بررسی مولفههای ایدئولوژیک فیلم لژیون
تبیین: مقاله « بررسی مولفههای ایدئولوژیک فیلم لژیون» توسط خانم ها فاطمه سجادی و طاهره زاهدی (پژوهشگر سینما و رسانه در واحد رسانه جامعه الزهرا(سلام الله علیها) نوشته شده و در اختیار سایت تبیین قرار داده شده است.
چکیده
نوشتار حاضر بر آن است که «مؤلفههای ایدئولوژیک فیلم لژیون» را مورد بررسی قرار دهد. نقد این فیلم از آن جهت حائز اهمیت است که بازتاب باورهای صهیونیسم مسیحی درباره خدا، فرشتگان و منجی موعود است. از آنجا که این سه مؤلفه جزء اصولهای اعتقادی ادیان ابراهیمی هستند و در لژیون به شدت زیر سوال میروند، نمیتوان به راحتی از کنار این فیلم گذشت. هدف از ارائه این نوشتار بررسی عقاید صهیونیسم مسیحی درباره موعود انگاری، معرفی منجی جعلی، تاثیر این فیلم بر باورها و اعتقادات مخاطبین است. این نوشتار با تکیه بر منابع تفسیری و تحقیقی جمعآوری گشته است.
مقدمه
اندیشه نجات موعود از فراگیرترین اندیشههای بشری است که سراغ این اندیشه را میتوان در همه جا، از ادیان و فرهنگهای کهن و باستانی تا جنبشهای نوپدید دینی گرفت. شاید پس از اندیشه خدا، هیچ فکری در میان ابنای بشر چنین فراگیر نشده باشد. آخرالزمان در هالیوود مانند دیگر رویکردهایش بر پایه اهداف و منافع مادی سردمداران یهودی آن به تصویر کشیده میشود.
لژیون از فیلمهای آخرالزمانی هالیوود است که قرائت عجیبی از آخرالزمان ارائه میدهد و در جهت ترویج غیر مستقیم اعتقادات صهیونیسم مسیحی بر میآید. در این نوشتار به معرفی کوتاه صهیونیسم مسیحی پرداخته میشود. پس از آن در تحلیل فیلم لژیون، اثبات صهیونیستی بودن فیلم با بررسی مؤلفههایی چون صفات خدا، فرشتگان و منجی در آن صورت خواهد گرفت.
صهیونیسم مسیحی
تحول باور مسیحی- یهودی و تبدیل آن به مسیحیت صهیونیستی به عنوان ایدئولوژی پروتستانهای قرون میانه توسط پیوریتانها صورت پذیرفت. این فرقه پروتستان که ساختار هنجارهای اخلاقی آن تماما منطبق با تورات بود و به عنوان یهودیگری انگلیسی شناخته میشد توسط فردی کالوینیست پروتستان، به نام «ویلیام تیندل» پایه گذاری شده و در اروپا گسترش یافته بود و خود شاخهای از کالوینیسم به حساب میآمد.( صاحب خلق، 1389، 79)
این جنبش با استفادهی ابزاری و واسطهسازی از مفاهیم دینی نظیر «منجی گرایی» و دخالت انگیزههای سیاسی و گسترش امپراتوری فرانوی ابرقدرتی چون آمریکا بارور گردید. (قنبری الانق، 1388،80)
ویژگی های صهیونیسم مسیحی
1. نخستین ویژگی، منجیگرایی صهیونیسم مسیحی است که نگاه اسطورهای به منجی موعود یعنی مسیح دارد. نگاه اسطورهای به عیسی که آن را تا مقام الوهیت بالا میبرند و پسر خداوند میخوانند، نقطه اصلی بحران در سامانه اعتقادی صهیونیستهای مسیحی است که همواره بر آن پای می فشارند. در قرآن کریم چنین میخوانیم:
«وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسيحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُون»: «و يهود گفتند: عُزَير پسر خداست و نصارى گفتند: مسيح پسر خداست! اين سخنى است كه تنها بر زبان مىرانند و با گفتار و كيش كافران مشرك پيشين نزديكى و مشابهت دارند، خدا آنها را هلاك و نابود كند! آنان را (از حق) به كجا مىگردانند؟»(توبه/30)
2. قوم برگزیده و نجاتیافتگان پس از ظهور منجی: از دیگر عواملی که به تمایز صهیونیستهای مسیحی از دیگران در باور به منجی میانجامد، باورمندی ایشان به برگزیدگی الهی است. جنبش صهیونیسم مسیحی، خود را قوم برگزیده میداند و برای خویش تبار الهی ساخته است. در بخشی از تورات تحریف شده، همگام با این ادعای یهودیان، از قول خداوند چنین آمده است: «ارتداد ایشان ( بنی اسرائیل) را شفا داده، ایشان را مجانا دوست خواهم داشت، زیرا خشم من از ایشان برگشته است». (قنبری آلانق، 125)
3. بسترسازی برای ظهور منجی: صهیونیسم مسیحی معتقد است پیش از ظهور مسیح، مراحلی چون گردهمایی یهودیان از سراسر جهان در فلسطین و در نهایت، تشکیل دولت اسرائیل، انهدام مسجد الاقصی و صخره در بیت المقدس، بازسازی معبد سلیمان، شروع جنگ نهایی آرماگدون و تسریع در ظهور مسیح با فراهم کردن مقدمات جنگ نهایی مقدس باید پیموده شود. (همان،148)
تحلیل و بررسی فیلم لژیون
موضوع این فیلم ــ که با بودجه 26 ملیون دلاری ساخته شد ــ به قدری جذاب مینمود که با استقبال زیاد مردم آمریکا در هفته اول مواجه شد و در رتبه دوم پرفروشترین فیلمها بعد از فیلم آواتار (2009) قرار گرفت؛ اما خیلی زود و در هفتههای بعدی این استقبال 1/61% کاهش پیدا کرد. منتقدین هم روی خوشی به فیلم نشان ندادند. تنها در وب سایت Rotten Tomatoes صد نقد از منتقدین مختلف بارگذاری شد که با توجه به این نقدها نمره 8/3 از 10 به فیلم تعلق گرفت. (wiki pedia.org)
اسکات چارلز استوارت ـ کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیه کننده اجرایی این فیلم ـ کارمند ارشد شرکت جلوههای بصری (The orphanage) است.
او پیش از اینکه یک کارگردان باشد، دست توانایی در ساخت جلوههای ویژه در فیلمهای مطرح سینمایی نظیر پارک ژوراسیک2(1997)، دزدان دریایی کارائیب2(2006) و3 (2007)، هری پاتر و جام آتش(2005)، شب در موزه(2006)، بازگشت سوپرمن(2006) و ... دارد. او علاوه بر لژیون، فیلم پسا آخرالزمانی کشیش (The priest 2011) را نیز در کارنامه کارگردانی خود دارد.
مایکل لیتواک و دیوید لانکستر دو تهیه کننده این فیلم هستند. مایکل لیتواک، رئیس Bold Film، شرکت تولید کننده فیلم لژیون است. دیوید لانکستر نیز هم رئیس و هم از تولیدکنندگان این شرکت میباشد. این دو، شش فیلم دیگر را نیز با همکاری هم تهیه کردهاند.توزیع این فیلم را شرکت Screen Gems که یکی از شعب شرکت Sony Pictures است، بر عهده داشته است. (همان)
کارگردان در این فیلم سعی کرده است از هر دو حوزهی تکنیک های بیانی و روایی استفاده کند. اجتماع تکنیکهای بیانیای چون نمای متوسط، بسته، عکس جهت، نورپردازی ضد نور که برای برجسته کردن بازیگر صورت میپذیرد و روایت داستانی در کنار هم در این فیلم حاکی از دیالوگ محور بودن فیلم است.
از آنجا که لژیون زیر نظر یک سازنده جلوههای بصری کارگردانی شدهاست، دارای جلوههای ویژه خوبی است که تاثیر زیادی در برانگیختن کنجکاوی مخاطب برای تماشای فیلم تا آخر دارد حتی اگر محتوا برایش ناخوشایند باشد.
فیلمنامه این فیلم کلاسیک است. مخاطب همه چیز را به وضوح میبیند و جایی برای ابهام در فیلم نیست.
تکنیکهای روایی نمود بیرونی دارند. خودآگاهی آن کم است ولی دامنه گستره اطلاعات بالاست. پایان فیلم بسته است و برای مخاطب جای هیچ سوال و ابهامی نمیماند.
محیطی که این فیلم ترسیم میکند محیطی فرا آخرالزمانی است. یک رستوران در بیابانی برهوت، شبیه به محیطی ویران شده که دسترسی به هیچ جا ندارد؛ البته در یک قسمت از فیلم ما شاهد نشانهای از فرا رسیدن آخرالزمان با فرو رفتن شهر در تاریکی ( به معنای متوقف شدن زندگی و حرکت) هستیم.
خدا در نگاه صهیونیسم مسیحی
در فیلم لژیون خدا از دست بشریت خسته شده است. او تصمیم میگیرد منجی را که کودکی زنازاده است و قرار است از زنی فاسد متولد شود، نابود کند. بدین منظور میکائیل را برای انجام این ماموریت میفرستد؛ اما میکائیل تمرد میکند و با جانفشانی منجی را نجات میدهد.
سابقا در فیلمهای هالیوودی شاهد تجسم خدا بودهایم. خدا در کالبد انسان، به میان انسانها میآید و با آنها ارتباط برقرار میکند و از این ارتباط هدفی را دنبال میکند. در فیلمهای «بروس توانا» و «ایوان توانا» خدا در کالبد مردی سیاهپوست به زمین میآید و با این افراد ملاقات میکند.
در سه گانه «وقایع نگاری نارنیا» مهمترین شخصیتی که تدبیر جهان و راهنمایی افراد را به عهده دارد یک شیر بزرگ است. در اینگونه فیلمها افعالی که با شان انسانی و مادی همخوانی دارد به خدا نسبت داده میشود؛ خدا قدرتش را واگذار میکند، میرقصد، در جشن شرکت میکند، در دادگاه حاضر میشود، پوکر بازی میکند و کارهایی از این قبیل انجام میدهد.(امین خندقی، 1391، 115)
گروه دیگری از فیلمهای هالیوودی، صفاتی را به خدا نسبت میدهند که انتساب انسانها هم به آن صفات ناپسند است. خشم، جهل، نیاز، ضعف و ظلم (نعوذ بالله) ویژگیهای خدا در فیلم لژیون است. در ابتدای فیلم این فراز از مزامیر داوود (7) به نمایش در میآید: «ای اطفال بیایید مرا بشنوید و ترس خداوند را به شما خواهم آموخت». انتخاب این فراز از مزامیر و نمایش آن در ابتدای فیلم اشاره به مضمون و موضوع فیلم دارد؛ ترس از خداوند به سبب خشم او از بندگان. اینکه در فیلم، ترس از خدا را به خاطر خشم او میداند، نسبتی نادرست است، چرا که با بررسی فرازهای ماقبل و بعد این فراز، در مییابیم که منظور از ترس، خضوع و خشیت نسبت به خداوند است.
این فیلم با وجود اینکه آخرالزمان دینی است ولی مفاهیم ضد دینی ـ از جمله نسبت دادن صفات ناپسند به خداوند که ما در کتاب مقدس، عکس آن را شاهد هستیم ـ در بر دارد.
به عنوان مثال در باب قدرت خداوند در کتاب مقدس چنین میخوانیم: « ... که هر یک از آنها شش بال دارد، گرداگرد و درون چشمان پر هستند و شبانه روز باز نمیایستند، از گفتن قدوس قدوس قدوس، خداوند، خدای قادر مطلق که بود و هست و میآید.» (مکاشفه یوحنا،باب4، فقره8) ، در باب علم خداوند: «و هیچ خلقت از نظر او مخفی نیست بلکه همه چیز در چشمان او، که کار ما با وی است، برهنه و منکشف است.» (رساله پولس به عبرانیان، باب4، فقره13) و در باب رحمت و محبت خداوند: «و ما دانسته و باور کردهایم آن محبتی که خدا با ما نموده است. خدا محبت است و هرکه در محبت ساکن است در خدا ساکن است و خدا در وی»( رساله اول یوحنا، باب4، فقره16).
حال این سوال پیش می آید که، اگر این فیلم بر اساس مبانی مسیحیت سنتی است، چرا خدا را بر خلاف الهیات مسیحی معرفی میکند؟!
فرشتگان در نگاه صهیونیسم مسیحی
سوژه دیگری که در این فیلم مورد هجوم قرار گرفته است، فرشتگان هستند. ملائکه از دیدگاه دین اسلام ویژگیهای منحصر به فردی دارند. از جمله ویژگیهای ملائکه میتوان به علم، قرب و کرامت الهی، عبادت و عصمت اشاره کرد.
در باب عصمت و اطاعت الهی فرشتگان در سه جای قرآن (نحل، 49 و50 – تحریم، 6) بر این امر تاکید میکند که ملائک از فرمانهای الهی سرپیچی نکرده و به آنچه مامور شدهاند، عمل میکنند.( 4. مطهری نیا، 1390، 32)
در دین یهود، فرشتگان به منزله بندگان خدا هستند که دستورهای او را در زمین اجرا میکنند. آنان مومنان را حمایت و کافران را تنبیه میکنند و وحی الهی را به انسانها میرسانند. گاهی هم امکان دارد در زمین به شکل انسان ظاهر شوند.(همان، 52)
در انجیل، در موارد بسیاری از فرشتگان سخن به میان آمده است. فرشتگان با مرتبههای قضاوت، پیش از انسان آفریده شدهاند و نگاهبان انسانند. درود فرستادن و به نوعی پرستش برخی فرشتگان مانند میکائیل، در کلیساهای مسیحی رایج است، به گونهای که از سده چهارم میلادی، در سرزمینهای مسیحی، نمازخانههایی برای میکائیل ساخته شده است. (همان)
اما نوع نگاه این فیلم به فرشتگان، بسیار مادی و ابزاری است. در این فیلم تاکید زیادی بر بال فرشتگان به عنوان ابزار قدرت میشود. در حالیکه «تعبیر و برداشت دقیقتر و بهتر از بال ملائک کنایی دانستن آنهاست که با یاری، عنایت، رحمت و قدرت الهی امری اتفاق افتد یا در انجام آن تسهیل و تسریع رخ دهد، که مورد پذیرش مفسران و حکمای اسلامی است.» (همان، 20)
در ابتدای فیلم میکائیل که از فرمان خدا تمرد کرده است، با صورتی خونین از آسمان به زمین میآید؛ بالهایش را با چاقو میبرد تا از بندگی خدا خارج شود. با این کار، یوغ بندگی خدا از گردن او باز میشود و به زمین میافتد. درباره میکائیل یهودیان معتقدند که رئیس الملائکه یهوداست و دانیال نسبت او را به قوم یهود واضح نمود.
گویند که وی پیشوای عساکر فرشتگان است و در فیلمهای یهودی در مقابل جبرئیلش قرار میدهند که یهودیان دشمنی دیرینهای با وی دارند. (قرآن مجید، بقره، 98)
همچنین از نگاه یهودیان، جبرئیل فرشته ای است که زکریا را به ولادت یحیی و مریم را به ولادت عیسی سلام الله علیهم بشارت داد و او همان است که درایام سابق به دانیال نبی فرستاده شد تا تفسیر رویا را بر او تعلیم کند.
چ
میکائیل که برای نجات منجی (شعار فیلم: منجی برای نجات بشریت میآید) از فرمان خدا سرپیچی کرده است، جان دیگر انسانها برایش بیاهمیت است.
او بیدلیل یک نگهبان چینی را میکشد، پس از غصب لباس وی وارد ساختمانی پر از سلاح میشود و با کلکسیونی از سلاح از صلیبی آتش گرفته خارج میشود.
در الهیات مسیحی صلیب نماد خداست و صلیب آتش گرفته نماد مبارزه با صلیب است؛ بدین معنا که خدا جای شیطان را گرفته و بر ضد بشریت اقدام کرده است. نمونهای دیگر از جانشینی خدا به جای شیطان را در نمایی مشاهده میکنیم که هاوارد توسط انسانهای تسخیر شده (به واسطه فرشتگان) روی صلیب وارونه مصلوب شده است.
میکائیل که اکنون بدنی مادی دارد، همانند انسانها سلاح به دست میگیرد، مبارزه میکند و زخمی میشود اما نهایتا در نبرد با جبرئیل که شکست میخورد و میمیرد به ماهیت مجرد خود باز میگردد و به ذرات نور تبدیل میشود. این تناقضها جای تأمل دارد!
فرشته دیگری که در این فیلم به تصویر کشیده میشود حضرت جبرئیل است. فرشته مطیع خدا که بر خلاف میکائیل دلسوز بشریت نیست. او برای انجام ماموریتی که میکائیل از پذیرش آن سرباز زد به زمین آمده است. همانند انسانهای قرون وسطی با گرز میجنگد. از بالهایش به عنوان یک ابزار جنگی استفاده میکند.
این نوع به تصویر کشیدن حضرت جبرئیل ریشه در دشمنی دیرینه یهود با این فرشته مقرب الهی دارد.
آيه شريفه 98 سوره بقره در پاسخ از سخنى نازل شده كه يهود گفته بودند. آن سخن اين بوده كه ايمان نياوردن خود را بر آنچه بر رسول خدا (ص) نازل شده تعليل كرده اند به اينكه ما با جبرئيل كه براى او وحى مىآورد دشمنيم.
شاهد بر اينكه يهود چنين حرفى زده بودند اين است كه خداى سبحان درباره قرآن و جبرئيل با هم در دو آيه 97 و 98 سوره بقره سخن گفته است. در جواب دشمنی با جبرئیل خداوند میفرماید: جبرئيل فرشتهاى از فرشتگان خداست. جز امتثال دستورات خداى سبحان كارى ندارد، مثل ميكائيل و ساير ملائكه، كه همگى بندگان مكرم خدايند و خدا را در آنچه امر كند، نافرمانى نمىكنند و هر دستورى بدهد انجام ميدهند. (موسوی همدانی، ترجمه المیزان، 1374، ج1،ص347)
خداوند در قرآن کریم، در آیات 19 تا 21 سوره تکویر حضرت جبرئیل را با شش صفت توصیف کرده است:
1. او را رسول خوانده است كه مىفهماند او قرآن را به رسول خدا (ص)وحى مىكند
2. كريمش خوانده است، كه مىرساند نزد خداى تعالى كرامت و احترام دارد و به اعزاز او عزيز شده است.
3. ذى قوتش خوانده است كه مىفهماند او داراى قوت و قدرت و شدت بالغهاى است.
4. او را نزد خداى صاحب عرش، مكين خوانده است؛ يعنى داراى مقام و منزلت است.
5. «مُطاعٍ ثَمَّ» اش خوانده است كه دلالت دارد بر اينكه جبرئيل در آنجا يعنى نزد خدا دستور دهندهاى است كه زير دستانش دستوراتش را بكار مىبندند.
6. او را امين خوانده است كه مىرساند جبرئيل، خدا را ـ در دستوراتى كه مىدهد و در رساندن وحى و رسالت ـ خيانت نمىكند. (همان، ج20،ص357)
در دقایق پایانی فیلم، پس از ناکام ماندن جبرئیل، جیپ و چارلی (مادر منجی) بر فراز تپهای مشرف بر شهر رو به افق میایستند؛ به این معنا که نجات بشریت در دستان این زوج و نوزادشان است. سپس آنها را در ماشینی پر از اسلحه، در حال حرکت در جاده میبینیم. در باور مسیحیان صهیونیست قدرت منحصر در سلاح و ابزار مادی است. همانگونه که در تمام فیلم هیچ اثری از قدرت ماورائی و غیر مادی وجود نداشت.
اندیشهی نجات یا منجی موعود اندیشهای جهانی است.
در هشت دین تاریخی و زندهی جهان به خصوص در مسیحیت، اسلام، آیین هندو، آیین بودا که بیش از نود درصد پیروان ادیان جهان را در خود جای دادهاند؛ این اندیشه وجودی انکار ناشدنی است
. البته میزان نقش آفرینی این باور در جوهرهی دین، تاریخ و زندگی دینی پیروان ادیان مختلف به یک اندازه نیست. موعودباوری ادیان هم به لحاظ کمی و هم کیفی متفاوت است.
همچنین تنوعاتی در ماهیت موعود و اینکه امری شخصی است یا نه، تنوعات در رسالت منجی موعود، دامنهی جغرافیایی، محتوای وعده گوناگون است؛ اما در قبال آنچه در این میان مشترک است یعنی این اندیشه که در نهایت کسی با برخورداری از پشتیبانی الاهی یا آسمانی خواهد آمد و آرمان های مقدس و متعالی بشری را محقق خواهد کرد، تفاوتهای بنیادینی نبوده و قابل تاویل به نظر می رسد. (جمعی از نویسندگان، 1388، 474)
در این فیلم صحنههای بیجوابی وجود دارد، از جمله اینکه در سه جای فیلم اشاره به بحث نبوت و نبی میشود؛ بدون اینکه شاهد پاسخ و مصداق آن باشیم، بیجواب رها گذاشته میشود. شاید این شکاف فیلمنامهای به منظور ساخت ادامه فیلم در قالب سریال(2014) Dominion در نظر گرفته شده است. این سریال که هشت قسمت آن ساخته و پخش شده است؛ بیست و پنج سال بعد از پایان لژیون را به تصویر میکشد.
کارگردان قسمت اول آن آقای اسکات استوارت است. داستان این مجموعه از این قرار است که خدا ناپدید شده است. جبرئیل تصمیم دارد بشر را به جرم ناسپاسی از الطاف الهی نابود کند. میکائیل بار دیگر برای نجات بشریت به زمین آمده است. در این جنگ عدهای از فرشتگان درجه دار اعلام بیطرفی میکنند و جبرئیل در پی جلب موافقت و همکاری فرشتگان رده پایین برمیآید! (wikipedia.org)
انسانشناسی فیلم لژیون انسان را مادی و محور همه چیز میبیند. روح تمدن غرب اومانیسم است و فروکاهشی دین و ماده گرایی نتیجه اومانیسم است. اومانیسم رایجی را که در جهان غرب سلطه دارد و موجب شکلگیری جریانهای سکولار و مخالف خداوند شده است، میتوان این گونه تعریف کرد: «اومانیسم مکتبی است که انسان را ملاک نهایی میداند و همه چیز را بر اساس آن ارزیابی میکند. انسان ملاک نهایی است و تمام زندگی بر اساس آن سنجیده میشود. در این تفکر، اموری چون قانون، عدالت، خوبی، زیبایی، درست و نادرست، همه بر اساس قواعد بشری و بدون اعتقاد به خدا ارزیابی میشود» در این تلقی ارزشی بالاتر از انسان وجود ندارد و همه چیز محدود به فهم انسان است. برخی از پیامدها و آثاری که معلول آرمانهای اومانیستی هستند عبارت از: 1. مادی انگاری جهان 2. فردگرایی 3. لیبرالیسم 4. سکولاریسم. (فتحعلی، 1391، 61)
داستان فیلم از آنجا آغاز میشود که رفتن پدر خانواده و آغاز مشکلات یک خانواده آمریکایی با خشم و نامهربانی خدای پدر (در اعتقادات مسیحی) به هم گره زده میشود. روی گرداندن پدر نمادین، یکی از کانونهای بحران عصر حاضر از منظر مذهبی محسوب میشود. هاوارد و ساندرا از رفتارهای جلف و ناهنجار دخترشان کلافه هستند. کایلی پدری است که از همسرش جدا شده و به دلیل ضعف مالی حضانت بچهاش را از دست داده است. باب خودش را یک انسان ناموفق میداند و از جیپ میخواهد از آن بیابان برهوت برود. پدر واقعی چارلی خانواده را ترک میکند و فرزند چارلی نیز در غیاب پدر به دنیا میآید. (حبیبی، 1392، 259)
حضور این همه پدر ضعیف و ناموفق در این فیلم با هدف القای تفکری خاص صورت گرفته است. میتوان این تفسیر کنایی را برداشت کرد که خدای پدر دیگر توان اداره این جهان را ندارد. او که از هدایت و رستگاری بشر ناامید شده است همانند انسانهای بیمسئولیت، به جای یافتن راهحل صورت مسئله را پاک میکند و فرشتگان را برای نابودی بشر گسیل میدارد.
جمع بندی و ارائه راهکار
فیلم لژیون فیلمی آخرالزمانی است که حاوی مضامین دینی تحریف شده است. این مضامین آنچنان اهمیتی دارند که نمیتوان بی تفاوت از کنار آن گذشت. خدا، فرشتگان و منجی موعود مولفههایی هستند که این فیلم با دیدگاهی منحرف به آنها پرداخته است.
نه خدا آن خدایی است که از ابتدای خلقت تاکنون مورد پرستش قرار گرفته و نه فرشتگان فیلم شباهتی به فرشتگان الهی دارند. جنبش سیاسی صهیونیسم مسیحی با التقاطی گزینشی از عقاید یهودیت و مسیحیت در پی زمینهسازی برای ظهور منجی اسطورهای خود است؛ اما همانگونه که مشاهده نمودید این جنبش تعریفی خاص و ناشایست از منجی موعود دارد که این خود به تغییر نادرست صهیونیسم مسیحی از کتاب مقدس و منجی منتظر آن برمی گردد. نکته حائز اهمیت این است که این رویکرد نادرست بر روی پرده سینماها و صفحهی تلویزیونها میرود و تاثیر زیادی بر تغییر و اضمحلال باور و عقاید مخاطبین خود دارد.
راهکارهای پیشنهادی:
1. شناخت و شناساندن دشمن و نقشههای او 2. شناخت و شناساندن مکتب شیعه و انتظار مهدوی 3. ترسیم معنای صحیح انتظار عملی 4. استفاده از رسانههای ارتباط جمعی برای انتقال مفاهیم راهبردی انتظار در بهترین قالبها.
منابع و مآخذ:
1. قرآن کریم.
2. امین خندقی، جواد، دین و سینما و گزاره های اعتقادی، ولاء منتظر، قم، 1391.
3. بازنمایی فرشتگان الهی در رسانه، مطهری نیا، محمود، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، قم، 1390.
4. جمعی از نویسندگان، گونه شناسی اندیشه ی منجی موعود در ادیان، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، 1388.
5. جمعی از نویسندگان زیر نظر محمود فتحعلی، انسان راه و راهنماشناسی، موسسهآموزشی وپژوهشی امام خمینی(ره)، قم،1391.
6. حبیبی، فواد، علیه ایدئولوژی های پایان، کتاب آمه، تهران، 1392.
7. صاحب خلق، نصیر، پروتستانتیزم، پیوریتانیسم و مسیحیت صهیونیستی، هلال، تهران،6، 1389.
8. قنبری آلانق، محسن، بنیادهای سیاسی جنبش صهیونیسم مسیحی و انگاره موعودانگاری، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، قم، 1388.
9. موسوی همدانی، محمدباقر، ترجمه تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه، قم،5، 1374.
10. هاکس، قاموس کتاب مقدس، اساطیر، تهران، 1377.
11. سایت www.wikipedia.org.
ارسال کردن دیدگاه جدید