ميلیارد بیشتر نمی‌ارزد. بعد ما فهمیدیم اصلش درست فقط این رقم را اشتباه كرده بوديم.

 

اين فرد رئيس شماست. آن وقت به ما می‌گويید که چه کسی خانه کجا دارد. بله عرض شود که دل از مستضعفین بر کشیده و کوخ‌نشینی را تبدیل کرده به کاخ‌نشینی. حتماً هم من با آن مخالفم. چون بنده کارگر زاده‌ام و افتخارم این است كه با او مخالف باشم. اما شماها نگويید. آقای احمدی‌نژاد روز اول می‌گفت این هواپیمایی که کنفرانس دارد، بد است. بعد 120 نفر غیرکارشناس با خودش مي‌برد سازمان ملل. شما دیگر چرا می‌گويید آقای روانبخش ؟ ما اگر واقعاً بیايیم بحث کنیم کار جدی برای مستضعفین باشد، بیایيم بگويیم چه کسی به نفع مستضعفین کار کرده است.

 

من عرض می‌کنم دوستان این که بعضاً اسامی بعضی علماء را بردند و گفتند: این‌ها پشتوانه‌ی تئوریک نظامند را من نمی‌خواهم بگويم. بلكه مي‌گويم، اگر می‌خواهد این طوری بحث نوچه و .. را نكند، من ثابت مي‌كنم دیدگاه فقه سیاسی مشی مقام معظم رهبری -  که در 1/1/1389 سایت رهبری رو هم آدرس می‌دهم بروید نگاه کنید، در همین مشهد مقدس رهبری در جمع زوار، - نيز همين است. در جمع زوار فرمودند ما در جمهوری اسلامی علاوه بر مشروعیت الهی مشروعیت مردمی هم داریم. اما آقایی که شما اسم می‌برید می‌گويد اصلاً مشروعیت مردمي کفر است.

 

روانبخش: اگر بنده كلمه نوچه را گفتم، عذرخواهي كردم و واقعاً قصد اهانت نداشتم، اما وقتي شما رئيس‌جمهور منتخب یک ملت رو در همین یک جلسه به بازی می‌گیرید و فقط به خاطر يك كلمه نوچه اين قدر ناراحت مي‌شويد. ببینید دو سه نکته‌ای که ایشان گفتند را من عرض بکنم و جمع‌بندی کنم.
رهبری جریان اصول‌گرایی مقام معظم رهبری است. این حرف هم درست است، چون خود ایشان شاخص دادند، و هر کس هم که این شاخص را داشته باشد، اصول‌گرا نیست. اصول‌گرایی یعنی همان چيزي که ائمه فرمودند، خدا فرموده. چیز دیگری نیست. اصلاح‌طلبی هم یعنی اصلاح روش‌ها، اصلاح اهداف، میانی، فساد‌زدایی، و ...

 

شما می‌فرمایید كه رهبر اصلاح‌طلب‌ها هم مقام معظم رهبري هستند. خوب صریحاً بگويید ؟ این جبهه به این گستردگی که حزب مشاركت در آن است، سازمان مجاهدين انقلاب، مجمع روحانيون، اعتماد ملي، فتنه گران 88، صراحتاً بگوييد رهبر اين جبهه، آيا رهبري است ؟

 

آقا فرمودند اصلاحات دو نوع است. اصلاحات واقعی و اصلاحات آمریکاییی. اصلاحات آمریکایی را فرمودند ما طرفدارش نیستیم بلكه طرفدار اصلاحات واقعي هستيم. بعد فرمودند کسانی هستند که ادعای اصلاحات می‌کنند، اما قانون اساسی را هم زیر سؤال می‌برند. در کجای دنیا شما دیدید که کسانی به اسم اصلاحات بيايند و قانون اساسي را لگدمال كند. بگويند قانون اساسي بايد عوض شود ؟ رفراندوم براي قانون اساسي برگزار كنيم و اصل ولايت فقيه را از آن حذف كنيم ؟  کجا آن قدر به قانون اساسي كه در جامعه حاكم است، اين قدر مورد اهانت قرار مي گيرد.

 

کسی که من به عنوان مغز متفکر شما معرفی کردم، گفتم یکی آقای خاتمی است؛ که خود اصلاح‌طلب‌ها می‌گويند ما این آقا را قبولش نداریم و مي‌خواستند او را از قطار پياده كنند. آثار فکری ايشان هم مشخص است. رسماً آقای خاتمی بیان می‌کند که تنها راه پیشرفت از غرب می‌گذرد. اسنادش هم موجود است. اگر بخواهیم پیشرفت بکنیم، باید خرد و منش غربی را بپذیریم، يعني از فرق سر تا نوک پا غربی بشویم تا پيشرفت كنيم. این بايد سخن رهبر اصلاحات باشد ؟ این ملتي كه امام(ره) خودباوري را در اين‌ها ايجاد كرد و امروز با فضل الهی با خودباوری، به نقطه‌های غالب رسیدیم و پیشرفت علمی که در سال 90، يعني در همان دولتی که شما همه چیزش را بمب باران می‌کنید، برای اولین بار 11 برابر دنیا رشد علمی داشتیم. مقام معظم رهبری هم به آن‌ها اشاره کردند.

 

خوب،  اگر آقای خاتمی رهبر شماست، تفكرش اين گونه است، اگر بشیریه است كه سخنانش را گفتم. شما می‌گویيد بشيريه هیچ کاره بوده است. در حالي كه وي در مرکز مطالعات آقای هاشمی است. آقای هاشمی پدر بزرگ همه اصلاح‌طلب‌هاست. اسنادش هم من دارم که می‌گويد من ادامه دهنده‌ی راه اصلاحاتم و استاد این آقایان آن‌جاست. سعید حجاریان شاگرد اوست. بیش از 40 تا پایان نامه‌ی اساتید حزب مشارکت را ایشان استاد راهنما بوده است.. نمی‌توانید بگويید آقا این‌ها به من ربطی ندارند. بسیاری از این افراد به خارج فرار کردند. پس کیست بالأخره، رهبر اصلاحات. مقام معظم رهبری ؟ ایشان که شدیدترین موضع را در فتنه‌ی 88 گرفتند که دوستان شما نيز یا در زندانند به خاطر نقش داشتن در اين قضيه یا فرار کردند.

 

اما این که می‌فرمایید جبهه‌ی پایداری اصول انقلاب را نادیده می‌گيرد، بفرمایید کجا ؟
یکی از موارد می‌گويید تمرد 11 روزه‌ی رئیس‌جمهور که جبهه‌ی پایداری در برابرش موضع نگرفته است. اصلاً جبهه‌ی پایداری آن وقت نبود. جبهه‌ی پایداری شهريور 90  تأسيس شده است.. آن وقت شما می‌گویيد چرا موضع نگرفته است ؟ جبهه‌ی پایداری بعد از این جریان به وجود آمد. اگر منظورت فرد ماست ؟ اتفاقاً ما شدیدترین موضع را گرفتیم.
بله من مصاحبه كردم، مقاله نوشتم، موضع گرفتم، در پرتو هم اسنادش موجود است.

 

بعد می‌گويید ما با دولت به یک نامزد خواهیم رسید. از کجا چنین پیش‌بینی کردید ؟ اصلاً جبهه‌ی پایداری بر اساس دو معیار، یکی زاویه گرفتن با ساکتین فتنه و یکی جریان انحرافی تشكيل شد. حالا ما بیایيم با دولت بنشینیم که فعلاً مغز متفکرش اقای مشایی است. ما هرگز کنار نمي‌آيیم. بنایراین بهتراست راجع به مسايل بهتر بحث كنیم. راجع به آن جمله‌ای كه من گفتم درباره‌ی علامه مصباح، من نگفتم، شخص مقام معظم رهبري فرمودند: عقبه تئوريك اين نظام آيت الله مصباح است. و فرمودند: علامه مصباح خلأ امثال علامه طباطبایی و شهید مطهری را پر کرده است. چند ماه پیش حضرت آقا تشریف بردند منزل آقای مصباح در قم. ایشان فرمودند: عالمی است بصیر به معنای واقعی کلمه. اگر رهبر اصلاح‌طلبان آقاست و شما ايشان را قبول داريد، اين جملات رهبري است، چرا قبول نمي‌كنيد.

 

جمله‌ای که شما از ایشان نقل می‌کنید در بحث مشروعیت، ده‌ها بار راجع به مشروعیت نظام بحث فرمودند. مشروعیت نظام یعنی حقانیت نظام. و حقانیت نظام با خداست. به امام زمان است نه به رأی مردم. آن مقبولیت است. مقبولیت را باید با مشروعیت فرق گذاشت. بله یک نظامی تا مقبول نباشد، قابل اجراء نیست. بله گاه مشروعيت در معناي عام گرفته مي‌شود كه مقبوليت را هم دربرمي‌گيرد. مشروعيت يعني حقانيت و مقبوليت يعني پذيرش مردمي. امیرمؤمنین(ع)، 25 سال که در خانه نشسته بود، آيا مشروعیت داشت، یا نداشت ؟ قطعاً داشت. اما مقبولیت نداشت. وقتی مقبولیت بعد از عثمان براي ايشان حاصل شد هم مقبولیت داشت هم مشروعیت و مشروعیت به معنای مقبولیت هم داشت كه امروزه به كار مي‌برند.

 

جمله‌اي كه حضرت آقا به كار مي‌برند شما با يك جستجوي ساده در سايت رهبري، اگر صد مورد يافت شود، در همه آن‌ها مشروعيت را به خداوند و معصوم مي‌دانند و حتي خودشان هم كه حكم مي‌كنند و رئيس‌جمهور را نصب مي‌كنند، به اين اعتبار نيست كه چون مردم مرا در اين جا قرار داده‌اند، شما را نصب مي‌كنم. احكامي كه حضرت امام(ره) و رهبري به رؤساي جمهور داده‌اند مي‌فرمايند بنده شما را منصوب می‌کنم. اما مقبوليت نيزهمان است كه امام فرمودند از آن جا كه مردم هم مرا قبول دارند من تو دهن این دولت می‌زنم. - بختیار -، پس مقبوليت و مشروعيت را نبايد خلط كرد و حتي اگر در موردي كلمه مشروعيت را براي مقبوليت به كار برده باشند، قرينه دارد و مشروعيت به معناي عام در نظر گرفته شده است.

 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی