امام عسکری علیه السلام، و فرصت هایی که از دست نرفت

دوران امام حسن عسکری علیه السلام دارای ویژگی هایی بود که آن را هم برای خود و هم برای آینده اسلام نیازمند تمهیدات خاصی نموده بود

ائمه اطهار علیهم السلام سلسله های یک زنجیرند و هر یک در دوره خود به بهترین نحوی به مسئولیت های امامت پرداخته ‌اند. اگر به کوتاهی عمر پدر و پدربزرگ امام حسن عسکری علیه السلام فکر کنیم، روشن است که شهادت ایشان در سنین جوانی، احتمالی دور از ذهن نبود. آن امام همام به بهترین وجهی از این فرصت کوتاه استفاده نمودند تا تعلیمات مهمی را برای پیروان خویش بر جای بگذارند .

دوران امام حسن عسکری علیه السلام دارای ویژگی هایی بود که آن را هم برای خود و هم برای آینده اسلام نیازمند تمهیدات خاصی نموده بود. این امور و اقدامات به خوبی توسط امام عسکری علیه السلام شناسایی و انجام شد. در اینجا می‌خواهیم به نقشی که امام حسن عسکری علیه السلام در تربیت کردن مردم زمان خود و نیز پیروان خود در قرون بعدی برای شرایط غیبت ایفا نمودند، اشاره کنیم.

دوران حسّاس پیشوای یازدهم

جامعه اسلامی در آن دوران دچار مشکلات عدیده‌ای بود. عمر حکومت خلفا نیز بسیار کوتاه بود. ترکان که در آن زمان تازه به درون حکومت نفوذ کرده بودند، نقش زیادی در تصمیمات حاکم بازی می‌کردند؛ به گونه‌ای که گاه عملاً خلیفه‌ای را برکنار کرده و دیگری را بر سر کار می‌آوردند.

ولخرجی‌ها و عیاشی‌های دربار تأثیرات سوء فرهنگی و نیز هزینه‌های زیادی مالی بر جامعه اسلامی تحمیل می‌کرد. از سوی دیگر، جنبش ها و انقلاب ها و شورش های فراوانی به نیتهای گوناگون توسط افراد گوناگون در پهنه وسیع کشور اسلامی واقع می‌شد که دولت مرکزی توان مقابله با همه آنها را نداشت.

از لحاظ فکری نیز عقاید انحرافی گوناگونی در جامعه مطرح می‌شد و هر یک طرفدارانی پیدا می‌کرد که عبارتند از قدریه، مفوضه، مرجئه، واقفیه و... . از سال ها قبل نیز سیاست حکومت بر آن بود که کتابهای فلسفی و غیرفلسفی از زبان یونانی و سریانی به عربی ترجمه شده و تدریس شود. این امر بازار انحرافات فکری را داغتر می‌کرد.

جامعه شیعه و مشکلات خاص خود

به جز مشکلات عمومی فوق، جامعه شیعه با مسائل خاص خود نیز دست به گریبان بود. امام عسکری علیه السلام در پایتخت جدیدالتأسیس سامرا، آن هم در محله‌ای نظامی نشین، محصور بود. حتی مدتی هم زندانی بودند. خطر به حدی بود که حتی کسانی که در سامرا بودند نیز بایستی مراعات قضایای امنیتی را می‌کردند تا بتوانند امام را زیارت کنند. این دوری و حصر از یک طرف و ظهور فرقه‌های انحرافی از طرف دیگر باعث شده بود که شخص امام حسن عسکری علیه السلام در وضعیت غریبانه‌ای به سر برند و امواج زهرآگین شک درباره امامت ایشان به وجود بیاید. بغرنج بودن این اوضاع به حدی بود که از خود ایشان نقل شده است که: «هیچ یک از پدرانم مانند من دچار شکاکی مردم نشده‌اند.»(1)

غیبتی از سر ناچاری

با اینکه اصل بر این است که اوصیای پیامبران به عنوان هادیان امت در کنار مردم باشند، ظلم حاکمان و سستی مردم باعث شد که حکمت الهی بر غیبت آخرین امام تعلق بگیرد تا بعد از مدتی نامعلوم که از آن به دوران غیبت نام می‌بریم، شرایط مساعد شود و امام بتواند خود را به مردم معرفی کند.

عدو شود سبب خیر

حصر ائمه طهار، حضرت هادی و حضرت عسکری علیهماالسلام این فرصت را به وجود آورد که شیعیان کم کم با محدودیت ملاقات با امام، خو بگیرند و کارهای خود را از طریق وکیلان امام انجام دهند. امر غیبت نیازمند یک آمادگی روانی بود که در دوران این دو امام بزرگوار به وقوع پیوست. امام عسکری علیه السلام در آن ایام پیغام های مکتوب  را به طور سرّی به وکیلان می‌نوشتند. وکیلان نیز آن را شخصاً یا توسط واسطه‌های مشخص به مخاطبان نامه می‌فرستادند و به این صورت ارتباط دوطرفه مردم و امام عسکری علیه السلام حتی در مناطق دوردست برقرار می‌شد.(2)

برخی از اقدامات امام با توجه به شرایط زمان خود و آینده

از جانب دیگر، جامعه اسلامی نیازمند آمادگی های دیگری نیز بود که امام عسکری علیه السلام در فرصت کوتاه امامت خویش به انجام آنها مبادرت نمودند:

1-     اکرام عالمان درستکار:

امامان معصوم علیهم السلام همواره مردم را به تفقه و فهم دین دعوت می‌کردند و شاگردان کوشای خود را می‌ستودند. از امام عسکری علیه السلام نیز تمجیدهای فراوان و پرقیمتی درباره علمای درستکار شیعه و پاداش های الهی به آن علماء به ما رسیده است. مثلاً حضرت عسکری علیه السلام، عموم شیعیان را به یتیمانی تشبیه نموده‌اند که به امام خود دسترسی ندارند و علماء کفیلان این یتیمان هستند و گرفتاری های فکری آن شیعیان را برطرف می سازند.(3)

2-     پرهیز از فقیهان نااهل؛ حتی اگر شیعه باشند:

با همه نیازی که مردم به فقیهان دارند، بایستی مراقب عالمان بدکردار باشند زیرا همه فقها شایستگی مراجعه مردم را ندارند. امام عسکری علیه السلام فرموده‌اند که حتی در میان فقهای شیعه نیز تعداد بسیار اندکی هستند که تقلید از آنان روا می‌باشد و آنان عبارتند از کسانی که بر نفس خودشان مسلط باشند و با هوای نفسشان مخالفت کنند و مطیع امر مولای خویش باشند... و ضرری که فقیهان نااهل بر ضعیفان شیعه وارد می‌کنند از ضرر یزید برای سپاه امام حسین علیه السلام بدتر است.(4)

3-    توجه به بایسته‌های جامعه نوظهور شیعه:

جمعیت شیعیان در آن دوران به حدی رسیده بود که می‌توانستند هویت مستقلی داشته باشند و بعد از برطرف شدن فشارهای حکومت، نه به عنوان گروهی منزوی، بلکه به عنوان یکی از عناصر و بازوهای اسلامی مطرح باشند. آن حضرت شیعیان را به حفظ روابط سالم با اهل سنت تشویق نموده‌اند. ایشان از شیعیان خواسته‌اند که باعث سرافکندگی نباشند بلکه با خوشرفتاری و درستکاری و راستگویی خود مایه آبروی اهل بیت علیهم السلام باشند.(5)

4-    معرفی حساب شده فرزند خود به شیعیان:

ولادت حضرت مهدی علیه السلام امری نبود که بتوان آن را علنی کرد زیرا به یقین باعث کشته شدن ایشان می‌گردید؛ اما بی‌خبر نگه داشتن شیعیان نیز روا نبود. امام عسکری علیه السلام با زیرکی خاصی خبر ولادت ایشان را به برخی از شیعیان رساندند و امکان ملاقات را برای عده‌‌ای خاص نیز فراهم کردند. به این روش هم حضرت مهدی علیه السلام به شیعیان معرفی شد و هم از خطرات دوری شد.(6)

5-    اصلی که همواره به رعایت آن محتاجیم:

متوجه اوضاع زمانه بودن و دوری از تنش های بی‌فایده و رفتارهایی که جان شیعیان را بی‌جهت به خطر بیندازد، امری است که تحت عنوان تقیه مورد سفارش همه ائمه و نیز امام عسکری علیهم السلام بوده است.

6-    قوت قلب امام به جامعه شیعه:

برای امامان معصوم بسیار ساده است که به اذن خدا دست به کرامت بزنند. ایشان قادرند که معجزات انبیاء سابق را تکرار کنند و برای اثبات حقانیت خود، کرامات دیگری نیز به مردم نشان دهند، با این حال جز در موارد ضرورت، از این قدرتشان استفاده نمی‌کردند و اصل زندگی و برخورد ایشان بر مبنای امور عادی بنا شده است.

با این حال شاید به ضرورت اینکه در آن ایام شک های زیادی درباره امامت مطرح شده بود، کرامات و عجایب فراوانی از امام عسکری علیه السلام سر زده است.(7)

7-    رمزی میان امام و شیعیان:

شاید تا مدتی، حضرت عسکری علیه السلام امید انقلاب و تغییر شرایط را می‌دادند؛ اما در اواخر عمر خود در سال 260 ق، به شیعیان فرمودند که تا کنون شما را به انگشتر به دست راست کردن امر کرده بودیم؛ اما همینک انگشتر را به دست چپ کنید. از این رو می‌توان حدس زد که محل قرار دادن انگشتر رمزی میان امام و شیعیان بوده اما در حیات خود آن حضرت از میان برداشته شد.(8)

البته ظاهراً حدیث فوق به امور خاص زمان امام عسکری علیه السلام مربوط باشد و به هر حال از فقهای ما کسی به استحباب انگشتر به دست چپ کردن سخنی نفرموده است و مطابق سفارشهای عمومی، بهتر است انگشتر به دست راست کنیم.

 

پی نوشت:

1.     امام در ضمن سخنان به یکی از اصحاب خود فرمودند: "هیچیک از پدرانم مانند من دچار شک این قوم درباره من نشدند؛ اگر این امر (امامت) امری بوده که اعتقاد و دیانت به آن موقتی بوده، شک می‌تواند معنا داشته باشد، ‌اما اگر امری بوده که تا زمان برپایی امور الهی -عزّ و جلّ- برپاست، پس دیگر معنای این شک چیست؟"؛ کمال الدین، ح1، ص222.

2.     در کتابها و مقالات از این تشکیلات با نام سازمان وکالت نام برده می‌شود. آقای محمد رضا جباری کتاب خوبی تحت عنوان "سازمان وکالت" نگاشته است و در آن اسامی ، 21 نفر از وکیلان امام عسکری را در شهرهای مختلف نام می‌برد.

3.     مرحوم آیت الله عطاردی در کتاب "مسند الامام العسکری علیه السلام" هجده نمونه از این احادیث را گردآوری کرده است. در یکی از این احادیث می خوانیم که " کفالت کننده یتیم آل محمد که از مولاهای خود جدا شده و به مرتبه جهل آویخته باشد و آن عالم او را از جهل خارج کند و آنچه را بر او مشتبه شده بود را واضح کند نسبت به کسی که یتیمی را از لحاظ غذایی تأمین می کند برتری دارد، مانند برتری خورشید بر ستارگان".(احتجاج، ج1، ص16) و در روایت دیگری از امام عسکری علیه السلام آمده است که "چنین عالمی در قیامت در حالی محشور می شود که بر سرش تاجی از نور است و همه اهالی محشر نورانیت آن را متوجه می شوند".(احتجاج، ج1، ص16)

4.     تفسیر منسوب به امام عسکری علیه السلام، ص299.

5.     شما را به تقوای الهی و ورع در دینتان سفارش می‌کنم و سختکوشی برای خدا و راستگویی و امانتداری برای خوبان و بدان، و طولانی کردن سجده‌ و خوشرفتاری با همسایه که حضرت محمد صلی الله علیه و آله برای این امور آمده‌اند. در بین مسلمانان نماز بخوانید و جنازه‌هایشان را تشییع کنید و مریضانشان را عیادت کنید و حقوقشان را رعایت کنید زیرا اگر یکی از شما در دینش مراقب باشد و در گفتارش راستگو و امانتدار باشد و با مردم خوش خلق باشد، مردم می‌گویند که این شخص شیعه است و این گفته مردم مرا خوشحال می‌کند...(تحف العقول، ص 487)

6.     احمد بن اسحاق وکیل امام در شهر قم بود. امام عسکری علیه السلام به او گفتند: ای احمد بن اسحاق اگر در نزد خداوند متعال و ائمه اطهار علیهم السلام مقامی والا نداشتی فرزندم را به تو نشان نمی دادم.(بحار الانوار، ج52، ص 23)

7.     به عنوان مثال، تکلم امام عسکری علیه السلام به زبانهای بیگانه و موارد متعددی از ذهن خوانی (196973) : ابوحمزه بصیر خدمتگزار آن حضرت تعجب کرده بود که آن حضرت چند بار با غلامان خود به زبان مادریشان یعنی ترکی و رومی و صقالبی صحبت می‌کند و با خود می‌گفتم که این شخص که در مدینه به دنیا آمده است و به جز پدرش با کسی ملاقات نکرده چگونه می‌تواند صحبت کند و در دل خود مشغول همین افکار بودم که امام عسکری علیه السلام به من رو کردند که :"خدای تبارک و تعالی حجتش را از میان سایر خلقش در همه امور برجسته ساخته است و به او زبانها و شناخت نسبتهای فامیلی و عمرها و اتفاقات را داده است و اگر چنین نبود که میان حجت خدا و سایر مردم تفاوتی نبود."

8.     عبارت منقول از امام عسکری علیه السلام چنین است: "شما را در زمانی که بین تان بودیم امر کردیم که انگشتر به دست راست کنید اما اکنون به شما امر می‌کنیم که انگشتر به دست چپ کنید زیرا از شما غایب می‌شویم تا اینکه خدا امر ما و شما را ظاهر کند...". در آن مجلس حضار انگشترها را درآوردند و به دست چپ کردند و امام فرمودند که: این امر را به شیعه ما خبر دهید. (تحف العقول، ص488)

منبع : تبیان

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی