يادي از امام و درسي براي امروز
امام خميني (ره) آغازگر فريادرس و خاموشنشدني انقلاب اسلامي ايران است. در زماني که سردمداران ظلم و جور سلطه خود را بر مردم مظلوم و مستضعف گسترانده، و نداي عدالتخواهي آنها را در گلو خشکانده بودند، يکباره فرياد طنينانداز اين فقيه و حکيم بزرگ، نقاب ظلم را از هم دريد و رهايي و آزادي را بشارت داد.
از زماني که امام خميني (ره) به تنهايي نداي آزاديخواهي سر داد، تا زماني که همه نالههاي مردم به فريادي پرخروش تبديل شد، روزگاري سخت بر مردم گذشت؛ ايامي که خون دليرترين و رشيدترين جوانان اين مرز و بوم توسط جنايتکاران بر زمين ريخته شد؛ اما ملت، همه اين سختيها را به ياد مردي تحمل کرد که تمام عمرش را در راه اسلام سپري کرد.
امام خميني(ره) با شخصيت بينظير و قاطع خود، يکي از شگفتانگيزترين پديدههاي تاريخ، يعني انقلاب اسلامي را رقم زد؛ پديدهاي که تمام نگاههاي جهاني را به سمت خود متوجه کرد و سبب ايجاد تحولي عظيم در جغرافياي فکري و سياسي عالم شد.
نام امام خميني(ره) و انقلاب، دو پديده تفکيکناپذيرند؛ زيرا تحليل انقلاب اسلامي بدون شناخت رهبر بزرگ آن و شخصيت چند بعدي و کمنظيرش، و شناخت امام بدون شناخت انقلاب تاريخياش امکانپذير نيست. به تعبير رهبر معظم انقلاب اسلامي، حضرت آيت الله خامنهاي مدظلهالعالي: « اين انقلاب بينام خميني در هيچ جاي جهان شناخته شده نيست ».
بيترديد براي ايجاد حرکتهاي بزرگي مانند انقلاب اسلامي، تنها رهبري کفايت نميکند، بلکه عوامل ديگري نيز بايد وجود داشته باشند تا اين حرکتها به نتيجه برسد. درباره انقلاب ما نيز به جز رهبري قاطعانه امام خميني(ره)، دو عامل « ايمان به خدا » و « حضور حماسي مردم » اصليترين عوامل تأثيرگذار در اين حماسهاند.
از آن جا که سخن امام خميني(ره) برخاسته از ايمان به اسلام ناب محمدي بود، خيلي زود، نداي آن سرتاسر گيتي را در هم نورديد و جغرافياي سياسي جهان را تغيير داد. طنين صداي او در اعماق جان شيفتگانش در سراسر عالم نفوذ کرد و ميليونها انسان پاکسرشت را شيفته خود ساخت و جهاني را از خواب غفلت بيدار کرد.
آري، چه آرامبخش و اميدوار کننده بود اين صدا، آن گاه که با لحني پدرانه، مشفقانه ياران را نصيحت ميکرد و آنها را به وحدت در برابر شياطين ميخواند، و چه کوبنده و با صلابت بود همين صدا آن گاه که ابرقدرت غرب را شيطان بزرگ ناميد و گفت هر چه فرياد داريد بر سر امريکا بکشيد که همه بدبختيهاي ما از امريکاست. بيترديد اين صدا بايد جاودانه بماند و پيام حق، عدالت، انسانيت و آزادي را که همان پيام اسلام است، به نسلهاي آينده برساند. اين پيام با همان زلالي، صداقت و سادگي بدون کمترين تغييري بايد به آيندگان سپرده شود و تشنگان حقيقت را سيراب کند.
براي تحقق اين هدف، امروز بيش از هر زمان ديگر ما نيازمند بازخواني افکار و انديشههاي امام خميني(ره) هستيم؛ از يک طرف، نسل سوم و چهارم انقلاب که ايام حيات و دوران مبارزه و انقلاب را به چشم خود نديده است، شيفته آن است تا بداند اين مرد بزرگ چه گفته است که اين چنين تمام معادلات جهاني را در تمام زمينهها برهمزده است؛ به گونهاي که ايران محور تصميمگيري بسياري از کشورهاي بزرگ جهان شده است؛ از طرف ديگر، مسئولان و کساني که خود را داعيهدار خط امام و انقلاب ميدانند، ولي بر اثر گذر زمان، آن روحيه اسلامي و انقلابي را از دست دادهاند نيز بايد دوباره بينديشند که تا چه ميزان در مسير امام و انقلاب قرار دارند.
امام رضوان الله تعاليعليه هدف از اين انقلاب را تحقق احکام اسلام در تمام ابعاد آن در جامعه مطرح کرد. اين بدان معناست که ما در تمام عرصههاي سياسي، فرهنگي، اجتماعي، اعتقادي، خانوادگي، تربيتي و ...، نيازمند شناخت اسلام و اجراي آنيم. بازخواني انديشههاي اين ابرمرد تاريخ به ما نشان ميدهد يکي از مهمترين دستاوردهايي انقلاب اسلامي، احياي آموزههاي سياسي و اجتماعي بر اساس فرهنگ صحيح اسلامي است؛ يعني ايشان به طور ويژه تأکيد دارند که ساختار سياسي و اجتماعي کشور بايد بر اساس آموزههاي سياسي و اجتماعي اسلام باشد.
از طرف ديگر، دشمنان داخلي و خارجي ما نيز مخالف اجراي احکام اسلام، به ويژه در عرصه سياسي و اجتماعياند؛ اين داعيهداران سکولاريسم (تفکر جدايي دين از عرصههاي مختلف زندگي) از هر راهي که بتوانند وارد صحنه ميشوند تا مانع از تحقق اين هدف الهي شوند. اگر بتوانند با نبرد نظامي، و اگر نتوانند با جنگ نرم و ورود به ارکان کشور در بخشهاي مختلف هدف خود را پيميگيرند؛
زيرا انقلاب اسلامي ايران با توجه به نوع مباني فکري آن، اگر به منزله الگويي براي ديگر کشورها قرار گيرد، بيترديد تمدن غرب را با چالشي جدي مواجه خواهد ساخت؛ همان گونه که تا همين اندازه نيز موجوديت آنها را با ترديد مواجه کرده است. برهمگان آشکار است که آنها آمادگي لازم براي استفاده از گزينه نظامي را ندارند. از اينرو، تمام تلاش خود را به کار گرفتهاند تا با ورود نرم و با استفاده از ظرفيت داخل کشور و کادرسازي براي خود، مانع از دستيابي به اهداف انقلاب شوند.
يکي از حربههاي آنها در اين عرصه، تحريمهاي اقتصادي با اهداف سياسي است. آنان ميکوشند با تحريم ايران، بر مردم فشار وارد سازند تا حضور سياسي خود را کم کنند و بتوانند نظام سياسي ايران را از پشتوانه اصلي خود که همان مردماند، دور سازند. بيشک در اين شرايط تحريم و گراني کالاها و اجناس، عده زيادي از مردم کشور که از قشر متوسط و ضعيت ـ از نظر اقتصادي ـ جامعهاند، دچار مشکلات شدهاند. همين عامل باعث شده است که بيشتر کانديداهاي محترم دوره يازدهم رياست جمهوري نيز اولويت اصلي خود را حل مشکلات اقتصادي قرار دهند.
اين رويکرد بجا و درخور تحسين است که آنان تلاش دارند مشکلات اقتصادي و معيشتي مردم را برطرف سازند؛ اما بايد در اين ميان به يک نکته توجه جدي داشته باشند و آن اين که، برطرف ساختن اين مشکل، نبايد با بيتوجهي به ديگر اهداف اصلي نظام، به ويژه بخش فرهنگ و ديگر مسائل اجتماعي و فکري همراه باشد ـ کما اين که منشأ بسياري از ناهنجاريها، جرايم و کاستي موجود در بخشهاي مختلف کشور، بيتوجهي به مسائل فرهنگي است ـ پرسش ما اين است که چرا در جامعهاي که با فدا کردن بهترين جوانان خود، و بر اساس آموزههاي اسلامي شکل گرفته است، مسائل اقتصادي در صدر امور قرار ميگيرد؛ اما توجه به مسائل فرهنگي و فکري که مبناي تشکيل نظام است،
همچنان مظلوم باقي ميماند؛ همان گونه که دغدغه اصلي بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني(ره)، حفظ و نشر اسلام و فرهنگ اسلامي بود ـ البته اين به معناي ناديده گرفتن معيشت و وضعيت اقتصادي و رفاه مردم نيست؛ زيرا فرهنگ اسلامي در درون خود، رفاه و آسايس مردم را نيز دنبال ميکند و بدان توجه جدي دارد ـ چرا بيشتر کانديداهاي محترم رياست جمهوري سخني از احياي ارزشهاي اسلامي بر زبان جاري نميکنند ؟
بنابراين، به نظر ميرسد کانديداهاي محترم رياست جمهوري بايد در کنار توجه به مسائل معيشتي و اقتصادي مردم که بسيار هم مهم است، توجه جدي خود به مقوله فرهنگ و فکر اسلامي را نيز در دستور کار خود قرار دهند تا هدف انقلاب مورد نظر حضرت امام (ره)، که به تعبير مقام معظم رهبري حضرت آيت الله امام خامنهاي تشکيل تمدن نوين اسلامي است، تحقق يابد.
به اميد آن روز
نويسنده : هادي عرب
ارسال کردن دیدگاه جدید