تحلیل استراتژیک مردم کوفه و شهید راشل کوری

انسان شناسی استراتژیک: امام علی (ع) در طراحی انسان‌شناسی استراتژیک می‌فرماید: "عقل، پیشوای ذهن است و ذهن پیشوای قلب و قلب پیشوای حواس و حواس، پیشوای اعضا.[1]عقل به عنوان امام درون انسان، ارزش تعیین کننده و حیاتی دارد و سایر ساحتهای انسان، مثل صفرهایی هستند که با یک (عقل) ارزش می یابند.

 

راه شناخت عقل، ارزیابی شخصیت انسان در شرایط بسیار سخت است: "عقل" گوهر شخصیت انسان و عنصر حیاتی وی است. امام علی علیه السلام برای شناخت عنصر عقل، می فرماید: "إنّ فی تغیّر الأحوال، تُعرف جواهرُ الرجال" یعنی در دگردیسی ها و سختی ها، می توان گوهر اصلی شخصیت انسان را شناخت. هم چنین روایاتی که به شناخت افراد در سفر (سفرهای قدیم که با انوع و اقسام رنج همراه بود) یا روایاتی که برای انتخاب دوست به مساله ارزیابی رفتار وی در سه موضع غضب اشاره می کند، نشانه توجه دقیق ائمه معصومین، به امکان شناخت عقل در شرایط ویژه و دشواریها است.

تحلیل غیراستراتژیک مردم کوفه: مردم کوفه در حوزه ذهن، امام حسین را به عنوان امیرالمومنین می شناختند و 12 هزار نامه برای او نوشتند، آنان در حوزه قلب نیز او را دوست داشتند، همانطور که فرزدق به امام حسین عرض می کند که "قلوبهم معک و ..." اینان حتی در حوزه رفتار (بدن) نیز با امام حسین همراه بودند. زیرا همین کوفیان بودند که در بیعتی سی هزار نفری، وفاداری را خود به مسلم بن عقیل ابراز کردند.

تحلیل استراتژیک مردم کوفه: اما به راستی چه شد که همین کوفیان، امام خود را در مسلخ، رها کردند؟ در اینجا باید به نکته مهمی اشاره کرد و آن این است که مردم کوفه در "سطح" خود با امام بودند، ولی آنچه ارزش تعیین کننده دارد، همراهی عقلی است و بس. حوزه بدن و رفتار را با مشاهده می توان شناخت. حوزه ذهن را با افکار و سخنان فرد، می توان شناخت، حوزه قلب را با ابراز محبت افراد می توان شناخت، اما حوزه عقل که یک عنصر حیاتی و پایدار است را چگونه باید شناخت؟

چرا مردم کوفه در سطح شخصیت خود با حسین بن علی بودند؟ چون  دینداری به نفع دنیایشان بود: امام حسین علیه السلام می فرماید[2]: "مردم، بنده دنيا هستند و دين لیسه زبانشان! تا هنگامی گرد دین می‌گردندکه آسایش‌شان در آن است و آنگاه که سختی فرا رسد، دین‌ورزان، اندک می‌شوند. گفتیم که عقل انسان یا جامعه ای را باید در دشواریها و فشارهای سنگین برآورد کرد. وقتی که عبیدالله ملعون، شرایط مخوفی را در کوفه ایجاد کرد، این شرایط اجازه بروز گوهر اصلی شخصیت مردم کوفه را فراهم کرد، در اینجا بود که حوزه عقل مردم کوفه خود را نشان داد، و مشخص شد که مردم کوفه فاقد توان استراتژیک و "عقل" هستند. پس در تحلیل استراتژیک مردم کوفه نشان داده شد که ممکن است عده ای در "سطح" خود (رفتار، قلب و ذهن) دچار مشکل نباشند، اما فاقد حیات در عمق استراتژیک خود باشند. در مثالی دیگر می توان عکس این قضیه را نشان داد.

 

شهید راشل کوری، حقیقتی شبیه افسانه ها: گاه در حوزه رفتار، قلب و افکار، شاهد جهالت هستیم، اما این جهالت، در "سطح" فرد یا جامعه است، نه در عمق استراتژیک. نمونه اعجاب آور آن را می توان در زندگی و شهادت بانوی بزرگ جهان معاصر، خانم شهید راشل کوری دختر 23 ساله مسیحی آمریکایی مشاهده کرد. او که در پیوندی فوق تصور، با مردمی از کیش دیگر، از فرهنگ دیگر، با محبوبهای متفاوت، با ملیت متفاوت و تقریبا همه چیز متفاوت، چنان احساس وحدت و فناء می کند، که هوش از سر هر تحلیل گر دینی و اجتماعی می رباید. زندگی اش را باید خواند و مهمتر از آن شهادتش را باید زیست. بدن مطهر او در سال 2003 در محله السلام رفح، آگاهانه و دقیقا از سر بصیرت و صبر، در زیر شنی هیولای آهنی شصت هزار کیلویی، در هم شکست. نام این ابرزن جهان، بلندترین نام باد. البته تبیین این نکته که چگونه ممکن است که یک فرد یا جامعه ای با وجود اختلاف فکری، قلبی، و رفتاری و فقهی و تربیتی، با فرد یا جامعه دیگر، در عین حال در در عمیقترین لایه وجودشان؛ یعنی در "عقل"، با هم متحد باشند، قدری ظریف است، ولی عجالتا این که عقل این خانم عظیم الشان، سالم، مسلمان و حق مدار بوده است، ولی به دلیل گرفتار شدن در تور مهندسی آمریکا و محیط باطل، تربیت اشتباه، افکار و ...، فرصت مناسبی برای اصلاح حوزه های سطحی خود (بدن و رفتار، قلب و فکر) نداشته است. او در آخرین نامه های خود به مادرش می گوید:

هم افقی عقل شهید راشل کوری و امام خامنه ای: "فکر مي‌کنم چقدر خوب است که همه ما، همه کارهاي ديگر را رها کنيم و زندگي خود را وقف اين کار [کمک به مردم فلسطین] کنيم. اصلا فکر نمي‌کنم که اين کار اغراق است. من هنوز هم دوست دارم برقصم، دوست پسر داشته باشم و با دوستان و همکارانم شادي کنم و بخندم؛ ولي در عين حال مي خواهم که اينها متوقف بشود، بيرحمي و شقاوت! اين چيزي است که حس مي‌کنم! من احساس نااميدي مي‌کنم! من متأسفم که اين پستي و دنائت جزو واقعيتهاي جهان ماست! و اينکه ما، در عمل در آن شریکيم! اين، آني نيست که من برايش به دنيا آمدم! اين، آني نيست که مردم اينجا برايش به دنيا آمده باشند! اين، دنيايي نيست که تو و بابا آرزويش مي‌کرديد؛ آنگاه که تصميم گرفتيد مرا داشته باشيد."[3]. جالب است بدانیم که راشل کوری، در ابتدای همان افقی ایستاده است که امام خامنه ای در آن سوی آن جهان را رهبری می کند و کلید ظهور را در فلسطین نهفته می داند.

________________________________________________________________

[1] ". العقول أئمة الافکار، و الافکار أئمة القلوب، و القلوب أئمة الحواس و الحواس أئمة الاعضاء" بحارالانوار، ج۱، ص۹۶.

[2] ." النَّاسُ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّيَّانُونَ"بحارالانوار، ج 44، ص 383

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی