سيد حسن نصرالله: دوستان آنچنان که باید حق امام خامنهای را ادا نکردهاند/ امام خامنهای اسرائیل را رو به نابودی می داند
به گزارش تبیین به نقل ازرجانیوز، متن کامل این سخنرانی مهم، تاریخی و عبرت آموز را در ادامه میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
این همایش گامی مهم و نخستین همایش فكری علمی است كه درباره اندیشه و شخصیت امام خامنهای دامظله درابعاد مختلف در خارج از ایران برگزار میشود. من ابتدا از همه برگزاركنندگان این همایش و همه حاضران در آن تشكر میكنم.
اولین آشنایی
شناخت شخصی و مستقیم من با امام خامنهای به سال 1986 برمیگردد كه با بسیاری از اندیشهها و دیدگاهها و مبانی فكری و شیوه تحلیل و نگاه ایشان به رویدادها و روش رهبری و اداره امور و تصمیمگیریهای ایشان و همچنین خصوصیتهای اخلاقیشان آشنا شدم.
با توجه به شناخت و اطلاعی كه از ابعاد مختلف شخصیت ایشان پیدا كردم میتوانم بگویم كه ما با رهبری بزرگ در رهبری، تقوا، فقه و اجتهاد روبهرو هستیم؛ رهبری كه دیدگاهی همهجانبه، عمیق و متین براساس مبانی فكری ثابت دارد، از مشكلات و نیازها آگاه است، از امكانات آگاه است، راهحلهای مناسب و هماهنگ با اصول و پایهها را میشناسد، و از این رو با تمام رویدادها و تحولات و موضوعات با نگاهی روشن و عمیق با این دیدگاه همهجانبه تعامل میكند و در تمام دیدارهای ایشان با اقشار مختلف مردم شما با رهبری آگاه به موضوع و جزئیات امور روبهرو هستی كه كارشناسانه نظر میدهد.
ما با شخصیتی عظیم و استثنایی روبهرو هستیم كه بسیاری در میان امت، چیزی درباره او نمیدانند و كمتر كسی با این شخصیت آگاه هستند ما می دانیم كه این رهبر در میان امت و حتی در ایران چقدر مظلوم است حتی در بارزترین و روشنترین بعد در شخصیت ایشان یعنی بعد رهبری و سیاسی ایشان مظلوم است. شما در برابر شخصیتی قرار داری كه دشمنان، او را محاصره كرده اند و دوستان نیز حق او را آنگونه كه باید ادا نمیكنند.
مسئولیت ما آن است كه این امام عظیم را به امت معرفی كنیم تا از بركات وجود چنین رهبر و فقیه و اندیشمندی برای حاضر و آینده و دنیا و آخرت خود استفاده كنند و این در شرایطی است كه امت با چالشهایی روبهرو است كه درتمام دههها و قرنهای گذشته با آن روبهرو نبوده است و مسئولیت این همایش بسیار مهم و حساس همین است.
كنفرانس مادرید
درجریان كنفرانس مادرید در سال 1991 در آن مرحله كه معادلات جهانی متحول شد، منطقه و جهان دچار تغییر زیادی شد. دولت آمریكا اعلام كرد كه تصمیم گرفته روند سازش را به سرانجام برساند. بسیاری در آن شرایط فكر كردند كه ما در آستانه سازش قرار داریم و این شبه اجماع بوجود آمد كه آمریكائیها سازش را تحمیل خواهند كرد. در آن شرایط امام خامنهای نظر دیگری داشتند و نظر ایشان خارج از این اجماع بود. در آن شرایط گفتند كه این همایش به نتیجهای نخواهد رسید و این سازش به سرانجام نخواهد رسید و آمریكا نمیتواند سازش را تحمیل كند. امروز پس از گذشت بیست سال، از سوی طرفهایی كه دراین مذاكرات شركت كردند و برخی شخصیتهایی كه در كنفرانس مادرید حضور داشتند، میشنویم كه از دو دهه سرخوردگی و ناامیدی و گمراهی سخن میگویند كه مذاكرات سازش به دنبال داشت.
وعده اسحااق رابین
درسال 1996 همه تحول یا پیشرفت بزرگی را كه در مذاكرات اسرائیل و سوریه بوجود آمد، بیاد دارند كه آن را وعده «رابین» یعنی آمادگی اسحاق رابین برای عقبنشینی به خط چهارم ژوئن سال 1967 یا عقبنشینی از بلندیهای جولان نام گذاشتند. در چنان شرایطی این باور در منطقه ما شكل گرفت كه سازش حتمی است و اوضاع به سرانجام رسیده و تنها برخی جزئیات باقی مانده و از این رو برخیها به ما میگفتند كه خودتان را خسته نكنید.
در شرایطی ما را به توقف مقاومت دعوت میكردند كه مقاومت روند تصاعدی داشت و به ما میگفتند مسئله تمام شده است و دیگر نیازی ندارید قربانی دهید. و حتی برخی به ما میگفتند اوضاع خودتان را براساس این كه سازش حتمی شده، مرتب كنید. حتی از ما خواستند كه نه تنها در ماهیت خود به عنوان یك جنبش مقاومت بلكه در نام و ساختار تشكیلاتی و برنامه سیاسیمان نیز تجدید نظر كنیم.
اما در همان شرایط امام خامنهای به روشنی به ما گفتند كه من فكر نمیكنم این مسئله به سرانجام برسد و این سازش میان اسرائیل و سوریه و در نتیجه لبنان عملی نخواهد شد. من به شما پیشنهاد میكنم به مقاومت و جهاد ادامه دهید بلكه روند جهاد و مقاومت را تشدید كنید تا پیروزی را تحقق بخشید و به اینگونه فرضیهها و احتمالها و ادعاها گوش فرا ندهید. پس از بازگشت به لبنان دیدیم كه رابین در حال سخنرانی از سوی یك صهیونیست هدف گلوله قرار گرفت و كشته شد و شیمون پرز جانشین او شد.
در آن شرایط جنبشهای حماس بویژه جهاد اسلامی فلسطین ضربات بسیار سختی را متحمل شدند، بطوریكه برخی گمان كردند مقاومت فلسطین دیگر توان اجرای عملیات را ندارد اما عملیاتهای شهادتطلبانه در قدس و تلآویو، رژیم صهیونیستی را به لرزه درآورد. سپس اوضاع در جنوب لبنان متشنج شد و اجلاس شرمالشیخ تشكیل شد و سران بسیاری كشورهای جهان برای دفاع از اسرائیل و محكومیت به اصطلاح تروریسم در شرمالشیخ جمع شدند و بطور صریح از حماس، جهاد اسلامی و حزبالله نام بردند و تصمیمهایی را برای محاصره این به اصطلاح جنبشهای تروریستی اتخاذ كردند كه پس از آن نبرد خوشههای خشم در ماه آوریل 1996 روی داد كه پس از آن نتانیاهو به قدرت بازگشت و روند سازش به بنبست اول بازگشت.
ماجرای عقبنشینی اسرائیل
امام خامنهای از اصل پیروزی مقاومت سخن میگفت و همواره میگفت كه به این پیروزی ایمان دارد و این ایمان، ریشه عقیدتی دارد. پس از سال 1996 ایشان میگفتند كه اسرائیل در باتلاق گل گیر كرده و نه میتواند به جلو پیشروی كند و لبنان را بار دیگر به اشغال درآورد و نه قادر به عقبنشینی است و نه میتواند در مكان خود باقی بماند و از این رو ما باید منتظر بمانیم چه اتفاقی میافتد؛ اما مسئله مرهون عملكرد مقاومت است. در اواخر سال 1999 انتخابات نخستوزیری در اسرائیل انجام شد كه رقابت میان نتانیاهو و باراك بود. باراك اعلام كرد كه در ماه ژوئیه از لبنان عقبنشینی خواهد كرد و فضا درسوریه و لبنان اینگونه بود كه ما به این تاریخ میرسیم اما باراك عقبنشینی نخواهد كرد. باراك هم تلاش كرد به ضمانتها و امتیازهای امنیتی با دولت لبنان یا حافظ اسد در ازای وعده عقبنشینی از لبنان دست یابد اما ناكام ماند. در نتیجه این فضا ایجاد شد كه او عقبنشینی نخواهد كرد بلكه با رسیدن زمان وعده خود خواهد گفت كه برای دستیابی به ضمانتها تلاش كرده بود اما ناكام مانده و نتوانسته عقبنشینی كند.
ما در مقاومت هم اینگونه فكر میكردیم كه این اتفاق خواهد افتاد. در چنین شرایطی با امام خامنهای ملاقات كردیم و دیدگاهمان را توضیح دادیم اما ایشان نظر دیگری داشتند و گفتند كه پیروزی شما در لبنان بسیار بسیار نزدیك است و نزدیكتر از چیزی است كه شما فكر میكنید. این سخن برخلاف تحلیل و اطلاعات موجود بود و براساس اطلاعات موجود، حتی آمادگیهایی از سوی اسرائیل برای عقبنشینی دیده نمیشد اما ایشان به ما گفتند كه خود را برای این دستاورد آماده كنید و ببینید چه موضعی برای مرحله پس از عقبنشینی خواهید داشت و به همین علت بود كه ما از عقبنشینی غافلگیر نشدیم بلكه خود را كاملاً آماده كرده بودیم.
جنگ سیوسه روزه
در جنگ سیوسه روزه كه یك جنگ جهانی بود و تصمیم آن در سطح بینالمللی اتخاذ شده بود و برخی طرفهای عربی از آن حمایت كردند و اسرائیل نیز آن را اجرا كرد و عنوان جنگ نیز نابودی مقاومت در لبنان بود و همه شما شدت و دَدمنشی اسرائیل را در آن جنگ دیدید و در آن شرایط هرگونه سخن از پیروزی و حتی سخن از نجات و سالم بیرون آمدن از جنگ چیزی شبیه به دیوانگی بود زیرا مقاومت با امكانات مشخص و لبنان به عنوان كشوری كوچك در شرایطی قرار گرفت كه همه جهان بر ضد آن توطئه میكرد و چنین جنگ وحشیانهای را بر ضد آن راه انداخته بود.
در این شرایط پیامی شفاهی از سوی ایشان به من در حومه جنوبی بیروت رسید؛ در حالیكه ساختمانهای ضاحیه زیر بمباران فرو میریخت. این پیام چند صفحه است اما من به برخی فرازهای آن اشاره میكنم. امام خامنهای دراین پیام گفتند برادران من این جنگ شبیه جنگ خندق (جنگ احزاب) است كه قریش و یهود مدینه و همه عشیرهها و قبیلهها جمع شدند و رسولالله صلاللهعلیهوآله را با تمام قوا به محاصره درآوردند و تصمیم گرفتند كه اسلام و این گروه مؤمن را ریشهكن كنند. این جنگ هم شبیه آن جنگ است و جانها به لب خواهد رسید اما بر خداوند توكل كنید و من به شما میگویم كه شما حتماً پیروز خواهید شد بلكه بیشتر میگویم زمانی كه این جنگ با پیروزی شما پایان یافت، به قدرتی تبدیل خواهید شد كه هیچ قدرتی نمیتواند در برابر آن بایستد.
براستی در آن شرایط، بویژه روزهای نخست جنگ چه كسی میتوانست پیشبینی كند یا به چنین جمعبندی برسد.
نظر آیتالله خامنهای درباره حوادث پس از یازده سپتامبر
پس از حوادث یازدهم سپتامبر دیدیم كه چگونه همه به لرزه درآمدند و بسیاری گمان كردند كه منطقه ما وارد دوران آمریكایی شد و تحت سیطره و سلطه مستقیم آمریكا قرار گرفت و این سیطره برای یكصد یا دویست سال بر این منطقه باقی خواهد ماند و برخی این جنگ تازه آمریكا را به جنگهای صلیبی تشبیه كردند. من به ایران رفته بودم و به دیدار امام خامنهای مشرف شدم و نظر ایشان را پرسیدم. ایشان برخلاف تمام آنچه در منطقه شایع بود سخن گفت. بیاد میآوریم كه در آن شرایط بسیاری از دولتها و گروههای سیاسی در منطقه در حال بررسی اوضاع و سرنوشت خود در سایه گمان سیطره آمریكا بر منطقه بودند و حتی برخی مسئولان در ایران میآمدند و میگفتند كه واقعیتهای جدید اینگونه است و باید به بدنبال سازش با آمریكا باشیم. اما امام خامنهای براساس دیدگاه راهبردی به من گفت كه نگران نباشید. آمریكا به اوج و به قله رسیده است و از این پس ما شاهد سقوط آن هستیم و هماكنون سراشیبی سقوط با آمدن آمریكا به افغانستان و عراق آغاز شده است. آنها به سمت پرتگاه حركت میكنند و این آغاز پایان آمریكا و اهداف آن در منطقه است و شما باید بر همین اساس عمل كنید. ایشان گفتند هنگامی كه آمریكا از خلال رژیمهای كنونی منطقه و ارتشها و ناوگانهای دریایی خود در منطقه قادر به حمایت از منافعش در این منطقه نیست و ناچار به آوردن تمام ناوگانهایش به منطقه شده، این نشانه ضعف است و نشان میدهد حكام منطقه نسبت به ملتهایشان جهل دارند كه به فرهنگ جهاد و مقاومت وابستهاند و از این رو آنچه روی میدهد مایه نگرانی نیست بلكه مایه امید است.
میتوانم بگویم كه طی سال گذشته امت با دشوارترین جنگ در تاریخ خود روبهرو بوده است و آمریكا و همپیمانان آن، همه امكانات و توانهای خود را بكار گرفته و آمدند تا بر منطقه سیطره یابند و نظامهای مقاوم و پایدار را ساقط كنند و امام خامنهای رهبر دشوارترین جنگی در این مدت بود كه به حكمت، عقل، شجاعت و اندیشه بسیار نیازمند است و تاكنون بسیاری از ابعاد این جنگ را نمیتوان فاش كرد.
نابودی اسرائیل نزدیك است
امام خامنهای اعتقاد دارد كه اسرائیل رو به زوال است و اعتقاد دارد كه نابودی این رژیم دور نیست بلكه این نابودی را نزدیك میدانند. ایشان معتقد است كه این روند سازش به هیچ جایی نمیرسد و هر آنچه هماكنون در فلسطین و منطقه چه در روندهای سازش یا جریانهای مقاومت و یا خیزش فلسطین روی میدهد بیانگر این حقیقت است كه ما امروز در برابر نسلهای جدید ملت فلسطین قرار داریم كه بیش از هر زمان دیگری به بازگشت به سرزمین خود ایمان دارند.
ما آنچه امام خامنهای درباره اسرائیل میگوید را میتوانیم از پسرفت آمریكا و دستاوردهای مقاومت و تجربه جنگ تموز و جنگ غزه درك كنیم و به این نتیجه میرسیم كه اسرائیل إنشاءالله در آیندهای بسیار نزدیك رو به نابودی است و این دیدگاهی درست و مبتنی بر درك صحیح از واقعیتها از سوی این رهبر شجاع است.
در پایان باید به تحرك جوانان فلسطینی در مرز جولان اشغالی سوریه اشاره كنم. این حركت و پافشاری این جوانان در رویارویی با دشمن پیام آشكاری بر وجود این تصمیم در میان امت است و این جوانان بار دیگر چهره حقیقی دولت آمریكا را فاش كردند كه میكوشد انقلابهای عربی را مصادره كند. ولی در حوادث اخیر جولان بار دیگر ثابت شد كه آمریكا بطور كامل از اسرائیل حمایت میكند. خونهای پاك این جوانان بار دیگر با افشای حقیقت ادعای آمریكا درباره حقوق بشر و آزادی بیانگر آگاهی سیاسی و تاریخی است كه امام خمینی(ره) و سپس امام خامنهای آن را پایهگذاری و تثبیت كردند.




























ارسال کردن دیدگاه جدید