فلسفه‌ي تشکیل جبهه‌ي پایداری چیست ؟

در خصوص انتخابات و موضع‌گیری‌هاي جبهه‌ي پایداری سؤالاتی در میان اصول‌گرایان و علاقمندان به گفتمان جبهه‌ي پایداری مطرح است. سعي کرديم در مجموعه تک‌نگاره‌هاي حاضر پاسخ‌هاي مناسب را که در گفتگو با جمعي از اساتيد دريافت کرديم، در اختيار علاقمندان قرار ­گیرد.

 

فلسفه‌ي تشکیل جبهه‌ي پایداری چیست ؟

 

در میان جامعه‌ي ایرانی مبنای اعتقادیی وجود دارد که آن در باورهای آحاد مردم رسوخ کرده است. این مبنای اعتقاد به اسلام، انقلاب اسلامی و کارکردهای تحول‌بخش آن است که موجب تعالی‌بخشی، آرمان‌خواهی، معادگرایی است. بر این اساس وظیفه افراد زمینه‌سازی برای برقراری احکام الهی بر روی زمین است. این وظیفه در طول تاریخ به آحاد بشر ارث رسیده و امروز ما باید آن را ادامه دهیم.

 

از طرفی مردم در راستای این تعالی و کمال باید بتوانند وظایف خود را به خوبی نسبت به خداوند تبارک و تعالی و جانشینان او در عالم هستی به خوبی عمل کنند. لذا باید در جامعه زمینه‌های این مهم فراهم باشد. از این رو حضرت امام خمینی(ره) با ایجاد انقلاب اسلامی در ايران بستر مناسبی را آماده کردند. اما در طی این مدت به خصوص بعد از رحلت آن پیر فرزانه، دشمنان سعی در ایجاد انحراف در مسیر این حرکت داشته‌اند.

 

البته با تلاش‌ها و گفتمان‌هایی که مقام معظم رهبری و عمارهایش داشتند، توطئه‌ها را یکی پس از دیگری خنثی نموده‌اند. در سال 84 علامه مصباح و عده‌ای از شاگردان وی به جهت نقاط قوت و اظهار پیروی از گفتمان امام و رهبری که احمدی‌نژاد نسبت به رقبای خود در انتخابات نهم و دهم داشت از وی حمایت ‌کردند. ولی به تدریج مخصوصاً از سال 90 نقاط ضعف با نفوذ حلقه‌ي‌ انحرافی، برجسته شد. این امر موجب شد که حضرت علامه به نقد این انحراف پرداخته و ارشادات لازم را توصیه نمایند.

 

اما با وجود نفوذ حلقه‌ي انحرافی در دولت و همراهی برخی از فتنه‌گران و ساکتین فتنه 88، زمینه‌های تفرقه در میان اصول‌گرایان نیروهای حزب‌اللهی پدید آمد. لذا به منظور جلوگیری از سر خوردگی جوانانی که حماسه 3 تیرها را خلق کرده‌ بودند و حفظ فعالیت آن‌ها در صحنه سیاسی کشور با ارشادات و مدیریت معنوی حضرت علامه مصباح، جبهه‌ي پایداری تشکیل شد. جبهه‌ي پایداری به منظور بالا بردن عیار اصول‌گرایی شکل گرفت.

 

در انتخابات 84 برخی دیگر از کساني که داراي سابقه اصول‌گرایی بودند نيز حضور داشتند. ولی مردم سراغ کسی رفتند که هیچ حامی حزبی نداشت و از شفافیت گفتمانی بیشتری برخوردار بود و به وی رأی دادند. زيرا مردم مطالبه‌ای فراتر از وضعيت موجود اصول‌گرایی را طلب مي‌کردند. جامعه‌ي متدين و انقلابي ايران بر اساس آموزه‌هاي تعالي‌بخش اسلام در پی بالا بردن عیار اصول‌گرایی در ميان جامعه‌ي خود به ويژه مسئولين هستند.

 

در اين رابطه فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری که می‌فرمایند: رئیس‌جمهور ضعف‌های رئیس‌جمهور قبلی را نداشته باشد؛ تصريح به کامل کردن و خالص كردن مسئولين و بالا رفتن عیار اصول‌گرایی آن‌ها دارد.

 

جبهه‌ي پایداری هم می‌گفت باید خالص‌سازی کنیم و هر چه مسئوليت افراد بالاتر مي‌رود و حساس‌تر مي‌شود بايد عيار اصول‌گرايي آن‌ها نيز بالاتر برود. حضرت امام خامنه‌اي نيز روي اين نکته تأکيد دارند. هر چند برخی می‌گویند: اگر شما بخواهید خالص سازی کنید، دیگر کسی در جمع اصول‌گرايان باقي نمی‌ماند ! حضرت آیت‌ الله مصباح می‌فرمودند؛ این که ما می‌گوییم رئيس‌جمهور خالص‌تر باشد، معنای آن این نیست که به درد کارهای دیگر نمی‌خورند ممکن است هر فردی در هر جایی به درد کاری بخورد ولی مي‌گوييم براي رياست جمهوری فردی که خلوص بیشتری در عیار اصول‌گرایی دارد مطرح شود.

 

آیا تشکیل جبهه‌ي پایداری وحدت‌شکنی نیست ؟

 

اولاً: تشکیل جبهه برای حفظ ارزش‌های انقلاب بوده است. اصل جبهه‌ي پایداری بر مبناي وحدت‌شکنی تشکیل نشده، بلکه برای دفاع از اصول و ارزش‌ها و پایداری بر اصول آمده؛ آمده که جلوي وحدت‌شکنی را بگیرد و می‌گوید همه‌ي شما زیر معیارهای اصولی جمع شوید.

 

ثانياً: در انتخابات مجلس، جبهه‌ي پايداري خواستار عمل به دوازده شاخص اصول‌گرايي شد که توسط آیت الله مهدوی کنی و آیت الله یزدی امضاء شده بود. اما برخي جريان‌هاي مدعي اصول‌گرايي و وحدت، آن شاخص‌ها را مورد بی‌توجهی قرار ‌داده و در انتخابات مجلس نهم به وحدت‌شکنی ما را متهم کردند و الآن نيز می‌خواهند آن را ادامه دهند.

 

اتفاقاً ورود ما در جبهه‌ي پايداري وحدت‌شکنی نبود، بلکه بر اساس منطق اصول‌گرایی بود، همان منطقی که از فرمایشات امام و رهبری مي‌توان استفاده کرد و حضرات آیات مهدوي‌ کنی و یزدی آن را در دوازده بند به عنوان شاخص‌هاي اصول‌گرايي ارائه فرمودند. ما می‌گوییم وحدت بايد بر حول محور اين اصول شكل بگيرد و همه بايد به اين ملتزم باشیم.

 

ولی آقایان به شکل دیگری عمل کردند و گفتند ما بايد همه‌ي احزاب و جريان‌ها را پذيرا باشيم و لو این که آن‌ها به اين شاخص‌ها پايبند نباشند و آن‌ها را نداشته باشند. یعنی آن‌ها بر « ائتلاف اصول‌گرایان » بیشتر تأکید کردند تا « شاخصه‌هاي اصول‌گرایی ».

 

ثالثاً: حضرت امام خامنه‌اي در انتخابات مجلس نهم، در 19 دی 91، بعد از اتمام ثبت‌ نام، فرمودند: من انتخابات رقابتی می‌خواهم. این در حالی بود که اصلاح‌طلبان انتخابات را تحریم کرده بودند. در چنین فضایی رقابت فقط در ميان اصول‌گرايان بود. براي ايجاد رقابت پرشور نياز به جرياني بود که انتخاب بين بد و بدتر را به رقابت بين صالح و اصلح تبديل کند. اين با حضور جرياني مانند جبهه‌ي پايداري تحقق پيدا مي‌کرد. از اين رو جبهه‌ي پایداری به رغم تخریب‌هايي که شد، آمد؛ و در انتخابات رقابت ایجاد کرد و موجب افزایش مشارکت مردم شد.

 

رابعاً: وحدتی که آقایان قبل از انتخابات مجلس نهم مطرح می‌کردند، حول محور اصول‌گرایی نبود زیرا وقتی انتخابات به نتیجه رسید و حضرات به کرسی‌های مجلس دست یافتند، وحدت فراموش شد و تبدیل به تفرقه شد ! نمونه آن؛ آقایان تحت عنوان ائتلاف امام و رهبری به اصطلاح وحدت نمودند، اما وقتی به مجلس رفتند با اصلاح‌طلبان وحدت کردند و فراکسیون رهروان ولایت درست کردند. امروز فراکسیون اصول‌گرایی در مجلس، فرع بر فراکسیون رهروان ولایت است و در این فراکسیون اصلاح‌طلبان هم نیز هستند. بنابراین وحدتی که آن‌ها می‌گفتند یک وحدت ابزاری برای رسیدن به صندلی‌های سبز و قدرت بود.

 

به هر حال در هدف از وحدت خلط شده است؛ گویا فراموش کردیم ما وحدت را ما برای چه می‌خواهیم ؟ آیا جز این است که وحدت برای حفظ کیان انقلاب و اسلام می‌باشد ؟ بنا بر این اصل در وحدت حفظ ارزش‌های اسلام و انقلاب است و نباید این وحدت به ضرر انقلاب و اسلام شود. در پاسخ به آن‌های که می‌گویند: این منطقی که شما دارید و دائم سخن از اصلح می‌گوئيد نتیجه‌ي آن، این است که اصلاح‌طلبان روی کار بيايند ! 

 

ما می‌گوییم: باید این خلط روشن شود. منطق ما این است که همه باید برای رأی آوردن اصلح کار کنند؛ اما اگر یقین حاصل شد که اصلح رأی نمی‌آورد - البته واقعاً یقین حاصل شود، نه این که با نظرسنجی و نظرسازي، و تبلیغات این نتیجه حاصل شود - آن وقت جبهه‌ي پایداری می‌گوید به صالحی که یک درجه پایین‌تر است رأي مي‌دهيم. پس ما معتقديم هر موقع خطر نفاق، ساکتین، فتنه و انحراف بود؛ وحدت بر روی صالح مقبول واجب است.

 

آیا جبهه‌ي پایداری در انتخابات ریاست جمهوری هم مثل انتخابات مجلس عمل می‌کند ؟

آیا باز جبهه‌ي پایداری می‌خواهد مستقل وارد رقابت شود ؟

 

شرایط فعلی به گونه‌ي دیگری است، الآن شبهه‌ي دیگر گروه 7+8  و جبهه‌ي اصول‌گرايي متحد وجود ندارد، که این شبهه ایجاد شود که ورود جبهه‌ي پایداری موجب وحدت‌شکنی شود. رهپویان، ایثارگران، ائتلاف امام و رهبری هم در این زمینه موضعی اعلام نکردند. اصلاً جبهه‌ي اصول‌گرايي متحد، مقطعی و برای انتخابات مجلس نهم بود و تمام شد. اعضای جامعه‌ي مدرسین هم تصویب کرده است که در انتخابات تحت عنوان جامعتین ورود نکند.

 

آن چه که فعلاً اتفاق افتاده اين است كه يك گروه سه نفره با عنوان 1+2 ائتلاف كرده‌اند و مي‌گويند: هر کس به ما نپیوندد وحدت‌شکن است. ما از آن‌ها سؤال می‌کنیم بر چه اساسی شما وحدت کرده‌اید ؟ آیا چون شما سه نفر با هم قول و قراری گذاشته‌اید، دیگران هم باید تابع باشند ؟ وحدت باید بر محور ارزش‌ها باشد. ‌

 

علاوه بر این بسیاری از کسانی که آن روز در جبهه‌ي متحد بودند و عَلَم وحدت به دست داشتند، امروز اعلام نامزدی کرده‌اند ! آقایان باهنر، متکی، آل اسحاق، قالیباف، حدادعادل، ولایتی، پورمحمدی و... همه اعلام نامزدی کردند. آيا همه این افراد وحدت را شکسته‌اند ؟ جبهه‌ي پایداری هم به عنوان جبهه در موضوع حساس وارد شده است و اساس گفتمان امام و رهبری و اصول و معیار‌های مشخص از طرف مقام معظم رهبری، كانديدای خود را معرفي می‌کند و این وحدت‌شکنی نیست.

 

مقام معظم رهبری فرمودند: اصلح را بشناسيد و برای أدای تكليف، اسم او را به صندوق رأی بيندازيد. بنا بر این ما در مرحله‌ي اول وظیفه داریم فردی را که به معیار‌ها و ملاک‌های مقام معظم رهبری نزدیک‌تر است و بالاترین امتیاز را دارد، شناسایی کنیم. حتی در ادامه همین فرمایش ایشان در حرم رضوی در اولین روز سال حماسه‌ی سیاسی می‌فرمایند: هر كسی و يا فعالان سياسی مي‌توانند ديگران را هم با نظر خودشان هم‌رأی كنند اين اشكالی ندارد.

 

در عين حال مردم مي‌توانند به هم‌ديگر بگويند، سفارش كنند، تأكيد كنند، توصيه كنند، يكديگر را توجيه كنند و به هم كمك كنند برای شناخت اصلح. از این رو جبهه‌ي‌ پایداري تلاش کرده از میان رجل سیاسی که توانایی پذیرش مسئولیت ریاست جمهوری را دارد فرد اصلح را شناسایی کرده و وی را به عموم امت حزب‌الله معرفی کند.

 

بنا بر این ما باید به اصلح برسیم و او را انتخاب کنیم. البته در این جا سلایق متفاوت است ممکن است هر فردی در تشخیص خود به فرد خاصی برسد ! اما ملاک و معیار واحد است. لذا برای جلوگیری از تشطط آراء و وحدت باید جامعه را نسبت به فرد اصلح کمک کرد. مقام معظم رهبری نیز می‌فرمایند همه سلایق سیاسی در انتخابات حضور داشته باشند؛ این دقیقاً خلاف حرف آقایان است که ورود دیگران را حمل به وحدت‌شکنی می‌کنند. آقا نفرمودند وحدت میان اصول‌گرایان یک اصل است بلکه فرمودند: همه‌ي گروه‌ها و سلایقی که معتقد به نظام جمهوری اسلامی هستند در انتخابات حضور داشته باشند.

 

شرکت همه سلایق منافات با وحدت در عمل ندارد زیرا وقتی تمام سلایق با در نظر گرفتن حفظ و اعتلای نظام جمهوری اسلامی و ارزش‌های آن و دور از هر گونه ناخالصی در پی شناسایی اصلح باشند، هرگز وحدت‌شکنی نخواهد شد. مقام معظم رهبری در زمینه‌ي تشخیص فرد مناسب در سه جمله می‌فرمایند: « به تبلیغات توجه نکنید »، « همه‌ي سلایق شرکت کنند »، « اصلح را انتخاب کنید ». پس اگر این سه تا اتفاق بیفتد، هر چند در ظاهر ممکن است تکثر و تعدد باشد ولی عملاً ما به وحدت خواهیم رسید.

 

حضرت علامه مصباح در مورد وحدت می‌فرمایند: يكي از عناويني كه براي انجام رفتارها و اتخاذ تصميمات به آن استناد مي‌شود " وحدت " است.
گاهي نيز ورشكستگان سياسي كه در آستانه‌ي سقوط و حذف قرار گرفته‌اند، دم از وحدت مي‌زنند، در حالي كه تا زماني كه قدرت در دست آن‌ها بود، اصلاً وحدتي نمي‌شناختند و وحدت را مطرح نمي‌كردند.

 

ایشان در مورد عدم ارزش ذاتي وحدت اظهار می‌دارند: اگر چنين بود اهل بيت(ع) نيز براي وحدت نبايد ولايت را مطرح مي‌كردند. بعد از وفات پيامبر(ص) نيز فقط 3 الي 2 نفر مخالف سقيفه بودند، آيا صحيح بود كه آن‌ها نيز با بقيه وحدت مي‌كردند ؟ در عاشوراء نيز تنها 72 نفر مقابل 30 هزار نفري كه ظاهراً مسلمان هم بودند، جنگيدند، آيا آن‌ها نيز بايد وحدت مي‌كردند ؟

 

این استاد فلسفه اسلامي با اشاره به اين كه بايد وحدت مطلوب و ملاک آن مشخص شود، اظهار می‌دارند: خداوند « واعتصموا بحبل الله » را بيان مي‌دارد، يعني وحدت حول حبل الله مقبول و مطلوب است نه هر وحدتي !

 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی