زيباشناسي نام ها در سبک زندگي اهل بيت علیها السلام
نام ها به اعتبار منبع انتخاب، در تربيت فرد و جامعه، محترم يا نامحترم جلوه دادن آنها مؤثرند و به طورکلي در زندگي فردي و اجتماعي بشر سهم بسزايي ايفا مي کنند.
.
.
.
.
حسين حسينيان مقدم
1.1.چکيده
نام ها در هر فرهنگي معناي نمادين و ريشه شناختي دارد و حکايتگر ارزش هاي متفاوت و متنوع جامعه و نيز احساسات، نيازها، بينش ها و منش هاي نام گذار است. نام ها به اعتبار منبع انتخاب، در تربيت فرد و جامعه، محترم يا نامحترم جلوه دادن آنها مؤثرند و به طورکلي در زندگي فردي و اجتماعي بشر سهم بسزايي ايفا مي کنند. ديدگاه هاي فرهنگي پشتوانة توصيفي نام ها و مبناي انتخاب و کاربرد آنهاست، چه نام گذار به هنگام ناميدن فرزندش، توجه به معنا و مفهوم نامي که فرزندش را به آن مي خواند داشته باشد، يا نداشته باشد. برخي ديدگاه هاي فرهنگي از نازيبايي ها استقبال کرده، آن را سرشت طبيعت گراي بشر مي خوانند و خود را ملزم به تقليد مو به مو از آن مي دانند. ازاين رو، زيبايي در بينش ها و منش هاي متفاوت مفهومي متنوع مي يابد و بايد در بستر فرهنگي خاص خود تعريف شود.
اين نوشتار بر اساس منابع و اسناد مکتوبِ موجود، با شيوه اي تاريخي، زيبايي را در سبک زندگي اهل بيت علیها السلام و در قلمرو نامگذاري فرزندان آنان، در سه محور ارتباط با خداوند، ارتباط با اجتماع و ارتباط با طبيعت با رويکرد معنويت و نشاط اجتماعي و فردي بررسي مي کند. پس با مقايسة آماري محورها، شاخصه هاي نام گذاري را بيان کرده و با نقد نظرية «طبيعت باوري»، فراواني زيبايي طبيعي را نيز در نام ها نشان داده است.
کليدواژه ها: فرهنگ، نام، سبک، زندگي، اهل بيت علیها السلام، زيباشناسي.
1.2.مقدمه
موضوع نام شناسي با رويکردهاي متنوعي روبه روست. گاهي با رويکرد کلامي به پيدايش نام و نيز نام شناسيِ نام هاي خداوند مي پردازد و زيرمجموعه مباحث توحيد قرار مي گيرد (ر.ک: کليني، 1363، ج 1، ص 112ـ114). گاهي مانند بخاري، مسلم نيشابوري، ابن مديني و دولابي با رويکرد رجالي و فرهنگ نامه اي، شرح حال افراد و راويان را(ابن نديم، بي تا، ص 286) يا مانند ابوزيد بلخي شرح حال افراد و اشيا را بيان مي کند(همان، ص 153) و گاهي مانند احمدبن حاتم با رويکرد معناشناختي، به ريشه يابي معاني نام ها و اشتقاق آنها مي پردازد (همان، ص 61)، که از مُبَرَّد و ابراهيم زَجّاج نحوي(م313) و ابن دُرَيْد مي توان به عنوان اشتقاق نويسان بزرگ ياد کرد (حاجي خليفه، بي تا، ج 2، ص 1391) و افزود که يوسف زَجّاجي(م415) با گسترش معناشناختيِ واژگاني به گل ها، کتاب اشتقاق اسماء الرياحين را پديد آورد (همان).
از سوي ديگر، نام شناسي مقوله اي مهم در دو دانش زبان شناسي و روان شناسي است. در اين پژوهش، گرچه از رويکرد معناشناختي نيز استفاده شده، اما مطالعة نام شناسي با رويکرد تاريخي، در خصوص شناخت سيرة اهل بيت علیها السلام و فرهنگ و سبک زندگي آنان است؛ رويکردي که نشان مي دهد دنيا و آخرت، و فرد و اجتماع مقوله هاي به هم پيوسته و تفکيک ناپذيرند و هريک بدون ديگري ارزش خود را از دست مي دهد. گونه شناسي نام هاي فرزندان ائمه اطهار علیها السلام اين رويکرد را بهتر تبيين مي کند و جايگاه هر مقوله را روشن تر نشان مي دهد. براي تحليل چنين رويکرد و جايگاهي پرسش هاي ذيل درخور تأمل است:
معيارهاي اصلي انتخاب نام فرزندان ائمه اطهار علیها السلام چه بوده است؟
مفاهيم اجتماعي و طبيعي در انتخاب نام فرزندان چه سهمي داشته است؟
گونه هاي نام ها چه تعريفي را از زيبايي در سبک زندگي اهل بيت علیها السلام ارائه مي کند؟
يادآوري مي شود كه اين تحقيق به قلمرو موضوعي فرزندان ائمه علیها السلام محدود شده و از پرداختن به کنيه ها و القاب پرهيز کرده است. نام ها در منابع شيعي و سني متفاوت و گاهي با تصحيف، زياده و نقيصه ذکر شده و استخراج آنها بر اساس مهم ترين منابع سيره اهل بيت علیها السلام، مانند کتاب هاي الارشاد، اعلام الوَري، مناقب ابن شهرآشوب، تذکرةالخواص و کشف الغمه استوار بوده است. دانستن تعداد فرزندان، تعداد نام هاي آنان و نيز تناسب ميان تعداد فرزندان و تعداد اسامي مقدمه اي براي گونه شناسي نام ها و مقايسه آنها قرار گرفته است تا بتوان معيارها، سهم مفاهيم و تعريف زيبايي را بر اساس شيوه اي تاريخي دريافت کرد. دشواري ديگر اين پژوهش نبودن مستندي علمي براي تبيين زمينه هاي اجتماعي نام گذاري ائمه علیها السلام است که سبب شده آنها تنها بر اساس تعداد اسامي و معاني نام ها تحليل شود. البته بستر هاي فکري و سياسي در اندک مواردي، مانند نام گذاري فرزندي از امام علي علیه السلام به عثمان و فرزنداني از امام حسين علیه السلام به علي مشخص است، ولي با تکيه بر اين دو، نمي توان تحليل جامعي ارائه داد. ازاين رو، با توجه به پرسش هاي موجود و کاستي پژوهش هاي متعدد و متنوعي که در سيره اهل بيت علیها السلام صورت گرفته است، پيشينه اي براي چنين پژوهشي يافت نشد. با اين حال، مقالات متعددي در خصوص نام گذاري و القاب با رويکردهاي متفاوت وجود دارد که گرچه خارج از محدودة موضوعي اين پژوهش است، اما در مجموع، رويکرد علمي و پژوهشي محققان را به موضوع نام گذاري نشان مي دهد. اين مقالات گاهي رويکرد فلسفي دارند؛ مانند عبدالهادي مسعودي (1384) «اماکن و آثار: فلسفة نام گذاري ها»، مجلة ميقات حج، ش 53؛ و گاهي رويکرد اجتماعي دارند؛ مانند سيدحسن امين (1385)، «ايران شناسي القاب: بازتاب طبقاتي و فرهنگي در نام «گذاري ها»، مجلة حافظ، ش 29؛ و گاهي نيز با رويکرد زبان شناسي در محدودة ملّي ـ منطقه اي نگاشته شده اند؛ مانند: بتول علي نژاد و سيدمحمدتقي طيب (1382)، «گرايش هاي جديد نام گذاري در اصفهان از ديدگاه زبان شناسي»، مجلة ادبيات و علوم انساني دانشگاه اصفهان، ش 32 و 33. طبيعي است که منابع متقدمي مانند الاشتقاق اثر ابن دُرَيد(م 223)، الاسماء و الصفات از بيهقي (م458) و تُحفة المودود في احکام المولود نگاشته ابن قيم جوزيه (م769) نيز به چنين مباحثي ورود نداشته باشند.
1.3.فرهنگ نام گذاري در روايات
اسلام همسو با تعريفي که از بشر و جامعة بشري دارد و هماهنگ با اهداف تعريف شده براي ارتقاي سطح زندگي مردم، توجه ويژه اي به نام گذاري ها داشته است تا از اين رهگذر، ضمن اصلاح بينش و منش مردم، اشخاص در جامعه زيبا و دوست داشتني جلوه کنند. تأکيد بر برخي نام ها و پرهيز از برخي ديگر و نيز گشودن بابي به نام «باب الاسماء» در منابع روايي شيعي و سني، اهميت نام ها را در سبک زندگي اهل بيت علیها السلام نشان مي دهد. دسته اي از اين روايات به اصل نام گذاري، اهميت آن در جامعه و بازتاب آن در دنياي جاويد مي پردازد و بايسته بودن انتخاب نام فرزندان را پيش از تولد گوشزد مي کند، تا کودکي بدون اسم نباشد؛ زيرا پذيراي هرگونه نام خوب و بد خواهد شد. امام باقر علیه السلام نيز فرمودند: ما کُنية فرزندان را در همان کودکي مشخص مي کنيم تا کُنيه بد نگيرند. دسته اي ديگر از روايات نيز زيبايي را معيار انتخاب نام دانسته است (ر.ک: كليني، 1363، ج 6، ص 18ـ20؛ احمدبن حنبل، بي تا، ج 5، ص 194). دسته سوم نيز به شناخت و تمايز نام خوب و بد در تفکر ديني اختصاص دارد و معيار زيبايي و نازيبايي را نشان داده است. با شناخت معيار نام ها، مي توان به مقوله زيباشناسي نام ها در فرهنگ اسلامي نزديک شد.
1.4.معيار شناسي نام هاي زيبا
نام زيبا را در فرهنگ ديني مي توان در سه محور معنوي، اجتماعي و طبيعي تعريف کرد.
1.5.الف. زيبايي معنوي
انسان علاقه مند زيبايي و آراستگي در ظاهر و در نام و نشان است، به آن افتخار مي کند، در جامعه به آن شناخته مي شود، از سوي ديگران قرار محترم شناخته مي شود، و در خود حس بزرگي و ارجمندي مي يابد. اما مهم ترين پشتوانة زيباشناختيِ نام ها را بايد در نام ها و صفات خداوند جست وجو کرد؛ زيرا او زيبا و زيباپسند است: «إِنَّ اللَّهَ جَمِيلٌ وَ يُحِبُّ الْجَمَال» (کليني، 1363، ج 6، ص 438؛ احمدبن حنبل، بي تا، ج 1، ص 400)؛ داراي اسامي زيباست «وَلِلَّـهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَي»(اعراف: 180) و ارتباط با او از راه اسامي زيباست، که هم به آن امر شده است: «فَادْعُوهُ بِهَا»؛ (اعراف: 180) و هم بندگان به هنگام دعا، از وي با وصف زيبايي درخواست حاجت مي کنند: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِجَمَالِك»(کليني، 1363، ج 2، ص 527). بر پاية همين تفکر، امامان شيعه علیها السلام سفارش کرده اند تا مردم در اجتماع با لباس زيبا ظاهر شوند (کليني، 1363، ج 6، ص 442) و براي خود نام هاي زيبا قرار دهند (همان، ص 19؛ احمدبن حنبل، بي تا، ج 5، ص 194) و نام زيبا را حق فرزند بر پدر شمرده اند(کليني، 1363، ج 6، ص 49).
زيبايي معنوي دو عنصر «جهان بيني» و «احساسات فکريِ نام گذار» را نشان مي دهد. نام هايي با مفهوم بندگيِ خداوند اين دو شاخصه را پوشش مي دهند و در اين ميان، بيشتر بر دو نامِ «عبدالله» و «عبدالرحمان» تأکيد شده و از آن به «صادق ترين نام ها» تعبير گرديده است (کليني، 1363، ج 6، ص 19؛ صدوق، 1403ق، ص 251؛ احمدبن حنبل، بي تا، ج4، ص 178). برخي سبب اين تأکيد را در قرآن کريم جست وجو کرده اند که در آن واژة «عبد» جز به «الله» و «رحمان» اضافه نشده و برخي ديگر «الله» و «رحمان» را مشتمل بر تمام نام هاي خداوند دانسته اند (ابن حجر، بي تا، ج 10، ص 470 ـ 471). اما لازم به ذكر است که مشرکان مکه «رحمان» را نمي شناختند (ابن سعد، 1418ق، ج 1، ص 131) و گويا نام گذاري به عبدالرحمان نوعي مبارزه با شرک تلقي مي شد. با اين حال، شواهد تاريخي نشان مي دهد که واژه «عبد» پيوسته در مفهوم پرستش به کار نرفته است. براي مثال، رسول خدا صلی الله علیه و آله نام «عبد شر» را به «عبد خير» تغيير دادند(ابن عساکر، 1415ق، ج 15، ص 343)، درحالي که عبد شر مفهوم شرپرستي نداشته است. رسول خدا صلی الله علیه و آله، امام علي علیه السلام و حَمزه افتخار مي کردند فرزند «عبدالمُطَّلِب» هستند (واقدي، 1409ق، ج 1، ص87، 93 و 280؛ ج 3، ص 280؛ ابن هشام، بي تا، ج 2، ص 573) و «عبدالمطلب» يعني غلام مُطَّلِب (ابن هشام، بي تا، ج 1، ص 138). ازاين رو، فارسيان همسو با فرهنگ عرب، برخي فرزندان خود را با پيشوندهاي «عبد» به معناي «غلام» نام مي گذارند.
دومين شاخصه در زيبايي معنوي، نام هاي پيامبران است که بهترين نام ها معرفي شده اند(کليني، 1363، ج 6، ص 18؛ احمدبن حنبل، بي تا، ج 4، ص 345). رسول خدا صلی الله علیه و آله به اين سبب که ابراهيم علیه السلام نياي مسلمانان بود(حج: 78؛ ر.ک: زمخشري، 1406ق، ج3، ص173)، فرزندش را «ابراهيم» نام نهاد(ابن سعد، 1418ق، ج 1، ص 108). اما همان گونه که پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله بر ديگر پيامبران برتري دارد، نام گذاري به نام آن حضرت نيز برتري يافت و توصيه شد که پسران تا هفت روز «محمد» ناميده شوند و دست کم، نام يکي از چهار فرزند خانواده نيز «محمد» باشد(کليني، 1363، ج 6، ص 18 و 19).
در اين ميان، نام گذاري به اسامي فرشتگان نه توصيه شده و نه در ميان اهل بيت علیها السلام وجود داشته است. در ميان راويان و مصنفان شيعي قرون نخستين نيز فقط نام «جبرئيل» به چشم مي خورد که به تعداد انگشتان يک دست نمي رسد. گويا استقبال نكردن از چنين نام هايي سبب تصور نامشروع بودن آنها و نقد آن تصور شده است (ر.ک: صنعاني، بي تا، ج 11، ص 40).
1.6.ب. زيبايي اجتماعي
معيار ديگر نام هاي زيبا، مفاهيم اخلاقي يا منفعت رساني با فرض عدم تضاد با مباني ديني است، به گونه اي که نه طبع گريزي اجتماعي داشته باشد و نه رميدگي مردمي ايجاد کند. ازاين رو، اهل بيت علیها السلام به نيک نامي در جامعه سفارش کرده اند(کليني، 1363، ج 6، ص 19 و 442). اين اسامي نام هاي بومي در منطقه زيستي شخص و سازگار با فرهنگ عمومي آن منطقه است که وصف و مفهومي اجتماعي را به مخاطب القا مي کند، مانند حارِث و هَمَّام که اولي بيانگر وصف کسب و تلاش، و دومي داراي مفهوم شجاعت و دليري است و در شمار بهترين نام ها شمرده شده اند (صدوق، 1403ق، ص 251؛ ابن حجر، بي تا، ج10، ص476).
حَمزه نيز وصف شجاعت، از فضايل اخلاقي عرب را بدون القاي مفهوم جنگ طلبي بيان مي کند. امام رضا علیه السلام، نام هاي حيواناتي مانند سگ، پلنگ و يوز را سبب جنگ طلبي عرب شمرده (صدوق، 1378، ج1، ص 315) و رسول خدا صلی الله علیه و آله نام «حرب» را مبغوض ولي نام «حَمزه» را دوست داشته و به آن سفارش کرده اند(کليني، 1363، ج 6، ص 19). حاکم (بي تا، ج 3، ص 196) مشخص کرده که مراد حضرت، حمزه فرزند عبدالمطلب است. در اين صورت، توجه رسول خدا صلی الله علیه و آله به بزرگداشت ياد و خاطرة نقش آفرينان جامعه نيز معياري براي نام گذاري شمرده خواهد شد که او پس از ابوطالب، بهترين حامي رسول خدا صلی الله علیه و آله و سرور شهيدان (تا پيش از شهادت امام حسين علیه السلام) بود. گويا حضرت با اعلام محبوبيتِ نام وي، خواسته اند اين نام در جامعه جاويد بماند تا ياد و خاطره شهيدان در نسل هاي بعدي گرامي داشته شود.
بنابر روايتي ديگر، حضرت از جابربن عبدالله انصاري خواستند در دعاي خود، خدا را به نام هاي علي، حسن، حسين و فاطمه بخواند که بهترين نام ها نزد خداوند است (مفيد، 1413ق، ص 223). «علي» به معناي بلندمرتبه و توانا؛ «حَسَن» به معناي زيبا و خوب رو و «فاطمه» وصفي براي کودک «از شير بازگرفته شده» است. لغت شناسان «فاطمه» را در مفهوم «مفطومه» به معناي جدايي به کار برده اند که قيدهاي زيادي مي پذيرد. رهايي از شير مادر با بيشترين استعمال، نشان از رشديافتگي کودک و گذر از شيرخوارگي دارد(ابن منظور، 1412ق، ج 12، ص 454). بي نيازي از دانش ديگران و جدايي از بدي ها و پليدي ها، شايستگي و پاکي شخص را حکايت مي کند(ر.ک: صدوق، 1385، ج 1، ص 178ـ179). ازاين رو، نام گذاري به «فاطمه» تفأل به خير براي بقاي دختر است و چنين نامي در ميان قبايلِ دخترکُش وجود نداشت، درحالي که رسول خدا صلی الله علیه و آله به وجود چنين نامي در پيشينه نسبي خود افتخار مي کردند.
ازآن رو که بزرگ داشت نام افراد پيش گفته به گرامي داشت ياد و راه آنان مي انجاميد، گفتماني در ادبيات شيعه پايه گذاري شد که پسران را «علي» نام نهند. عبدالله بن عباس فرزندش را به سبب دوستي امام علي علیه السلام، «علي» ناميد (طبري، 1387، ج 7، ص 111) و امام حسين علیه السلام همة فرزندان خود را «علي» نام نهاد و فرمود: اگر صد پسر مي داشتم جز «علي» نام نمي نهادم(کليني، 1363، ج 6، ص 19).
روايات ديگري اين ادبيات را تأکيد کرده اند؛ از جمله اينکه شيطان با شنيدن نام «محمد» و «علي» ذوب مي شود، يا فرزندي که «محمد» نام دارد بايد محترم داشته شود(صدوق، 1378، ج 2، ص 29؛ خطيب بغدادي، 1417ق، ج 3، ص 305). همچنين است مبتلا نشدن به فقر در خانه اي که نام «محمد، احمد، علي، حسن، حسين، جعفر، طالب، عبدالله يا فاطمه» در آن باشد (کليني، 1363، ج 6، ص 19). روايت اخير در منابع سني از ابوهريره نقل شده و فقط در آن نام «محمد» آمده و ابن عدي (1409ق، ج 6، ص 160) همان را نيز جعلي خوانده است. نام «فاطمه» نيز به سبب پارة تن رسول خدا صلی الله علیه و آله بودن (قاضي نعمان، بي تا، ج 2، ص 241 و 215؛ صدوق، 1404ق، ج 4، ص 125) و حوادث پس از رحلت آن حضرت، بر فراز اين گفتمان درخشيد و بنابر خبري، امام صادق علیه السلام سفارش کردند کسي که دخترش را «فاطمه» نام مي نهد نه او را سب و لعن کند و نه او را بزند(کليني، 1363، ج 6، ص 49).
رسول خدا صلی الله علیه و آله براي القا و تثبيت مفاهيم و ارزش هاي جديد، برخي نام هاي حکايتگر عصر جاهلي را تغيير دادند؛ نام هايي مانند روباه، درازگوش، سگ و کلاغ، که مرد به هنگام تولد فرزندش از منزل بيرون مي رفت تا نام نخستين چيزي را كه مي بيند براي فرزندش انتخاب كند (ابن دُرَيْد، 1411ق، ص3ـ6؛ جاحظ، 1986، ج1، ص178ـ190). پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله از نام گذاري به «كَلْب» و «كُلَيْب» (سگ و بچه سگ) نهي کردند (طبراني، بي تا، ج 2، ص 23)؛ نام هايي مانند «ضِرار، مُرَّه، حَرب و ظالم» را شرترين نام ها خواندند (صدوق، 1403ق، ص 251)؛ و نام هاي زشت را به شرح ذيل تغيير دادند:
ـ نام هاي شرارت زا، مانند «عبد شر» به «عبد خير»؛ «غاوي» و «عاصي» به «راشد» و «مُطيع»؛ «نُشْبَه يا عُتْلَه» (شرارت آفرين و خَشِن) به «عُتْبَه» (رضايت آفرين)؛ «غُراب» (الفت ناپذير) به «مُسلم» (آشتي پذير). گفتني است که «غُراب» کلاغي بود که نافرماني حضرت نوح علیه السلام كرد و عرب آن را نشانة جدايي شمرد و واژه «غُربَت» را جدا شده از وطن تعبير کرد(ابن قتيبه، بي تا، ص 132).
نام هاي غم زا، مانند اسامي «حَزْن» (اندوه) به «سَهْل»؛ «مُرّه»(تلخي) و «زَحْم» (تنگنايي) به «بَشير»؛ «اَصْرَم» (نخلي که زمان بريدنش رسيده= پايان حرکت) به «زُرْعه»(بذر= داراي نيرو)؛ «مُضْطجع» (خوابيده) به «مُنْبَعِث»؛ «اَسْوَد» به «اَبْيض»؛ «غور» (انحطاط) به «رُشد»؛ «حُسَيكه» (خشک) به «سُقيا» (آباداني)؛ «عَسير» به «يَسير»؛ «بيسان» (بي ثمر) به «نعمان»؛ «ضَيْقَه» به «يُسري»؛ «كَشْر» (تبسم و نوعي آرميدن با زن) به «شَكْر»؛ «عُفره» (خاک زار) به «خُضره»(سبزه زار)؛
ـ نام هاي کوته نگرانه؛ مانند «غافل» به «عاقل»؛
ـ نام هاي جنگ طلبانه؛ مانند «حَرْب» به «سَليم» (آشتي پذير). (ر.ك: ابن سعد، 1418ق، ج1، ص234؛ ج 2، ص 473؛ ج3، ص 98، 163، 182، 297؛ ج5، ص89؛ ج6، ص8 و 14؛ ج7، ص19، 39، 55؛ ج8، ص94، 108، 264 و 337؛ نَوَوَي، بي تا، ج8، ص437؛ ابن حجر، 1415ق، ج4، ص363).
با مطالعة اخبار مربوط به انتخاب يا تغيير نام، معلوم مي شود که رسول خدا صلی الله علیه و آله در نام گذاري ها به جنبه هاي رواني جامعه و اشخاص توجه داشتند و تناسب ميان نام قديم و جديد را رعايت مي کردند براي مثال، نام هاي «عبدالشمس، عبدحارث و عبدالکعبه» را، که نشانگر بينش انحرافي بود، به «عبدالله» و نام هاي القاگر مفاهيم کژي اجتماعي و طبيعي را به نام هاي پويا و نشاط آفرين تغيير دادند.
1.7.ج. زيبايي طبيعي
برخي ديگر از نام ها همسو و هماهنگ با سرشت آدمي، مبتني بر لطافت ها و فوايد طبيعي است. نام هاي مبتني بر عنصر زيبايي و سودمندي در ميان نام هاي انتخابي رسول خدا صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیها السلام اين ادعا را آشکار مي کند. «جَميله» به معناي زن زيبارو، نام انتخابي حضرت براي دختر ثابت بن ابي اَفْلَح است (ابن سعد، 1418ق، ج 8، ص 108). «زَينب» نام انتخابي ديگر حضرت است که به گفتة ابن اعرابي برگرفته از ماده «زَينَ» و به گفته سيبويه و بيشتر لغت شناسان، برگرفته از ماده «زَنِبَ» مانند فَرِح از باب فَيْعَل، به معناي زن فربه گونه و القاکننده زيبايي ظاهري از نام هاي زنان و نيز نام درختي خوش بو و خوش منظر است(زبيدي، 1414ق، ج2، ص 60). رسول خدا صلی الله علیه و آله هم دختر خود را «زينب» ناميدند و هم نام دختران ابي سَلَمَه و جَحْش را به «زينب» تغيير دادند (ابن سعد، 1418ق، ج 8، ص 337؛ مسلم، بي تا، ج 6، ص 173).
«جُوَيريه» مُصَغّر «جاريه» به معناي دونده، آفتاب، کِشتي و آب روان است که از روشنايي، آرامش، سودمندي و زندگي حکايت مي کند؛ همان گونه که «مَيمونه» مفهومِ برخوردار از برکت و سودمندي را مي رساند. زينب نام انتخابي رسول خدا صلی الله علیه و آله براي همسر مُصطَلِقي شان (واقدي، 1409ق، ج1، ص 412) بود و «مَيمونه» نامي براي همسرشان از بني صعصه، دختر حارث بن حزن (ابن سعد، 1418ق، ج 8، ص 108).
1.8.امامان معصوم علیها السلام و کاربرد نام هاي زيبا
ائمه علیها السلام نيز نام هاي فرزندان خود را با توجه به زيبايي هاي معنوي، اجتماعي و طبيعي انتخاب مي کردند. ازآنجاكه اختلاف درباره تعداد و نام فرزندان ايشان زياد است، نام ها و تعداد فرزندان و نيز تناسب نام و تعداد، بر پايه اطلاعات کتاب هاي الارشاد، اعلام الوري، مناقب ابن شهرآشوب، تذکرة الخواص، کشف الغمه و الفصول المهمه استخراج شده و از پرداختن به ريز اختلافات خودداري شده است. منابع يادشده از 172 فرزند براي امامان علیها السلام (شامل 112 پسر و 60 دختر) به شرح ذيل خبر داد ه اند. براي تحليل زيبايي شناسي نام ها، ضمن پرهيز از آوردن کنيه ها و القاب، جدولي تهيه شده تا نخست تعداد و نام هاي فرزندان هر امام علیه السلام معلوم شود. در اين جدول، به تکرار و تصحيف نام ها و نيز معاني فارسي آنها اشاره شده است، اما با تكرار نام ها، معاني تكرار نشده است، تا نام هاي جديد فرزندان امامان علیها السلام بعدي را نشان دهد:
1.9.1. فرزندان امام علي علیه السلام
طبرسي (1417ق، ج 1، ص 395) و اربلي (1421ق، ج 1، ص 419) در شمار فرزندان امام علي علیه السلام با مفيد (نک: 1414ق، ج 1، ص 354) هماهنگ هستند، اما سِبط بن جَوزي (1418، ص 57)، ابن صباغ(1422ق، ج 1، ص 644) و ابن شهرآشوب (1379، ج 3، ص 304) با وي اختلاف نظر دارند. منابع يادشده در مجموع، از 33 فرزند، مشتمل بر 19 پسر و 14 دختر با 22 نام غيرتكراري به قرار ذيل ياد کرده اند:
رديف |
نام |
تعداد |
ملاحظات |
مفهوم نام |
1 |
حسن |
1 |
|
زيبا و خوب رو |
2 |
حسين |
1 |
|
مُصَغَّر «حسن» |
3 |
محمد |
3 |
+ اوسط + اصغر |
ستوده، نيک و خوش، پسنديده |
4 |
عُمَر |
2 |
+ اصغر |
طول زندگاني؛ درخت بلند و نوعي نخل |
5 |
عباس |
2 |
+ اصغر |
ترش رو، شير بيشه (شجاع) |
6 |
جعفر |
2 |
+ اصغر |
نهر، رود، ناقه پرشير |
7 |
عثمان |
2 |
+ اصغر |
تخم پرنده، مار، بچه مار، بچه اژدها |
8 |
عبدالله |
2 |
+ اصغر |
بندة خدا |
9 |
عبيدالله |
1 |
|
مُصَغّر «عبدالله» |
10 |
يحيي |
1 |
|
زندگاني و در عبري، تعميددهنده (حيات معنوي) |
11 |
عَون |
1 |
|
مددکار و پشتيبان، خدمتکار |
ادامه . . .↓
12 |
مُحَسَّن |
1 |
|
آراسته شده، خوب رو |
13 |
زينب |
3 |
+ صغري(ام کلثوم) + صغري |
فربه / درختي خوش بو و خوش منظر / زينت پدر |
14 |
رُقيه |
2 |
+ صغري |
هر چيزي که براي حفظ به کار رود مثل دعا |
15 |
رمله |
2 |
+ صغري |
نازک (اندام) |
16 |
نفيسه |
1 |
مکنّا به ام کلثوم صغري |
گران مايه و ارجمند |
17 |
جُمانه |
1 |
|
مرواريد/ نام دختر ابوطالب (خواهر امام علي علیه السلام نيز بوده) |
18 |
اُمامه |
1 |
|
واحد اندازه گيري معادل 300 شتر (معيار شناخت) |
19 |
ميمونه |
1 |
|
مبارک و خجسته |
20 |
خديجه |
1 |
|
به دنيا آمده پيش از پايان مدت بارداري (زودرس) |
21 |
نقيه |
1 |
به احتمال، تصحيف شده به «تَميمه» |
پاکيزه و نظيف |
22 |
فاطمه |
1 |
|
بازگرفته از (شير، بدي، آتش) |
1.10.2. فرزندان امام حسن علیه السلام
ابن شهرآشوب (1379، ج 4، ص 29)، سبط بن جوزي (1418، ص 149)، اربلي (1421ق، ج 1، ص 538) و ابن صباغ (1422ق، ج 2، ص 744) نام و تعداد فرزندان را بيش از مفيد (1414ق، ج 2، ص 20) گفته و در مجموع، 27 فرزند شامل 22 پسر و پنج دختر با 22 نام غيرتكراري به قرار ذيل ياد کرده اند:
رديف |
نام |
تعداد |
ملاحظات |
مفهوم نام |
|
1 |
زيد |
1 |
|
رشد، فزوني |
|
2 |
حسن |
1 |
|
|
|
3 |
عَمرو |
1 |
عُمر |
|
|
4 |
قاسم |
1 |
|
تقسيم کننده، بخش کننده |
|
5 |
عبدالله |
2 |
+ اصغر |
|
|
6 |
عبدالرحمان |
2 |
|
|
|
7 |
حسين |
1 |
+ اثرم |
|
|
8 |
طلحه |
1 |
|
نعمت / درخت بلند سايه گستر |
|
9 |
عبيدالله |
1 |
|
|
|
10 |
اسماعيل |
1 |
|
سرياني = «اسما» و «ئيل» به معناي شنيد خدا (مطيع خدا) |
|
11 |
محمد |
2 |
+ اصغر |
|
|
12 |
يعقوب |
1 |
|
سرياني = آنکه پاشنه را مي گيرد / نام پرنده اي |
|
13 |
جعفر |
1 |
|
|
|
14 |
حمزه |
1 |
|
شير بيشه |
|
15 |
احمد |
1 |
|
ستوده تر |
|
16 |
عَقيل |
1 |
|
زانوبند شتر = عاقل، زيرک، خردمند، بزرگوار، گرامي |
|
17 |
علي |
2 |
+ اصغر |
بلندمرتبه |
|
18 |
ابراهيم |
1 |
|
سرياني = ابٌ رحيمٌ / پدر مهربان |
|
19 |
سکينه |
1 |
|
آرامش، وقار، مهابت |
|
20 |
فاطمه |
2 |
از دو مادر |
|
|
21 |
رقيه |
1 |
|
|
|
22 |
رمله |
1 |
|
|
1.11.3. فرزندان امام حسين علیه السلام
مفيد (1414ق، ج 2، ص 135) و طبرسي (1417ق، ج 1، ص 478) از دو تن به نام «علي» و اربلي (1421ق، ج 1، ص 581) و ابن صباغ (1422ق، ج 2، ص 851) از سه تن ياد کرده و ابن شهر آشوب (1379، ج 4، ص 29) و سبط بن جوزي (1418ق، ص 249) از پسري به نام «محمد» خبر داده اند. در مجموع، فرزندان حضرت 9 تن شامل 6 پسر و 3 دختر با 7 نام غيرتكراري به قرار ذيل است:
رديف |
نام |
تعداد |
ملاحظات |
مفهوم نام |
1 |
علي |
3 |
+ اوسط + اصغر |
|
2 |
جعفر |
1 |
|
|
3 |
عبدالله |
1 |
|
|
4 |
محمد |
1 |
|
|
5 |
سکينه |
1 |
آمنه، امينه يا اميمه (ر.ک: ابوالفرج اصفهاني، 1994، ج 16، ص 360) |
|
6 |
فاطمه |
1 |
|
|
7 |
زينب |
1 |
|
|
1.12.4. فرزندان امام سجاد علیه السلام
منابع پيش گفته با مفيد (1414ق، ج 2، ص 155) در شمار فرزندان امام سجاد علیه السلام هماهنگ هستند، جز اينکه برخي از پسري به نام «محمد اصغر» و سبط بن جوزي (1418ق، ص 249) از سه فرزند ديگر به نام هاي «مليكه، قاسم و عبيداللّه» ياد کرده اند که با اين احتساب، حضرت 18 فرزند، شامل 12 پسر و 6 دختر با 16 نام غيرتكراري به قرار ذيل داشته است: