نقد مبانی کلامی هارپ؛ خطر نرم هارپ، بیش از قدرت سخت آن است

 

درآمدی بر باورپذیری هارپ: سالی های مدیدی است که بشر از ویژگی های امواج مختلف استفاده می کند. ۱. امواج صوتی بکار رفته در فن آوری رادیو [۱]که از سال ۱۸۶۰ کلید خورد و در سال ۱۸۹۵با اولین ارتباط رادیویی به بهره برداری رسید؛ ۲. اسفتاده از اشعه ایکس[۲] در رادیولوژی که به سال ۱۸۹۶ برمی گردد؛ ۳. استفاده از امواج فراصوت با فرکانس بالاتر از 20 هزار هرتز برای پژواک نگاری (سونوگرافی) است که در جنگ جهانی اول به کار رفت و در سال ۱۹۳۷به حوزه پزشکی وارد شد؛ ۴. سنگ کلیه و کیسه صفرا، با فرکانس های خاصی از امواج فراصوت بمباران می شود. این شلیک ها، باعث لرزش شدید سنگها شده، آنها را خرد می کند. ۵. بارون اسپنسر در سال ۱۹۴۶متوجه شد که می توان از ریزموجها برای برای انرژی گرمایی استفاده کرد. هنگامی چیزی را در اجاق مایکروویو می گذارید، در معرض یک میدان الکترومغناطیسی قرار می گیرد، که از با امواجی با فرکانس بالا و طول موج پایین (مایکروویو) بمباران می شود، ارتعاشات ناشی از جذب انرژی ریزموجها، باعث اصطکاک مولکول ها و گرمای لازم برای پخت غذا و کباب کردن موادی می شود که به ویژه دارای آب و پرتئین هستند.

 

وقتی فن آوری کباب کردن موجودت از طریق امواج، مدتهاست صنعتی و حتی تجاری سازی شده است و دیگر جزء تکنولوژی های برتر به حساب نمی آید، آیا دستیابی به توان سوزاندن دلفین ها در آب یا سوزاندن مردم یک منطقه به کمک هارپ، دور از انتظار است؟ وقتی که شیاطین، بمب اتمی را حدود 65 سال پیش آزمایش کرده اند، اینک با این شتاب زیاد پیشرفت های علمی، نداشتن اسلحه الکترومغناطیسی هارپ، دور از انتظار است.

 

هارپ چیست؟ هارپ برنامه ای شبیه مایکرو ویو؛ یعنی، مبتنی بر به کار گیری انرژی امواج است و با بمباران رادیویی یونوسفر (بیرونی ترین لایه اتمسفر) با امواجی با فرکانس های بالا و خیلی بالا، آن را به گداخت و تپش وا می دارند؛ آنگاه یونوسفر گداخته شده، امواجی با بسامد (فرکانس) بسیار پایین و طول موج بسیار بالا و با قدرتی تا ۱۰ میلیارد وات را به سمت زمین نشانه می رود و قادر است تا عمقی بیش از 30 کیلومتر نفوذ کند و موجودات دارای جریان خون را نابود کند؛ و یا زلزله و سونامی را باعث شود. از جلمه دیگر توانمندی های ادعا شده برای این اسلحه الکترومغناطیسی، از کار انداختن تمام سلاح های نسل کنونی از راه ایجاد دیوار مغناطیسی یا قطع جریان برق در هر سیستیمی مثل هواپیما یا یک شهر؛ و یا حتی گروگان گیری یک شهر بدون هرگونه حضور فیزیکی یا مسلحانه در کشور یا حتی در قاره ای که آن کشور در آن واقع است؛ امکان ایجاد خشکسالی، سیل، زلزله و ... . کارایی های ادعایی، به قدری عجیب است که برخی را به نفی آن، به دلیل «مبانی کلامی نظام حاکم بر قدرت در هستی» کشانده است؛ این تحلیل می تواند بسیار خطرناک باشد.

خطرات ناممکن دانستن «هارپ» به دلیل مبانی کلامی آن

گِله امام خامنه ای از سرعت پایین شبهه زدایی: وظیفه علمای دین آن است که قبل از فراگیر شدن یک شبهه، آن را شناسایی و پاسخ بدهند؛ امام خامنه ای بارها از این ضعف، گله کرده اند؛ در مساله هارپ هم خطر نرم هارپ و شبهات آن، بسیار جدی و عجیب تر از قدرت تخریب سخت آن است.

آیا طرح و نقد هارپ، کمک به دشمن و ایجاد هراس در بین مردم است؟ هارپ از سال ۱۳۷۷ شمسی به بهره برداری رسیده است و ده سال بعد (۱۳۸۷) به طور غیر رسمی در ایران رسانه ای و دو سال بعد در رسانه های رسمی ایران از جمله کیهان و خبرگزاری فارس، منتشر شد. آیا پس از این همه سال، طرح توام با نقد هارپ، به معنای ترساندن مردم است؟ ادعای کسانی که این چنین فکر می کنند این است که مساله هارپ هنوز در بین مردم شایع نشده است؛ بنابراین طرح و نقد عمومی آن بی جا است!؟! اولا مگر باید یک خطر، شایع شود و مردم بدون در اختیار داشتن نقد آن، به وحشت بیفتند تا بعدا ما از آن حرف بزنیم؟ ثانیا دوست بنده، به «روان شناسی پرسش کردن مردم» توجه نداشت: اگر کسی از شما درباره هارپ نپرسید، به علت آن است که شما زمینه روانی برآوردن انتظار پرسشگر را در محیط مخاطبان خود ایجاد نکردید، وگرنه سوال هست، هر چند از یک فرد کم اطلاع، فقط درباره مسائل عادی بپرسند و او را برای پاسخ به مسائل جدید (الحوادث الواقعه) مانند هارپ، فراماسونری، سینمای استراتژیک و ... شایسته ندانند؛ و مثلا به سراغ امثال استاد حسن عباسی بروند.

هارپ مانند ذوالفقاری در دست شیطان!

۱. بزرگترین خطر هارپ، خطر نرم آن است: از یک سو، امکان تخریبی بسیار بالایی در حوزه سخت، دارد، به طوری که ادعا می شود که تمام اسلحه های نسل پیشین خود را از کار می اندازد. و از سوی دیگر خطر عظیمتر دیگری درحوزه نرم دارد؛ زیرا مانند دست ابلیس است که در آستین خدا خزیده باشد. یعنی شیطان می تواند با تغییر شرایط و حکمت سیل و خشکسالی و زلزله، بشر را به خدا و وعده های الله بدبین کند. خداوند می گوید «و اگر اهل آبادی ایمان بیاورند و پارسایی کنند، فزونی هایی از آسمان و زمین بر آنان می گشاییم» اعراف، ۹۶. و شیطان می خواهد این وعده را با به راه انداختن سیل و زلزله هارپی به چالش بکشاند. در نتیجه انسان به خدا بدبین شده، زمینه ایمان و تحقق آخر الزمانی که از آن متقین است از بین می رود؛ دقیقا مانند همان استراتژی مکارانه ای که شیطان به حضرت آدم و حوا زد و خود را خیرخواه آنان خواند و خدا را خودار از رساندن خیر «درخت جاودانگی و مُلک پایدار» معرفی نمود و ابلیس پدرمان را دراورد از بهشت. و اینک بر آن است که همان استراتژی که در آغاز خلقت انسان، با آن پدر ما را درآورد، فرزندانش را هم در آخرالزمان، بیچاره کند و زمینه اطاعت فراگیر شیطان و بدبینی به خدا را ایجاد کند.

تدبیر قرآن در برابر خزیدن دست شیطان در آستین الله: قرآن در صدد مبارزه با جنگ نرم شیاطین در راستای بدبینی بشر به تدبیر و ربوبیت تکوینی خداوند است. زیرا شیاطین با طراحی سامانه های به اصطلاح علمی و در واقع ضد علمی، توانسته اند نظام الهی در مدیریت جهان را دچار فساد و خرابی کنند و ضمن ناامن کردن زمین برای بنی آدم، این فساد را به تدبیر خداوند نسبت دهند. از این رو خداوند در برخی آیات، کاری کرده است که این جنگ نرم شیاطین، نتیجه معکوس بدهد و به جای بی اعتمادی و بی ایمان شدن مردم به الله، کمیت و کیفیت مومنین افزایش یابد: «پدیدار شد خرابی در خشکی و دریا به علت دستاوردهای [شیطانی] مردم تا به آنان بچشاند گوشه ای از کردارشان را شاید بازگردند.»[۳] اگر ما به موقع وارد شویم و به پیروی از قرآن و بر اساس شواهد قطعی تجربی، خرابی های جهان را به دستاوردهای ناقص بشر نسبت دهیم، زمینه رسوایی بیش از پیش شیاطین و پیروان شان فراهم شده است؛ و اسباب بیزاری مردم از شیطان و روی آوردن به خداوند خواهد شد. در این حالت، علاوه بر کشش جاذبه الهی، رانش جاذبه شیطانی هم به ایمان مردم کمک می کند. اما اگر در این نبرد نرم و بسیار خطرناک، کوتاهی کردیم، شیاطین، همه زلزله ها،سیل ها، خشکسالی ها، طوفان ها و دیگر خرابی ها را به پای الله می نویسند تا مردم جهان به الله بدبین شده، به شیطان و خیرخواهی وی امیدوار شوند؛ همانطور که شیطان، حضرت آدم و حوا را سوگند داد که من از خیرخواهان شما دو نفر هستم: «وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحينَ» اعراف، ۲۱.

۲. خطر بزرگ دیگر، رکود علمی، عدم آمادگی روانی و نظامی در مواجهه با هارپ و در نتیجه شکست در برابر این اسلحه ناشناخته خواهد بود. به بیان امام خامنه ای، وقتی توانمندی های دشمن را نشناسیم، چگونه می توان در برابر او ایستاد؟ بنابراین، برای تبیین مبانی کلامی هارپ، نکاتی اولیه ذکر می شود.

نقد اشکالاتی که به مبانی کلامی هارپ می شود:

الف. هارپ ناقض حکمت خلقت انسان است: هارپ ادعا می کند که قادر است ذهن و قلب (عواطف) بشر را از راه تغییر میزان الکترومغناطیس پیرامون بدن، کنترل و دستکاری کند. به نظر یم رسد که این ادعا، بر خلاف فلسفه اراده و حق تکوینی گزینش بشر است و در حقیقت، نقض غرض خلقت است؛ پس محال است که هارپ چنین قدرتی داشته باشد!

پاسخ نقضی: امکان کنترل ذهن به سلاح های موجی؛ مانند هارپ، اختصاص ندارد، بلکه از طریق داروهای طبیعی و شیمیایی هم ممکن است؛ حتی امکان تغییرات ذهنی به دلیل امواج انفجار اسلحه های فعلی هم ممکن است. بلکه فراتر از آن، امکان قتل انسان هم هست، چه رسد به معلولیت ذهنی یا ارادی افراد.

پاسخ حلّی ۱: امکان کنترل ذهن از طریق طلسم و سحر هم قابل بحث است. بر اساس آیات قرآن و روایات و تجارب بشری، قطعا سحر بر روی اراده و گزینش انسان تاثیر انکار ناپذیر دارد. پس محال بودن هارپ به دلیل تاثیرگذاری بر اراده بشر و امکان تغییر حالت فرد، صحیح نیست.

ب. هارپ، ناقض ربوبیت تکوینی است: ایجاد زلزله و تغییرات آب و هوایی مورد ادعای هارپ، به معنای دخالت در ربوبیت تکوینی[4] الله است؛ بنابراین امری محال است. زیرا ربوبیت تکوینی از آن خداوند است و هیچکس را یارای مدیریت بر عالم تکوین نیست؛ مگر آنکه مانند بت پرستان، کسانی خارج از سیستم خدایی را نیز موثر در مدیریت جهان بدانیم.

پاسخ ۱: تاثیر استقلالی ناقض ربوبیت است: ربوبیت تشریعی به معنای این است که تنها خداوند است که مستقلا در عالم تاثیر می گذارد و ضوابط آن را تعیین می کند؛ اما این امر به معنای نفی قدرت تاثیرگذاری در عالم از طریق غیر قدرت غیر مستقل نیست. زیرا خداوند برای آزمودن بشر و جن، قدرتی در اختیار وی قرار داده است. این قدرت به بشر امکان قتل بشر دیگری را می دهد، یا امکان براندازی نسل یک حیوان یا ... که قطعا دخالت در تکوین و به هم ریختن ضوابط مطلوب جریان هستی است.

پاسخ ۲: هارپ مبتنی بر قاعده تسخیر است: خداوند در قرآن می فرماید که ما کشتی، زمین، خورشید، ماه، روز و شب را مسخر[5] بشر کردیم، قطعا معنای مسخر شدن برای بشر این است که بشر می تواند به فهم ضوابط حاکم بر این مسائل پی برده آنها را در خدمت خود بگیرد. پس قدرت هارپ را هم خداوند مُسخّر بشر کرده است و بشر مستقلا چنین قدرتی را ندارد. «وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً منه» جاثیه، ۱۳؛ بر اساس این آیه شریف، خداوند آنچه در هفت آسمان و زمین است را برای ما مسخر کرده است؛ یعنی اگر بشر از راه درست (انا مدینة العلم و علی بابها) نه بیراهه، وارد شود، می توانداز تمام انرژی های نهفته در هفت آسمان و هفت زمین، بهره ببرد؛ اتفاقی که در زمان ظهور حضرت بقیت الله خواهد افتاد: یعنی بشر در نصف روز، هفت آسمان را به تفرج  خواهد رفت! که مسافت آن میلیاردها سال نوری است. کاش علی را خانه نشین و مهدی را بیابان نشین نکرده بودیم، و به جای افلاک به خاک نمی اندیشیدیم!!! نکند ظهور را با سرپیچی از دستور نائب مهدی به تاخیر بیندازیم!

پاسخ ۳: قرآن گویای امکان  تغییر در مدیریت تکوین است: نمونه برجسته دخالت بشر در امر تکوین، دو دسته از آیات است؛ 1. آیاتی که نشان می دهد راز ویرانی هایی که در آسمان و زمین رخ داده است، دخالت اشتباه و بی جای بشر است: ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس! 2. آیاتی که اشاره به تغییرات شیطانی بشر در خلقت دارد: «وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبيناً» نساء، 119. یعنی کسی که به گمراهی شیطان و دستور او بر تغییرات شیطانی در خلقت، تن بدهد، او را سرپرست و ربّ خود قرار داده است و زیانی آشکار کرده است.

ج. هارپ ناقض قاعده "نفی سَبیل" است: خداوند می فرماید که هیچ راهی برای سلطه کافرین بر مومنین قرار نداده ایم و اگر هارپ واقعیت داشته باشد، قطعا یکی از موارد نقض «قاعده نفی سَبیل» است. زیرا با قرار داشتن هارپ در دست دشمن، دیگر هیچ کدام از اسلحه های ما کارامد نیست و دشمن می تواند در کمتر از یک صدم ثانیه، تمام مردم یک شهر اسلامی مثل تهران را بسوزاند.

پاسخ نقضی: اگر این اشکال درست باشد، پس وجود بمب اتم و هیدروژنی هم محال است؛ زیرا بمب اتم و هیدروژنی هم امکان نابودی آنی مسلمین را به دشمنان می دهد. و ما هیچگونه سپر سخت برای امان از بمباران اتمی و هیدروژنی نداریم.

پاسخ حلی ۱: این آیه، نفی بر نفی تشریعی سبیل و سلطه کفار بر مومنین دلالت دارد نه نفی تکوینی؛ یعنی خداوند چنین نخواسته است و شما هم نباید بخواهید، وگرنه اگر شما کاهلی کنید، امت 124 هزار پیامبر، مغلوب کفار می شوند و حتی امام حسین علیه السلام هم به مسلخ می رود. لذا قاعده نفی سَبیل، یک قاعده تشریعی است نه یک قاعده تکوینی. یعنی خداوند می خواهد از طریق اراده بندگان خودش، راه تسلط کافرین بر مومنین بسته شود، نه اینکه خود خدا جبرا چنین کند.

پاسخ حلی ۲؛ سلطه برآیندی: اگر منظور این آیه برتری جبری و تکوینی مومنین بر کافرین بدانیم، می توان گفت که برایند نیروی سخت و نرم در نبرد کفر و ایمان، با مومنین است. مثل الان که جبهه شیطان و طاغوت، واجد بمب اتم و هیدروژنی است، اما روز به روز بیشتر در کمند نبرد نرم جریان حق و ولایت فقیه گیر افتاده، از جایگاه خود تنزل می کند.

پاسخ حلی ۳؛ سلطه جریانی نه بُرشی: نمی توان مغلوب شدن یک برش از زمان یا مکان خاصی را، نشان سلطه باطل بر حق دانست، بکله باید نگاه جریانی داشت؛ عمر جریان حق و باطل، به امروز و پیروزی فرضی امروزی دارندگان هارپ خلاصه نمی شود، بلکه فردایی هم در پیش است. مگر با شکست ظاهری یاران امام حسین علیه السلام در کربلا، خدا اجازه سلطه جریان کفر بر جریان حق را صادر کرد؟

نباید قدرت نرم نظام ولایت فقیه؛ یعنی امام و امت اسلامی را نادیده گرفت و از قدرت سخت هارپ هراسید یا نادانسته آن را انکار کرد. بلکه باید در اطاعت از نائب حضرت بقیت الله الاعظم (عج) کوشید و با اطاعت از ولایت، و با نبرد همزمان نرم و سخت، هارپ را نیز همانند سلاح هیدروژنی و اتمی ناکارامد کرد!

 


[۱]. در سال‌ ۱۸۶۰ ميلادي‌ جيمز كلارك‌ ماكس دل، فيزيكدان‌ اسكاتلندي‌، تئوري‌ امواج‌ الكترو مغناطيسي‌ را براي اولين بارعرضه‌ كرد. در سال‌ ۱۸۸۷ هنريشن‌ هرتز، فيزيكدان آلماني‌ موفق‌ شد از نوسانات‌ الكترونيكي‌ براي انتقال امواج‌ از محلي‌ به‌ محل‌ ديگر بدون‌ سيم‌ استفاده‌كند. وي‌ براي‌ اولين بار موفق‌ شد، امواج‌ راديويي را در آزمايشگاه‌ توليد كند. دانشمندي‌ روسي‌ به‌ نام الكساندر پوپوف توانست با کمک یک دستگاه، موجي‌ را ایجاد کند و آنتن‌ را به‌وجود آورد و يك‌ دستگاه‌ تلگراف مرس‌ را ايجاد نمود. در مارس‌ ۱۸۹۶ پوپوف، اولين‌ پيغام تلگرافي‌ را به‌ مسافت‌ ۲۵۰ متري فرستاد. اولين‌ كسي‌ كه‌ متوجه‌ شد، مي‌توان‌ از بي‌سيم‌ به عنوان‌ يك‌ وسيله‌ ارتباطي‌ استفاده‌ نمود، ماركوني ايتاليايي‌ بود كه‌ بعدها به‌ نام‌ مخترع راديو معروف‌ گرديد. وي‌ در سال‌ ۱۸۹۵ اولين خبر راديويي‌ خود را به‌ وسيله‌ بي‌سيم‌ به فاصله‌ ۳ كيلومتري‌ فرستاد.

[۲]. این اشعه در سال ۱۸۹۵به دست یک فيزيكدان آلماني به نام ويليام كنراد کشف شد و در سال 1896 اولین رادیولوژی با دستگاه فلورسکوپی برای اهداف جنایی و پزشکی، اتفاق افتاد.

[۳]. «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» روم، ۴۱.

[۴]. «إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في‏ سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمينَ». أعراف، 54.

[۵] . «وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهارَ وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَيْنِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ» ابراهیم، ۳۲ و ۳۳. منظور از «سخّر لکم ...» : خداوند ضوابطی بر هستی حاکم کرده است و تدبیر آن چیز را در اختیار دارد و نیز بشر را چنان خلق کرده است که بتواند آن ضوابط را بفهمد و بر اساس فهمی که از آن دارد، از خواص آن بهره بگیرد؛ مثلا قواعد حاکم بر آب و چوب را بفهمد و از این ضوابط، برای کشتی سازی و زندگی خود بهره برداری کند. اگر فقط مراد از «سخّر لکم» این باشد که بشر بتواند از آن بهره مند شود، مثل بهره مندی از خورشید، یعنی خورشید عامل بهره مندی بشر باشد نه بهره برداری، کاربرد آن در مواردی که نشان از بهره برداری بشر از خواص و ضوابط یک یا چند پدیده است را شامل نمی شود؛ مثل «سخّر لکم الفلک» یعنی کشتی را به تسخیر شما در آورد؛ در حالی که کشتی محصول فهم اکتسابی انسان از قواعد آب و چگالی و جاذبه است نه بهره مندی و انتفاع خام از یک پدیه مثل روز و شب یا خورشید. علامه طباطبایی این مساله را در ذیل آیه ۱۳ جاثیه بیان کرده است.

 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی