مسير انقلاب اسلامي و روند توافقنامه ژنو

سال‌های سال، مستکبرین عالم خطی را برای حکومت‌ها تعریف کرده بودند که همه‌ی دولتمردان و حاکمان و کشورها در این خط باید حرکت می‌کردند. هیچ تغییر و تحول و انقلاب و کودتایی معنا نداشت مگر در خطی که آنها تعریف کرده بودند. اما لطف خداوند و هدایت ولایت و امام شامل حال ما شد و در جاده‌ای که مستکبرین ترسیم کرده بودند، تغییر ایجاد شد. لذا مقام معظم رهبری فرمودند ما در پیچ بزرگ تاریخ قرار داریم. در جاده‌ای که در آن بی‌خدایی بود و فساد، ظلم، مادی‌گرایی و دوری از معنویت در آن حاکم بود، یک‌مرتبه یک پیچی ایجاد شد که نام خدا و اهل بیت عصمت وطهارت در آن دیده می‌شد. سال‌ها بلوک شرق و غرب مثل دو تیغه‌ی قیچی افتاده بودند به جان دین؛ نه تنها دین و دینداران حتی نمادهای دین را مسخره می‌کردند. جوان‌ها قبل از انقلاب در دانشگاه خجالت می‌کشیدند نماز بخوانند؛ دخترها خجالت می‌کشیدند حجاب داشته باشند. قرن‌ها این ابر قدرت‌ها دنیا را به دو بلوک شرق و غرب تقسیم کردند؛ یکی با داس و چکشش و یکی با ستاره‌ی آمریکایی‌اش به جان دین افتادند و سعی کردند دین را از عرصه اجتماع حذف کنند. نیمی از آنها گفتند خدایی وجود ندارد، دین و مذهبی نیست که کومونیست‌ها بودند؛ گفتند دین افیون توده‌هاست. نصف دیگر دنیا هم گفتند دین می‌تواند در صندوق خانه و در پستوی خانه باشد اما در عرصه‌ی حکومت، سیاست و اجتماع نباید حضور داشته باشد؛ جرم است اگر کسی دین را در اجتماع مطرح کند. این عده غربی‌ها بودند

 

در این میان، درخششی صورت گرفت، فجری پیش آمد و انقلابی صورت گرفت. همه خبرنگارها از امام عزیزمان سؤال کردند این انقلاب شما شرقی است و با داس و چکش است یا غربی است و با ستاره؟ اصلاً در ذهن کسی نمی‌گذشت که غیر از شرق و غرب می‌شود حکومت دیگری بر پا کرد. وقتي امام فرمودند نه شرقی نه غربی؛ حکومت ما مبتنی بر دین است، بر اسلام و قرآن است. برق از چشم خبرنگاران پرید؛

 

گام اول دشمن: تلاش دشمن برای به‌زمین زدن انقلاب با جنگ سرد

 

پیام بزرگی بود برای مستکبرین و سلطه‌گرایان که عده‌ای می‌گویند می‌شود باز هم دین، حکومت داشته باشد. در دلشان گفتند خوابی دیدید خیر باشد، آن‌چنان تعبیرش بکنیم که کسی در دنیا و خاورمیانه هوس حکومت دینی نکند. انقلاب ما 22 بهمن پیروز شد؛ 24 ساعت بعدش ریختند پایگاه سنندج را با تمام تانک و سلاح سبک و سنگین و نیمه‌سنگین را غارت کردند. سه روز بعدش دانشگاه تهران، گروه‌های چپ و کمونست و منافق و اکثریت و اقلیت و پیکار و اشرف و... علیه انقلاب سنگربندی کردند و چه فاجعه‌هایی که به بار نیاوردند. چند روز بعدش کمله و دموکرات کردستان را به هم ریختند؛ عده‌‌ای ترکمن‌صحرا را به‌هم ریختند؛ عده‌ای در خلق عرب در خوزستان، خلق بلوچ در سیستان و بلوچستان، خلق مسلمان عرب در آذربایجان؛ فتنه‌ها شروع شد، فتنه روی فتنه تا نگذاردند کسی طعم شیرین حکومت دینی مبتنی به ولایت فقیه را بچشد و از شهد گوارای آن بهره‌مند شود و این را تلخ کند.

 

توطئه ها، درگیری‌ها، خودمختاری‌ها، کودتاها یکی پس از دیگری نتیجه ندادند. ترورها آغاز شد، بیش از17 هزار نفر را ترور کردند از رئیس جمهور و رئیس قوه قضاییه گرفته تا نمایندگان مجلس، نخست وزیر، دادستان، امام جمعه، فرهنگیان، کارگران، پاسداران، دانش‌آموزان را ترور کردند تا رعب و وحشت در دل امت بیندازند؛ ولی نتوانستد مانع حرکت دینی مردم بشوند. نقشه‌ی جنگ را کشیدند؛1800 کیلومتر را گرفتند. چندین استان مهم نفتی را زیر آتش بردند. هنوز عمری از انقلاب نگذشته،  هشت سال به سر این مردم آتش ریختند تا نگذاردند طعم حکومت دینی به کام مردم شیرین بیاید؛ اما عدو سبب خیر شود اگر خدا خواهد، این جمله برای ما ثابت شد که با خدا باش پادشاهی کن؛ این وعده الهی است: ان تنصروا الله ینصرکم، ان تتقوا و تصبروا تتنزل علیهم الملائکه و خمسة الاف؛ پنج هزار ملک به کمک شما می‌آیند و دشمن را مغلوب می‌کنند. حق گرچه کم باشد اما مثل یک جرقه‌ای است که در باطل نفوذ می‌کند و آن را می‌سوزاند. این تعبیر امیرالمؤمنینعلیه‌السلام است؛ درست است که حق‌مداران کم‌اند اما غلبت فئة کثیرة، اینها بر مستکبران، سلطه‌جویان پیروز خواهند شد

 

رواج مادی‌گرایی و تجملات و تشریفات، تاکتیک نهایی دشمنان

 

وقتی دشمن در جنگ سرد موفق نشد، از دهه دوم انقلاب سال 68 تغییر تاکتیک داد و روش‌ها عوض شد. نگاه مادی‌گرایانه، تجملات، اشرافی‌گری کم‌کم در بدنه حکومت و مسئولین رسوخ کرد و در نهایت منجر شد به فتنه  78  و اوج آن در فتنه 88 بود. در فتنه 88 دو رئیس‌جمهور دخالت داشتند، وزیر اطلاعات قبلی دخالت داشت، 1200 استاندار، مدیر کل، نماینده مجلس، وزیر، خانواده‌های آقازاده‌ها، خانم‌های آقایون، سران مملکتی، شخصیت‌های دوم مملکتی رسماً آمدند در فته 88 و کردند آنچه که می‌خواستند بکنند؛ اما لطف خدا حرکت عظیم این مردم در 9 دی این فتنه‌گران را آن‌چنان به‌عقب راند و از مسیر این حکومت دینی و انقلاب کنار زد.

 

عده‌ای پيام حماسه سیاسی مردم را بد درك كرده اند

 

امروز دشمن به اشتباه افتاده و واقعاً محاسبه‌ی بسیار غلطی انجام داده و برخی از مسئولین، هم به اشتباه دشمن گرفتار شدند. بحث تحریم‌ها است. ما منکر اثرگذاری تحریم‌ها نیستیم؛ ما منکر تورم و گرانی نیستیم؛ منکر مشکلات اقتصادی نیستیم؛ این را می‌فهمیم، مردم هم می‌فهمند. مردم کوچه و بازار هم اهل تحلیل هستند و این را می‌دانند. اما کجای این محاسبه اشتباه کردند؟

 

هم غرب دچار اشتباه فاحش شده و به زودی به اشتباه خودش پی خواهد برد، هم متأسفانه بعضی از مسئولین ما نا‌آگاهانه در این اشتباه افتادند و به این غلط مبتلا شدند و آن این است که خیال می‌کنند مردم به واسطه‌‌ی تحریم‌ها و فشار اقتصادی تسلیم شدند، در برابر آمریکا دستشان را بالا بردند و ذلت را پذیرفتند. این محاسبه‌ی غلطی است که امروز دشمن را به زیاده‌خواهی و به پیشروی و تهاجم وا داشته و برخی از مسئولین دولتی ما را به انفعال، وادادگی، و به یک تعبیری به عقب‌نشینی و پس‌رفت. هر دو در اشتباه بزرگی قرار گرفتند که این اشتباه در آینده نزدیک برای هر دو روشن خواهد شد.

 

قطعاً با انتخابات یک حماسه‌ی بزرگ سیاسی صورت گرفت. اما تحلیل بعضی‌ها از این حماسه‌ی سیاسی اشتباه بود؛ انتخاب مردم را بد تفسیر و تعبیر کردند؛ فکر کردند این انتخاب مردم یعنی با دست بالا به سوی‌ آمریکا رفتن و خطاها و تخلفات گذشته را پذیرفتن.

 

این اشتباه بزرگ باعث شد که آقایان وارد یک بازی حساب نشده و ناشیانه و عجولانه‌ای بشوند که پیامدهای خوبی را برای ما به دنبال نداشت. حرف این‌‌ها،این است که خدا را باید به عنوان یک نظریه و تئوری بپذیریم؛ خدا خالق است و رازق؛ این در فکر و عقل خوب است اما در اجتماع باید سراغ کدخدا رفت؛ خدا را باید به عنوان یک نظام ارزشی قبول داشته باشیم، اما ای مردم! فعلاً آمریکا کار را حل می‌کند نه خدا. بنابراین بهترین گزینه به جای خدا کدخداست. تصمیم گرفتند چراغ سبزی به آمریکا نشان بدهند

 

تیم مذاکره‌کننده با دست خالی پای میز مذاکره رفتند

 

وقتی می‌خواهی پای میز مذاکره بروی باید دستت پر باشد. ما یکبار با آمریکا پای میز رفتیم و دستمان پر بود؛ 51 گروگان آمریکایی داشتیم، آمریکا گفت این‌ها را آزاد کن، گفتیم چی می‌دهی؟ گفتند چه می‌خواهید؟ یک لیست درست کردیم. در جنگ بودیم، سیم خاردار به ما نمی‌دادند. از آمریکا قطعات هواپیما، سلاح‌های مهم، موشک‌های دور برد و خیلی چیزها گرفتیم و گروگان‌هایشان را آزاد کردیم. در اواخر جنگ، لبنان هم چهار آمریکایی را گروگان گرفته بود، خودِ آمریکا آبرو نداشت؛ به ما گفتند شما آبرو دارید، بیایید کمک ما تا این چهار تا را آزاد کنید. گفتیم چه می‌دهید؟ گفتند چی می‌خواهید؟ دوباره یک لیست دادیم و آنها را آزاد کردیم.

 

ولی این بار وقتی پشت میز مذاکره رفتیم دستمان خالی بود؛ ما تا قبل از این هر وقت می‌خواستیم برای مذاکره برویم سعی می‌کردیم یک مانور اجرا کنیم، یک ماهواره هوا کنیم، یک موشک بالستیک آزمایش کنیم یا دوستان ما در لبنان یا غزه حرکتی می‌کردند. در جنگ 33 روزه لبنان که مردم حزب‌الله با مقاومت و پایداری ایستاده بودند و برای اولین بار بعد از 75 سال می‌خواستند چهارمین ماشین جنگی دنیا را منهدم کنند. سابقه نداشت کسی بتواند ارتش اسرائیل را زمین‌گیر کند. یک اهرم فشار آمد وسط و کار را تمام کرد. سید حسن نصرالله اعلام کرد ساعت 4:30 به دریا نگاه کنید، ناو اسرائیل را نگاه کنید؛ هنوز موشک شلیک نشده، ناو هم وسط دریاست؛ اعلام شد و مردم همه در ساحل جمع شدند؛ به دنیا اعلام کردند، دوربین‌ها افتاد روی ناو؛ اسرائیل گفت مگه پفک‌نمکی است که می‌خواهند ناو ما را بزنند؟ سر ساعت 4:30 موشک شلیک شد و کمر ناو اسرائیل را دو تا کرد و 40-50 نفر از اسرائیلی‌ها به درک واصل شدند. چند دقیقه بعد اسرائیل دست‌هایش را آورد بالا گفت من حاضرم، هر چه شما بگویید، آتش بس؛ آمریکا آمد وسط، فرانسه آمد وسط، آلمان آمد وسط، التماس پیش بچه‌های حزب‌الله لبنان که بیایید آتش بس را بپذیرید. این پیروزی با این اهرم فشار به‌دست آمد.

 

امروز در دنیا حق حاکمیت ندارد؛ بحث حق و باطل مطرح نیست که بگوییم ما ملت مظلوم و خداجو حقیم و ای آمریکا! تو باطلی، حق ما را بده. آمریکا حق سرش نمی‌شود، آدم دزد بی‌دین سرگردنده‌گیر عربده‌کش و اراذل اوباش دنیا حق و باطل سرش نمی‌شود. آمریکا زور سرش می‌شود.

 

اشتباه بزرگ جناب رئیس جمهور

 

هر کسی پای میز مذاکره می‌خواهد برود باید دستش پر باشد. برنده کسی است که با دست پر بیاید. ما با دست خالی سر میز مذاکره رفتیم. وقتی تیم مذاکره‌کننده سوار هواپیما شدند که بروند برای مذاکره متأسفانه ریاست جمهوری مرتکب اشتباه بزرگی شد. قطعاً این اشتباه عمدی نبوده ولی این اشتباه سهوی خیانت بزرگی به مملکت در پی داشت. مسئول اجرایی بزرگ کشور ریاست محترم جمهوری اعلام کرد خزانه‌ی ما خالی است و حال آنکه خزانه خالی نبود. خودشان اعلام کردند 100 هزار میلیارد تومان در خزانه پول بود، 34 هزار میلیارد هم صندوق توسعه داشت و در جمع می‌شود 134 هزار میلیارد تومان. این حرف ریاست جمهوری اشتباه بود، منظورشان این بود که کسری بودجه داریم. خوب، هر دولتی بودجه‌ای که برایش تصویب می‌شود از روز اول در دستش نیست؛ شما تیرماه آمدید هنوز فرصت بود که صادرات و واردات داشته باشیم و پول جور می‌شد. ریاست جمهوری به جای کسری بودجه رسماً در دنیا اعلام کرد خزانه ما خالی است.

 

بچه‌های ما رسیدند ژنو، باز ایشان در دانشگاه تهران سخنرانی کرد و گفت من نمی‌دانستم اقتصاد ایران تا این‌قدر خراب است. این دو تا گاف. آمریکا اینجا با دمش گردو میشکند که چه وقت خوبی ایران را با زانوی خونین کشیدم پای میز مذاکره؛ با دست خالی، بدنی مجروح، اقتصادی ورشکسته، خزانه خالی؛ حالا هر چه بخواهیم بر سرش می‌زنیم و می‌گیریم. طبیعی است چنین رفتن سر میز مذاکره، چنین نتیجه‌ای هم در پی خواهد داشت. چند روز بعد در روز سیزده آبان وزیر امور خارجه که یک خارج‌بزرگ‌شده است و در خارج رشد و نمو پیدا کرده است  و در نتیجه باید غربی‌ها را بهتر از من و شما بشناسد؛ در آنجا فارغ‌التحصیل شده و به زبان مادری آنها صحبت می‌کند؛ 15-20 سال نماینده ایران در سازمان ملل بوده، بیشتر عمرش در آمریکا بوده؛ باید آمریکا را بشناسد ولی متأسفانه بد شناخته است؛ به جای آنکه هیبت آنها را بشکند مجذوب هیمنه آمریکا شده است. در دانشگاه تهران در سخنرانی‌اش گفت فکر می‌کنید آمریکا از سلاح‌ها و موشک‌های ما می‌ترسد، آمریکا ظرف ده دقیقه با یک بمب می‌تواند تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد.

 

پس ما دست خالی رفتیم پای میز مذاکره. امروز جنجال و هیاهو و شارلاتان‌بازی در دنیا برد دارد. حتي اگر قرار است با دست خالی هم برویم برای مذاکره ، ولی لازم نيست بگوییم دستمان خالی است و اقتصادمان ورشکسته است و بیچاره و ذلیلیم.

 

یک ماه قبل از نشست ژنو، متن توافقنامه معلوم بود

 

بگذريم كه برخي متون را منتشر نكرده و آن را محرمانه خواندند، اما همین چهار صفحه‌ای که تحت عنوان توافقنامه ژنو همه‌ی سایت‌ها زده‌اند، غربی‌ها هم زده‌اند. این چهار صفحه یک ماه قبل از امضای توافقنامه در دست ما بود. پنجم آبان جان‌کری و اوباما این را فرستادند برای وزارت امور خارجه. 27 روز کارشناسان فنی و حقوقی ما این توافقنامه را بررسی کردند و ده‌ها اشکال از آن گرفتند. بیش از 30 اشکال کلیدی از آن گرفتند و گفتند اگر این کلمات اصلاح نشود، اگر این عبارت درست نشود، امضای آن فاجعه‌ای جبران‌ناپذیر برای کشور ایجاد خواهد کرد. سوم آذر این توافقنامه مورد پذیرش 1+5 و ایران قرار گرفت بدون اینکه حتی یک کلمه‌اش اصلاح بشود، بدون اینکه یک غلط از اشتباهاتی که ایرانی‌ها گرفتند برطرف شود.

 

این چه مذاکرهای است؟ همان چیزی را که آمریکاییها فرستادند، همان را امضا کردند. مقام معظم رهبری فرمودند که«ظاهراً این توافق شما یک مقداری عجولانه و ناشی از فضای میدانی بود».

اما عجله برای چه بود؟ شب صدم نزديك بود و جناب آقای رئیس جمهور طبق قولی که به مردم داده بودند باید گزارش صد روزه میدادند؛ تیم مذاکره کننده تحت فشار قرار میگیرد که دستمان خالی است و هیچکاری نتوانستیم بکنیم و هیچ حرفی برای گفتن با مردم نداریم، پس این را امشب به هر قیمتی شده امضا کنید. من فکر نمیکنم تیم مذاکره تا این حد ناشی باشد که یک بچه طلبه مثل من هم اشکالات توفقنامه را بفهمد اما یک کارشناس سیاستمدار وزارت امور خارجه نفهمد. ظاهراً! در فشار گزارش صد روزه عجله کردند، تحت فضای میدانی این را امضا کردند.

 

چرا از متن توافقنامه فقط یک نسخه آمریکایی وجود دارد؟

مگر هر توافقنامهای که در دنیا صورت میگیرد چند تا نسخه دارد؟ بیانیه های سازمان ملل و شورای امنیت حداقل پنج نسخه به زبانهای زنده دنیا دارد. این توافقنامه فقط یک نسخه دارد و بس، آنهم به زبان مادری آمریکایی. حتی طرف ایرانی از این نسخه ندارد؛ فرانسه و انگلیس و آلمان هم ندارند. شاید بگویید اشکال ندارد، متن آن هست، بروید ترجمه کنید و ده تا نسخه بنویسید. (اینکه میگویند 1+5 در واقع یعنی آمریکا و مابقی طفیلی اند. چون تیم مذاکره کننده ساعتها با خانم اشتون نشستند و نتیجه ای نگرفتند ولی نیم ساعت با خانم شرمن آمریکایی نشستند همه چیز درست شد.) ولی آمریکا طوری آن را نوشته است که هر کس آن را ترجمه کند با اصلش جور در نمی آید. میگویند نسخه ی ترجمه شما را قبول نداریم، راست هم میگویند. و قتی میرفتیم مدرسه بچه ها میگفتند اگه تونستی این را بخوانی؟ نوشته بود: بخشش، لازم نیست اعدامش کنید؛ میگفت تو درست نمیخوانی درستش این است: بخشش لازم نیست، اعدامش کنید. یک جمله است، من میخوانم اعدام نمیشود ولی او میخواند اعدام میشود.

 

به کارگیری الفاظ و عبارات گله‌گشاد و مبهم در متن توافقنامه

 

الفاظ دو پهلو و چند پهلو، الفاظ کشدار بین صفر تا صد، الفاظ گله گشاد در این متن خیلی آمده است: توافق کامل طرفین، رضایت کامل طرفین، شفافیت کامل، رفع نگرانی کامل از جامعه جهانی. هر کاری کنیم می‌گویند تمام نشد، هنوز رفع نگرانی کامل جامعه جهانی نشده است، هنوز رضایت کامل ما فراهم نشده است، هنوز توافق طرفین نشده است. خیلی جالب است که در چهار صفحه اولش تعهدات ما آمده است.27  تعهد از ما گرفته اند.

 

 باید بدانید که نتانیاهو اعلام کرد که من سالهای سال وقتی میدانم ایران یک گرم اورانیوم خام دارد، خواب از چشمم پریده است، شبها کابوس میبینم، مو بر بدنم راست میشود. خیلی در این چند سال تلاش کردند که اورانیومهای ما را بگیرند. قریب به ده هزار کیلو اورانیوم 5 درصد و 35 درصد داریم، حدود 400 تا 450 کیلو بیست درصد داریم، 19 هزار سانتریفیوژ داریم که دارد میچرخد. اینها دنبال آن بودند تا به نحوی این اورانیوم را از چنگ ما در بیاورند. تا هفته قبل که جان‌کری و اوباما اعلام کردند برای اولین بار توانستیم آرامش و امنیت را برای دوستانمان در منطقه ایجاد کنیم؛ این یعنی نابود کردن اورانیوم ما. البته کشور ما مردم ما، دانشمندان ما به دنبال بمب اتم نیستند؛ اورانیوم هزار و یک فایده دارد. یک استفاده اش، بمب است که شرعاً حرام است؛ اما حد اقل مترسک خوبی برای ترساندن اسرائیلیها بود، خواب را از چشم اینها میپراند. البته گفتند ایران رسیده است به نقطه‌ی گریز و جهش، یعنی کشوری که ده هزار کیلو اورانیوم پنج درصد دارد، چهارصد کیلو بیست درصد دارد، 19 هزار ساتریقیوژ دارد، رسیدن به بمب اتم در عرض دو هفته برایش میسر است. ولی ایران اهلش نیست؛ نه حکم حکومتیِ ولایت اجازه میدهد، نه حکم مرجعیت ایشان.

 

حضرت آقا فرمودند: این حرف، استقلال ما را لگدمال کرده است

 

در اولین گام تصمیم گرفتند ایران دیگر اورانیوم بیست درصد نداشته باشد در حاليكه مي تواند كاربردهاي گوناگون داشته باشد. اما از آنجا كه كدخدا اجازه ندادند نبايد داشته باشيم. لذا حضرت آقا درباره خط اول توافقنامه فرمودند«این حرف، استقلال ما را لگدمال کرده است». از این به بعد هر حرکتی در هسته‌ای بخواهد صورت بگیرد باید با اجازه آمریکا باشد. اين در حالي است كه انقلاب ما دست آمریکا را قطع کرد؛ ما خط بطلان کشیدیم بر اجازه گرفتن از آمریکا. بعد از سی و چهار سال در سالگرد انقلابمان برویم تعهد بدهیم که هر حرکتی که در زمینه‌ی هسته ای بخواهیم انجام بدهیم باید با توافق طرفین باشد؟ 

 

چرا باید نیمی از اورانیوم بیست درصدمان را اکسید کنیم؟

 

از طرف ديگر همين مقدار اورانيوم بيست درصد موجود را نيز بايد نیمی از آنها به میله سوخت تبدیل شود و نیم دیگر هم به سه درصد تقليل داده شود. درست مثل این است که ما رفتیم کوهی را خرد کردیم، غربال کردیم، آسیاب کردیم و ... و در نهایت طلای بیست عیار از دل خاک درآوردیم، حالا به ما میگویند این طلا را باید به خاک کوه برگردانید. در حاليكه مي شد راهكارهاي ديگري ارائه داد. چرا كه ما برای بیست درصد، احمدی روشن و شهریاری و رضایی نژاد و علیمحمدی را دادیم . آيا سزاوار است كه آن را تبديل به خاك كنيم.

 

حضرت آقا فرموده بودند یکی از خط قرمزهای ما آب سنگین اراک است

 

تا انتقادي صورت مي گيرد، برچسب كم سوادي به آنها زده مي شود. اين انتقادها تخريب نيست، بلكه انتقاد سازنده است. مسئولان شبهات را برطرف كنندشخص آقای عراقچی در قم گفت من میترسم چند روز دیگر ، ما را به اسم خائن در کشور قلمداد کنند و اسم ما در تاریخ به عنوان خائن ثبت شود؛ لذا لازم است جوايب اين انتقادات داده شود تا اسم شما به عنوان خائن در تاریخ ثبت نشود. شما بچه حزب اللهی های خودمان هستید؛ حتي اگر اشتباهی صورت گرفته ، بیایید درستش کنید. نگویید محرمانه است و حتي اگر ما را استیضاح هم بکنید، از محتوا چيزي نمیگوییم.

حتي آقاي عراقچی به آقای نبویان گفته بود كه آب سنگين اراك يكي از خطوط قرمز بود و ما نتوانستيم نگهش داريم.

شاید شما بگویید آب سنگین اراک هنوز راه نیفتاده بود. ولی تمام تجهیزات خریداری شده بود و چند ماه دیگر کلید میخورد. اینکه می‌گویند آب سنگین اراک سر جایش هست، به شوخی بیشتر شباهت دارد.

 

دو سال طول میکشد تا به نقطه امروز برسیم

 

 میگویند اشکالی ندارد، هر وقت آمریکا زیر توافقنامه زد ما هم زیرش میزنیم.ان در حالي است كه عضو کمسیون امنیت ملی مجلس گفت بازگرداندن وضعیت فعلی در هسته‌ای دو ساعته نیست؛ چرا كه بازگرداندن به حالت فعلي و جمع كردن دانشمندان ، دو سال طول خواهد كشيد.

حتي اينكه میگویند در توافقنامه ،غنی سازی در کشور ما به رسمیت شناخته شد، نيز اينگونه نيست. جناب آقای روحانی به حضرت آقا نوشتند غنی سازی به رسمیت شناخته شد و با حفظ دستاوردهای هسته ای به توافق رسیدیم. رهبري نيز زیرکانه و حكيمانه فرمودند آنچه که مرقوم داشته اید در خور تقدير است( نه آنچه انجام داده ايد). رهبري در جای دیگري هم فرمودند «جناب آقای روحانی اینها را که به ما ندادند چطور شما این را نوشتید؟». در توافقنامه آمده ایران با چند شرط می‌تواند غنی سازی داشته باشد؛ در واقع ، به شرطی که آمریکا رضایت بدهد آن هم در سطحش، در حجمش، در ظرفیتش، در محل غنی سازی، در گستره غنی سازی و البته به شرط نياز ايران كه آمريكا هم بايد آن را تأييد كند.

 طبيعي است كه آنها خواهند گفت: شما ایرانی‌ها نیاز ندارید، زیرا انرژی فسیلی دارید. یک نیروگاه هزار مگابایتی در بوشهر دارید که تا ده سال گارانتی روسیه است، یک رآکتور تهران هم هست.

 

هیچ جای کشور دیگر برای ما امن نیست

 

نکته دیگر توافقنامه بازرسی سرزده است؛ یعنی هیچ جای کشور دیگر برای ما امن نیست؛ یعنی آمریکایی‌ها هر وقت اراده کنند می‌توانند سرزده به هر جایی سرک بکشند. كه البته این بازرس‌ها اکثراً جاسوسند؛ یکبار که آمدند بازرسی کنند یک ویروس زدند به کامپیوتر هسته‌ای ما و سه هزار سانتریفیوژ را سوزاندند. حالا توافق کردیم که اینها دوبرابر بشوند؟ دیگر در کشور ما جایی امن نیست. نه موشک‌سازی نه پادگان‌ها و نه تسلیحاتمان. لذا به هركجا كه شك داشته باشند و يا وانمود كنند كه شك داريم، حق بازديد خواهند داشت و اگر مخالفت شودتوافق به هم مي خورد.

 

 

از چاله در آمدیم و به چاه افتادیم

 جالب است که گفته‌اند حتي باید پول بازرس‌های آژانس را خودمان حساب کنیم. خنده‌دار است شما از تسلیحات ما می‌ترسید، شما می‌خواهید خراب کنید، پولش را ما باید بدهیم؟

نكته ديگر اينكه اگر اين توافقان به نتيجه برسد و ما همه اين امتيازات را بدهيم ، فعلاً تحریم‌های مربوط به هسته‌ای برداشته می‌شود؛ البته می‌گویند تحریم‌های دیگر پابرجا خواهد بود. يعني تحريم به خاطر عدم رعايت حقوق بشر،تحريم به خاطر از حمايت از تروريسم(حزب الله لبنان) و تحريم به خاطر موشك هاي بالستيك كه امنيت اسرائيل را در منطقه به خطر انداخته است. در واقع از چاله در می‌آییم و به چاه می‌افتیم.

 

نقد از ما گرفتند و کبوتر در هوا را به ما دادند

 

خوب در مقابل به ما چه می‌دهید؟ جالب است 27 مورد از ما نقد گرفته اند و حتي نسيه هم نداده اند. مثل این است که کسی به شما بگوید ماشین و خانه‌ات را به من بده، به او می‌گویی به چند؟ میگوید بیست سال بعد می‌خواستم یک فحشی به شما بدهم دیگر نمی‌دهم. روی آینده و کارنکرده با ما معامله کردند

 

این كدخدا كه دزد سر گردنه، عربده‌کش است ، مي گويد اگر شما چنين كارهايي را انجام بدهيد بخش ناچيزي از پول خودتان را كه در اختيار گرفته ايم، به صورت قسطي به شما مي دهيم.

 

اندكي از پول خودمان را مي دهند و منت هم بر سر ما مي گذارند

در قبال امتيازاتي كه گرفتند، بر ما منت گذاشته اند. وندي شرمن آن عجوزه آمریکایی اينگونه وانمود كرد که این پول را ما دادیم که سبد کالا بدهند تا فقرا از گرسنگی نمیرند. و البته آقایان ما هم افتخار می‌کنند كه پول را گرفتیم؛ عزت مردم را به چه فروختید؟ شهدای ما بیشتر از چهار میلیارد نمی‌ارزند؟ اگر دینتان را هم می‌خواهید بفروشید، گران‌تر بفروشید نه تا این قدر ارزان

 

شش ماه دیگر چه می‌خواهیم بدهیم؟

 

آمريكا نيز با نهايت زرنگي هيچ يك از تحريم هاي مهم بانكي و نفتي را تغيير ندادو شالوده اصلي تحريم را حفظ كرد و در مقابل دست خود را كاملا خالي كرديم.  ما چه چيز براي توافق داريم كه بر  سر آن مذاكره كنيم؟ هر چه داشتيم را كه داده ايم؟

 

پتروشیمی برای ما نیست، برای آلمانی‌هاست

 امتياز ديگري كه بر ما منت نهاده و داده اند،آزادكردن پتروشیمی بود. ولی پتروشیمی برای ما نیست، برای آلمانی‌هاست؛ پتروشیمی را آلمانی‌ها سرمایه‌گزاری کرده‌اند و ساخته‌اند؛ ما تا 10-15سال باید خرید و فروش کنیم و پولش را به آلمان را بدهیم و هر وقت قسطش صاف شد، برای ما می‌شود. سه سال تحریم بودیم و نمی‌توانستیم پول آلمانی‌ها رو بدهیم؛ لذا ایران سال قبل 5/13 میلیارد تومان از پتروشیمی فروخت؛ آلمان گفت پول ما را بده، گفتیم خودتان تحریم کرده‌اید بانک‌هایمان بسته‌اند و نمی‌توانیم پولتان را بدهیم. آلمان در اين زمينه برای برداشتن تحریم‌ها به آمریکا فشار آورد. آقایان می‌گویند پتروشیمی را از تحریم خارج کردیم. حالا آلمان هم آمده و می‌گوید علاوه بر پول امسال باید پول سه سال گذشته را هم بدهید

 

با برداشتن تحریم‌ها غول خودروسازی فرانسه نجات پیدا کرد

 

مورد ديگر آزادشدن واردات قطعات خودرو به کشور ایران بود. اين در حالي بود كه  13000 کارگر کارخانه پژو فرانسه به دلیل تحریم بیکار شده بودند، چرا كه بيشترين معامله اش با ايران بوده است. با برداشتن تحریم‌ها غول خودروسازی فرانسه نجات پیدا کرد و کارگرهایشان را بردند سر کار؛ لذا با اين توافق بيشتر فرانسه را نجات دادیم تا خودمان.

 از طرف ديگر ايران توانسته بود بسياري از تحريم ها را دور بزند و با پرچم ديگر كشورها به فروش نفت بپردازد و البته با روپيه هند و دينا ر و ... نيز مي فروخت. ولی حالا فقط یک میلیون بشکه می توانیم بفروشیم؛ آن هم فقط با دلار آمریکا؛ یعنی فقط با حساب آمریکا می‌توانیم کار کنیم؛ پول‌ها باید بیاید به حساب آمریکا و از حساب آمریکا پولمان را بگیریم. دیگر حتی یک بشکه بیشتر هم نمی‌توانیم بفروشیم و اگر بفروشیم مسدود می‌شود. لذا اين بنده م كه به نفع آمريكا شد.

 

حضرت آقا فرمودند: از اشاره گذشته است

شاید این سؤال پیش بیاید که چرا مقام معظم رهبری جلوی تیم مذاکره‌کننده را نمی‌گیرند؟ حضرت آقا به چند زبان بفرمایند که ما به آمریکا خوشبین نیستیم؛ ما به آمریکا اعتماد نداریم؛ من به این مذاکرات خوش‌بین نیستم؛ آمریکا خودبرتربین و سلطه‌جو و سلطه‌گر است. در 19 دی مردم قم آمدند خدمت حضرت آقا. یکی از روحانیون شعار داد: « آقا از تو به یک اشاره، از ما به سر دویدن» حضرت آقا رو کردند به آن طلبه و فرمودند «از اشاره گذشته است؛ بیان کردیم، تصریح هم کردیم، اصرار هم کردیم؛ چیزی ندیدیم». البته آنها می‌گویند «حضرت آقا هنوز چیزی نفرموده‌اند، شما کاسه داغ‌تر از آش شده‌اید؟». آقای رئیس‌جمهور هم می‌گویند «بی‌سوادها راه افتاده‌اند دارند توافق نامه ژنو را نقد می‌کنند»؛

مسئولان توجه داشته باشند اين انقلاب مفت به دست نيامده است و صدها هزار شهيد تقديم شده تا امروز اين عزت را يافته است. سعي كنيد كبير باشيد ، مبادا كاري كنيد كه شما را خائن بنامند.  البته هرچه انجام دهيد آيندگان و فرزندان ما در باره شما قضاوت مي كنند.

 

بسیار خطرناک است که سرنوشت کشور را به مذاکره گره بزنیم

 

حضرت آقا [در جلسه خصوصی] فرمودند: «متن توافقنامه ایرادهای اساسی دارد که مهمترین آنها در نامه آقایان آمده است؛ استقلال ما را هدف گرفته است و هر حرکتی را منوط به موافقت با آمریکا کرده است؛ تیم مذاکره‌کننده متوجه شده است که نمی‌بایست اعتماد می‌کرد ؛ بسیار خطرناک است که سرنوشت کشور را به مذاکره گره بزنیم؛ ساده‌لوحی را باید کنار گذاشت و با هوشمندی باید نسبت به طراحی دشمن نگاه کنیم؛ باید نقشه‌ی راه داشته باشیم و بر اساس آن حرکت کنیم، خط قرمزهای ما عبارتند از تأمین منافع ملی، نه گفتن به آمریکا، دفاع از جبهه مقاومت، نفوذ انقلاب اسلامی؛ تیم مذاکره‌کننده را باید از نظر فقهی و حقوقی تقویت کرد؛ لازم است که توافقنامه مورد نقد قرار بگیرد تا در مذاکرات آتی سطح مطالبات خودشان را بالا ببرند؛ اشکالات ناشی از عجله یا شرایط میدانی است».

  

 البته با این ملتی که داریم، با این جوانانی که داریم، با این رهبر بزرگوار و بصیر و با تقوا که به ما عنایت کرده است، ما این پیچ تاریخ را پشت سر می‌گذاریم. یک سدی را جلوی مردم ما ایجاد کرده‌اند، خشم و غضب متراکم مردم پشت این سد جمع شده است و این سد فرو خواهد ريخت.

 

 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی