رازداری
یکی از سنت های الاهی که در اسلام ناب به خوبی به آن توجه شده است رازداری است. برخی مواقع حقایقی را باید پوشیده نگه داشت تا دچار آسیب نشود و در زمان خود سر برآورد. گاهی هم طرح یک مساله ای که در یک جمع محدودی مطلوب است برای یک جمع گسترده تر نامطلوب است.
بیان امام خامنه ای در دیدار با مدیران صدا و سیما در 11 آذر 83: «... مطلبى كه در جمع مثلاً بيست نفرى يا پنجاه نفرهىِ يك عده مؤمنِ مخلص، گفتنش خوب است و ايمان آنها را زياد مىكند، در سطح ميليونىِ مردم به زبان آوردن، جز اينكه ايمان عدهيى را سست و در ذهنشان ترديد ايجاد كند، هيچ فايدهى ديگرى ندارد. از اين چيزها بايد پرهيز كرد...»
درباره رازداری، روایات زیاد و تکان دهنده ای هست. شاید در زمان امام صادق علیه السلام که زمینه آزادی بیشتری برای شیعیان فراهم شده بود، برخی بر آن شدند که اسرار آل محمد را افشا کنند؛ بنابراین امام صادق علیه السلام، روایات عجیبی در این باره دارد:
1. گروهی از پیروان امام صادق (ع) به گرد وی در آمدند و درباره امر مورد گفتگوی شان، با امام سخن گفتند؛ مساله فرج را یادآور شدند و گفتند که ای فرزند رسول خدا! چه هنگامی او [عج] را می بینیم؟ امام فرمود: آیا آنچه را که آرزو کردید، خرسندتان می کند؟ گفتند سوگند به خدا آری! امام فرمود آیا خانواده و دوستان را رها می کنید و بر اسبان سوار شده، سلاح می پوشید؟ گفتند آری! و با دشمنان تان می جنگید؟ گفتند: آری! امام فرمود: ما چیز آسان تری را از شما خواسته ایم، ولی شما آن را انجام نداده اید! همه ساکت شدند. مردی از آنان گفت: فدایت شوم! چه چیزی را خواستید؟ امام فرمود: به شما گفتم سکوت کنید، بنابراین اگر خوشتنداری کنید ما خرسند می شویم و اگر سرپیچی کنید ما آزرده می شویم، اما شما به خواسته ما عمل نکردید!۱
2. قومی می پندارند که من امام آنانم؛ به الله سوگند که من امام آنان نیستم؛ الله آنان را لعنت کند! هر گاه هر گاه رازی را پنهانی به آنان گفتم، دریده گویی کردند؛ الله را پرده از رازشان بدَرَد! من [نهفته] می گویم چنان و چنین؛ آنان می گویند، مظورش چنین و چنان است! من تنها امام کسی هستم که از من اطاعت کند!۲
3. امام صادق علیه السلام: «مَنْ أَذَاعَ عَلَيْنَا حَدِيثَنَا فَهُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ جَحَدَنَا حَقَّنَا» آن کس که بر ضرر ما سخنی را پخش کند، مانند کسی است که حق [ولایت] ما را انکار کرده است.
۱. «... أَنَّ قَوْماً مِنْ شِيعَتِهِ اجْتَمَعُوا إِلَيْهِ فَتَكَلَّمُوا فِيمَا هُمْ فِيهِ وَ ذَكَرُوا الْفَرَجَ وَ قَالُوا مَتَى نَرَاهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ أَ يَسُرُّكُمْ هَذَا الَّذِي تَتَمَنَّوْنَ قَالُوا إِي وَ اللَّهِ قَالَ أَ فَتُخَلِّفُونَ الْأَهْلَ وَ الْأَحِبَّةَ وَ تَرْكَبُونَ الْخَيْلَ وَ تَلْبَسُونَ السِّلَاحَ قَالُوا نَعَمْ قَالَ وَ تُقَاتِلُونَ أَعْدَاءَكُمْ قَالُوا نَعَمْ قَالَ (ع) قَدْ سَأَلْنَاكُمْ مَا هُوَ أَيْسَرُ مِنْ هَذَا فَلَمْ تَفْعَلُوهُ فَسَكَتَ الْقَوْمُ فَقَالَ رَجُلٌ مِنْهُمْ أَيُّ شَيْءٍ هُوَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ قُلْنَا لَكُمُ اسْكُتُوا فَإِنَّكُمْ إِنْ كَفَفْتُمْ رَضِينَا وَ إِنْ خَالَفْتُمْ أُوذِينَا فَلَمْ تَفْعَلُوا».
۲. «قَوْمٌ يَزْعُمُونَ أَنِّي إِمَامُهُمْ وَ اللَّهِ مَا أَنَا لَهُمْ بِإِمَامٍ لَعَنَهُمُ اللَّهُ كُلَّمَا سَتَرْتُ لَهُمْ سِتْراً هَتَكُوهُ هَتَكَ اللَّهُ سِتْرَهُمْ أَقُولُ كَذَا وَ كَذَا فَيَقُولُونَ إِنَّمَا عَنَى كَذَا وَ كَذَا أَنَا إِمَامُ مَنْأَطَاعَنِي مستدرك الوسائل، ج، 12، ص 293
۳. «تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ وَ اللَّهِ مَا ضَرَبُوهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَ لَا قَتَلُوهُمْ بِأَسْيَافِهِمْ وَ لَكِنْ سَمِعُوا أَحَادِيثَهُمْ فَأَذَاعُوهَا فَأُخِذُوا عَلَيْهَا فَصَارَ قَتْلًا وَ اعْتِدَاءً وَ مَعْصِيَةً» همان، ص 296.
ارسال کردن دیدگاه جدید