مباني و معيارهاي پيشرفت انساني از ديدگاه اسلام
تبيين: مقاله « مباني و معيارهاي پيشرفت انساني از ديدگاه اسلام» كه توسط آقايان محمدجمال خليليان 1، سيدحميد جوشقاني نائيني 2، قاسم عسكري3 ومحمد بيدار4 نوشته شده و درشماره 8 نشريه علمي پژوهشي «معرفت اقتصاد اسلامی» انتشار يافته توسط پايگاه اطلاع رساني تبيين، تلخيص و در اختيار خوانندگان قرار داده شده است، كاربران جهت مطالعه اصل مقاله ميتوانند به اين نشريه مراجعه نمايند.
مباني پيشرفت انساني اسلام
پيشرفت انساني ـ اسلامي نيز مباني فكري اسلامي دارد كه در چهار حوزة معرفتشناختي، هستيشناختي، انسانشناختي و ارزششناختي بيان ميشود.
مباني معرفتشناسي
معرفتشناسي دربارة شناختهاي انسان و ارزشيابي انواع و تعيين ملاك صحت و خطاي آنها بحث ميكند .
در ادامه برخي مباني معرفتشناختي مرتبط با بحث پيشرفت انساني، مطرح ميشود:
1. امكان شناخت يقيني و نفي شكگرايي
نفي شكگرايي(skepticism) امري بديهي است؛ چراكه هر انسان عاقلي بر اين باور است كه چيزهايي را ميداند و چيزهايي را ميتواند بداند؛ ازاينرو، براي كسب اطلاع بيشتر ميكوشد. امكان رسيدن به شناخت قطعي زماني آشكارتر ميشود كه حتي كساني كه درصدد اثبات شكگرايي برآمدهاند، ناخودآگاه، امكان شناخت يقيني را اثبات كردهاند .
با توجه به اين اصل دربارة حقيقت انسان و سعادت او، ويژگيهاي انسان متعالي، شاخصهاي پيشرفت انسان و موانع آن، ميتوان به شناخت يقيني رسيد و حتي آن را ارزيابي كرد. بنابراين رهيافت توسعة متعارف با اين نگرش كه بعد روحي و معنوي انسان شايستة شناخت درست نيست و امكان ارزيابي آن وجود ندارد، توجيهپذير نيست و معيارهاي پيشرفت انساني را از آن متمايز ميكند.
2. استفاده از همة ابزارهاي شناخت
لازمة آگاهي از پديدههاي مختلف، بهرهگيري از منابع و ابزار شناخت متناسب با آن پديدههاست. خداوند متعال چهار نوع ابزار شناخت، عقل، حس، شهود عرفاني و وحي و الهام را در اختيار انسان قرار داده است.
شناخت صحيح انسان در بحث پيشرفت انساني مستلزم بهكارگيري متناسب همة ابزارهاي شناخت است.
مباني هستيشناختي
شناخت صحيح عالم هستي، نقش تعيينكنندهاي در افكار و رفتار انسانها دارد. هر انساني كه هستي خود، اشخاص و اشياي ديگر را در نظر بگيرد، با چند پرسش اصلي روبهرو ميشود .
در اين قسمت به مهمترين مباني هستيشناختي مرتبط با پيشرفت انساني، اشاره ميشود.
الف) خدامحوري
نخستين اصل در اينباره خدامحوري است؛ اين اصل در بخش اعتقادات، متفرع بر پذيرش اصل وجود خدا و مسئلة توحيد است.
يكي از ويژگيهاي ديگري كه محوريت اعتقاد به خدا را در همه امور، ازجمله بحث پيشرفت و توسعه مطرح ميكند، اين است كه چون خالق است، كاملترين علم و آگاهي را دربارة اوصاف مخلوقاتش، نيازمنديها و عوامل تكامل و پيشرفت آنها داراست.
حكمت خداوند، ويژگي ديگري است كه بر خدامحوري تأكيد ميكند. نگرش خدامحوري با ديدگاه انسانمحوري در تلقي مفهوم توسعه، عوامل توسعه، شاخصها، هدف اصلي از توسعه و پيشرفت و نماگرهاي آن متفاوت است.
ب) سنتهاي الهي
در بررسي قوانين حاكم بر نظام هستي و ظهور و افول تمدنها، توجه به جريان سنتهاي الهي نقش اساسي دارد.
نگرش اسلامي به پيشرفت را اينگونه ميتوان بيان كرد كه حكمت و ارادة الهي بر اين تعلق گرفته است كه ترقي و كمال انسانها و پيشرفت جوامع در گرو اعمال شايسته است و سقوط انسانها و انحطاط تمدنها به عملكرد ناشايست آنها بستگي دارد.
ج) حيات جاودانة انسان
باور به «حيات جاودانه» در درك و تبيين مسائل مربوط به پيشرفت انسان، مسير پيشرفت و معيارهاي ارزيابي توسعهيافتگي جوامع نقش اساسي دارد. يكي از آموزههاي مهم در جهانبيني اسلامي، معاد و بازگشت انسانها به سوي خداست.
بنابراين، براساس معيارهاي پيشرفت انساني مبتني بر آخرتگرايي، انسان پيشرفته كسي است كه با استفادة صحيح از امكانات و نعمتهاي دنيا در جهت تأمين نيازهاي مادي خود، براي سعادت زندگي اخروي نيز ميكوشد.
مباني انسانشناختي
يكي از مسائل زيربنايي علوم انساني، نوع نگاه به انسان است. برخي ويژگيهاي انسان كه سبب شناخت صحيح اوست و اثر فراواني بر پيشرفت وي دارد، عبارت است از: اختيار،دوساحتي بودن و جاودانگي.
چگونگي اتخاذ موضع در قبال اين ويژگيها به شناخت از انسان جهت ميدهد و براي برنامة پيشرفت وي بسيار مؤثر است.
انساني كه براي خود اختيار و انتخابي قايل نيست و به نوعي جبر در رفتار خود معتقد است، از نظر او نظام حق و تكليف، پاداش و جزا و درنتيجه، پيشرفت يا ركود، بيمعنا خواهد بود؛ همچنين انساني كه در چارچوب نگرش مادي خود، خواهان اختيار و آزادي نامحدود است با انتخاب و اختيار فردي كه بعد معنوي انسان را پذيرفته است و به جاودانگي روح باور دارد، بسيار متفاوت است؛ زيرا يك انسان مادي همة فعاليتها و تلاشهاي خود را براي درآمد و لذت بيشتر متمركز ميسازد و پيشرفت انسان از جنبههاي روحي و معنوي را فراموش ميكند، غافل از اينكه از جنبة فرامادي خود را محروم كرده است و اختيار و انتخابي ندارد.
روشن است چنين رشد و پيشرفتي از ديدگاه اسلام پذيرفته و مطلوب نيست.
مباني ارزششناختي
براساس مباني ارزششناختي خاص در اين بحث، اسلام بر استفادة درست از نعمتهاي الهي (اعراف: ۳۲) و تأمين نيازهاي مادي و معنوي انسان براي پيمودن مسير عبوديت و بندگي حق تعالي تأكيد دارد. بر اين اساس از ديدگاه اسلام تأمين حداقل معاش براي افراد جامعه يك ضرورت است و رسيدن به رفاه نسبي و توسعه در زندگي امري مطلوب به شمار ميآيد؛ مشروط بر اينكه در جهت تكامل فضايل انساني و پيشرفت مادي و معنوي انسان باشد.
در اين بخش مهمترين مصاديق ارزشهاي مرتبط با مباني پيشرفت انساني از ديدگاه اسلام، تبيين ميشود:
الف) ايمان
از مهمترين مباحث ارزششناختي ايمان است كه اساس ديگر ارزشها و معيار رستگاري شمرده ميشود. اعمال انسان بدون ايمان بيارزش است.
بنابراين، پيشرفت واقعي انسان و جامعة انساني در سايه ايمان به دست ميآيد. كسي كه به مبدأ و معاد، فرستادگان الهي و كتابهاي آسماني باور نداشته باشد، نهتنها بخش گستردهاي از زندگي خود را ناديده ميگيرد؛ بلكه خود را از شناخت و بهرهمندي بسياري از حقايق نيز محروم كرده است. چنين فردي به پيشرفت مطلوب انساني دست نخواهد يافت.
ب) تقوا
تقوا ارزش ديگري است كه در جامعة ايماني و ديني مطرح ميشود، درحاليكه توسعة متعارف با آن بيگانه است. مفهوم اخلاقي تقوا اين است كه انسان احساس كند بر اثر بعضي از رفتارها، كمال و صفاي روح و ارزش وجودياش به خطر ميافتد و درصدد حفظ خود از آنها برآيد.
در مفهوم تقوا، به منشأ رواني آن يعني خوف از خطر، و نيز به اينكه آثار و پيدايش اين خطرها و سقوطها به دست خداست، توجه ميشود.
در آموزههاي ديني به شيوههاي گوناگون بر لزوم تقوا در فرد و جامعه تأكيد شده است؛ از آية «انّ اكرمكم عندالله اتقاكم» (حجرات: 13) روشن ميشود كه عامترين ارزش در رفتار و ملاكهاي اخلاقي، تقواست
ج) عبوديت
بندگي خدا يكي ديگر از مفاهيم ارزشي اسلام است. ارزش هر انسان به ميزان بندگياش بستگي دارد.
د) آزادي
آزادي از مفاهيم ارزشي است گاه همراه با واژة «آزادگي» بيان ميشود. ميل به آزادي ازجمله گرايشهاي فطري بشر بوده، پايينترين درجة آن اين است كه انسان در بند ديگري نباشد. مصاديق ديگري از آزادي مثل انتخاب شغل، مسكن و همسر در زمرة آزاديهاي اقتصادي و اجتماعي شمرده ميشود؛ اما براي آزادي، مراتبي عالي چون آزادي انديشه و آزادي معنوي (رهايي از اسارت نفس) نيز وجود دارد. دستيابي به اين مراتب، كرامت و آزادگي را براي انسان به ارمغان ميآورد.
بنابراين آزاديهاي رايج در غرب كه غالباً با بيبندوباري و ناديده گرفتن فضايل انساني همراه است. از نظر اسلام مردود بوده، مانعي بر سر راه پيشرفت واقعي انسان به شمار ميآيد.
ه ) عدالت
عدالت ارزش ديگري است كه در مباني فكري دين اسلام جايگاهي مهم دارد. بسياري از احكام اسلامي با محوريت عدالت و براي تأمين آن در جامعه است.
اهداف پيشرفت انساني در اسلام
اهداف پيشرفت انساني از نظر اسلام را ميتوان در دو سطح مطرح كرد:
الف) هدف نهايي كه همان سعادت و قرب الهي است.
ب) اهداف مياني:
1. تأمين نيازهاي مادي و رفاه نسبي
2. مكارم اخلاقي و رشد معنويات
3. عدالت اجتماعي(به ويژه عدالت توزيعي)
4. آزادي همراه با آزادگي.
معيارهاي پيشرفت و تعالي از ديدگاه اسلام
پيشرفت انساني از ديدگاه اسلام، با توجه به ابعاد گوناگون و پيچيدة وجود انسان، از وسعت مفهومي و محتواي غني برخوردار است.
پيشرفت انساني از نظر اسلام، كه تعريف آن گذشت، به همة ابعاد و ساحتهاي وجودي انسان، مشتمل بر جسم و روح، دنيا و آخرت و جنبههاي فرهنگي اقتصادي و اجتماعي او توجه دارد.
مستند استنباط معيارهاي مزبور، آيات قرآن كريم و سخنان پيشوايان معصوم است كه در ادامه به برخي آنها اشاره ميشود:
الف) دينداري
دينداري نخستين معيار شاخص پيشرفت انساني اسلام است. در نگرش الهي ارزش انسان در گرو تدين اوست. در آيات قرآن با تعابير گوناگون به اهميت و آثار دنيوي و اخروي دينداري اشاره شده است خداوند سبحان اقامة دين را از عموم مردم ميخواهد (شوري: ۱۳).
معيار دينداري با در نظر گرفتن دو شاخص بينش و عقيدة صحيح و تكليفمداري براي آن، مشتمل بر جنبههاي گوناگون پيشرفت روحي و جسمي، دنيايي و آخرتي انسان است؛ زيرا در شاخص تكليفمداري نماگرهايي چون نماز و روزه مطرح است كه بيشتر جنبة رشد و پرورش روح را براي انسان دارد و نماگرهايي چون خمس و زكات در آن جنبة پيشرفت اقتصادي انسان را در نظر ميگيرد، امربهمعروف و نهيازمنكر نيز جنبة اجتماعي دارد، در عبادتي مانند حج به همة ابعاد مزبور توجه ميشود.
ب)علم و معرفت
علم و معرفت معياري است كه نياز به عقل و عقلانيت انسان را تأمين ميكند. خداوند دربارة اهميت اين معيار ميفرمايد: «آيا كساني كه ميدانند با كساني كه نميدانند، برابرند؟ همانا صاحبان خرد متذكر ميشوند» (زمر: 9). آية ياد شده صاحبان علم را به «اولو الالباب» يعني دارندگان عقل منتسب ميكند. كسب و طلب علم از شعائر اساسى اسلام است كه به روشهاي گوناگون به آن سفارش شده است .
براي ارزيابي و سنجش ميزان علم و معرفت افراد جامعه ميتوان از پنج شاخص سواد و سطح تحصيلات، مطالعه و تحقيق مفيد، اطلاعات ديني، تفكر و بصيرت و خلاقيت و نوآوري بهره برد. تمايز شاخص مطرحشده با نظير اين شاخص در توسعة انساني غرب (نرخ باسوادي) اضافه شدن معرفت است؛ زيرا از نظر اسلام علم و سواد و همچنين نتايج آن زماني براي سعادت انسان سودمند است كه مقدمه و ابزاري براي كسب معرفت باشد.
ج)تأمين معاش
تأمين معاش علاوه بر رفع نيازهاي جسمي، در دينداري انسان بسيار مؤثر است. پيامبر اسلام در بياني انجام دستورهاي ديني را به وجود نان كه نمود بارز در معيشت انسان است، منوط كردند (كليني، 1407ق، ج5، ص 73). در حديثي ديگر پيامبر اكرم ميفرمايد: «كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً» (همان، ج 2، ص 307)؛ يعني فقر در امور معيشتي و زندگي مادي بر امور معنوي و دينداري فرد اثر گذار بوده، ممكن است انسان را تا مرز كفر پيش ببرد.
.
براي ارزيابي و سنجش سطح تأمين معاش، شاخصهاي چهارگانة حد كفاف، بهداشت و سلامت، تدبير معيشت و تكافل اجتماعي قابل طرح است؛ زيرا براساس آموزههاي اسلامي، انسان براي دستيابي به يك زندگي شرافتمندانة همراه با رفاه نسبي، بايد حد كفافي از درآمد را داشته و بهداشت و سلامت او براي تداوم حياتي همراه با نشاط و پويايي تأمين شود. همچنين براي گذران زندگي همراه با اعتدال و بهدور از افراط و تفريط، بايد تدبير معيشت داشته باشد؛ چنانكه به هر دليل موجهي نتواند به سطح ياد شده برسد، افراد جامعه و دولت اسلامي با توجه به لزوم تكافل اجتماعي براي محرومان و نيازمندان، در قبال وي مسئولاند.
د)كرامت و آزادگي
كرامت و آزادگي چهارمين معيار براي ارزيابي پيشرفت و تعالي انسان است. كرامت مقامي تكويني است كه خداوند متعال به همه انسانها بخشيده است (اسراء: 70)
حضرت علي در نامهخود به امام حسن آزادگي را يكي از نعمتهاي خدادادي دانسته است.
براي كرامت و آزادگي سه شاخص رعايت مكارم اخلاقي، ولايتپذيري و اطمينان خاطر و آرامش روحي پيشنهاد ميشود؛ زيرا يك انسان باكرامت و آزاده كه در مسير پيشرفت انساني مورد قبول اسلام حركت ميكند و تربيت وي با توجه به آموزههاي ديني و مقيد به رعايت حدود و مقررات الهي است، درعمل ولايتپذير و بر رعايت شئون و مكارم اخلاقي مواظبت دارد و از نظر روحي به آرامش و اطمينان خاطر ميرسد؛ زيرا او فردي ديندار و باتقواست و با دستيابي به كرامت و آزادگي از دلبستگي به دنيا و اسارت هواهاي نفساني آزاد ميگردد و دلش با ياد خدا مصفّي و با ضميري روشن به فضل الهي اميدوار ميشود و هيچگونه اضطراب و نگراني ندارد.
كرامت و آزادگي دو بعد روحي ـ رواني و عملي دارد. جنبة روحي آن در شاخص آرامش روحي و اطمينان خاطر و برخي نماگرهاي مكارم اخلاقي جلوهگر ميشود، جنبة عملي آن در ولايتپذيري و برخي شئون و مكارم اخلاقي چون صبر و بردباري، مسئوليت پذيري، سخاوت، اغتنام فرصت، وفاي به عهد، عفو و گذشت نمود مييابد. اين مطلب در معيار دينداري بررسي ميشود؛ زيرا شاخص بينش و عقيدة صحيح مربوط به بعد روحي انسان و پايبندي به تكليف مربوط به اعمال انسان ميشد؛ بهطوركلي، اين موضوع مانند ايمان و عمل صالح است كه در قرآن بارها در كنار هم بر آن تأكيد شده است.
1. دانشیار گروه اقتصاد مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمیني
2. دانشپژوه دکترای اقتصاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
3. دانشپژوه دکترای اقتصاد دانشگاه عدالت تهران
4. دانشپژوه دکترای اقتصاد مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی
ارسال کردن دیدگاه جدید