سيروسلوك معنوي در نگاه اهل بيت عليهم السلام
تبين: مقاله (سيروسلوك معنوي در نگاه اهل بيت عليهم السلام) نوشته جواد گلي(1) که درشماره 7 دو فصل نامه علمی تخصصی (حکمت عرفانی) انتشار يافته بود توسط پايگاه اطلاع رساني تبيين، تلخيص و در اختيار خوانندگان قرار داده شده است، كاربران جهت دریافت اصل مقاله ميتوانند اینجا کلیک کنند.
مقدمه
بر اساس معارف الهي، مبدأ و منتهاي انسان خداست (بقره: 156) برخي از حالات نفساني و اعمال انسان نيز موجب نزديكي او به خدا مي گردد و سرانجام او را به وصال خدا سوق مي دهد. با توجه به اينكه انسان از قبل، تجربه اي نسبت به راه سلوك به سوي خدا ندارد و حس و عقل بشر از ترسيم برنامۀ حركت به سوي او ناتوان است بايد در اين راه از راهنمايي كساني بهره برد كه از آبشخور وحي الهي سيراب و از علم الهي بهره مند شده اند. پيامبر اكرم و امامان معصوم عليهم السلام برترين مصاديق چنين افرادي هستند. ازاين رو، در پيمودن اين راه بايد از آنان و تعاليم تعاليمشان مدد جست.
مسير سلوك معنوي
سير معنوي، همانند هر سير ديگر، نيازمند مسيري است كه سلوك در آن جريان دارد. بر اساس احاديث اهل بيت عليهم السلام، مسير سلوك معنوي داراي ويژگي هاي ذيل است:
1. مسافت مسير سلوك، براي انساني كه در حال سير به سوي خداست، نزديك است.
2. راه هاي رسيدن به خدا متعدد است، ولي يكي از آنها نزديك ترين راه است. انسان بايد از خدا توفيق پيمودن آن راه را بخواهد.
3. درجات سير و سلوك در طول يكديگر قرار دارند و مانند نردباني است كه انسان بايد به تدريج، از پله هاي آن به بالا صعود كند. حديث ذيل شاهدي بر اين مدعاست: ايمان ده درجه دارد و همانند نردباني است كه پله پله بايد از آن صعود كرد.
هدف سلوك معنوي
هدف انسان در سلوك تقرب به خداست. انسان سالك، بايد طالب رسيدن به بالاترين درجات قرب الهي باشد .
او در پرتو فضل الهي، از همه چيز به طور كامل منقطع گشته، تنها به خداوند مي پيوندد و با گذر از حجاب هاي ميان او و خدا، به لقاي حضرت حق نايل مي گردد.
با رسيدن به چنين جايگاهي، انسان محبوب خدا شده و در خدا فاني شده و از مظاهر برتر خدا مي گردد.
راهنمايان سلوك معنوي
راهنماي سير و سلوك، نقش مهمي در سعادت سالك دارد. امام علي عليه السلام در اين زمينه مي فرمايد: سعادتمند كسي است كه راه سلامت را با بصيرتي كه از بصيرت دهندگان كسب كرده، بپيمايد و با اطاعت از اوامر هدايت كنندگان در اين راه سير كند .
خداوند متعال بر اساس حكمت خود، راه هاي هدايت را براي مردم بيان كرده است و در اين راه ها راهنماياني قرار داده و مردم را از چگونگي سير به سوي خود آگاه كرده است. اگر كسي در اين مسير، به دنبال راهنمايان الهي حركت كند، به مقصد هدايت مي شود. اما اگر كسي به سراغ آنان نرود، راه انحراف و سقوط را مي پيمايد .
رفيقان سلوك معنوي
سالك در سير خود، در مسير بندگي نياز به همراهاني دارد كه ديدارشان، سالك را به ياد خدا اندازد و گفتارشان بر معرفت او بيفزايد و با عمل خود، سالك را به توجه به آخرت ترغيب كنند .
اين همنشينان، عيوب سالك را برايش بازگو كرده، در زدودن آنها ياريش مي كنند و خطرات راه را به او تذكر مي دهند. اگر در حركتش متوقف شد، از او دستگيري كرده و او را در ادامه سير ياري مي كنند. در سخنان اهل بيت عليهم السلام، از اين رفيقان با عنوان اخ في الله نام برده شده است .
موانع سلوك معنوي و راه هاي برطرف كردن آنها
در اين راه، راهزناني وجود دارند كه مانع راه سالك شده و اين راهزنان ممكن است در درون انسان ريشه داشته يا در بيرون از او وجود داشته باشند،
مي توان مهم ترين موانع سلوك را بر اساس سخنان اهل بيت عليهم السلام به دو دسته ذيل تقسيم كرد:
الف. موانع دروني و راه هاي برطرف كردن آنها
بر اين اساس، در تعاليم اهل بيت عليهم السلام نفس اماره دشمن ترين موجودات نسبت به انسان ، منشأ هر شر و همدم هر بدي معرفي شده است كه انسان را به عصيان سوق مي دهد و با طاعت الهي مخالفت مي كند و همنشين شيطان مي باشد .
اهل بيت عليهم السلام براي در امان ماندن سالك از خطرات نفس اماره، رياضت نفس در پرتو تقواي الهي را توصيه كرده اند . مهم ترين راهكارهاي رياضت نفس در احاديث عبارتند از:
1. محاسبه نفس: سالكان طريق الهي، به محاسبه اعمالي كه انجام داده اند، مي پردازند. اگر عمل خيري انجام داده باشند، از خدا توفيق براي انجام طاعات بيشتر را استدعا مي كنند و اگر گناهي از آنان سر زده باشد، از درگاه الهي طلب استغفار كرده، توبه مي كنند و نفس خود را مورد عتاب و سرزنش قرار مي دهند .
2. مخالفت با نفس: راه ديگر مهار نفس، مخالفت با آن است.
3. رعايت آداب خوردن و آشاميدن
سالك بايد به همراه رياضت نفس، موانعي را كه نفس امّاره در مسير سلوك ايجاد مي كند، شناسايي كرده و به درمان آنها بپردازد. مهم ترين اين موانع عبارتند از:
غفلت
غفلت مانع از توبه و بازگشت به سوي خداست .
غفلت ناشي از آرزوهاي طولاني، حرص و تكبر مي باشد كه ريشه در دنيادوستي، پيروي از هواي نفس و شيطان و جاه طلبي دارد. ازاين رو، براي درمان غفلت بايد تدابير ذيل را به كار گرفت:
الف. رويگرداني از دنيا و آسايش آن و مردم دنياطلب؛
ب. ترك عادات نادرست؛
ج. ريشه كني شهوات با ياد دائمي خدا و ملازمت طاعت الهي و تحمل سرزنش مردم.
گـناه
گناهان مسير سير انسان به سوي خدا را مسدود مي كنند. ازاين رو، انسان گناهكار در نماز، كه موجب عروج او به سوي خدا و تقرب به حق است، كسل مي باشد و از نعمت مناجات با خدا محروم مي گردد
سالك براي رهايي از گناهان بايد به امور ذيل اهتمام ورزد:
1. امور دفعي: امور دفعي اقداماتي پيش گيرانه هستند كه مانع آلودگي قلب سالك به غبار گناهان مي شوند. مهم ترين امور دفعي عبارتند از:
الف. زهد: سالك بايد ابتدا تعلق به دنيا را از دل ريشه كن كند. زهد، راه درمان دنياطلبي است.
ب. مراقبه: مراقبه اين است كه انسان توجه داشته باشد كه در محضر خداست. بنابراين، وقتي در معرض گناه قرار گرفت، خود را حفظ كند و مرتكب گناه نشود .
2. امور رفعي: امور رفعي، آن اقدامات درماني هستند كه روح تيره گشته با گناه را تطهير كرده، آن را جلا مي دهند. مهم ترين امور رفعي براي درمان گناهان، توبه است.
ب. موانع بيروني و راهاي برطرف كردن آنها
موانع بيروني سير و سلوك، ناشي از دو دسته موانع زير است:
1. شياطين انساني: همنشيني با افرادي كه زندگي خود را به بيهودگي مي گذرانند.
2. شياطين جني: آنها موجب گمراهي انسان و اغواي او مي شوند و با وسواس و افكار شيطاني، قلب انسان را اشغال مي كنند و بر آن سلطه مي يابند. همچنين آنان با نفس امّاره همدستي كرده، دنيادوستي را براي انسان زيبا جلوه مي دهند. در نتيجه، مانع بندگي و قرب به خدا مي شوند.
براي رهايي از موانع بيروني سلوك اولاً، بايد از شّر شياطين به خدا پناه بريم . ثانياً، بايد كساني را به همنشيني برگزيد كه انسان را به حيات جاودان اخروي توجه مي دهند و در اعمال خير كمك كار هستند . ثالثاً، براي مقابله با شيطان جني، بايد عليه آنان جهاد كرد و با آنها مخالفت نمود. در پرتو چنين رفتاري، انسان به تزكيه نفس و ارتقاي درجات در درگاه الهي نايل مي گردد .
عوامل سلوك معنوي
خاندان رسالت برخي اعمال، را به طور ويژه عامل تقرب در سير و سلوك به سوي خدا معرفي كرده اند كه به اجمال به مهم ترين آنها اشاره مي كنيم.
الف. اعمال قلبي
برجسته ترين اعمال قلبي را، كه در سخنان اهل بيت عليهم السلام عامل صعود و ترقي انسان در سير او معرفي شده، مي توان بر مبناي تحليل عقلي بدين ترتيب برشمرد:
تفكر
تفكر عامل بيداري انسان و آگاهي او از جايگاهش در نظام هستي و نسبت او با مبدأ، معاد و ساير موجودات است و او را وادار به تلاش براي بهره برداري هرچه بهتر از نعمت هاي الهي در زندگي دنيوي براي رسيدن به مقصد حقيقي مي كند.
تفکر را برتر از ساير عبادات معرفي كرده اند ، به گونه اي كه يك ساعت تفكر را داراي ارزشي بيش از يكسال عبادت دانسته اند.
كسب معرفت
در اسلام، كساني كه از جهت معرفتي و عقلي برتر از ديگران هستند، صاحب برترين درجات در دنيا و آخرت مي باشند؛ زيرا معرفت حقيقي موجب خشيت انسان نسبت به خداوند مي گردد و خشيت نسبت به خدا، انسان را به فرمانبرداري از او دعوت كرده، از معصيت بازمي دارد و مانع طغيان انسان و خروج از بندگي خداست .
حبّ
عشق به خداي متعال و اولياي الهي، كه مستلزم اطاعت از آنان است، از بهترين عوامل تقرب در سير و سلوك به سوي خداست . ازاين رو، ائمه عليهم السلام به ما تعليم داده اند كه در دعاها درخواست كنيم تا خداوند متعال عشق به خودش و اوليايش و دوست داشتن اعمالي را كه موجب تقرب به خداست، نصيب ما گرداند.
شوق
اگر حبّ به خدا در دل سالك شدت گيرد، به شوق او به وصال الهي منجر مي شود. چنين شوقي به خداوند، موجب نزديكي بنده به معبودش مي گردد.
ثبات اراده
سالك در مسير عبوديت، بايد از صراطي عبور كند كه از مو باريك تر و از شمشير تيزتر است و در راهش گردنه هاي سختي را در پيش دارد. گذر از اين مسير، جز با اراده اي استوار و پولادين امكان پذير نيست.
حلم
حلم و صبر، از ملزومات تمام مراحل سلوك است؛ زيرا حركت در كوي دوست نياز به صبر بر انجام طاعات، اجتناب از معصيت ها و تحمل مصيبت هايي دارد كه براي پخته شدن سالك و ناب شدن گوهر وجودي او ضرورت دارد. علاوه بر اين، سالك بايد در اين مسير در برابر سرزنش هاي شياطين انسي و جني بردبار باشد، تا از حركت در مسير حق سست نشود.
اخلاص
اخلاص بدان معناست كه همۀ حركات و سكنات سالك براي رضاي خدا باشد. بر اين اساس، اخلاص راستين از عبادات مقربان درگاه الهي است .
ب. اعمال بدني
دسته ديگر از اعمالي كه در احاديث اهل بيت عليهم السلام موجب تقرب به خدا شمرده شده اند، اعمال بدني هستند. اين دسته از اعمال، با اعضا و جوارح بدن انسان سر و كار داشته، جنبه ظاهري دارد. این اعمال عبارتند از:
نماز
نماز يكي از برترين موجبات تقرب افراد متقي به خداست. همچنين از ميان نمازهاي مختلف، نماز شب فضيلت ويژه اي دارد و اقامه آن از راه هاي دستيابي به درجات برتر شمرده شده است.
روزه
روزه و تحمل گرسنگي، از عوامل تقرب به درگاه خداست زيرا روزه و خالي بودن شكم از غذا، زمينه ساز نيل انسان به حكمت مي گردد و حكمت انسان را به درجه يقين سوق مي دهد ، كه از بالاترين درجات سلوك است .
گريه
گريه اي كه ناشي از خشيت الهي است، يكي از محبوب ترين امور نزد خداوند متعال مي باشد؛ زيرا چنين گريه اي، قلب را نورانيت مي بخشد و انسان را از ارتكاب گناهان مصونيت مي بخشد. بر اين اساس، گريه از جمله عبادت عارفان است كه در غم فراق الهي مي سوزند.
احسان به مخلوقات الهي
نيكي به مخلوقات خدا، موجب محبوبيت انسان در درگاه الهي مي گردد و از عوامل تقرب به خدا شمرده مي شود.
درجات سلوك معنوي
سالك با برطرف كردن موانع سير و سلوك و تحصيل عواملي كه موجب تقرب به خداست، درجات و مقامات معنوي را به تدريج طي مي كند.
1. اسلام
مفاد احاديث شريف اين است كه نخستين درجه در سير به سوي خدا، اسلام است. منظور از اسلام، شهادت به توحيد و نبوت است .
2. ايمان
درجه دوم سلوك، درجه ايمان است. بر اساس احاديث اهل بيت عليهم السلام، تفاوت درجه ايمان با درجه اسلام، اين است كه اسلام، منحصر به ظاهر انسان است، اما ايمان هم ظاهر و هم باطن انسان را دربرمي گيرد.
به عنوان نمونه، خداوند متعال دربارۀ اعرابي كه ادعاي ايمان دارند، مي فرمايد: قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ (حجرات: 14). اين آيه شريفه دلالت دارد كه اولاً، اسلام مربوط به مرحلۀ ظاهر و زبان است، ولي ايمان مربوط به باطن و قلب است.
يكي از وسايل سير در درجات ايمان، معرفت و فهمي است كه مؤمنان از معارف دين، كه در قالب احاديث بيان گرديده است، دارند و به مقدار بهره مندي از اين معرفت، مؤمنان به سوي درجات بالاي ايمان صعود مي كنند . آيه ذيل نيز مؤيد اين مدعاست: يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ (مجادله: 11)؛ خداوند متعال مؤمنان را يك درجه و كساني را كه به آنان علم داده شده به چند درجه برتري داده است.
از ميان مؤمنان آن كساني به درجات بالاي ايمان نايل مي گردند كه محبت قلبي و زباني به امامان معصوم عليهم السلام داشته باشند و در عمل، هم به ياري آنها اقدام نمايند.
3. تقوا
تفاوت تقوا با ايمان، در اين است كه اگر كسي واجبات را انجام دهد و گناهان كبيره را ترك كند، هرچند كه طاعات كوچك را ترك كند و گناهان صغيره را انجام دهد، از درجه ايمان خارج نمي شود . اما نمي توان او را واصل به درجه تقوا دانست؛ زيرا در درجه تقوا، انسان درصدد امتثال دستورات الهي، اعم از واجبات و مستحبات و ترك منهيات، اعم از گناهان كبيره و صغيره است.
4. يقين
يقين، بالاترين درجات در دين است . پس از سه درجه اسلام، ايمان و تقوا، قرار دارد. امام باقر عليه السلام در اين زمينه مي فرمايند:
إِنَّمَا هُوَ الْإِسْلَامُ وَالْإِيمَانُ فَوْقَهُ بِدَرَجَةٍ وَالتَّقْوَي فَوْقَ الْإِيمَانِ بِدَرَجَةٍ وَالْيَقِينُ فَوْقَ التَّقْوَي بِدَرَجَةٍ وَلَمْ يُقْسَمْ بَيْنَ النَّاسِ شَيْءٌ أَقَلُّ مِنَ الْيَقِينِ ؛ همانا آن اسلام است. ايمان يك درجه برتر از اسلام است و تقوا يك درجه برتر از ايمان است و يقين يك درجه برتر از تقوا قرار دارد و افراد اندكي از يقين بهره دارند.
اين مقام، تنها مختص به پيامبران الهي و امامان معصوم نيست، بلكه ساير مردم نيز مي توانند با توفيق الهي در اثر مجاهدت بدين مقام دست يابند. ازاين رو، اميرالمؤمنين عليه السلام به مردم تعليم داده اند كه از خداوند متعال، توفيق دستيابي به يقين را بخواهند.
درجه يقين چهار ركن دارد: توكل بر خدا؛ تسليم بودن در برابر خدا؛ راضي بودن به قضاي الهي و تفويض امور به خدا .
مهم ترين درجات یقین، كه حديث معراج به آنها اشاره دارد، عبارتند از:
الف. مقام زهد
ب. مقام رضا
ج. مقام حب
د. مقام اوتاد
مستفاد از روايات اهل بيت عليهم السلام اين است كه بالاترين درجات يقين، مقام اوتاد است. اين مقام جايگاه برترين مخلوقات الهي مي باشد.
صاحبان اين مقام، برگزيدگان الهي و حجت هاي خداوند متعال بر مخلوقات هستند.
نتيجه گيري
با بررسي احاديث و ادعيه مأثور از خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام در زمينۀ سير و سلوك، به اين نتيجه مي رسيم كه مسافت سير معنوي به سوي خدا نزديك است و مسير آن داراي مراحلي است كه انسان سالك بايد با گذر از آنها به مقصد برسد. هدف رهرو اين راه، تقرب به خدا و انقطاع كامل از غير خدا و لقاي حضرت حق و فناي در او و مظهر برتر الهي شدن است. او در اين مسير بايد با امداد از راهنمايي هاي پيامبر اكرم صل الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام گام بردارد و با همراهي رفيقاني شايسته، طي طريق كند. سالك لازم است براي پيشروي در اين راه، با نفس امّاره، كه از درون موانعي همچون غفلت و گناه را در راهش ايجاد مي كند، مقابله كند و با رياضت او را كنترل كند. همچنين لازم است سالك، از شياطين انسي و جني، كه از بيرون راه را بر او مي بندند، بر حذر بوده و با مجاهده و مخالفت با آنان، مانع انسداد مسيرش به سوي خدا گردد. مسافر طريق الهي، بايد به همراه رفع موانع با انجام اعمال قلبي و بدني، كه كه جامع آنها انجام واجبات و مستحبات و اجتناب از محرمات و مكروهات است و توجه ويژه به اموري كه در تقرب به خدا مورد توصيه راهنمايان الهي است، در درجات معنوي صعود كند و مراحل اسلام، ايمان، تقوا و يقين را طي كند تا به غايت سير معنوي نايل گردد.
1.دانش پژوه دكتري فلسفة دين مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني ره
ارسال کردن دیدگاه جدید