مقايسه مشکلات رفتاري کودکان در خانوادههاي تک فرزند و دو فرزند
تبيین: مقاله (مقايسه مشکلات رفتاري کودکان در خانوادههاي تک فرزند و دو فرزند) که توسط (سيدعباس ساطوريان، کارينه طهماسيان ومحمدرضا احمدي) نوشته شده و درفصل نامه علمی پژوهشی ( روان شناسی و دین) انتشار يافته بود توسط پايگاه اطلاع رساني تبيين، تلخيص و در اختيار خوانندگان قرار داده شده است، كاربران جهت دریافت اصل مقاله ميتوانند اینجا کلیک کنند.
چکيده
پژوهش حاضر به مقايسه ميزان مشکلات رفتاري برونيسازي و درونيسازيشده دانشآموزان مقطع ابتدايي در خانوادههاي تک فرزند و دو فرزند شهرستان يزد ميپردازد.
براساس يافتههاي بهدستآمده ميتوان گفت: کودکان خانوادههاي دو فرزند، در مشکلات رفتاري اعم از مشکلات درونيسازي و مشکلات برونيسازي، ميانگين کمتر و وضعيت کاملاً بهتري نسبت به تک فرزنديها دارند.
مقدمه
کودکان بخش عمدهاي از جمعيت هر جامعه را تشکيل ميدهند. طبق مطالعات انجامشده، حداقل 5 تا 10 درصد کودکان و نوجوانان سنين مدرسه، مشکلات جدي و مستمر هيجاني يا رفتاري دارند.
تاکنون طبقهبنديهاي گوناگوني براي مشکلات و اختلالات رفتاري کودکان صورت گرفته است. طبقهبندي مشکلات دوران کودکي، در قالب مشکلات درونيسازيشده و برونيسازيشده، از گستردهترين و پرکاربردترين پژوهشها در زمينه طبقهبندي اختلالهاي دوران کودکي است که از رويکرد ابعادي پيروي ميکند.
مشکلات درونيسازيشده، از نظر ماهيت درونفردي هستند و به شکل کنارهگيري از تعاملهاي اجتماعي، بازدارندگي، اضطراب و افسردگي متجلي ميشوند.
مشکلات برونيسازيشده، نشانههاي اين دسته از مشکلات، در رفتار بيروني کودکان ظاهر ميشوند و بيانگر عمل منفي کودک بر محيط بيروني هستند. ازاينرو، بيش از آنکه بر خود فرد اثر گذارند، موجب ايجاد مشکل براي ديگران خواهند شد.
در زمينة آسيبشناسي اين مشکلات، عوامل زيادي مطرح شده است. علاوه بر کاستيهايي که در زمينه تعامل والدين با فرزندان و سبکهاي والدگري ديده ميشود، ميتوان به ترتيب تولد و اندازه خانواده بهعنوان عوامل تعيينکننده خصوصيات شخصيتي فرزندان، توجه کرد.
در سالهاي اخير، با توجه به وضعيت اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي، و تبليغاتي که در زمينه کاهش تعداد فرزند صورت گرفته، برخي والدين به داشتن يک فرزند بسنده و برخي ديگر، تمايل به داشتن تنها يک فرزند دارند، درحاليکه، نتيجه برخي از تحقيقات، ويژگيهاي نامطلوبي را براي تکفرزندان نشان ميدهند.
اگرچه خودداري از داشتن فرزند يا تعدد آن، گرايشي است که با تأثيرپذيري از فرهنگ غرب به وجود آمده و در جوامع اسلامي نيز طرفداراني يافته است، اما با نگاهي به آموزههاي ديني بهطور قطع، فرزندان ميتوانند تأثيرات مثبت و سازندهاي در زندگي والدين داشته باشند. ازاينرو، در روايات به فرزندآوري و تعدد فرزند توصيه فراوان شده است.
اين پژوهش در پي مطالعات انجامشده دربارة ويژگيهاي مثبت و منفي تکفرزندي و چندفرزندي شکل گرفته و هدف آن مقايسه ميزان مشکلات رفتاري کودکان سنين دبستان، در خانوادههاي تک فرزند و دو فرزند است.
جامعة آماري
جامعة آماري اين پژوهش، کليه والدين و دانشآموزان مقطع ابتدايي سال تحصيلي 92-91 مدارس دولتي يا غيرانتفاعي شهرستان يزد بودند. در اين پژوهش، تعداد 308 کودک دختر و پسر (12-7 سال) از دو گروه خانوادههاي تک (163 نفر) و دوفرزند (145 نفر)، به روش خوشهاي تصادفي بهعنوان نمونه انتخاب شدند. و از دانشآموزان خواسته شد تا پرسشنامهها را به والدين بدهند كه پس از تکميل توسط والدين و تحويل به مديريت مدرسه، جمعآوري شد.
يافتههاي پژوهش
در اين پژوهش، بهمنظور مقايسه مشکلات رفتاري کودکان دختر و پسر در خانوادههاي تک فرزند و دو فرزند، آزمودنيها در دو سطح مشکلات رفتاري برونيسازي شده، و مشکلات رفتاري درونيسازي شده، با يکديگر مقايسه شدند.
طبق نتايج بهدستآمده روشن شد که تکفرزنديها، در خصوص هر دو قسم مشکلات رفتاري (اعم از مشکلات برونيسازي و مشکلات درونيسازيشده)، از ميانگين نمرة بالاتري نسبت به دو فرزنديها برخوردار هستند.
طبق جدول (2)، نتايج تحليل واريانس با توجه به سطح معناداري، در خصوص هر دو طيف از مشکلات رفتاري (اعم از مشکلات برونيسازي و مشکلات درونيسازيشده) تفاوت معناداري را بين تکفرزنديها و دو فرزنديها نشان ميدهد. اين نتايج بدين معناست که ميانگين مشکلات رفتاري تکفرزنديها، در هر کدام از دو قسم مشکلات رفتاري، نسبت به دو فرزنديها بالاتر است و تفاوت ميان اين دو گروه، تفاوت معناداري است.
بحث و نتيجهگيري
نتایج اين پژوهش نشان داد كه تفاوت معناداري ميان مشکلات رفتاري کودکان در خانوادههاي تکفرزند و دو فرزند وجود دارد و دوفرزنديها مشکلات کمتري نسبت به تکفرزنديها دارند.
ضمن اينکه تعداد فرزند ميتواند استعداد و زمينه بروز برخي مشکلات رفتاري مانند وابستگي را مهيا کند، اما سبک والدگري و رفتارهاي والدين مهمترين عامل مشکلات رفتاري در کودکان دانسته شده است.
همچنین نتايج نشان داد، تفاوت مشکلات رفتاري درونيسازيشده ميان خانوادههاي تکفرزند و دو فرزند، تفاوت معناداري است و دو فرزنديها مشکلات رفتاري درونيسازيشده کمتري دارند.
کودکاني که حداقل يک همشير دارند، نشانههاي کمتري از افسردگي و تنهايي گزارش شده است.
بنابراين، والدين تکفرزند، يا به دليل خصوصيات تکفرزندشان، يا استفاده از مهارتهاي خاص والدگري مانند کنترلگري، توجه و حمايت زياد، زمينه بروز مشکلات درونيسازي را فراهم خواهند کرد که با دخالت عوامل خطر ديگر، مانند شاغل بودن هر دو والد، پايين بودن سن مادر و يا داشتن استرس والدگري و عدم خوداثرمندي، عدم تعامل و بازي با همسالان و خواهر و برادر، و احساس تنهايي و وابستگي کودک، بر ميزان اين مشکلات افزوده خواهد شد.
در پاسخ به اینکه «آيا ميان مشکلات رفتاري برونيسازي، در بين کودکان خانوادههاي تکفرزند و دو فرزند، تفاوت معناداري وجود دارد؟» نتايج نشان داد خانوادههاي دو فرزندي نسبت به تکفرزنديها مشکلات برونيسازيشده کمتري داشتند.
در تبييني ديگر، ميتوان به نقش همشيران در رشد شناختي، عاطفي و اجتماعي همديگر اشاره کرد. ازآنجاکه همشيران در منظومه خانواده، اوقات زيادي را با هم ميگذرانند، کيفيت تعاملات آنها ميتواند نقش مهمي در رشد کودک ايفا کند.
همشيران با تعامل با همديگر، فرصتي براي کشف و رشد مهارتهاي اجتماعي، بيان احساسات و ايجاد همدلي ايجاد ميکنند. اين نوع از تعاملات براي کمک به همشيران ضروري است تا آنها ياد بگيرند در موقعيتها و روابط مختلف، رفتاري مؤثر داشته باشند.
همچنين در مطالعاتي پيرامون مهارتهاي اجتماعي، اين نتيجه حاصل شد که تکفرزندها، پرخاشگر و مخربترند و در بين گروه دوستان، محبوبيت کمتري دارند و بيشتر قرباني ميشوند.
بنابراين، داشتن حداقل يک همشير ميتواند به رشد فرزند کمک کرده و در نتيجه، اين تعامل و يادگيري مهارتهاي مختلف، معايب تکفرزندي در کودکاني که داراي خواهر يا برادر هستند، مشاهده نشود يا کمتر ديده شود.
ارسال کردن دیدگاه جدید