بررسي عوامل ضعف خودکنترلي ازمنظرقرآن کريم

تبيين: مقاله « بررسي عوامل ضعف خودکنترلي ازمنظرقرآن کريم » كه توسط آقاي علي نقي فقيهي و خانم سميه دريساوي نوشته و در نشريه شماره 13 معرفت اخلاقي انتشار يافته توسط پايگاه اطلاع رساني تبيين، تلخيص و در اختيار خوانندگان قرار داده شده است، كاربران جهت مطالعه اصل مقاله مي‌توانند به نشريه شماره 13معرفت اخلاقي مراجعه نمايند.

مقدمه:

يکي از ويژگي‌هاي خاص انسان، خودکنترلي است که درواقع نوعي مديريت بر خويشتن است. با تقويت اين ويژگي انسان مي‌تواند بر خويشتن خويش لگام زند و از انحرافات و اشتباهات و جرايم دوري كند. خودکنترلي در روان‌شناسي با تعابيريمانند کنترل شخصي، منبع کنترل دروني، وجدان و کنترل نفس تبيين مي‌شود.گوردون آلپورت (1967م) از نظريه‌پردازان شخصيت، يکي از ويژگي‌هاي شخصيت بالنده را توانايي کنترل شخصي مي‌داند. (شعاري‌نژاد، 1385، ص 425). به نظر اريكسون (‌1994م) نيز توان كنترل خويشتن و احساس اينكه انسان مي‌تواند خويشتن را كنترل كند يكي از ويژگي‌هاي شخصيت سالم است (لاندين، 1378، ص 306).

بنابراين انسان با مديريت بر غرايز و نفس خود مي‌تواند به اين مهم دست يابد؛ اما در اين راه به‌طور ‌قطع به دستور عملي جامع و کامل نيازمند است که بهترين الگو در اين زمينه با تأسي از آيات قرآن کريم به‌دست مي‌آيد.

مفهوم خودکنترلي از نگاه قرآن:

بحث از خودکنترلي، انتزاعي است که از رفتار و منش افراد گرفته مي‌شود. خودکنترلي همان خويشتن‌داري است که قرآن کريم از آن به تقوا تعبير مي‌کند. و كرامت انسان در نزد خداوند، براساس آن سنجيده مي‌شود: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» (حجرات: 13)

اصطلاحي خاص براي خودکنترلي در آيات وجود ندارد؛ اما در قرآن کريم آياتي بر خودکنترلي دلالت دارند که مي‌توان آنها را در سه عنوان خلاصه کرد:

هدايت بر اثر کنترل نفس: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ ْلا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَميعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»(مائده: 105)؛ اين آيه مؤمنان را از اينکه به ديگران بپردازند و خود را فراموش کنند، نهي فرموده است .

امر به مؤمنان براي کنترل و حفظ خويش و اهلشان: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ» (تحريم: 6).

عواقب کنترل كردن يا كنترل نكردن نفس دامن‌گير خود شخص است: «لا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى» (انعام: 164).

عوامل ضعف خودکنترلي

الف) عوامل مستقيم

عواملي که به‌طورمستقيم و خود‌به‌خود ضعف خودکنترليرا سبب مي‌شوند، و شقاوت ابدي انسان را در پيدارند که شرح آن در ادامه مي‌آيد.

پيروي از هواي نفس:

انسان از برترين مخلوقات خداوند متعال است. وجه تفاوتش با ديگر مخلوقات چند چيز است كه‌ از‌آن جمله مي‌توان به هواي نفس و عقل اشاره كرد (مغنيه،1424ق، ج 5، ص 68؛ قمي‌مشهدي،1368، ج 7، ص 449ـ450). اگر انسان بتواند به کمک عقل هواي نفس خويش را کنترل کند مي‌تواند به بالاترين مقام انساني برسد. هر‌يك از اين دو لازم و ملزوم هم‌اند. اگر هواي نفس نباشد، ادامة حيات غيرممکن است و اگر عقل نباشد هواي نفس طغيان مي‌کند وسبب گمراهي انسان خواهد شد.

قرآن کريم انسان را از پيروي هواي نفس منع کرده است و در مسير کمال، شيوة تعديل غرايز را به انسان مي‌آموزد. «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى»‏ (مائده: 81)؛ عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديك‌تر است. عدالت آن است كه حق هر قوه ‏اى را به او بدهيد و هر قوه ‏اى را در جاى خودش مصرف كنى كه دو طرف افراط و تفريط عدالت عبارت است از ستمگرى و ستم‏كشى(طباطبائي،1417ق، ج 1، ص 370ـ373؛ آملي،1422ق، ج 1، ص 471).

غفلت از خود:

يکي از عوامل ضعف خودکنترلي جهالت است؛ زيرا اگر انسان از خود غافل شود و خود را فراموش ‌کند، ديگران را امر به نيکي، و نهي از بدي‌ها مي‌كند؛ درحالي‌که خود به اين امر و نهي سزاوارتر است. اين ظلم به نفس و خسران آشکاري است که آدمي‌خود را رها کند و به خود توجهي نداشته باشد. همان‌گونه که خداي متعال در قرآن کريم مي‌فرمايد: «أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ» (بقره: 44)؛ آيا مردم را به نيكى فرمان مى‏دهيد و خود را فراموش مى‏كنيد.

سرچشمة غفلت و بي‌خبرى هواپرستى است(مکارم شيرازي،1421ق، ج 11، ص 26)؛ از‌اين‌رو خداوند مي‌فرمايند از غافلان پيروي نکنيد: «وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً» (کهف: 28).چنين افرادي از چهارپايان نيز گمراه‌ترند؛ زيرا آنچه را وجه تمايز انسان از ديگر حيوانات است از دست داده ‏اند و آن تمييز ميان خير و شر، و نفع و ضرر در زندگى انسان با چشم و گوش و دل است(طباطبائي،1417ق، ج 8، ص 336؛ طبرسي،1372، ج 4، ص 772؛ زمخشري،1407ق، ج 2، ص 180).

کبر و غرور و خودستايي:

کبر و غرور يكى از عوامل ضايع کردن خود و نشانة عدم خودکنترلي در انسان است.

راه اصلاح اين رذيله، افزون بر شيوه‌هاي عام اصلاح، تقويت باورهاي ديني، خودشناسي و عمل بر خلاف آن (بهشتي،1388، ص 167)، به ياد آوردن احاديثي که در مذمت کبر و غرور و در مدح ضد آن يعني تواضع آمده است(نراقي،بي‌تا، ج 1، ص 306)، مي‌تواند براي اصلاح اين رذيله سودمند باشد.

وابستگي به زينت و زندگي دنيا:

زينت و زندگي دنيا وسيله‌‌اي است که انسان را به جايگاه ابدي خود مي‌رساند و بايد به بهترين شيوه براي رسيدن به مقصد از آن استفاده كرد: «وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مَتاعٌ» (رعد: 26).

زينت دنيا نيزيکي از موارد ضعف خودکنترلي است؛ چراکه اگر انساني مشغول امور دنيوي شود،بسيار اندك به کنترل خود مي‌پردازد، چه‌بسا که خود را فراموش کند و مشغول دنيا شود.

راه اصلاح اين رذيله اين است که انسان بايد دنيا را براي آخرت بخواهد و در اين مسير دلدادة خدا شود و به او عشق ورزد(بهشتي،1388، ص 170).

وسوسة شيطان:

خداوند متعال در قرآن کريم شيطان را دشمني آشکار معرفي کرده است و بيان مي‌دارد که او را عبادت نکنيد، بلکه مرا بپرستيد؛ چراکه شيطان شما را گمراه خواهد کرد: «أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ، وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ، وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيراً» (يس: 62ـ63).

ب) عوامل غيرمستقيم

ضعف نفس:

ضعف نفس، ناتواني و تحمل‌ناپذير نفس است. صفتي ناپسند در انسان که در آن حالت عجز و اضطراب به سراغ انسان مي‌آيد؛ به‌طوري‌که انسان ضعيف‌النفس در جزيي‌ترين کارها نيز نمي‌تواند تصميم درستي بگيرد(نراقي، بي‌تا، ج 1، ص 235). خلاف اين رذيله قوت نفس است، بدين معنا که نفس توانمندي تحمل دشواري‌ها و سختي‌ها را دارد. همة رذايل از نفس ضعيف و همة فضايل از نفس قوي به دست مي‌آيد (نراقي، بي‌تا، ج 1، ص 236ـ237).

ضعف اراده:

اراده از جملة صفاتي است که در خداوند و بنده‌اش مشترک است، با اين تفاوت که اراده در انسان حالتى نفسانى است كه بر اثر به كار افتادن حواس باطنى پديد مى‏آيد؛ (مدرسي،1419ق، ج 1، ص 512؛ موسوي سبزواري،1409ق، ج 8، ص 88).ضعف اراده سبب مي‌شود که انسان اختيار اعضا و قواي خود را از دست بدهد و نتواند برآنها کنترلي داشته باشد.

نتيجه‌گيري:

«خودکنترلي» در روان‌شناسي با تعابيري چون کنترل شخصي، منبع کنترل دروني، وجدان و کنترل نفس تبيين مي‌شود.

در قرآن کريم بر خودکنترلي تأکيد و عوامل مؤثر در تقويت آن بررسي شده است در قرآن آنچه به خودکنترلي آسيب مي‌رساند به انسان‌ها گوشزد مي‌شود تا بدين‌ترتيب با پيشگيري از آنها به خودکنترلي و شخصيت سالم دست يابند.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی