آقاي رئيس جمهور! لطفاً تاريخ را مرور كنيد
مدتي است كه رياست محترم جمهور از اشارات و لمحات تاريخي در سخنرانيهايشان استفاده ميكنند چرا كه تاريخ ابزار خوبي براي عبرت و هدايت است لكن اگر اين استشهادها بهصورت نادرست و غلط صورت گيرد موجب انحراف افكار عمومي خواهد شد و آثار مخربي در فرهنگ عمومي جامعه خواهد داشت؛ زيرا تاريخ نشان ميدهد انديشهها، سخنان و رفتار مسؤولان تراز بالاي هر جامعهاي در مردم آن جامعه تأثير بسزايي دارد؛ بهطوري كه يعقوبي مورخ مشهور نيمه دوم قرن سوم هجري در كتاب (مشاكلة الناس لزمانهم) با ارائه شواهد فراوان تاريخي مينويسد: (مسلمانان در هر عصري از خلفايشان تبعيت ميكنند، راهي كه او ميپويد ميپيمايند و مذهبي را كه او انتخاب ميكند بر ميگزينند، و عملشان به اندازهاي است كه از او ميبينند، و از اخلاق و افعال و گفتار او سير ميكنند.) (يعقوبي، مشاكلة الناس لزمانهم، ص9)
به نظر نگارنده برخي از استشهادهاي آقاي رئيس جمهور درخور تأمل است؛ به عنوان نمونه ايشان چندي پيش از عفو امام حسين(ع) نسبت به حر بن يزيد رياحي سخن گفته و اخيرا در روز ميلاد نبي مكرم اسلام(ص) و امام صادق(ع) در محضر مقام معظم رهبري(مدّ ظلّه العالي) و شركت كنندگان كنفرانس وحدت اسلامي از عفو رسول خدا(ص) روز فتح مكه و بخشش گناه قاتل حمزه سيد الشهدا(عليه السلام) وحشي ياد كرده و نبي مكرم اسلام(ص) را يكسره پيامبر رحمت و عفو معرفي كرده و هيچ از خشم و غضب آن حضرت نسبت به كفار سخن به ميان نياورده است؛ بيترديد استناد به اين قضاياي تاريخ از سَرِ تصادف نيست؛ زيرا از يك رئيس جمهور كه ميداند ملت ايران و ملل جهان روي تك تك كلمات و جملاتش حساب باز ميكنند و تحليل ارائه ميدهند بعيد به نظر ميرسد اين جملات را به طور اتفاقي مطرح كرده باشد؛ چنانكه بسياري از فرهيختگان و تودههاي آگاه سياسي و اجتماعي معتقدند اين سخنان نوعي اعتراض به حصر خانگي سران فتنه و اعلان همدردي با فتنهگران و حاميان آنان و جنگ نرمي است بر ضد قوه قضائيه و مراجعي كه در آزادي آنان مؤثر ميباشند.
البته با تدبّر در تاريخ روشن ميشود تطبيق قضاياي فوق بر ضرورت عفو فتنهگران امري ناروا است؛ بهطوري كه يك فرد آگاه از تاريخ با ملاحظه استشهادهاي تاريخي مذكور، آرزو ميكند كاش رئيس جمهور ايرانِ اسلامي (با آن سابقه ديرينه علمي، ديني و تمدني) قدري تاريخ خوانده بود! در اين مقال كوتاه، نكاتي درباره استشهادهاي تاريخي مذكور و ميزان دلالتشان بر ضرورت عفو فتنهگران به عرض ميرسد:
ماجراي عفو حرّ بن يزيد رياحي
راستي آيا استشهاد به عفو حربن يزيد رياحي توسط سيد الشهدا(عليه السلام) ميتواند مجوز عفو فتنهگران شود؟! بلي حر گناه بزرگي مرتكب شد؛ زيرا راه امام زمان(عليه السلام) را بست و از بازگشتشان جلويگيري كرد و آنان را محاصره كرده و به زور به سوي كربلا برده و در آن سرزمين بي آب و علف متوقف كرد ولي صبح عاشورا از كرده خود پشيمان شد بهطوري كه وقتي مهاجربناوس از او پرسيد: چه قصدي داري؟ آيا ميخواهي حمله بكني؟ حر ساكت ماند و حالتي شبيه به تب و لرز بر او عارض شد؛ آنگاه در پاسخش گفت: به خدا قسم خودم را بين بهشت و جهنم مخيّر ميبينم! وا... چيزي را به جاي بهشت برنميگزينم ولو اينكه قطعه قطعه گرديده و آتش زده شوم! سپس به اسبش لگدي زد و به حسين(ع) ملحق شد و به آن حضرت گفت: اي پسر رسول خدا(ص) من همان كسي هستم كه مانع از بازگشتتان شدهام و در راه، شما را همراهي كرده زير نظر گرفتهام و سرانجام در اين مكان وادار به توقف كردهام. قسم به خدايي كه هيچ معبودي غير از او نيست هرگز گمان نميكردم اين قوم پيشنهادي را كه به آنان ارائه ميدهي رد كرده و بدان ترتيب اثر نخواهند داد. به خدا اگر گمان ميكردم آنها پيشنهادهاي شما را نميپذيرند چنين كاري را مرتكب نميشدم، ولي الان در حالي كه به خاطر عمل خويش از درگاه پروردگار آمرزش ميطلبم و ميخواهم با جانم شما را ياري كنم تا پيش رويتان بميرم، آيا اين را به عنوان توبهام ميپذيري؟!
امام فرمود: بله، خدا توبهات را بپذيرد و تو را ببخشايد؛ (تاريخ الطبري، ج5، 427 و 428؛ الارشاد، ج2، ص99 و100 با كمي تغيير) آنگاه در همان ساعات اوّليه روز عاشورا نبرد كرده به شهادت رسيد. آيا عمل حر با عمل فتنهگران قابل مقايسه است؟!
راستي آيا ميتوان عفو حر را كه هم از رفتار گذشتهاش نسبت به امام زمانش توبه كرد و هم در روز غربت امام زمانش(ع) با خون خود او را ياري نمود، مستند عفو سران فتنه قرارداد، كه نه از گذشتهشان توبه كردهاند و نه هيچ اعتمادي به فتنهگريشان بعد از عفو وجود دارد؟! اينچه قياس معالفارقي است؟!
ماجراي عفو قريش روز فتح مكه
رئيس جمهور بهگونهاي سخن ميگويد كه گويي عفو عمومي رسول خدا(ص) در حين فتح مكه مبيّن اين معناست كه رسول خدا(ص) همه كساني را كه ساليان متمادي بر ضد اسلام فتنه كردهاند به يكباره بدون هيچگونه شرط و شروطي بخشيد و حتي از آنان تأليف قلوب هم كرد پس چرا در جامعه ما نسبت به فتنهگران سختگيري ميشود؟!
در پاسخ بايد گفت:
اولا: رسول خدا(صلي ا... عليه و آله) پس از فتح مكه فرمود: «من سخن برادرم يوسف را ميگويم: امروز بر شما باكي نيست، خدا شما را ميآمرزد و او مهربانترين مهربانان است، برويد، آزاد شدگانيد.» (رك: الطبقات الكبري،ج2، ص 107) آنگاه فرمود: «هر كس به مسجدالحرام پناهنده شود و يا در خانه خود بنشيند و يا به منزل ابوسفيان پناه برد، در امان خواهد بود.» (رك: تاريخ اليعقوبي، ج2، ص59) و بدين سان مكيان را عفو كرد ولي اين عفو تنها شامل كساني ميشد كه تسليم شده بودند نه كساني كه در برابر آن حضرت مقاومت ميكردند؛ از اين رو كساني را كه مقاومت كردند به قتل رساند. (رك: السيره النبويه، ج 4، ص 57 - 56)
ثانيا: روز فتح مكه آن حضرت از همه مشركان نگذشت بلكه 6 مرد و 4 زن از مشركان را كه جرمهاي بزرگي مرتكب شده بودند به نام معرفي كرد و به مسلمانان دستور داد هرجا آنها را ديدند حتّي زير پرده خانه كعبه به قتل برسانند؛ (رك: السيره النبويه، ج4، ص57) از جمله عكرمه پسر أبي جهل و هبار پسر أسود و عبدا... پسر سعد بن أبي سرح و مقيس پسر صبابه ليثي و حويرث پسر نقيذ و عبدا... پسر هلال بن خطل أدرمي و هند دختر عتبه و ساره آزاد شده عمرو بن هاشم و فرتنا و قريبه، كه از اين ده نفر عبدا... پسر هلال بن خطل و حويرث پسر نقيذ و مقيس پسر صبابه كشته شدند ولي بقيه به دلايلي جان سالم به در بردند. (رك: الطبقات الكبري، ج2، ص 103)
برخي از اين ده نفر در گذشته به رسول خدا(صلي ا... عليه و آله) خيانت كرده بودند. عبدا... بن سعد بن ابي سرح ابتدا اسلام آورده و بهعنوان كاتب وحي به شمار ميآمد ولي ناگاه به كفر بازگشته و به قريش پيوست. (رك: السيره النبويه، ج4، ص57)، برخي ديگر مانند دو كنيز آوازه خوان عبدا... بن خطل با اشعارشان رسول خدا(صلي ا... عليه و آله) را مسخره ميكردند. (رك: السيره النبويه، ج4، ص58) و منشأ فتنه ميشدند. پس عفو رسول خدا(صلي ا... عليه و آله) عفو با «قيد و شرط» بود نه عفو عمومي كه شامل هر خائن و مشركي شود.
ثالثا: شواهد تاريخي نشان ميدهد برخي از اين ده نفر منشأ فساد و فتنهگران چيره دستي بودهاند كه وجودشان در جامعه موجب فساد جامعه و برپايي شورشها ميشد.
يكي از آنها عبدا... بن سعد بن ابي سرح برادر ناتني عثمان است؛ وي كسي بود كه ابتدا اسلام آورد و جزء كاتبان وحي شد ولي بعد از مدتي از اسلام بازگشت و مرتد شد و در مكه بر ضد پيامبر(صلي ا... عليه و آله) شايعه پراكني و دروغپردازي ميكرد.
رسول خدا(صلي ا... عليه و آله) يكي از انصار را كه در كشتن او سستي كرده بود توبيخ كرد؛ مرد انصاري نذر كرده بود كه اگر پسر ابي سرح را ديد به قتل برساند ولي در همين حين كه وي عبدا... بن ابي سرح را يافت عثمان از رسول خدا(صلي ا... عليه و آله) درخواست كرد كه برادرش را عفو كند، مرد انصاري دست بر قبضه شمشير برده بود ولي وقتي ديد عثمان از رسول خدا(ص) درخواست عفو كرده و حضرت در حال تامل است، منتظر ماند تا رسول خدا(صلي ا... عليه و آله) اشارهاي بكند، ولي پيامبر(صلي ا... عليه و آله) شفاعت عثمان را پذيرفت و مرد انصاري از كشتنش منصرف شد؛ لكن رسول خدا(صلي ا... عليه و آله) مرد انصاري را بهخاطر اينكه سستي كرده و كار را تمام نكرد و منتظر اشاره پيامبر(صلي ا... عليه و آله) ماند، سرزنش كرد و فرمود: تو چرا به نذر خود عمل نكردي. (رك: الطبقات الكبري، ج2، ص107) اين نشان ميدهد كه رسول خدا(صلي ا... عليه و آله) به كساني كه جنايتكاران بودند حساس بود و به كشتن آنان اهتمام ميورزيد و از اين كه شرايط و مصالحي پديد آمد كه مانع قتل برخي از آنان شد خشنود نبود؛ چنانكه بعداً همين عبدا... بن سعد بن ابي سرح از طرف عثمان استاندار مصر شد و با ظلم و فساد و جناياتش در مصر موجب ناراحتي مردم مصر گرديد.
اين نشان ميدهد كه رسول خدا(ص) در عين عفو و بخشش فراوان نسبت به كساني كه تسليم شده بودند، نسبت به كساني كه منشأ فساد بودند بسيار سخت گير و با صلابت بود.
ماجراي عفو وحشي
استشهاد عفو وحشي قاتل حمزه سيدالشهداء(ع) توسط رسول خدا(ص) بر ضرورت عفو فتنهگران نيز استشهادي ناروا است چه اينكه:
اولا وحشي آلت فعل مولايش جبير بن مطعم بود نه فتنهگر يا از سران فتنه، (السيره النبويه، ج2، ص61) مولايش چنين دستوري را به او داده و وي را مأمور به اجراي آن كرده بود.
ثانياً او بعد از فتح مكه به طائف فرار كرد و سپس با اختيار خود نزد رسول خدا(ص) آمده و اسلام آورد و طبق فرمايش رسول خدا(ص) (الاسلام يجبَ ما قبله؛ اسلام گناهان گذشته را ميپوشاند و موجب پاك شدن انسان از عقوبت دنيوي ميشود) بخشوده شد. آن حضرت بر اساس همين مبنا اسلام ابوسفيان و عمرو بن عاص و خالد بن وليد را كه از سران كفار بوده و جنايتها و قتلهاي زيادي به فرمان آنان انجام شده بود بعد از پذيرش اسلام بخشيد و وقتي عمرو بن عاص هنگام اسلام آوردن به رسول خدا(ص) گفت اي رسول خدا! من با شما بيعت ميكنم، لكن به شرط اينكه گناهان گذشتهام را ببخشي؛ فرمود: «فان الإسلام يجبّ ما كان قبله» (السيره النبويه، ج2، ص278)
از اين رو رسول خدا(ص) وحشي را بخشيد ولي به او فرمود: «غيّب وجهك عنى يا وحشي، لا أراك؛ اي وحشي! پيش رويم سبز نشو، ديگر تو را نبينم» (السيره النبويه، ج2، ص70؛ الاستيعاب، ج4، ص1565)
شاهد بازگشت وحشي به اسلام اين است كه او بعدها در جنگ مسلمانان عليه كفار شركت ميكرد و برخي از سران كفر را كشت. از جمله در جنگ مسلمانان با مسيلمه كذّاب در يمامه شركت كرد و با همان نيزهاي كه حمزه سيدالشهدا(ع) را به شهادت رساند مسيلمه را به قتل رساند و پيوسته ميگفت: «قتلت بحربتى هذه خير الناس و شرَ الناس؛ با اين سرنيزه هم بهترين مردم و بدترين مردم را كشتهام.» (الاستيعاب، ج4، ص1565)
اين در حالي است كه سران فتنه و فتنهگران نه تنها توبه نميكنند بلكه خود را اشتباه كار هم نميدانند و نظام را به خطا و اشتباه متهم ميكنند و حتي هيچ تضميني وجود ندارد كه در صورت آزادي و مهيا شدن فرصت مناسب، فتنه ديگري را ساز نكنند.
منابع
أسد الغابه فى معرفه الصحابه، عز الدين بن الأثير أبو الحسن على بن محمد الجزرى(م 630)، بيروت، دار الفكر، 1409/1989.
السيرة النبوية، عبد الملك بن هشام الحميرى المعافرى (م 218)، تحقيق مصطفى السقا و ابراهيم الأبيارى و عبد الحفيظ شلبى، بيروت، دار المعرفة، بى تا.
الاستيعاب فى معرفة الأصحاب، أبو عمر يوسف بن عبد ا... بن محمد بن عبد البر (م 463)، تحقيق على محمد البجاوى، بيروت، دار الجيل، ط الأولى، 1412/1992.
تاريخ اليعقوبى، احمد بن أبى يعقوب بن جعفر بن وهب واضح الكاتب العباسى المعروف باليعقوبى (م بعد 292)، بيروت، دار صادر، بى تا.
الطبقات الكبرى، محمد بن سعد بن منيع الهاشمي البصري (م 230)، تحقيق محمد عبد القادر عطا، بيروت، دار الكتب العلمية، ط الأولى، 1410/1990.
تاريخ الطبري، ابي جعفر، محمد بن جرير طبري، تحقيق: محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، دارالمعارف
الارشاد، محمد بن محمد (شيخ مفيد)، تحقيق: موسسه آل البيت، قم، الموتمر العالمي لألفيه الشيخ المفيد، 1413ه.ق
منبع: پرتو
ارسال کردن دیدگاه جدید