حماسهي اقتصادی و اقتصاد مقاومتی در اندیشههای امام خامنهای/4
1. مبانی خاص حماسه و جهاد اقتصادی؛ اقتصاد مقاومتی
مبانی و ارکان اقتصاد اسلامی ناب که همان مبانی خاص جهاد اقتصادی هستند و در حقیقت ارکان نظریهای اسلامی و ناب را در مسائل اقتصادی تشکیل میدهند، بر اساس مکتب فکری اسلام ناب یا اصول اندیشههای رهبران انقلاب اسلامی عبارتند از:
* توحید
* استکبارستیزی
* عدالت؛ مبارزه با سرمایهداری و خدمت به مستضعفین
* خودکفایی، استقلال و استحکام اقتصاد ملی
* تعاون
* اصلاح الگوی مصرف
* تأمین بیدغدغه نیازهای معیشتی مردم (حل بنیادین مسئلهي تورم و اشتغال)
با توجه به تأکیدات فراوان امام خامنهای، مقوله اقتصاد مقاومتی، ترجمه عملیاتی و مورد نیاز فعلی از مباحث جهاد اقتصادی، حماسه اقتصادی و مبانی پیش گفته به شمار میرود. در این مقام به تبیین ارکان آن از منظر ایشان و نیز چند سیاست اساسی از دیدگاه حضرت امام خمینی قدس سره در جهتگیری اقتصادی مورد نظر ایشان اشاره میکنیم.
1.1. اقتصاد بدون نفت؛ حرکت به سوی بستن درب چاههای نفت
« آرزوى واقعى من - كه البته ممكن است به اين زوديها قابل تحقّق نباشد - اين است كه ما درِ چاههاى نفت را ببنديم و اقتصاد خود را بر اساس كالاها و محصولات غيرنفتى بنياد نهيم. يعنى فرض كنيم اين كشور، كالايى به نام نفت ندارد. البته اين كار ممكن است در اين سالها و به اين زوديها عملى نباشد.
زيرا دشمنان ايران در دوران رژيم وابسته و فاسد پهلوى، بيش از حدّ تصور خرابكارى كردهاند و چنان ملت و كشور ما را به نفت وابسته نمودهاند كه نشود به اين آسانى چنين كارى را كرد. اما روزى بايد اين كار بشود و آن روز، روزى است كه ملت ايران بدون اين كه سرمايههاى خود را مفت و مجّانى به دست كسانى بدهد كه با كمال خباثت از ثروت ملى كشورها استفاده مىكنند، با تكيه بر امكانات ذاتى، روى پاى خودش بايستد. »
« من هفده هجده سال قبل به دولتی كه در آن زمان سر كار بود و به مسئولان گفتم كاری كنيد كه ما هر وقت اراده كرديم، بتوانيم درِ چاههای نفت را ببنديم. آقايانِ به قول خودشان « تكنوكرات » لبخند انكار زدند كه مگر ميشود ؟! بله، ميشود؛ بايد دنبال كرد، بايد اقدام كرد، بايد برنامهريزی كرد. وقتی برنامهی اقتصادی يك كشور به يك نقطهی خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روی آن نقطهی خاص تمركز پيدا ميكنند. »
1.2. گسترش تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی
« توليد، چه در عرصهى صنعت، چه در عرصهى كشاورزى، از اهميت درجهى اول برخوردار است. كشورى كه توليد نداشته باشد، خواهى نخواهى وابسته است. اگر همهى نفت و گاز دنيا هم زيرزمينهاى ما و در چاههاى ما ذخيره شده باشد، به دردمان نمىخورد؛ كما اين كه مىبينيد كشورهائى وجود دارند كه از لحاظ ذخائر معدنى و طبيعى - چه ذخائر انرژى، چه ذخائر فلزهاى بسيار ذىقيمت و كمياب - در كمال ثروتمندى هستند؛ اما خودشان بر روى اين زمينى كه زيرش اين همه گنج خفته است، زندگى نكبتبار و فلاكتبارى دارند.
بايد توليد در كشور- به خصوص توليد دانشبنيان، متكى به دانش و مهارتهاى علمى و تجربى - پيش برود؛ اين به دست كارگر و كارفرماست. مديريت آن هم با دولت است؛ بايستى سازماندهى كنند، كار كنند. اين سياستهاى اصل 44 كه ما چند سال پيش به دستگاههاى دولتى و قانونگذارى ابلاغ كرديم، مىتواند نقش ايفاء كند؛ منتها بايستى همهى دقت لازم را در اين جا بكنند. »
« من امسال تقسيم ميكنم مسائل مربوط به جهاد اقتصادى را. يك بخش مهم از مسائل اقتصادى برميگردد به مسئلهى توليد داخلى. اگر به توفيق الهى و با اراده و عزم راسخِ ملت و با تلاش مسئولان، ما بتوانيم مسئلهى توليد داخلى را، آن چنان كه شايستهى آن است، رونق ببخشيم و پيش ببريم، بدون ترديد بخش عمدهاى از تلاشهاى دشمن ناكام خواهد ماند.
پس بخش مهمى از جهاد اقتصادى، مسئلهى توليد ملى است. ...اگر ما توانستيم توليد داخلى را رونق ببخشيم، مسئلهى تورم حل خواهد شد؛ مسئلهى اشتغال حل خواهد شد؛ اقتصاد داخلى به معناى حقيقى كلمه استحكام پيدا خواهد كرد. اين جاست كه دشمن با مشاهدهى اين وضعيت، مأيوس و نااميد خواهد شد. وقتى دشمن مأيوس شد، تلاش دشمن، توطئهى دشمن، كيد دشمن هم تمام خواهد شد.»
1.3. اصلاح الگوی مصرف
« يك اقدام اساسى در زمينهى همين پيشرفت و عدالت، آن مسئلهاى است كه من در پيام نوروزى خطاب به ملت عزيز ايران عرض كردم؛ و آن مسئلهى مبارزهى با اسراف، حركت در سمت اصلاح الگوى مصرف، جلوگيرى از ولخرجىها و تضييع اموال جامعه است؛ اين بسيار مسئلهى مهمى است.
اين مقصود، آن چنان كه بايد و شايد برآورده نشده است. لازم است به عنوان يك سياست، ما مسئلهى صرفهجوئى را در خطوط اساسى برنامهريزىهايمان در سطوح مختلف اعمال كنيم. ...
تجملگرائىها، چشم وهمچشمىها، هوسرانى افراد خانواده، مرد خانواده، زن خانواده، جوان خانواده، چيزهاى غير لازم خريدن؛ اينها از موارد اسراف است. وسائل تجملات، وسائل آرايش، مبلمان خانه، تزئينات داخل خانه؛ اينها چيزهائى است كه ما براى آنها پول صرف مىكنيم.
پولى كه مىتواند در توليد مصرف شود، سرمايهگذارى شود، كشور را پيش ببرد، به فقراء كمك كند، ثروت عمومى كشور را زياد كند، اين را ما صرف مىكنيم به اين چيزهاى ناشى شدهى از هوس، چشم و همچشمى، آبرودارىهاى خيالى.
بايد خودمان را اصلاح كنيم. بايد الگوى مصرف جامعه و كشور اصلاح شود. ما الگوى مصرفمان غلط است. چه جورى بخوريم ؟ چه بخوريم ؟ چه بپوشيم ؟ تلفن همراه توى جيبمان گذاشتهايم؛ به مجرد اين كه يك مدل بالاتر وارد بازار مىشود، اين را كأنّه دور مىاندازيم و آن مدل جديد را بايد بخريم؛ چرا ؟! اين چه هوسبازىاى است كه ما به آن دچار هستيم.
مسئولان موظفند. اسراف فقط در زمينهى فردى نيست؛ در سطح ملى هم اسراف مىشود. ...هم در سطح دولت، هم در سطح آحاد مردم، هم در سطح سازمانها بايستى نگاه عيبجويانهى به اسراف وجود داشته باشد.»
1.4. رواج مصرف کالاهای داخلی
« عمده، مردمند. شما بايد كالاى ايرانى بخواهيد. اين افتخار نيست؛ اين تفاخر غلطى است كه ما ماركهاى خارجى را در پوشاكمان، در وسائل منزلمان، در مبلمانمان، در امور روزمرهمان، در خوراكىهامان ترجيح بدهيم به ماركهاى داخلى؛ در حالى كه توليد داخلى در خيلى از موارد بسيار بهتر است.
من شنيدم پوشاك داخلى را كه در بعضى از شهرستانها توليد ميشود، ميبرند مارك خارجى ميزنند، برميگردانند ! اگر همين جا بفروشند، ممكن است خريدار ايرانى رغبت نكند؛ اما چون مارك فرانسوى دارد، خريدار ايرانى همان لباس را، همان كت و شلوار را، همان دوخت را انتخاب ميكند؛ اين غلط است. توليد داخلى مهم است. ببينيد كارگر ايرانى چه توليد كرده است، سرمايهدار ايرانى چه سرمايهگذارى كرده است. در زمينهى مصرف، عمدهى كار دست مردم است؛ كه اين بخشى از اصلاح الگوى مصرف است كه من دو سال قبل اين جا به ملت ايران عرض كردم، و بخشى از جهاد اقتصادى است كه سال گذشته عرض كردم. »
1.5. مبارزه با مفاسد اقتصادی
« يكى از مصداقهاى عدالت، مبارزهى با فساد مالى و اقتصادى است كه بايستى جدى گرفته شود. من سالها پيش هم اين را گفتهام، بارها هم تأكيد كردهام، تلاشهاى خوبى هم انجام گرفته است و دارد انجام مىگيرد؛ اما مبارزهى با فساد، كار دشوارى است؛ كارى است كه انسان، مخالف پيدا مىكند. شايعه درست مىكنند، دروغ مىگويند و آن كسى كه در اين ميدان جلوتر از ديگران حركت كند، بيشتر از همه مورد تهاجم قرار مىگيرد.
اين مبارزه هم لازم است و بايد انجام بگيرد. خوب، كسانى كه بخواهند اين كارهاى بزرگ را چه در زمينهى پيشرفت، چه در زمينهى عدالت انجام دهند، بايد مديرانى باشند كه به اين چيزها معتقد باشند؛ حقيقتاً عقيده داشته باشند كه بايد عدالت برقرار شود، بايد با فساد مبارزه شود. مديران معتقد و مؤمن به اين مبانى كه داراى شجاعت باشند، داراى اخلاص باشند، داراى تدبير و عزم راسخ باشند، قطعاً مىتوانند اين مقاصد و اين اغراض عالى الهى را تحقق ببخشند.»
1.6. اقتصاد دانشبنیان
« يك مسئلهى ديگر در سرفصل اقتصاد مقاومتى، اقتصاد دانشبنيان است. بعضى از كسانى كه در باب شركتهاى دانشبنيان فعال بودند، ماه رمضان اين جا آمدند و صحبتهائى كردند. خب، خوشبختانه انسان مىبيند كارهاى خوبى انجام دادهاند. اين بخش شركتهاى دانشبنيان و فعاليتهاى اقتصادى دانشبنيان خيلى جادهى باز و اميدبخشى است.
البته آنها گلايههائى هم داشتند. به نظر من دوستان مسئول در دولت كه كارشان به اين بخش ارتباط پيدا ميكند - چه وزارت صنعت و معدن و تجارت، چه وزات علوم - به اين مسئلهى شركتهاى دانشبنيان بپردازند و گلايههاشان را بشنوند و آنها را برطرف كنند. زمينهى بسيار خوبى است. ما استعدادهاى برجستهاى داريم كه ميتوانند در اين مورد كمك كنند. »
1.7. اولویت کشاورزی بر صنعت
« توجه به بازسازى مراكز صنعتى نبايد كوچكترين خللى بر ضرورت رسيدن به امر خودكفايى كشاورزى وارد آورد، بلكه اولويت و تقدم اين امر بايد محفوظ بماند و مسئولين بيشتر از گذشته خود را مكلف به اجراى آن سازند و در امر احياى اراضى و مهار آبها و ايجاد سدها و تشويق كشاورزان و دامداران و استفاده هر چه بيشتر از نعمتهاى بيكران الهى در طبيعت تلاش نمايند كه مطمئناً خودكفايى در كشاورزى مقدمهاى است براى استقلال و خودكفايى در زمينههاى ديگر. »
1.8. مردمیسازی اقتصاد و اجرای سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی
« همه اعتراف دارند كه سياستهاى اصل 44 اگر اجرائى بشود، يك تحول در پيشرفت كشور- در زمينههاى اقتصادى و به تبع او در زمينههاى ديگر- به وجود مىآيد. اين هم مسئلهى بسيار مهمى است. »
« سياستهاى اصل 44 خيلى مهم است. لايحهاى كه به مجلس داده شد، نواقصى داشت؛ در مجلس هم بعضى از نواقص آن را برطرف كردند؛ من مىخواهم توصيه كنم به گونهاى رفتار شود كه اين لايحه با اهداف ذكر شدهى در اين سياستها تطبيق كند؛ يعنى حقيقتاً اين خط غلطى كه در سالهايى از اوائل انقلاب به ناحق در امر اقتصاد كشيده شده و همين طور هم ادامه پيدا كرده، اين خط را كور كنيد و به خط درست برويد ! اين با مسئلهى عدالتخواهى و آن چيزى كه ما در سياستهاى اصل 44 ذكر كرديم، هيچ منافاتى هم ندارد؛ يعنى مسئلهى عدالتخواهى را حتماً در نظر بگيريد؛ منتها اقتصاد كشور بايد شكوفا بشود؛ نيروهاى مردمى بايد به ميدان اقتصاد بيايند و كار كنند؛ اين هم با حرف و گفتن عملى نمىشود، عمل و اقدام لازم دارد و بايد حس بشود.»
« مسألهى نياز توليد علم به گسترش تحقيق و تقابل و تنافى آن با انحصارات دولتى و حقوق انحصارى شركتها، حرف كاملًا درستى است كه آن را قبول داريم و اميد ما اين است كه با اجراى سياستهاى اصل 44 - كه سال گذشته ابلاغ شد - اين گره باز بشود. اساساً ورود در ميدان تفسير اصل 44 و توجه به ذيل اصل 44 و اهتمامى كه در اين زمينه شد و خود بنده وارد اين ميدان شدم، به خاطر چند نكته و از جمله همين نكته بود. البته اين نگرانى هم كه دوست قديمىمان بيان كردند كه اجراى غلط اصل 44 ممكن است به تكاثر و از قبيل آن بينجامد هم درست است. اگر آن چيزى كه ما گفتيم و ما خواستيم و ما دنبال مىكنيم اجرا بشود، إن شاء اللَّه نه آن افراط و نه آن تفريط اتفاق نخواهد افتاد. »
1.9. بانکداری اسلامی
« برادرانى كه در دستگاه بانكى كشور مشغول كار و خدمت هستند، تكليفشان را بر اساس تفكر اسلامى و دينى دنبال كنند و انجام بدهند. ... بانكدارى اسلامى پول را در جامعه به شكل اسلامى مطرح كردن و داد و ستد كردن مسألهى بسيار مهمى است. اگر بتوانيم اين حقيقت را به معناى جامع كلمه در جامعه به وجود بياوريم، فتح عظيمى در دنيا خواهد بود.
فتح، فقط فتح قلعهها و سنگرها نيست. اگر كارگزاران دستگاه بانكى بتوانند اين را به معناى جامع و كامل مسئله اجراء و پياده كنند، بزرگترين سنگر اقتصادى امروز دنياست. خصوصيت بانكدارى اسلامى و از لوازم آن، داد و ستد پول بر اساس غير ربا، تنظيم مبادلات پولى بر اساس قوانين اسلامى و معاملات اسلامىِ صحيح است، كه در آنها ظلم و استثمار و كنز و تبعيض و اختلاف طبقاتى و امثال اينها به وجود نمىآيد.
دانشمندانى هم كه اهل تحقيق هستند و جمعى از آنها به مناسبتى در اين مجلس تشريف دارند، تحقيق علمى را به معناى واقعى كلمه، براى رسيدن به حقايقِ نامكشوف دنبال كنند. تحقيق، يعنى كاويدن، كاوش، تلاش كردن براى رسيدن به چيزى كه تا به حال به آن دسترسى پيدا نشده است. ... اينها احكام اسلامى است. اينها از لحاظ جمعى، عبارة الاخراى ارتباط جامعه با خداست.
برادران ! اگر اين كارها را كرديد، جمهورى اسلامى اسوه و الگو باقى خواهد ماند و كيد دشمنان و شياطين براى پايين آوردن جمهورى اسلامى از اين مرتبه، به جايى نخواهد رسيد.»
1.10. مهار تورم و گرانی
« يك مسئله هم كه باز يك مسئلهى موردى است كه مىخواهم عرض بكنم، مسئلهى اين گراني هاست؛ اين را واقعاً فكرى برايش بكنيد. گرانيها - به خصوص در مسئلهى مسكن و برخى از كالاها - واقعاً وجود دارد و به مردم فشار مىآورد. البته حل مسئلهى گرانى، يك كار ريشهاى است. بديهى است كه مهار تورم، يك كار علمى، ريشهاى و بنيانى است كه مقدمات و اصولى دارد و تا آن اصول انجام نگيرد، خواهد بود؛ منتها كارهاى ضربتى هم بايد انجام داد.
بالأخره نمىشود نشست تا اين كارهاى بنيانى، يك روزى به نتيجه برسد؛ نه، واقعاً يك فكرى بكنيد؛ كارى بكنيد. حالا من نمىخواهم در آن زمينه كه چه كار خواهيد كرد، پيشنهاد كنم. البته اين را هم بگوييم كه در گرانى، هم عوامل واقعى و هم عوامل كاذب و روانى دخالت دارند؛ گاهى يك كلمه حرف و يك تصميم نادرست و نسنجيده، ناگهان اين موج گرانى را تحريك مىكند و تورم را در بخشهاى مختلف بالا مىبرد و انتظاراتى را به وجود مىآورد كه اميدواريم إن شاء اللَّه اين را هم بتوانند آقايان دنبال كنند. »
«توصيهى پنجم كه دنبالهى همينهاست، حل مشكلات اقتصادى مردم و كشور است. همين مسئلهى تورم كه اشاره كردند، [مشکلاتی] كه مهمترينش تورم و اشتغال است. اينها مهمترين است. ... دولت بايستى جورى برنامهريزى كند كه از ناحيهى دولت، فشار تورمى روى مردم زياد نشود. ... بنابراين، سهم خودتان را در ايجاد فشار تورمى كم كنيد؛ هر چه كه ممكن است. اين جزو كارهاى اساسى و مهم است.»
1.11. ضرورت تقویت بنیه دفاعی کشور
« با قبول و اجراى صلح كسى تصور نكند كه ما از تقويت بنيه دفاعى و نظامى كشور و توسعه و گسترش صنايع تسليحاتى بىنياز شدهايم، بلكه توسعه و تكامل صنايع و ابزار مربوط به قدرت دفاعى كشور از اهداف اصولى و اوليه بازسازى است و ما با توجه به ماهيت انقلابمان در هر زمان و هر ساعت احتمال تجاوز را مجدداً از سوى ابرقدرتها و نوكرانشان بايد جدى بگيريم. »
.12. جمعیت زیاد در شأن ایران اسلامی
« جمعيت جوان و بانشاط و تحصيلكرده و باسواد كشور، امروز يكى از عاملهاى مهم پيشرفت كشور است. در همين آمارهائى كه داده ميشود، نقش جوانهاى تحصيلكرده و آگاه و پرنشاط و پرنيرو را مىبينيد.
ما بايد در سياست تحديد نسل تجديدنظر كنيم. سياست تحديد نسل در يك برههاى از زمان درست بود؛ يك اهدافى هم برايش معين كردند. آن طورى كه افراد متخصص و عالم و كارشناسان علمىِ اين قسمت تحقيق و بررسى كردند و گزارش دادند، ما در سال ۷۱ به همان مقاصدى كه از تحديد نسل وجود داشت، رسيديم.
از سال ۷۱ به اين طرف، بايد سياست را تغيير ميداديم؛ خطا كرديم، تغيير نداديم. امروز بايد اين خطا را جبران كنيم. كشور بايد نگذارد كه غلبهى نسل جوان و نماى زيباى جوانى در كشور از بين برود؛ و از بين خواهد رفت اگر به همين ترتيب پيش برويم؛ آن طورى كه كارشناسها بررسى علمى و دقيق كردند.
اينها خطابيات نيست؛ اينها كارهاى علمى و دقيقِ كارشناسىشده است. اگر چنان چه با همين وضع پيش برويم، تا چند سال ديگر نسل جوان ما كم خواهد شد - كه امروز قاعدهى جمعيتى ما جوان است - و به تدريج دچار پيرى خواهيم شد؛ بعد از گذشت چند سال، جمعيت كشور هم كاهش پيدا خواهد كرد؛ چون پيرى جمعيت با كاهش زاد و ولد همراه است.
يك زمانى را مشخص كردند و به من نشان دادند، كه در آن زمان، ما از جمعيت فعلىمان كمتر جمعيت خواهيم داشت. اينها چيزهاى خطرناكى است؛ اينها را بايستى مسئولين كشور به جد نگاه كنند و دنبال كنند. در اين سياست تحديد نسل حتماً بايستى تجديدنظر شود و كار درستى بايد انجام بگيرد.
اين مسئلهى افزايش نسل و اينها جزو مباحث مهمى است كه واقعاً همهى مسئولين كشور - نه فقط مسئولين ادارى - روحانيون، كسانى كه منبرهاى تبليغى دارند، بايد در جامعه دربارهى آن فرهنگسازى كنند؛ از اين حالتى كه امروز وجود دارد - يك بچه، دو بچه - بايد كشور را خارج كنند. رقم صد و پنجاه ميليون و دويست ميليون را اول امام گفتند - و درست هم هست - ما بايد به آن رقمها برسيم.»
ارسال کردن دیدگاه جدید