کتمان حقیقت به چه قیمتی؟ نقد مصاحبه جمهوری با هاشمی و آقای موسوی اردبیلی

 

مقدّمه: در ایّام رحلت امام خمینی ره و سالروز پانزده خرداد، روزنامه جمهوری اسلامی اقدام به مصاحبه با برخی شخصیّتها نموده است. موضوع محوری این مصاحبه ها، جنبه های اخلاقی و عرفانی امام خمینی ره است. فارغ از برخی نقدهای جزئی که به نوع برخی سؤالات و جوابها مربوط می شود، آنچه باعث شد این سطور به رشته تحریر در آید، پرسشی در مورد شیوه تعامل و برخورد امام با جریان نهضت آزادی است. این دو مصاحبه توّسط یک شخص یعنی حجّت الاسلام و المسلمین آقای سروش محلّاتی ابتدا با جناب آقای هاشمی رفسنجانی و در روز بعد با آیت الله موسوی اردبیلی، انجام شده و تعداد قابل توجّهی از سؤالات مشترک می باشد.

اینک به سوال ایشان در مورد جریان نهضت آزادی و پاسخ مصاحبه شوندگان می پردازیم تا خوانندگان عزیز خود قضاوت نمایند:  

جناب آقای سروش محلّاتی: يك قصه ديگري را هم آيت‌الله موسوي اردبيلي نقل مي‌كنند كه يك شب در جلسه سران كه امام هم بودند، در مورد نهضت آزادي صحبت شد و يكي از اعضاء گفت كه اينها اعتقاد به اسلام ندارند، امام فرمودند دارند. يك كسي گفت كه اينها روحانيت را قبول ندارند، امام فرمود نه ما را قبول ندارند نه اينكه اصلاً روحانيت را قبول نداشته باشند و ايشان مي‌گفتند كه من همان موقع در نماز جمعه بدون ذكر نام نهضت آزادي اين مطلب را گفتم. شما آن جلسه يادتان هست؟

جناب آقای هاشمی رفسنجانی: آقاي اردبيلي حرفهايشان دقيق است. ايشان حرفي كه مي‌زند حتي به كلماتش هم اهميت مي‌دهد كه همان جور باشد، حتماً همين طوراست، من الان چيزي يادم نيست. ولي از اينها خيلي تكرار مي‌شد. اصل مسأله را شما ببينيد، بالاخره ايشان اولين دولتي را كه تعيين كردند، دولتي بود كه همه‌اش مال نهضت آزادي بود. هنوز پاريس بودند، مهندس بازرگان را رأس هيئتي قرار دادند كه برويد نفت داخلي را حل كنيد. اينجا هم كه آمدند مهندس بازرگان را آوردند شوراي انقلاب عضو كردند، به علاوه ايشان را نخست‌وزير كردند و از مردم خواستند كه ايشان را تأييد كنند. منتهي گفتند من به عنوان حزب اين كار را نكردم به عنوان شخص كردند. خب اگر نظر منفي داشت اين كارها را نمي‌كرد. البته انتقاداتي هم به ايشان داشتند مثلاً فرض كنيد در "راه طي شده" آقاي مهندس بازرگان اگر چيزي بود يا معنايي كه ايشان از بعثت مي‌كرد را امام قبول نداشت.

 روزنامه جمهوری اسلامی 9/3/90

جناب آقای سروش محلّاتی: برخورد امام با اعتراضات نهضت آزادي چگونه بود؟

آیت الله موسوی اردبیلی: امام نظرشان درباره آنها اين بود كه يك شب منزل احمد آقا بوديم، در آن جلسه آقاي هاشمي و آقاي خامنه‌اي و آقاي مهندس موسوي بودند، امام بدون اينكه اسم ببرند، گفتند اينها آدم‌هاي بدي نيستند -معلوم بود كه منظورشان نهضت آزادي است- گفتند آنهايي را كه من مي‌شناسم، آدم‌هاي مسلمان خوبي هستند. يكي از آقايان مي‌خواست تحريك كند، گفت اينها روحانيت را قبول ندارند. امام فرمودند روحانيت را قبول دارند، شماها را قبول ندارند. آن آقا گفت شخص شما را قبول ندارند. امام فرمودند قبول نداشته باشند. من كه اصول دين نيستم! من اين ماجرا را در زمان حيات امام، در نمازجمعه نقل كردم تا جاي هيچ گونه رد و انكاري نباشد.

روزنامه جمهوری 10/3/90

آنچه اینجانب از این پرسش و پاسخ حدس زدم این بود که مصاحبه کننده محترم که در هر دو مصاحبه، شرکت داشتند خواستند تا با طرح این سوال، نحوه برخورد امام با مخالفین خود را بازتاب دهند تا خواننده در ذهن خود با آن مواضع را با شرائط امروز، مطابقت دهد و نتیجه گیری نماید. اصل این کار، کار ناپسندی نیست ولی وقتی موضع امام خمینی در مورد نهضت آزادی بسیار ناقص بیان می شود و حرفها و موضعگیریهای دیگر امام بیان نمی گردد آن هم از جانب مصاحبه شونده ای که خود در جریانات انقلاب حضور داشته و مصاحبه کننده ای که با اندیشه های امام و کلمات ایشان آشنا بوده و سالها در این رابطه قلم می زند و روزنامه ای که نام جمهوری اسلامی را به یدک می کشد؛ نامی که همین آقایان نهضت اسلامی به شدّت با آن مخالف بودند. وقتی اینچنین برخورد می شود حقّ نداریم به نیّت این عزیزان شک کنیم؟

در اینجا لازم است برخی دیگر از کلمات امام را مستند بود است ذکر کنیم تا نظر نهایی امام در مورد این گروه مشخّص شود.

نهضت آزادی از دیدگاه امام خمینی (ره)

امام که به خوبی خطر اندیشه های التقاطی نهضت را برای جوانان حس می کردند. هرگز در برابر سنگ اندازیهای نهضت در مسیر انقلاب و تحریفات آنان سکوت نکردند. مصادیق موضعگیری های ایشان در برابر نهضت آزادی بسیار است که بررسی بخش کوچکی از آنها در این مجال می گنجد..

امام عمل به مواضع نهضت آزادی را خیانت به اسلام می دانستند:

«اگر ما یک قدم از این حرف عقب بنشینیم یا به اصطلاح آقایان، قدم به قدم بخواهیم پیش برویم یعنی قدم اول ما حالا تسلیم بشویم که آقا سلطنت بکنند نه حکومت... اگر ما این مطلب را از اینهایی که تزشان این است قبول بکنیم، اسلام را و مسلمی‌ن را و مملکت اسلامی‌را منهدم کرده ایم تا آخر، و این بالاترین خیانتی است که ما بر کشور خودمان بخواهیم بکنیم و به اسلام کرده ایم. »صحیفه نور، ج4، ص277

امام خمینی (ره) در واکنش به تاکید ملیون از جمله نهضت آزادی بر واژه دموکراتیک در عنوان نظام سیاسی جدید فرمودند «همه درد و بلای ما این است که ما غرب زده ایم. ما سالهای طولانی زیر بار آمریکا بودیم... شما حالا می‌خواهید بگوئید روی پای خودمان می‌خواهیم بایستیم باز هم رنگ غرب. حالا که می‌گوئید روی پای خودمان، بازهم جمهوری دموکراتیک؟ یعنی جمهوری غربی؟صحیفه نور، ج6، ص 331  و در نهایت، ایشان قاطعانه و بر اساس نظر واقعی قاطبه مردم تاکید فرمودند « جمهوری اسلامی‌، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد». صحیفه نور، ج 6، ص 266.

ایشان همچنین در خصوص توطئه دولت موقت برای انحلال خبرگان قاطعانه فرمودند:

«قضیه طرح آنکه مجلس خبرگان منحل بشود که در زمان دولت موقت مطرح شد، بعد هم معلوم شد که اساسش از امیر انتظام بود و آن مسائل آن وقت. آمدند آقایان پیش ما، همین آقایان بازرگان و رفقایش، و گفتند، خیال داریم این مجلس را منحلش کنیم. من گفتم، شما چکاره هستید اصلش که می‌خواهید این کار را بکنید؟ شما چه سمتی دارید که بتوانید مجلس را منحل کنید؟ پاشید، بروید سراغ کارتان وقتی دیدند محکم است مسئله، کنار رفتند». در جستجوی راه امام از کلام امام، دفتر پنجم، صص 74ـ73   

پس از مشخص شدن منش تساهل و سستی مآبانه دولت در قبال مسایل کشور و کرنش آنان در برابر دشمنان داخلی و خارجی امام خمینی (ره) بارها و بارها، ابتدا به صورت صمیمانه و بعد به صورت قاطعانه آنان را به عمل به آرمانهای مردم فراخواندند: «دولتی که می‌گوید دولت اسلامی‌است و هستند، نباید تحت تأثیر واقع بشود و هر طوری سابق بوده، در زمان محمد رضا شاه خائن بوده، حالا هم همان فرم باشد. پس شما چکاره اید؟... ما یکی یکی بگوئیم؟ دانه دانه بشماریم؟ اینها باید اصلاح بشود و شماها هم می‌دانم مسلمانید. من بعضیشان را می‌شناسم، بعضیشان را هم معرفی کرده اند به من. اینها همه متعهدند، همه مسلمانند لکن ضعیف النفسند. » در جستجوی راه امام...، دفتر هفتم، ص 24و 25

گرچه امام خمینی ره در این کلمات آنها را مسلمان خوانده اند ولی باید کلمات دیگر امام و نظر نهایی ایشان را از نظر دور نداشت.

«اگر ما امروز قوانین اسلام را اجرا نکنیم، کی اجرا کنیم؟ به آقایانی که می‌گویند الان نمی‌شود، بگوئید پس کی می‌شود؟ به اینها باید گفت: پس بگوئید برای همی‌شه، اسلام نه!». در جستجوی راه امام، دفتر دهم، ص98، 15 خرداد 58

 

«این قدر، از مجلس خبرگان کناره گیری نکنید. این عمل کناره گیری از ملت است، کناره گیری از اسلام است». صحیفه نور، ج10، ص 59

بازرگان پس از تسخیر لانه جاسوسی و افشای اسناد میگوید:

«اسم خودشان را می‌گذارند خط امام، خط شیطانند... اینهایی که می‌گویند، ما با آمریکا، راه کج رفتیم و راه سازش رفتیم، اینها ضد انقلابند [!]. مأمور همان شوروی و آمریکا هستند که می‌خواهند اختلاف بیاندازند»

امام راحل  ماجرا را این گونه بازگو می کنند:

دیدید آن روزی که جوانان بیدار عزیز، این لانه جاسوسی را گرفتند، این شیاطین به دست و پا افتادند. یکی گفت که اینها خط شیطان هستند و دنبال این کردند که ما الان اسیر آمریکا هستیم... می‌خواستند که ما را از استقلال بیرون بیاورند و به دامان آمریکا بیاندازند. قضیه گرفتن این محل جاسوس خانه ناگوار بود برای آنها. برای اینکه پرونده اینها هم ظاهر می‌شد» صحیفه نور، ج 15، ص 30.

اما در نهایت آقای محتشمی پور در آن مقطع نه تنها به درستی به افشای چهره آنان دست زد بلکه زمینه ساز نامه شدید الحن و تاریخی امام خمینی (ره) در کنار زدن حقایق التقاطیون گشت وی در نامه ای به امام خمینی (ره) از خیانتها و مخالفتهای نهضت آزادی با جمهوری اسلامی می نویسد و امام نیز در پاسخ نوشتند:

«نهضت به اصطلاح آزادی، صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارد و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بی‌مورد در قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویلهای جاهلانه، موجب فساد عظیم ممکن است بشوند؛ از ضرر گروههای دیگر، حتی منافقین ـ این فرزندان عزیز مهندس بازرگان ـ بیشتر و بالاتر است. » صحیفه نور، ج20، ص31

متن نامه امام در مورد نهضت آزادی را در اینجا ببینید.

از این جملات معلوم می شود مسلمان بودن آنها هم یک اسلام ظاهری است.

جالب است که دكتر ابراهيم يزدي در 18 / 11 / 63 در كنگره هفتم نهضت گفت: «نهضت آزادي حاكميت فعلي را قبول ندارد، نهضت آزادي معتقد است كه بايد اين حاكميت را از طريق قانون و منطقي و پارلماني سرنگون كرد...مردم نمي‌توانند اقدام به براندازي حاكميت فعلي كنند در صورتيكه در ذهنشان عنصر جايگزين وجود نداشته باشد؛ نهضت مي‌تواند به عنوان اين عنصر جايگزين عمل نمايد و به مردم شناخته شود.»

بازرگان، مهدي؛ بازيابي ارزشها،ج 2، ص 116، به نقل از جزوه سيري در شكل گيري و پيدايش نهضت آزادي، سعيد معمار منتظري.

آیا این جملات چیزی جز تشویق مردم به برندازی نظام است؟ با همه این مواضع تند امام نسبت به این گروه، جای بسی تعجّب است که آقای هاشمی رفسنجانی مخالفت امام خمینی و بازرگان را تنها به برخی مطالب علمی در مورد بعثت در کتاب «راه طی شده» منحصر نموده است:« البته انتقاداتي هم به ايشان داشتند مثلاً فرض كنيد در "راه طي شده" آقاي مهندس بازرگان اگر چيزي بود يا معنايي كه ايشان از بعثت مي‌كرد را امام قبول نداشت» و آیت الله موسوی اردبیلی هم به صورت کلّی نظر امام را اینگونه بیان می کنند:« - امام نظرشان درباره آنها اين بود كه .....» و جناب آقای سروش هم با اینکه قاعدتا از مواضع دیگر امام مطّلعند اینجا سکوت می فرمایند و از مواضع دیگر امام سخنی به میان نمی آورند!

سوالی که بی پاسخ می ماند این است که گروهی که مخالف اصل ولایت فقیه، مخالف اولویت دین نسبت به ملیت و مخالف حاکمیت احکام شرع می باشد چگونه از زبان امام به «مخالفان امام» نه روحانیت و اسلام، تعبیر می شوند و از برخورد ها و موضعگیریهای بعدی امام و به ویژه نامه مهم و تند ایشان علیه نهضت آزادی سخنی و لو به اشاره به میان نمی آید؛ نه از طرف مصاحبه شونده و نه از طرف مصاحبه کننده و نه از جانب روزنامه به اصطلاح جمهوری اسلامی!

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی