بازخواني براندازي ناکام در دو پرده

به گزارش تبیین، فتنه عميقي که ريشه‌هاي آن به سال‌ها قبل باز مي‌گشت به جنگ احزابي تبديل شد که از يک سو اوباما و دولت‌هاي اروپايي در آن حضور داشتند و از سوي ديگر شيوخ مرتجع منطقه و در داخل نيز برخي احزاب مدعي حضور داشتند. آتش افروزان جنگ احزاب با برنامه‌ريزي دقيق، طرحي را تهيه کرده بودند که در هر صورت، براندازي نظام اسلامي و ولايي را نتيجه دهد. انتخاب ميرحسين موسوي به‌عنوان نامزد جبهه مخالفان احمدي‌نژاد، طرحي حساب شده بود تا در صورت پيروزي يا شکست وي، آن‌ها را به نتيجه دلخواه نزديک کند.

الف. پيروزي موسوي

هدف اوليه اين جريان، پيروزي در انتخابات و يکي از اقدامات آن‌ها در اين رستا، انتخاب ميرحسين موسوي بود که به دليل منزوي بودن از عرصه سياست، ديدگاه‌هايش بر مردم پوشيده مانده بود و از سوي ديگر خوشنامي نخست وزيري دوران دفاع مقدس و رياست دولت مقام معظم رهبري در دو دوره رياست جمهوري‌شان نيز در پرونده سياسي‌اش ثبت شده بود. تشکيل ستاد اصلاح‌طلبان و حمايت‌هاي برخي اصول‌گرايان از موسوي نتيجه اين انتخاب حساب شده بود که توانست عده‌اي ظاهر بين را نيز بفريبد. تشويق دکتر رضايي و کروبي براي نامزد شدن نيز مي‌توانست در رساندن اين جريان به پيروزي نقش بسزايي ايفا کند؛ زيرا دکتر رضايي آراي احمدي‌نژاد را به نفع خود مصادره مي‌کرد و کروبي که از همان ابتدا معلوم بود رايي ندارد مي‌توانست در حمله به رئيس جمهور و فرصت‌هاي تلويزيوني تا حدودي تأثيرگذار باشد. جنگ آفرينان احزاب، از يک سو ستاد تخريب بر ضد رئيس جمهور وقت تشکيل داده بودند که حاصل آن در نطق‌هاي تلويزيوني آن‌ها ظهور پيدا مي‌کرد و از سوي ديگر با جنگ رواني و راه اندازي کارناوال‌هاي خياباني اين‌گونه وانمود مي‌کردند که برنده حتمي انتخابات هستند. آن‌ها به تصور خود مصمم بودند تا در صورت پيروزي، براندازي از نوع نرم آن و به صورت رفرمي محقق گردد. آقاي ابطحي در اعترافات خود مي‌گويد: خاتمي و فاتح و مهدي هاشمي رفسنجاني مي‌گفتند كه برنده شدن در اين انتخابات خيلي با انتخابات گذشته فرق مي‌كند. در اين صورت جريان اصولگرا و رهبر ديگر نمي‌توانند سرشان را بلند كنند و اين به معناي يكسره كردن كار است. آقاي خاتمي در بهمن 87 مي‌گويد: «اگر در اين انتخابات احمدي‌نژاد سقوط كند، عملاً رهبري حذف مي‌شود، اگر به هر قيمتي و به هر شكلي اصلاحات دوباره به قوه اجرايي بازگردد، ديگر رهبري اقتداري در جامعه نخواهد داشت. سقوط اصولگرايي به معناي پايان اقتدار رهبري تلقي مي‌شود و با شكست اصولگرايان بايد قدرت رهبري را مهاركرد.»

* آقاي بهزاد نبوي مي‌گويد: ‌«بايد سعي كنيم احمدي‌نژاد را كانديداي رهبري معرفي كنيم كه اگر شكست خورد، رهبري شكست خورده باشد. ما يك بار اين كار را در خرداد 76 انجام داديم كه ضربه سنگيني بود و به سختي از جا بلند شدند، اكنون بايد ضربه نهايي را به رهبري بزنيم. براي محدود و پاسخگو كردن قدرت بايد از بالاترين قدرت شروع كرد.»

* آقاي عطريان‌فر نيز اعتراف مي‌كند كه «آقاي تاج‌زاده در انتخابات مي‌گفت: اگر بتوانيم ببريم، با تجربياتي كه در اين سال‌ها كسب كرده‌ايم به راحتي مي‌توانيم رهبري را مهار كنيم. شايد تنها كسي كه انقلاب مخملي در ذهنش كاملاً تئوريزه شده بود و بدون آن‌كه اسمش را بياورد ايده‌ها را مطرح مي‌كرد، آ‌قاي تاج‌زاده بود.»

ب. فرض شکست

طراحان جنگ احزاب، مدت‌ها پيش از انتخابات گزينه شکست را نيز مد نظر قرار داده بودند؛ به همين دليل، موضوع تقلب در انتخابات را در بوق و کرنا کرده بودند و با تشکيل کميته صيانت از آراء، عملاً بي اعتمادي به وزارت کشور و شوراي نگهبان را به جامعه القاء مي‌کردند تا در صورت شکست در انتخابات با شبهه تقلب در انتخابات و تاييد کميته صيانت بتوانند وارد مرحله آشوب و فتنه شوند.

ج. طراحان جنگ احزاب که پس از مناظره ميان موسوي و احمدي‌نژاد شکست قطعي خود را پيش بيني کرده بودند، عملا وارد مرحله دوم يعني فرض شکست شدند و با نامه سرگشاده آقاي هاشمي رفسنجاني به مقام معظم رهبري، موضوع حضور در کف خيابان‌ها کليد خورد! اين موضوع که از حال و هواي سر صندوق‌ها روشن تر شده بود، موجب تظاهر به پيروزي قبل از شمارش آراء توسط ميرحسين شد. وي با تمسک به گزارش کميته صيانت از آراء در جمع خبرنگاران خارجي اعلام کرد: من با نسبت بسيار بالايي از رقيب خود پيشي گرفته و در انتخابات پيروز شده‌ام و مراسم جشن پيروزي نيز در شب ميلاد حضرت زهرا انجام خواهد شد! اين جريان درصدد بود تا با تبليغات سنگين از طريق رسانه‌هاي بيگانه و پيامک‌هايي که سه دستگاه پر قدرت آن را مهدي هاشمي وارد کرده بود، جمعيتي ميليوني را در اطراف بيت رهبري متمرکز کند و تا ابطال انتخابات، در کف خيابان بماند. آقاي م.خ پيشنهاد داده بود تنها راه اين است که ما جمعيتمان را در اطراف بيت به صورت شبانه روزي نگه داريم و تا اخذ امتياز به خانه بر نگرديم. روشن است که جمهوري اسلامي نمي‌تواند با تجمع کنندگان برخورد کند چرا که کوچک‌ترين برخورد به نفع جريان فتنه تمام مي‌شود. در صورت گرفتن اين امتياز، گام بعدي را اين‌گونه بر مي‌داشتند که براي برگزاري انتخابات مجدد به شوراي نگهبان و وزارت کشور اعتماد نداريم و تنها راه برگزاري انتخابات توسط عناصر خارجي و زير نظر سازمان ملل است. در اين صورت نتيجه انتخابات از پيش معلوم بود؛ همان‌گونه که اين نتيجه درگرجستان و... گرفته شد. در اين صورت، با پيروزي ميرحسين، استکبار و جنگ آوران احزاب، گام بعدي را با تغيير نظام و تغيير قانون اساسي بر مي‌داشتند که حذف ولايت فقيه از اهداف مسلم آن‌ها بود.

د.گرچه سياست بازان و مکاران عصر براي براندازي، طرح و برنامه حساب شده‌اي ريخته بودند ولي از باب مکروا و مکر ا... وا... خير الماکرين خداوند همه خدعه‌هاي آنان را در هم شکست و در اين کودتا نيز ناکام ماندند. مقام معظم رهبري با سعه صدري مثال زدني با خونسردي کامل فتنه را شناسايي و با تدبير و کياست خاصي آن را خنثي کردند. خطبه‌هاي روشنگرانه رهبري در نماز جمعه 29 خرداد به سان آبي بر آتش فتنه فرو ريخت و در نتيجه افراد فريب خورده، حساب خود را از فتنه‌گران جدا کردند. سرانجام درياي آرام ملت در 9 دي به خروش آمد و امواج سهمگين آن، فتنه را در هم شکست و کودتاي مخملي و ماجراي براندازي به سان لکه ننگ بر پيشاني جريان فتنه سبز و حاميانشان تا ابد باقي ماند. البته در همان زمان روشن بود که گرچه اين فتنه پايان يافته است ولي فتنه‌گران هنوز نابود نشده‌اند و در صدد بر افروختن آتش فتنه ديگري بر خواهند آمد. فتنه‌اي که اين روزها شاهد هستيم فتنه ديگري است که اين بار از طريق نفوذ در دولت اصول‌گرا انجام گرفته و در صدد تغيير گفتمان دولت اسلامي و جايگزيني ارزش‌هاي ملي و باستان‌گرايي است. بايد اين فتنه را نيز به خوبي شناخت و با آن مبارزه کرد و از‌هاي و هوي‌ها نهراسيد.

منبع: "وبلاگ قاسم روانبخش"

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی