نقد علمی و منطقی خاتون ( قسمت اول )

 

یکی از مطالبی که تولید کنندگان و توجیه کنندگان ویژه نامه خاتون بسیار روی آن مانور می دهند عدم نقد علمی مطالب این ویژه نامه توسط مخالفان آن است. و عدم نقد تک تک مطالب آن را به نداشتن پاسخ و سیاسی بودن حملات حمل می کنند. اولاً عرض می شود که وقت علمای عزیز اسلام با ارزش تر از آن است که صرف پاسخ دادنِ هر روزه به شبهات تولید شده ی یک جریان خاص سیاسی شود ، که اتفاقاً بعضی ها همین را می خواهند که علما را به پاسخ گوئی به مطالب کم ارزش خود مشغول کنند و سپس با خیال راحت در پس پرده به اهداف اصلی خود مشغول شوند و در آب گل آلود شده به صید بپردازند! ثانیاً برای دفع این توجیه ، این حقیر نیز در کنار بعضی دیگر از برادرانی که به مطالب این ویژه نامه پاسخ گفته اند ، قصد کردم که با بضاعت علمی اندک خویش به پاسخ برخی از این شبهات و مغالطات مبادرت کنم. البته به علت کثرت مطالب فاسد این ویژه نامه ، حقیر مجبورم در چند قسمت به پاسخ گویی بپردازم ، امیدوارم خسته نشوید و مطالب را دنبال کنید. شیوه ی نقد به این صورت است که ابتدا قسمتی از مطالب ویژه نامه با رنگ قهوه ای مطرح شده و سپس نقد آن با رنگ آبی ارائه می شود. اولین مطلبی که نقد می شود مصاحبه ای از جناب آقای مهدی کلهر است که در صفخات ۳۰ تا ۳۵ این ویژه نامه درج شده و واکنش های زیادی را در پی داشته است. ملاحظه بفرمایید :

* ادیان الهی ، از حضرت آدم تا کنون ، یکی از جرائم آدم و حوای خطاکار را در موقع هبوط ، عریان شدن این ها می دانند. این خیلی مهم است و در قرآن به صراحت بیان شده است. ( خاتون / 31 )

 

نقدها :

1. استفاده از الفاظ بی ادبانه ی « جرائم آدم و حوای خطاکار ».

گویا در مورد دو مجرم سابقه دار حرف می زنیم نه اولین پیامبر الهی و مفتخر به خلعت « خلیفة اللهی » ! در مقابل این هتاکی نگاه کنید تنها به یک نمونه از تعبیرات اسلامی در مورد این دو شخصیت برجسته ی تاریخ :

در فرازی از دعایی که در پایان عمل ام داود در نیمه ی رجب می خوانیم آمده است :

اللّهم صل علی أبینا آدم بدیع فطرتک الذی کرّمته بسجود ملائکتک و أبحته جنّتک ،

اللّهم صل علی اُمّنا حواء المطهرة من الرجس المصفّات من الدّنس المفضّلة من الإنس المترددة بین محال القدس ،

ترجمه : خدایا درود فرست بر پدر ما آدم ابوالبشر خلق بدیع بی نظیرت که او را شرافت بخشیدی و مسجود فرشتگانش ساختی و بهشت را بر او مباح فرمودی ، و درود فرست بر حوا مادر ما ، پاک و پاکیزه از پلیدی و آلودگی ، که از نوع آدمیانش فضیلت دادی و در میان ( بهشت ) مقامات قدس اجازه ی رفت و آمدش دادی.

توجه کنید به صفت حضرت آدم که مورد تکریم خداوند است و صفات مادرمان حوا که « المطهرة من الرجس » ، « المصفّات من الدّنس » و « المفضّلة من الإنس » است و بیندیشید در شباهت این صفات با آیه ی تطهیر که در وصف خاندان عصمت و طهارت وارد شده است.

2. تهمت « عریان شدن » به نبی الهی و همسر مطهّرش.

« عریان شدن » بعنوان یکی از جرائم حضرت آدم و حوا شمرده شده و جالب این که این جرم را به صریح قرآن نسبت داده است ! اما آیا واقعا قرآن چنین چیزی را فرموده است آن هم بطور صریح ؟!

با یک نگاه سریع ۴ آیه در این مورد پیدا کردم ، آیات ۲۰ ، ۲۲ و ۲۷ سوره ی اعراف و آیه ی ۱۲۱ سوره ی طه. به علت شباهت این آیات با یکدیگر به عنوان نمونه تنها به بررسی آیات ۲۰ تا ۲۲ سوره ی اعراف می پردازیم : در این آیات می خوانیم :

20فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُورِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَ قالَ ما نَهاکُما رَبُّکُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاّ أَنْ تَکُونا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونا مِنَ الْخالِدینَ
21وَ قاسَمَهُما إِنِّی لَکُما لَمِنَ النّاصِحینَ
22فَدَلاّهُما بِغُرُور فَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَکُما عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَکُما إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُما عَدُوٌّ مُبینٌ

20 ـ سپس شیطان آن دو را وسوسه کرد، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود ، آشکار سازد ؛ و گفت: «پروردگارتان شما را از این درخت نهى نکرده مگر به خاطر این که ( اگر از آن بخورید ) فرشته خواهید شد ، یا جاودانه ( در بهشت ) خواهید ماند»!
21 ـ و براى آنها سوگند یاد کرد که من براى شما از خیرخواهانم.
22 ـ و به این ترتیب ، آنها را با فریب ( از مقامشان ) فرود آورد. و هنگامى که از آن درخت چشیدند ، اندامشان ( عورتشان ) براى آنها آشکار شد ؛ و شروع کردند به قرار دادن برگ هاى ( درختان ) بهشتى بر خود ، و پروردگارشان آنها را ندا داد که: « آیا شما را از آن درخت نهى نکردم؟! و نگفتم که شیطان براى شما دشمن آشکارى است»؟!

خوب است در این قسمت به عباراتی از تفسیر نمونه در شرح این آیات توجه کنیم :

شیطان که بر اثر سجده نکردن رانده درگاه خدا شده بود، و تصمیم قاطع داشت تا آنجا که مى تواند از آدم(علیه السلام) و فرزندانش انتقام بگیرد و در فریب آنان بکوشد;
و نیز به خوبى مى دانست که خوردن از درخت ممنوع، باعث رانده شدن از بهشت خواهد شد، در صدد وسوسه آنان برآمد، و براى رسیدن به این مقصود، انواع دام ها را بر سر راه آنان گسترد!
لذا همان طور که قرآن مى فرماید: «به وسوسه کردن آنان مشغول شد، تا لباس هاى اطاعت و بندگى خدا را از تن آنان بیرون کند، و عورت آنها را که پنهان بود آشکار سازد» (فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُورِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما). قرآن پس از آن مى فرماید: «همین که آدم و همسرش از آن درخت ممنوع چشیدند، بلافاصله لباس هایشان از تنشان فرو ریخت و اندامشان آشکار گشت» (فَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما).
از جمله بالا به خوبى استفاده مى شود که: به مجرد چشیدن از میوه درخت ممنوع، این عاقبت شوم به سراغ آنها آمد، و در حقیقت از لباس بهشتى که لباس کرامت و احترام خدا بود برهنه شدند.
... آدمى که قرآن معرفى مى کند نه تنها از وضع خود با خبر بود بلکه از اسرار آفرینش (علم اسماء) نیز آگاهى داشت و معلم فرشتگان محسوب مى شد و اگر شیطان توانست در او نفوذ کند نه به خاطر نادانى او بود بلکه از پاکى و صفاى او سوء استفاده کرد.
شاهد این سخن آیه 27 همین سوره است که مى فرماید: یا بَنی آدَمَ لایَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما:
«اى فرزندان آدم! شیطان شما را فریب ندهد، آن چنان که پدر و مادرتان را از بهشت، بیرون کرد، و لباس آنها را از تنشان جدا ساخت».
... به هر حال، قرآن پس از آن مى فرماید: «هنگامى که آدم و حوا چنین دیدند بلافاصله از برگ هاى درختان بهشتى براى پوشیدن اندام خود، استفاده کردند» (وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ).

شاید بیش از این نیاز به توضیح نباشد که حضرت آدم و حوا خودشان با علم و عمد عریان نشدند تا این عریان شدن به زعم مصاحبه شونده ی خاتون از جرائم ! این دو بزرگوار محسوب گردد ، بلکه بلافاصله پس از اطلاع از عریانی با برگ های درختان بهشتی اندام خود را پوشانیدند. بگذریم از این که طبق بعضی از تفاسیر اصلا منظور از این عریانی ، عریانی ظاهری نیست و این عبارت تمثیلی است از خروج از لباس اطاعت و بندگی.

در پایان تذکر این نکته لازم است که چرا کسی که اطلاعات قرآنی اش تا این اندازه ضعیف است به خود اجازه می دهد افکار مغشوش خود را به قرآن نسبت بدهد و در عین حال ادعا کند که این حرف ها صریح قرآن است ؟!!!

* پوشش باید چشم نواز باشد ، نه برای خود آدم. چون خود انسان کمترین بهره را از لباسی که پوشیده می برد ، در نتیجه باید برای جامعه چشم نواز باشد. چند مسأله است که این ها سهم جامعه است. اگر کسی لباس زشت بپوشد ، حق دیگران را مورد تعرض قرار داده است. ( خاتون / 31 )

نقدها :

۳. پوشش باید برای جامعه « چشم نواز » باشد.

از مسلمات فقه اسلامی این است که پوشش بانوان نباید به گونه ای باشد که نظر نامحرم را به خود جلب کند و به اصطلاح مصاحبه شونده ی محترم « چشم نواز » باشد. شرافت زن اقتضا مي كند هنگامي كه از خانه بيرون مي رود ، متين و باوقار باشد و در طرز رفتار و لباس پوشيدنش هيچ گونه امري كه باعث تحريك و تهييج شود بكار نبرد. زن ، هر اندازه متين و با وقار و عفيف تر حركت كند ، و خود را در معرض نمايش براي مرد نگذارد ، بر احترامش افزوده مي شود.

باز هم تنها به عنوان نمونه به بعضی از استفتائاتی که از مقام معظم رهبری شده و در رساله ی أجوبة آمده اشاره می شود:

ایشان در مسأله ۱۳۶۳ و در پاسخ به سؤال از حکم پوشیدن لباس آبی پررنگ می فرمایند : فی نفسه اشکال ندارد به شرطی که منجر به جلب توجه دیگران و ترتب مفسده نشود. و در مسأله ۱۳۶۵ نیز جواز پوشیدن کفش سیاه براق توسط زن را مشروط به این کرده اند که : رنگ و شکل آن باعث جلب توجه نامحرم و یا انگشت نما شدن او نشود. و در پاسخ به سؤال ۱۳۶۷ فرموده اند : پوشیدن چیزی که از جهت رنگ یا شکل و یا نحوه ی پوشیدن باعث جلب توجه نامحرم شود و موجب فساد و ارتکاب حرام گردد ، جایز نیست.

۴. اگر کسی لباس زشت بپوشد ، حق دیگران را مورد تعرض قرار داده است.

از جمله مغالطات مصاحبه شونده ی خاتون این است که طوری القاء می کند که اگر پوشش « چشم نواز » نباشد لزوماً « زشت » است ! باز هم به جملات ایشان دقت کنید : « پوشش باید چشم نواز باشد ، نه برای خود آدم ... باید برای جامعه چشم نواز باشد ... اگر کسی لباس زشت بپوشد ، حق دیگران را مورد تعرض قرار داده است. » در پاسخ به این مغالطه ی آشکار باید گفت که از نظر اسلام پوشش مرد و زن باید آراسته باشد ولی آراستگی لزوماً در چشم نوازی نیست. لباس زن می تواند آراسته بوده و زشت نباشد و در عین حال چشم نامحرمان را نیز ننوازد ! 

با خواندن این فراز از صحبت های جناب کلهر انسان به یاد جمله ی جرج بوش می افتد که می گفت : در مبارزه با تروریسم همه ی کشورها یا « با ما » هستند یا « با تروریست ها »! و مقام معظم رهبری در پاسخ به این مغالطه فرمودند که این مسأله تنها دو گزینه ندارد ، ما نه با شمائیم و نه با تروریست ها. آری پوشش هم منحصر به این دو قسم نیست ، زن مسلمان نه لباس زشت می پوشد و نه لباس چشم نواز ! بلکه پوششی بین این دو را انتخاب می کند.

* تمیزی و کثیفی هم سهم جامعه است. برای همین در اسلام توصیه شده عطر بزنید و الا خود آدم بیشتر از پنج دقیقه بوی عطر را نمی فهمد. چون مشامش پر می شود. پس معلوم می شود که سهم جامعه است. چون جامعه است که باید بوی خوش بشنود و اگر همه عطر زدند ، جامعه ی اسلامی معطر می شود. ( خاتون / 31 )

نقدها :

۵. صدور جواز عطر زدن برای بانوان.

آیا لازم است در مورد حرمت عطر زدن بانوان در خارج از خانه هم صحبت کنیم و شاهد بیاوریم؟! مگر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نفرمودند که : هر زني خود را خوشبو كند و از خانه خارج شود ، مشمول لعنت الهي است تا وقتي به خانه برگردد. ( اصولي كافي ، جلد 5 ، صفحه 518 ) و مگر نفرمودند که : زني كه از خانه اش درحالي كه خود را آراسته و عطر زده خارج گردد و شوهرش به اين كار راضي باشد ، براي هرگامي كه آن زن در بيرون خانه برمي دارد ، خانه اي در دوزخ براي شوهر او ساخته مي گردد. ( بحار الانوار ، جلد 103 ، صفحه 249 ) و مگر اکثر مراجع معظم تقلید به صراحت بر حرمت عطر زدن بانوان در بیرون از خانه فتوا نداده اند ؟!

ممکن است بعضی از « ماشین های تولید توجیه ! » بگویند که منظور مصاحبه شونده ی خاتون عطر زدن مردان بوده است نه زنان ، که در پاسخ به این توجیه عرض می کنیم که شواهدی موجود است که نشان می دهد منظور مصاحبه شونده ، عطر زدن همه ، از جمله زنان است نه فقط مردان. و اما شواهد این مطلب :

شاهد اول : مصاحبه شونده در کلام خود می گوید : « اگر همه عطر زدند ، جامعه ی اسلامی معطر می شود » از نظر علم اصول فقه ، این کلام عام است و کلام عام باید حمل بر عموم شود ، مگر این که قرینه ای بر خصوص در متن کلام آمده باشد. و کاملا مشخص است که چنین قرینه ای در کلام موجود نیست.

شاهد دوم : نه تنها قرینه ای بر اراده ی خصوص مردان در کلام مصاحبه شونده نیست ، بلکه قرائن حالیه و مقالیه ی متعددی دلالت بر این مطلب دارند که منظور ایشان عام بوده است. از جمله ی این قرائن این مطلب است که اکثر این مصاحبه ( اگر نگوییم تمام مصاحبه ) پیرامون پوشش بانوان است.

شاهد سوم : این شاهد از کلام خود مصاحبه شونده استخراج شده است. ایشان در ادامه ی مصاحبه می گوید :

« ... در قرآن به صراحت داریم وقتی که به مسجد می روید ، لباس زیبا و تمیز بپوشید و عطر بزنید و زینت های خود را همراه خود ببرید. چون به ملاقات خدا می روید. این ها را یادمان باشد. چون اگر این ها را نگوییم ، نمی توانیم راجع به تبرّج صحبت کنیم. در مکه و مدینه ، در دوره ی جاهلیت زنانی بودند که برای این که مردها را تحریک جنسی کنند ، پای خود را به زمین می کوبیدند ، که این حرکت علامتی بود که تبرّج گفته می شود. عرصه ی جامعه ، عرصه ی فساد نیست. این ها در جاهلیت طواف داشتند و برهنه طواف می کردند و اشعاری هم می خواندند. مرحوم علامه ی طباطبایی در « تفسیر المیزان » در مورد حج جاهلیت خیلی با دقت توضیح داده اند. پس باید بین حج جاهلیت و حج اسلام ، بین راه رفتن در کوچه های دوران جاهلیت و دوران اسلام تفاوت قائل شویم. و فرق تبرّج و خودنمایی برای برانگیختن غرایز جنسی و آراستگی را با دقت بشناسیم. ( خاتون / 32 ) »

همان گونه که آشکار است ایشان پس از توصیه به عطر زدن بلافاصله به نهی از تبرّج زنان می رسند و بین تبرّج و آراستگی فرق قائل می شوند. آراستگی را که یکی از مصادیقش را عطر زدن دانسته اند توصیه می کنند ولی از تبرّج زنان نهی می کنند. سیاق کلام کاملا گویاست که ایشان عطر زدن را برای زنان مجاز می شمارند.

شاهد چهارم : شاهد بعدی مطلبی است که در ذیل همین مطلب با رنگ قهوه ای آمده است و نقد شده است. آقای کلهر بعد از مثال عطر به مثال حج می پردازند و  می گویند : « در حج هم مرد و زن ... » وقتی می گویند در حج هم ، یعنی همانطور که در مسأله ی عطر زدن گفتیم حج هم چنین است.

* در حج هم مرد و زن از زیبایی ها محروم می شوند. چون وجوب حج برای آدم های مستطیع است و پولدارها حج می روند. غیر پولدارها که حج نمی روند. ثروتمندان چون امکان داشتند ، لباس فاخر بپوشند ، توصیه شده ذر زمانی که قرار است آن جا باشند ، همه مثل هم باشند و زیبایی را به حداقل برسانند. در حج شما حق ندارید ، عطر مصرف کنید تا بدانید فقرا چه طوری زندگی می کنند و تکبّرتان از بین برود. ( خاتون / 32 )

نقدها :

۶. پولدارها به حج می روند.

آیا بطلان این حرف مضحک نیاز به دلیل و مدرک دارد؟ چه کسی گفته است که فقط پولدارها به حج می روند؟! حتی رفتن به حج واجب هم که گران تر از حج عمره است لزوماً به معنای پول داری نیست. استطاعت مالی به این معناست که شما مخارج رفتن به حج را داشته باشی و بعد از برگشت هم کسب و کاری داشته باشی تا بتوانی خرج عائله را از آن تأمین کنی. آیا کسی با داشتن دو سه ملیون تومان پول ، پولدار محسوب می شود؟! بگذریم که رفتن به حج عمره همین مقدار را هم نیاز ندارد و چه بسیار افراد کم درآمدی که به حج رفته و می روند.

و اساساً این احکام مختص به این زمان نیست و در زمان خود پیامبر هم جاری بوده است. آیا آن زمان هم فقط پولدارها به حج می رفتند که خداوند چنین دستوری داده است ؟!

۷. ثروتمندان چون امکان داشتند لباس فاخر بپوشند ، توصیه شده ... همه مثل هم باشند.

نوع نگاه را ببینید ! مصاحبه شونده حج را با پارتی مذهبیِ پولدارها خلط کرده است. یعنی اگر زمانی برسد که هیچ یک از حاجی ها امکان پوشیدن لباس فاخر را نداشته باشند دیگر لازم نیست همه مثل هم باشند؟! اتفاقاً چون افرادی که به حج می آیند از سطح مادی و اجتماعی مختلفی برخوردارند اسلام دستور به خلع لباس های متعارف دنیایی می دهد تا در آنجا همه مثل هم باشند ، از ثروتمند گرفته تا فرد متوسط و یا فرد فقیر. و همین طور انسان هایِ با مقامات دنیاییِ متفاوت.

۸. در حج شما حق ندارید عطر مصرف کنید تا بدانید فقرا چه طوری زندگی می کنند.

باز هم به نوع نگاه دقت کنید ! در حج به این دلیل عطر نمی زنیم که بدانیم فقرا چطور زندگی می کنند! اولاً این فلسفه ی متعالی از کجا آمده است؟ ثانیاً نگاه ایشان به فقرا ، مانند نگاه به یک عده آدم کثیف و بو گندو است که برای این که بدانیم آنها چطور زندگی می کنند مجبوریم مدتی عطر نزنیم ! اتفاقاً اگر ایشان کمی با فقرای متدین حشر و نشر می داشتند می فهمیدند که عطر زدن از سنت های مرسوم بین متدینین است و هیچ اختصاصی به پولدارها ندارد. ثالثاً اگر خدا می خواست پولدارها حال فقرا را درک کنند دستور می داد که در حج روزه بگیرند ، کما این که از حکمت های روزه در ماه رمضان درک گرسنگی فقراست.

۹. در حج شما حق ندارید عطر مصرف کنید تا ... تکبّرتان از بین برود.

عجب کشف بدیعی ! از کی تا به حال عدم مصرف عطر تکبر را از بین می برد ؟! مصاحبه شونده ی محترم کمی به دور و بر خود نگاه بیندازد تا ببیند افراد کثیری را که در عین متصف بودن به صفت کبر ، عطر هم نمی زنند. حیف که عالمان بزرگوار ملا احمد و ملا مهدی نراقی امروز نیستند تا در کتاب های اخلاقی شان این راه را هم به راه های مبارزه با کبر اضافه کنند!

البته مجدداً برای این که این مطالب مورد سوء استفاده ماشین های تولید توجیه ! قرار نگیرد عرض می کنم که : بله از جمله آثارِ مجموعه اعمالی که انسان در حج انجام می دهد ( البته اگر با معرفت انجام گیرد ) از بین رفتن تکبر انسان است. اگر انسان متکبر به مدت چندین روز لباس های فاخر را از تن بیرون کند و به پوشیدن دو تکه پارچه ی ساده اکتفا کند و موهایی را که چه بسا مایه ی تفاخرش بوده بتراشد و عطر نزند و اجازه نداشته باشد در آینه نگاه کند و حتی طبق بعضی از فتاوا نتواند پشه ای را که به سادگی می کُشت مثل همیشه بکُشد ووو... مجموع این اعمال تکبر انسان را به شدت سرکوب خواهد کرد. اما این اثر ، اثر یک مجموعه از اعمال است ، نه فقط عطر نزدن ، که اتفاقاً کمترین تأثیر را در این میان عطر نزدن دارد.

ادامه دارد ...

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی