حجت الاسلام روانبخش:غرب به دنبال نفت است نه دموکراسی

به گزارش تبيين، برخورد متفاوت غرب به‌ويژه آمريکا در برابر خيزش‌هاي منطقه بسيار قابل تأمل است. غربي‌ها که ابتدا در برابر انقلاب‌هاي منطقه، متحير و درمانده شده بودند با جمع‌آوري استراتژيست‌هاي خود از آمريکا و انگليس و فرانسه و... به اين نتيجه رسيدند که نمي‌توان براي همه کشورهايي که دچار انقلاب شده‌اند، نسخه واحد پيچيد؛ زيرا شرايط هر کشور با توجه به اقليم و مذهب و فرهنگ متفاوت است، بنابراين بايد نسخه‌هاي متفاوتي براي هر يک از آن‌ها تهيه کرد.

1. ليبي

غربي‌ها درباره ليبي استراتژي متفاوتي در پيش گرفته‌اند. قريب به 2 ماه از قيام سراسري مردم مسلمان ليبي گذشته است وآن‌ها با پيوستن بخش‌هايي از ارتش ‌و‌ استفاده از سلاح‌هاي سنگين و نيمه سنگين توانسته‌اند اکثر شهر‌هاي مهم ليبي را آزاد کنند و به پيروزي نهايي نزديک شوند، ولي غربي‌ها با کمک‌هاي پنهان به معمر قذافي که بعداً از آن پرده برداشته شد، او را تقويت کردند تا بتواند با برتري هوايي، مواضع انقلابيون را بمباران کند و علاوه بر وارد ساختن تلفات انساني به آن‌ها، بخش‌هايي از مواضع از دست رفته را باز پس گيرد. در واقع غرب با دخالت نظامي در ليبي و بازي زرگري که به راه انداخته، از يک سو در پي تضعيف نيروهاي انقلابي است تا پس از برداشتن قذافي، براي دولت منتخب غرب مزاحمتي نداشته باشند و از سوي ديگر مي‌خواهد قذافي را به امتياز دادن وادار کند. به نظر مي‌رسد آن‌چه براي غرب اهميت دارد، نفت ليبي، مرغوب‌ترين نفت دنيا و منطقه سوق الجيشي شاخ آفريقا، است و آزادي و دموکراسي ‌در اين ميان‌ اهميتي ندارند.

2. مصر و تونس

در مصر و تونس گرچه ديکتاتورها زودتر از کشورهاي ديگر ميدان را خالي کرده، فرار را بر قرار ترجيح دادند ولي همچنان بقاياي آن رژيم‌ها در قدرت باقي هستند. غربي‌ها به‌ويژه آمريکايي‌ها درصددند با دادن برخي امتيازات به مردم، از نهايي شدن انقلاب جلوگيري کنند. البته اخوان المسلمين نيز براي اصلاحات صد در صدي عجله‌اي نشان نمي‌دهد بلکه با صبر و حوصله و به صورت گام به گام در حال پيشروي به سوي اهداف انقلابي خويش است.

3. يمن

در يمن‌ به رغم خشونت‌هايي که‌ از سوي دولت اين کشور بر ضد مردم ‌اعمال شده است، نهضت ادامه دارد و غربي‌ها با تقويت رژيم ديکتاتور اين کشور در پي در هم کوبيدن انقلاب مردم هستند. البته گزينه ديگري نيز روي ميز آن‌هاست که اگر سرکوب نتيجه ندهد، علي عبد ا... صالح را همانند مبارک و بن علي به منطقه نا معلومي ببرند و از مهره‌هاي جايگزين استفاده کنند.

4. بحرين

بحرين کشوري است از جهت اقليمي و سوق الجيشي در دهانه خليج فارس واقع شده و محل صادرات نفت عربستان سعودي است و پايگاه پنجم شکاري آمريکا نيز در آن قرار دارد. از اين رو براي واشنگتن از نظر نظامي و اقتصادي بسيار اهميت دارد. از سوي ديگر، اکثر جمعيت کم‌تر از يک ميليوني اين کشور شيعه‌ و پيرو مکتب اهل بيت هستند که تبعيت خود را از مرجعيت شيعه و ولي امر مسلمين ‌واجب الهي مي‌دانند. از همين رو است که پيروزي انقلاب بحرين، منافع غرب به‌ويژه امريکايي‌ها را به خطر خواهد انداخت. بي ترديد پادشاه اين کشور‌ آل خليفه، نمي‌توانست به تنهايي در برابر اراده ملت‌ يک پارچه بحرين اعم از شيعه و سني که در برابر آن صف آرايي کرده بودند بايستد؛ زيرا پرسنل ارتش اين کشور که از فرزندان همان خاک‌اند کم‌تر حاضر به کشتن هم وطنان خود مي‌باشند و مسؤولان کشور نيز از همان ملت‌اند و همان‌گونه که ملاحظه شد يکي پس از ديگري استعفاي خود را به آل خليفه تقديم کردند و چند گام تا سرنگوني آل خليفه باقي نمانده بود. گزينه‌هاي ديگري که پيش روي غرب قرار داشت، دخالت مستقيم نيروهاي آمريکايي مستقر در بحرين يا سربازان اسرائيلي اعزامي از رژيم اشغالگر قدس بود که افزون بر بي‌آبرويي براي آل خليفه‌ و تحريک‌ جهان اسلام بر ضد آن، آبروي غربي‌هاي مدعي دموکراسي را نيز مي‌برد. گزينه سوم اين بود که با اعزام وهابيون عربستان و امارات و کويت به بحرين، قيام مردم را به جنگ شيعه و سني تبديل کرده، دست به کشتار شيعه بزنند و با اين نسل کشي، هم وهابيون و هم غربي‌ها در سرکوب انقلاب بحرين راضي شوند. به طور طبيعي، ايران اسلامي در برابر بحرين يکي از دو راه حل را ممکن است انتخاب کند: يا بر ضد عربستان سعودي و کشور‌هاي عمل کننده وارد جنگ شود که در اين‌صورت عملاً وارد بازي‌اي شده که سال‌هاست غربي‌ها به دنبال آن بوده‌اند. و يا ‌سکوت کند و آن‌ها در کنار سکوت ايران به نسل کشي بپردازند و مردم بحرين نيز از انقلاب ايران نا اميد و به آن بدبين شوند.

به نظر مي‌رسد ايران اسلامي مي‌تواند در برابر موضوع بحرين راه حل سومي در پيش گيرد و آن انزواي عربستان در جهان اسلام است. ترديدي نيست که امروز سربازان عربستان و خادم الحرمين الشريفين! با چراغ سبز آمريکا بلکه دستور آن وارد بحرين شده و به قتل و آدم ربايي مشغول‌اند و بي ترديد چنين حکومتي حق ادعاي «خادم الحرمين» بودن را ندارد؛ زيرا پادشاه آدم‌کشي که دستش به خون صدها و هزاران زن و مرد و کودک مسلمان آغشته است، چگونه مي‌تواند ادعا کند که من خادم الحرمين هستم؟!

ايران اسلامي مي‌تواند با کشور‌هاي اسلامي مثل سوريه، ترکيه، پاکستان، افغانستان، لبنان، عراق، مالزي، اندونزيي و ملت‌هاي مصر و بحرين و يمن و تونس و... رايزني کند و در يک بيانيه مشترک اقدام سعودي را در تجاوز به کشور بحرين محکوم ‌و تهديد کنند چنان‌چه از کشور بحرين خارج نشود، عمره و حج را تحريم مي‌کنند. مع الاسف دولت جمهوري اسلامي در سايه تفکرات رحيم مشايي به برگزاري جشن نورروز مشغول شده و در اين مورد ديپلماسي ضعيفي اتخاذ کرده است. هرگز فراموش نمي‌کنيم که در جنگ غزه اين ديپلماسي فعال ايران بود که توانست افکار عمومي جهان را بر ضد اسرائيل تحريک کند و جنگ را به نفع غزه به پايان برساند ولي امروز از آن ديپلماسي خبري نيست بلکه به عکس، با جشن نوروز چنين القا شد که در برابر اين کشتارها چندان حساسيتي نداريم!

در پايان توجه به اين نکته لازم است که ‌غربي‌ها به شيوه‌هاي مختلف درصدد مصادره يا سرکوب انقلاب‌هاي منطقه هستند و تصور مي‌کنند تاکنون در اين بخش به موفقيت‌هايي دست يافته‌اند؛ اما بايد بدانند که نهايت تلاش آن‌ها به تعويق انداختن انقلاب‌هاست ولي هرگز نمي‌توانند براي هميشه آن‌ها را سرکوب و نابود کنند. بي ترديد اين انقلاب‌ها پيروز خواهد شد و اين بيداري اسلامي‌ به خواب آلودگي نخواهد رفت. به هر روي، غربي‌ها بيش از مردم منطقه متضرر خواهند شد، زيرا پرچم دموکراسي خواهي و حقوق بشر از دست آن‌ها خواهد افتاد و قيام ملت‌هاي منطقه به کشور‌هاي آن‌ها نيز گسترش خواهد يافت.

منبع"وبلاگ قاسم روانبخش"

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی