انتقاد از فعل یا انتقام از فاعل؟
مقام معظم رهبری در سخنان خود در جمع خبرگان ملّت چندین بار بر اخلاق تاکید کرده و در مقام نقد دیگران ضمن تاکید بر نقد منصفانه و صراحت در نقد، به شدّت از هتاکی و سبّ و ناسزا نسبت به دیگران هشدار دادند. ایشان فرمودند:« پيام من به همه كساني كه حرف مي زنند و يا در مطبوعات، وبلاگها و محيطهاي ديگر مي نويسند اين است كه مخالفت كردن، رد كردن و محكوم كردن يك فكر سياسي و ديني يك چيز است و ابتلاي به رفتار غيراخلاقي و دشنام و هتك حرمت چيز ديگر. من اين مسائل غيراخلاقي را قاطعانه و بهطور كامل رد می كنم و نبايد انجام شود.... از همه به خصوص جوانان عزيز مي خواهم كه نگذارند فضاي غيبت، تهمت، هتاكي و شكسته شدن حريمها ادامه پيدا كند كه اگر ادامه يابد مانند يك بيماري به همهچيز سرايت ميكند.»
این نکات مهم که بارها از طرف معظم له مطرح شده و این بار با صراحت بیشتری بیان شده است راه را برای هر نوع خودسری و افراط می بندد به ویژه اگر این اعمال نادرست به نام «تبعیت از ولایت» باشد!
اما همانطور که ایشان تصریح نمودند نقد و مخالفت با یک فکر و حتی محکوم کردن آن و آثار منفی آنرا بر شمردن در عین احترام به صاحب آن فکر و اندیشه، مساله دیگری است و باید در جامعه وجود داشته باشد والا جامعه ای که در آن افکار و اندیشه ها نقد نشود چنین جامعه ای به قبرستان اشبه است!
در هر صورت نپسندیدن یک فکر یا عمل یک چیز است و بی احترامی به متفکر و فاعل آن عمل چیز دیگری است. ممکن است کار کسی حتی از نظر ما کاملا نادرست باشد و حتی آثار منفی ای در سطح جامعه داشته باشد و حتی ما احساس وظیفه کنیم که با این فکر(نه فاعل) مقابله نماییم اما در عین حال فاعل آن فکر و آن اندیشمند معذور باشد به دلایل متعددی که وجود دارد و نمونه های آن در تاریخ فراوان است. در اینگونه موارد فعل نادرست است ولی آیا فاعل هم مستحق زیر سوال رفتن و اهانت است؟ روایاتی در این زمینه داریم که حساب "فعل" را از "فاعل" در مواردی جدا می نماید.
امیر المؤمنین در نهج البلاغه از پیامبر اسلام (صلوات الله علیهما و آلهما) نقل نمودند اند که«خداوند متعال گاه بنده اش را دوست دارد ولی عملش را دشمن و گاه عملش را دوست داشته ولی بدنی که آن عمل را بجا آورده است دشمن» نهج البلاغة خطبه 154
از امام باقر علیه السلام نیز به همین مضمون روایتی نقل شده است که:«... أن الله يحب العبد و يبغض عمله، و يبغض العبد و يحب عمله» (امالی شیخ طوسی ص411)
بنابراین اگر شخصی "سوء سریره" نداشت و به دنبال "وظیفه" بوده ولی در عین حال از نظر ما وحتّی اکثریت جامعه عمل یا نظر و فکرش نادرست بود می توان و بلکه در مواردی باید با آن فکر مبارزه کرد و آن عمل را در بوته نقد شجاعانه قرار داد بدون اینکه ذرّه ای به شخصیت او اهانت شود و کرامت وی زیر سؤال رود.
بله اگر کسی با سوء سریره و خبث باطن و در عین علم به باطل بودن خود و نظرش و از باب (وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا نمل/ آیه 14) پا در میدان نهاد قضیه شکل دیگری به خود می گیرد. متاسفانه رعایت نشدن این اصل مهم در نقدها هم از سوی جناحها و جریانهای مخالف و موافق فضای فعلی کشور اسلامی آلوده نموده است. عدم رعایت این اصل تنها از جانب جوانان مومن حزب اللهی نیست بلکه کسانی که خود را منتقد وضع فعلی کشور می دانند نیز پا را از نقد فعل فراتر نهاده و به اهانت برخی از مسولین می پردازند.
امید است این سفارش مهم رهبر معظم انقلاب نصب العین همه دوست داران ایشان و همراهان واقعی ولایت فقیه قرار گیرد.
ارسال کردن دیدگاه جدید