نقد علمی و منطقی خاتون (3) مذمت های شبیه به مدح !
* خاتون : چادر مشکی کی وارد ایران می شود؟
کلهر : از سفرهای اروپایی ناصرالدین شاه. شب که به مجالس عیاشی در اروپا می رفت ، می دید آن جا لباس مردها مشکی است. کلاه سیلندری مردها مشکی است و زن ها هم با لباس مشکی می آیند. این به نظرش آمد که یک نوع سنگینی و وقار دارد وگرنه در اسلام به صراحت از حضرت رسول (ص) داریم که لباس تیره پوشیدن مکروه است. این رنگ مشکی متکبرانه را ناصرالدین شاه آورد. خدا لعنتش کند. همین جور آتش به قبرش ببارد. خیلی مرد ملعونی است ...
خاتون : پس چرا بعضی از مورخین از او طرفداری می کنند؟
کلهر : اشتباه می کنند. اصلاً قاجاریه نکبت ترین سلسله در تاریخ تمدنی ماست. در این تردید نکنید. آن چیزی که ناصرالدین شاه از آن جا آورد ، این بود. سرداری داخلی که تن رجال بود را مشکی کرد و چادر مشکی هم را به زنان درباری توصیه کرد. حجاب را برنداشت ولی چادر مشکی را توصیه کرد.
... شهرهایی هم که من به کودکی و نوجوانی رفتم ، یاد ندارم ، تا زمان شاه ، خانم ها را با چادر مشکی ببینم. چادر مشکی یک جور اشرافیت بود. چادرها اکثراً نقش دار و کاملاً پوشیده بود. ( خاتون / 32 )
ادامه ی نقد 15 :
در قسمت قبل به نقد قسمت های ابتدایی این عبارات پرداختیم و توضیح دادیم که آقای کلهر رنگ مشکی را برای چادر به سه دلیل رد کرده است :
الف. رنگ مشکی را ناصرالدین شاه از مجالس عیاشی اروپا آورده است.
ب. رنگ مشکی مکروه است.
ج. رنگ مشکی متکبرانه است.
در پاسخ به این سه مدعا که اتفاقاً جناب کلهر برای هیچ یک دلیل و سندی ارائه نکرده است ، سراغ کارشناسان رفتیم و با استفاده از نظرات تاریخ دانان ثابت کردیم که نقل تاریخی جناب کلهر درباره ی ناصرالدین شاه صحیح نیست ، و همین طور دیدیم که کراهت رنگ مشکی طبق فتاوای مراجع تقلید استثنائاتی دارد که چادر یکی از این موارد استثناء است ( در پاورقی شماره ی 16 خواهید خواند که حتی بعضی مجتهدین سند روایات کراهت را ضعیف دانسته و رد کرده اند.) ، و در نهایت با کمک نظرات روان شناسان روشن کردیم که اتفاقاً رنگ های تیره و مشکی مناسب ترین رنگ برای چادر هستند و دلیلی بر اثبات متکبرانه بودن رنگ مشکی وجود ندارد.
از این مطالب آشکار می شود این که بعضی افراد در توجیه حرف های جناب کلهر روی این مسأله تأکید می کنند که مراجع رنگ مشکی را در چادر واجب نکرده اند ، مغالطه است و ربطی به بحث ما با آقای کلهر ندارد. در پاسخ به این مغالطه باید گفت که: محل بحث و ایراد ما به جناب کلهر این نیست که رنگ مشکی واجب است یا نه؟ هیچ کس هم نگفته است که رنگ مشکی واجب است. همان طور که اشاره کردیم جناب کلهر در مورد رنگ مشکی سه ادعا مطرح کرده اند که ما هر سه ادعا را رد کردیم. و محل بحث این جا است نه مطالب دیگر.
در خاتمه ی این بحث نگاهی داریم به ثمرات حجاب با چادر مشكى :
الف. پوشانندگى بيشتر
عوامل مختلفى مانند نازك نبودن ، گشاد بودن و نوع رنگ در تأمين پوشش بيشتر مؤثر هستند. در بين رنگ ها ، رنگ هاى تيره و مشكى ، در تأمين حجاب حداكثرى بانوان در بيرون منزل مؤثر هستند ، چون موجب پوشانده شدن بيشتر و مانع از ديده شدن هستند.
چشم در تاريكى جايى را نمىبيند و پارچه يا پرده مشكى باعث پوشاندن بيشتر و بهتر است. به دليل پوشانندگى بيشتر رنگ مشكى است كه بانوان پاكدامن ، هوشمند ، مسلمان و مؤمن ، رنگ لباس هاى رويى مانند چادر ، مانتو و مقنعه را از رنگ هاى تيره مثل مشكى ، قهوهاى و يا سرمهاى برمىگزينند و از رنگ هاى روشن و جذاب دورى مىكنند تا اندام شان از چشم نامحرمان پوشيده تر باشد. (1)
علاوه بر اين ، رنگ مشكى پوشاننده ی رنگ هاى ديگر است و هر لباس رنگى ديگرى را كه زیر آن باشد مىپوشاند. ضرب المثل معروف « بالاتر از سياهى رنگى نيست » اشاره به همين واقعيت است كه رنگ سياه برترين رنگ ها است و تمام رنگ هاى ديگر در مقابل آن ، رنگ مى بازند.
قرآن مجيد می فرماید : « وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِباساً ؛ (2) پرده ی سياه و تاريك شب را به منزله ی لباس و پوشش قرار داديم.» در اين آيه ، تاريكى شب به پرده و پوشش گسترده تشبيه شده است كه همه ی اجسام را مى پوشاند ، همان گونه كه جلباب و چادر مشكى تمام بدن و لباس بانوان را در برخورد با نامحرم مى پوشاند.
جالب اين كه برخى علما جلباب را به چادر شب معنا كردهاند. (3) به نظر مى رسد به دليل دو ويژگى گستردگى در پوشش و رنگ مشكى ( كه در جلباب (چادر مشكى) و پرده ی تاريك شب موجود است ) جلباب به چادر شب معنا شده است.
خانم پزشك روانشناسی می نویسد : در روان شناسى رنگ ها چيز جالبى خواندم كه وقتى انسان به يك چيز سفيد نگاه مىكند احساس مىكند انگار به آن چيز نزديك تر مىشود ، اما وقتى چيز مشكى مى بيند احساس مى كند از او دور مىشود. آن موقع من گفتم پس چه بهتر هر وقت يك مرد من را مى بيند فكر كند كه من دارم از او دور مى شوم. (4)
تجربه ی زندگى روزانه نيز مؤيد اين واقعيت است كه رنگ سياه چشم را مى زند و رنگ سفيد چشم را جلا مى دهد. رنگ مشكى اثر كاهش تحريك هاى روحى و روانى را دارد ، چون رنگ صامت و غير محرك است و واكنش مهمى در بيننده ايجاد نمى كند ، از اين رو يكى از بهترين ابزار كاهش واكنش هاى روانى است و نه تنها وسيله ی جلب توجه ديگران نمى شود بلكه به عدم توجه كمك مىكند. به همين دليل در هنگام برخورد با جنس مخالف و غير محارم ، استفاده از چادر مشكى ، اثرات مطلوبى از نظر كاهش حالات و اميال جنسى دارد. خداوند در سوره نور ضمن آموزش حدود مراقبتهاى اوليه در شيوه رويارويى با غير محارم در آخر آيه خطاب به زنان مى فرمايد:
« وَ لا يَضْرِبْنَ بِأرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهِنَّ ؛ (5) نبايد زنان پاى خود را چنان به زمين بكوبند كه صداى زينت آلات شان شنيده شود (و سبب تحريك نامحرم گردد).» بنابراين مىتوان گفت كه چون حجاب و لباس هاى رنگارنگ سبب جلب توجه نامحرم و تحريك جنسى مى گردد ، مطلوب نيست اما چون حجاب و چادر مشكى باعث جلب توجه نمى گردد ، رنگى مطلوب است. (6) معمولاً بانوانى كه اعتقاد راسخ به لزوم پوشيدگى بيشتر در برخورد با نامحرم دارند رنگ مشكى را مى پسندند زيرا اين رنگ ، بدن را بيشتر و بهتر مى پوشاند. (7)
ب. نگاه شكنى
در روانشناسى رنگ ها گفته مىشود رنگ سياه نشان گر ترك علاقه يا انصراف نهايى است. از اين رو كسى كه حجاب و چادر مشكى مى پوشد ، پيوسته جلوه و نماى خود را نفى مى كند و خود را از نگاه ها دور مى دارد ، يعنى فرد داراى حجاب و چادر مشكى ، به نگاه هاى نامحرم مى گويد: هيچ جايگاهى براى نگاه در من وجود ندارد. كاملاً از شما روى گردانم و نگاه شما به من به جز زيان حاصلى ندارد.
از سوى ديگر وقتى رنگ مشكى در كنار رنگ ديگرى قرار مىگيرد، تأثير آن را تقويت مى كند و خصلت آن رنگ را مورد تأييد قرار مى دهد ، به همين علت وقتى خانمى چادر مشكى به سر مى كند و در خيابان راه مى رود ، ناظرى كه از دور به او و اشياى رنگى اطراف مثل ماشين ها و مغازه ها نگاه مى كند ، بى اختيار اشياى رنگى نظر او را به خود جلب مى كند. بسيارى از اوقات بيننده اصلاً به رنگ مشكى توجهى نمى كند و رد مى شود. بنابراين بانوانى كه مى خواهند به بهترين شيوه ، عفت و پاكدامنى خود را حفظ كنند و از نگاه هاى آلوده در امان باشند ، از حجاب و چادر مشكى استفاده مى كنند. (8)
ج. مهاركننده ی تحريك هاى غريزه جنسى
خدا در هر يك از زن و مرد كشش و جاذبه اى به نام غريزه ی جنسى قرار داده است تا زن و مرد در كنار هم بتوانند كانون خانواده را گرم و پابرجا نگاه دارند و اين نيرو و جاذبه درونى ، مايه ی انس و الفت زن و مرد نسبت به يكديگر گردد. از طرف ديگر براى اين كه فساد و تباهى در جامعه و خانواده ايجاد نگردد ، خدا به هر يك از زن و مرد دستورها و احكام ويژه اى درباره ی حجاب و پوشش داده است تا خود را از نامحرم بپوشانند و نيروى جاذبه ی جنسى خود را براى خانواده خويش صرف نمايند.
با توجه به خاصيت و فايده ی نگاه شكنى پوشش مشكى مى توان گفت كه حجاب و چادر مشكى بانوان در برخورد با نامحرمان بهترين سدّى است كه دفع كننده ی جاذبه ی نيروى غريزى در زن و مرد نامحرم در جامعه است ، زيرا از كشش هاى غريزى جلوگيرى مى كند و چون چادر مشكى ، پوشش يك دست و معمولاً ساده است ، از جلب توجه نامحرمان به سمت زنان جلوگيرى مى كند.
در مقابل ترديدى نيست كه استفاده ی زنان از لباسهاى رنگارنگ ، يكى از ساده ترين و قوى ترين ارتباط هاى غير كلامى است ، به گونه اى كه باعث توجه جنس مخالف گشته ، به طور غير آگاهانه و غير ارادى ، ارتباط دو طرفه بين دو جنس برقرار مى كند ، در نتيجه ی اين ارتباط دو طرفه مقدار عظيمى از نيروى غريزه ی جنسى (كه خداوند براى تشكيل و تحكيم خانواده قرار داده است) هدر مىرود. (9)
د. وقار و هيبت معنوى
رنگ مشكى را تجار ، پليس ها و كشيشان روحانى بر تن مىكنند تا نشانگر قدرت و اقتدار آنها باشد. افرادى كه مايلند ظاهرى سنت گرا و احترام برانگيز داشته باشند نيز از اين رنگ در لباس هاى خود استفاده مى كنند. (10)
در برخى كتاب هاى مربوط به روانشناسى رنگ ها آمده : رنگ سياه در بعضى موارد دليل بر وقار و سنگينى و شيك پوشى است. (11) رنگ مشكى نمايان گر قدرت و اقتدار است. (12)
به نظر مىرسد كه انتخاب رنگ مشكى براى عمامه ی سادات و فرزندان پيامبر نيز به اعتبار همین ويژگى باشد. (13)
علاوه بر اين ، رنگ مشكى رنگ ابهت است كه براى مضطرب نمودن دشمن از آن استفاده مى شود. ابومسلم خراسانى براى پيشبرد مقاصد نظامى خود ، رنگ پرچم و لباس لشكريان را مشكى انتخاب كرد تا باعث رعب و وحشت لشكر رقيب گردد. (14)
بنا به نوشته ی « مجمع الفرس » چاووشانى كه در قديم پيشاپيش مركب شاهان حركت مىكردند و دورباش مىگفتند ، سياه مى پوشيدند تا مهيب نمايند و از همين روى به « چاووش » ، سياهپوش گفته مى شد.
كتاب لغت و فرهنگ برهان قاطع در برابر واژه ی سياهپوش آورده است : شبگرد و عسس ميربازار و ميرشب را گويند و چاووش را نيز گفتهاند و آن كسى باشد كه در پيشاپيش پادشاه دورباش گويد و اين جماعت در قديم به جهت هيبت و صلابت و سياست ، سياه مى پوشيدند.
امروزه نيز لباس رسمى برخى شخصيت ها مثل قضات و وكيل ها خصوصاً در مراسم ويژه و رسمى غالباً مشكى و يا سرمه اى است. حتى ورزشكاران زمانى كه در رژه ی رسمى شركت مى كنند غالباً كت و شلوار مشكى يا سرمه اى مى پوشند. با توجه به همين ويژگى ، استفاده ی بانوان از حجاب و چادر مشكى باعث نوعى والايى و هيبت معنوى در آنان مى گردد ، كه سبب مى شود مردان نامحرم در برخورد با آنان حريم گيرند. (15)
به نظر می رسد همین ویژگی وقار و هيبت معنوى که در رنگ مشکی نهفته است جناب کلهر را به اشتباه انداخته و ایشان رنگ مشکی را متکبرانه دانسته است. در حالی که هیبت و وقار و صلابت هیچ ربطی به تکبر ندارد ، و هر اندازه که صفت دوم در شرع و اخلاق زشت و مذموم است ، صفت اول پسندیده و ممدوح است.
قبلاً به شبهه ی كراهت چادر مشكى اشاره کرديم ، اما مجدداً تأكيد می كنيم که پوشيدن چادر مشكى نه تنها براى بانوان كراهت ندارد بلكه طبق نظر برخى مراجع تقليد ، چادر مشكى بهترين نوع حجاب است. (16)
ادامه ی نقدها :
16. قاجاریه نکبت ترین سلسله در تاریخ تمدنی ماست ، در این تردید نکنید.
همان طور که می بینید آقای کلهر باز هم برای ادعای خود هیچ دلیلی ذکر نمی کند!
در این که دوره ی قاجاریه نیز همانند دوره ی پهلوی از دوران خفت بار تاریخ ایران است و این دو دوره مشحونند از وابستگی ها و خیانت های سران حکومت ، هیچ شکی نیست و مورد اتفاق قاطبه ی متخصصان امر است. اما چه دلیلی وجود دارد که قاجاریه نکبت ترین سلسله است؟! کدام خیانت در دوران قاجاریه صورت گرفت که همانند یا بزرگ ترش در دوران سیاه پهلوی صورت نگرفته باشد؟! بگذریم از این که بسیاری از خیانت ها مانند کشف حجاب و تعطیل حوزه های علمیه و فشارهای شدید به روحانیت و علما را در دوره ی پهلوی ها خصوصاً دیکتاتوری سیاه رضاخانی سراغ داریم که به هیچ وجه نمونه ای با این شدت در دوران قاجاریه نداشته است. و شاید آینده نگری درباره ی چنین خیانت هایی علمای بصیری همچون شیخ فضل الله نوری را برانگیخت که در برابر استقرار مشروطه ی غربی بایستند و در این راه تهمت حمایت از سلسله ی پادشاهی قاجاریه را به جان بخرند.
17. شهرهایی هم که من به کودکی و نوجوانی رفتم ، یاد ندارم تا زمان شاه ، خانم ها را با چادر مشکی ببینم.
بعد از مدت ها که آقای کلهر برای ادعاهای مکرر خود شاهدی نمی آورد ، در این مورد سعی کرده است که شاهدی برای ادعایش بتراشد ، که آن هم چیزی جز یک مغالطه ی آشکار نیست.
در پاسخ به این مغالطه ، این اصل ساده ی عقلایی را به جناب کلهر یادآوری می کنیم که : هیچ گاه ندیدن و نیافتن دلیل بر نبودن نیست و استقراء ناقص شما در ایام کودکی و نوجوانی تان هیچ محقق صاحب نظری را راضی نخواهد کرد.
* کلهر : قرآن سه تکه ی روشن برای لباس زن تعریف می کند و می گوید : روسری یا همان شال رویِ سر ، پیراهن و پوشش پا ، تمام شد. این سه پوشش حداقل پوشش شرعی برای زن مسلمان است و اضافه بر آن اختیاری است. ( خاتون / 33 )
نقدها :
18. قرآن تنها سه پوشش برای لباس زن معرفی کرده است.
می بینید که جناب کلهر باز هم با ورود در بحثی تخصصی ، ادعا می کند در قرآن تنها سه تکه ی روشن برای لباس زن تعریف شده است که شال روی سر ، پیراهن و پوشش پا است ، در صورتی که اگر ایشان به آیه ی 59 سوره احزاب مراجعه می کرد می دید که ما « جلباب » را داریم که از پوشش های قرآنی مورد تأیید است و در صدر اسلام حضرت زهرا (س) از آن استفاده میکرده ، و با این حال غیر از آن سه تکه ای است که ایشان نام می برد. با توجه به این که درباره ی مفهوم جلباب ، اندازه و رنگ آن در قسمت قبلی مقاله به طور مفصل بحث کرده ایم ، خواننده را به مطالعه ی آن مطالب دعوت می کنیم.
* کلهر : زمانی که پاپ گذشته خبردار شد که امام و علمای شیعه رساله دارند ، دستور داد در مدت 4 سال ، یک رساله ای درست کردند که بیش از 500 صفحه دارد. یعنی کاتولیک بعد از 450 سال دارای رساله شد و گفت این مسیر خوبی است. آدم بداند قورباغه را بخورد یا نه ، این بد نیست. ( خاتون / 33 )
نقدها :
19. آدم بداند قورباغه را بخورد یا نه ، این بد نیست.
قبل از توضیح این نقد ، لازم است در ابتدا توجه خوانندگان مطلب را به یک نکته در علم بلاغت جلب کنم.
علم بلاغت دارای سه شاخه ی معانی ، بیان و بدیع است. در علم بدیع ، یکی از محسنات کلام « الهجاء فی معرض المدح » است. در تعریف این حسن گفته اند:
« و هو أن یؤتی بکلام ظاهره مدح و باطنه ذم ، کقوله:
أبوجعفر رجل عالم
بما یصلح المعدة الفاسدة
تخوف تخمة أضیافه
فعودهم أکلة واحدة !» (17)
دکتر سیروس شمیسا نیز در ضمن برشمردن مصادیق « روش ایهام » در علم بدیع می نویسد :
« 2. ذم شبیه به مدح : معنی کلام ذم است اما چون از حروف استثنا و کلمات مدحی استفاده شده است ، به نظر می رسد که مقصود مدح باشد ... گاهی ممکن است کلام متضمن لغات و اشارات و تلمیحاتی باشد که مفاد ذمی آن جز برای اهل فن آشکار نگردد ، چنان که صهبای کاشانی از شاعران دوره ی بازگشت در هجو صدر اصفهانی صدر اعظم فتحعلی شاه در مثنوی تحفة العراقین گوید: ...
هرچند به دهر بی مثالی
شیرین کُنِ بدره ی هلالی
[توضیح این که:] بدره ی هلال خربزه است که با « کود » شیرین می شود!
دیدار تو را به خواب دیدن
باشد به وصال در رسیدن
[توضیح این که:] می گویند اگر کسی در خواب مدفوع ببیند به مراد خود می رسد! » (18)
جالب این که صدر که مردی بی سواد بود ، به خیال این که صبا او را مدح کرده است سیصد تومان به صبای کاشانی صله داد. (19)
فکر می کنم با این توضیحات تقریباً مطلب واضح شده باشد ، جناب کلهر ظاهراً در مقام مدح رساله ی عملیه ی مراجع شیعه است و این که پاپ هم بعد از دیدن رساله ی علمای شیعه تصمیم گرفته است که برای مسیحیان نیز رساله تدوین کند. تا اینجا بحثی نیست اما به یک باره ایشان در تعریف از رساله این عبارت را بیان می کند که: « آدم بداند قورباغه را بخورد یا نه ، این بد نیست » !
آیا این تعریف است؟! آیا رساله ی عملیه فایده ی بهتری ندارد که جناب کلهر ذکر کند؟! بله ، از رساله حکم جواز یا عدم جواز خوردن قورباغه هم فهمیده می شود ، اما آیا این نهایت کارکرد رساله است؟! شما فرض کنید که ما در توضیح برای یک شخص خارجی که نمی داند رساله و کارکرد آن چیست بگوئیم: رساله چیزی است که برای ما معلوم می کند که قورباغه را بخوریم یا نه؟! به نظر شما چه حالی به مخاطب ما دست خواهد داد؟!
این نوع تعریف کردن ، همان است که در علم بلاغت از آن به عنوان « ذم شبیه به مدح » یاد می شود. شما تصور کنید کسی را که از وسعت علم یک استاد دانشگاه تعریف کند و بعد به عنوان مثالی در اثبات علم ایشان بگوید : « ایشان می داند دو دو تا می شود چند تا » ! آیا این تعریف است یا توهین؟! بله این استاد می داند که دو ضرب در دو چند می شود اما این کف علم استاد است نه سقف آن.
با همین بیان ، رساله هم حکم خوردن قورباغه را بیان می کند ، اما این کفِ کارکرد یک رساله ی عملیه است. رساله ی عملیه برای بسیاری از روابط پیچیده ی اخلاقی ، سیاسی و اقتصادی جامعه برنامه ی عملی ارائه می کند که باز هم بر اهل فن پوشیده نیست.
البته قصد نویسنده ی این سطور به هیچ وجه این نیست که بگوید جناب کلهر عمداً مرتکب چنین توهینی شده است ، بلکه حسن ظن اقتضا می کند که بگوئیم جناب کلهر ندانسته و سهواً مرتکب چنین خطایی شده است. اما باید دانست که این اشتباه سهوی هم از آنجا نشأت می گیرد که ایشان خیلی زیاد وارد مباحث تخصصی می شود و به علت عدم اطلاعات کافی دچار اشتباهات فراوان می گردد. در این مورد هم ایشان به بدترین شکل ممکن از رساله دفاع می کند. فراموش نکنیم که تأثیر منفی دفاع بد موافقین ، از حمله ی مخالفین بسیار بیشتر است.
* کلهر : در مورد قانون حجاب ، معتقدم قانون باید اجرا شود ، هر طوری که هست. حتی اگر ناقص باشد. من این را در نامه هایی به فرزندم ، در سال 77 در روزنامه ی جمهوری نوشتم. « یاسای چنگیز » بهتر از نبودنش است. ( خاتون / 33 )
نقدها :
20. قانون حجاب باید اجرا شود ... یاسای چنگیز بهتر از نبودنش است.
با توجه به توضیحاتی که در نقد شماره ی 19 دادیم ، نیازی به توضیح فراوان در این مورد نیست. باز هم « ذمّی شبیه به مدح » از طرف جناب کلهر.
البته ما نیز در مقام اثبات این نکته نیستیم که: قانون حجاب هیچ اشکالی ندارد و کامل و بی نقص است ، اما این هم که برای اثبات لزوم اجرا شدن این قانون بگوئیم که: یاسای چنگیز هم بهتر از نبودنش است ، چیزی جز توهین به کسانی که در تهیه ، تصویب و اجرای آن نقش داشته اند نیست.
* کلهر : چرا شما فکر می کنید که اگر زن دوچرخه سوار شود حرام است؟ در صورتی که همین الان ترک موتور سوار می شوند و زنان ما الاغ سوار می شوند و هیچ اشکالی هم ندارد. من این موضوع را در مورد ترافیک گفتم. گفتم اگر همه ی کارمندان شما سوار اتوبوس تندرو شوند بازهم ترافیک از بین نمی رود امروزه خانم ها مجبورند ماشین داشته باشند. چرا شما مثل چین یک سه چرخه ی زنبیل دار درست نمی کنید که خانم خریدش را با سه چرخه انجام دهد. چرا با موتور به محل کار نرود؟ ( خاتون / 34 )
نقدها :
21. فتوای جواز دوچرخه سواری برای حل مشکل ترافیک.
باز هم جناب کلهر در قامت یک مجتهد و هم چنین متخصص ترافیک ! برای حل مشکل ترافیک فتوای جواز دوچرخه سواری و موتورسواری بانوان را صادر می کند!
جالب این که در تحلیل مطلب می گوید همان گونه که زنان می توانند بر ترک موتور یا بر روی الاغ بنشینند ، می توانند موتورسواری و دوچرخه سواری هم بکنند ، در صورتی که بین این موارد فرق آشکاری هست. آیا همان گونه که زن می تواند با حفظ حجاب چادر بر روی حیواناتی مثل شتر و... یا بر ترک موتور بنشیند ، می تواند موتور سوار باشد یا دوچرخه سواری کند؟! آیا شیوع این کار مقدمه ای برای کنار رفتن چادر نیست؟! در حالی که مدافعین خاتون اصرار دارند بگویند: جناب کلهر فقط با رنگ چادر مشکل دارد نه با خود چادر !
به راستی چگونه است که حامیان امروز جناب کلهر آن زمان که « فائزه هاشمی » تلاش می کرد دوچرخه سواری بانوان را گسترش دهد ، با استناد به کمک دوچرخه سواری به کنترل ترافیک از طرح ایشان حمایت نمی کردند؟!
البته کسی در پاسخ نگوید که نیت این دونفر با هم فرق دارد که اگر کسی چنین بگوید در جواب خواهیم گفت که : نیت طراحان ، تأثیری در اصل مطلب نخواهد داشت. دوچرخه سواری علنی بانوان در کوچه و خیابان با هر نیتی که ترویج شود ، یکی از نتایجش کنار رفتن حجاب و ترویج بدحجابی است. کما این که خانم « فائزه هاشمی » هم مدعی نبود که هدف ایشان از طرح موضوع دوچرخه سواری بانوان ترویج فساد و بدحجابی بوده است!
البته مصاحبه کننده هم متوجه این خطای جناب کلهر شده است لذا بعد از این بیانات بلافاصله می پرسد :
« یک دفعه مدل خانم فائزه هاشمی نشود ، ما نگران این هستیم »
و جناب کلهر در توجیهی که بسیار ضعیف است و به هیچ وجه مشکل را حل نمی کند ، می فرماید:
« نه ، ببینید دوچرخه سواری را خواهش می کنم از کیش شروع نکنید. [ مگر فائزه هاشمی می گفت زنان فقط در کیش دوچرخه سواری کنند؟! ] الان شما در حدود خیابان جمهوری را که بررسی کنید ، می بینید همه ی کاسب ها و کارمندانی که موتور دارند خانمشان را ترکشان می نشانند و هیچ مشکلی هم وجود ندارد. خب این خانمی که ترک موتور می نشیند خودش بیاید پشت موتور بنشیند. [ آیا ترک موتور نشستن با پشت موتور نشستن مثل هم هستند؟! آیا خانمی که در ترک موتور حجابش را رعایت می کند در پشت موتور هم که حواسش به کنترل موتور است می تواند حجابش را رعایت کند ؟! آن هم خانمی که چادر را به عنوان حجاب برتر انتخاب کرده است! ] ...» (20)
پی نوشت ها :
(1) على ابوالحسنى (منذر)، سياهپوشى در سوگ ائمه نور (عليهمالسلام)، ص31.
(2) سوره ی نبأ ، آيه ی 10، همچنين « وَ هُوَ الَّذى جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِباساً » ، سوره ی فرقان ، آيه ی 47. علامه طباطبايى(ره) در ذيل آيه 10 سوره ی نبأ گفته است: « لباساً اى ساتراً يستر الاشياء بما فيه مِن الظلمة الساترة للمبصرات كما يستر اللباسُ البدنَ »، و در ذيل آيه ی 47 سوره ی فرقان مىگويد: « كون الليل لباساً إنّما هو ستره الانسان بغشيان الظلمة كما يستر اللباس لابسَه » ، مرحوم طبرسى (ره) در ذيل آيه ی 10 سوره نبأ گفته است: « وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِباساً » اى غطاءً و سترةً يستر كلَّ شىء بظلمته و سواده».
(3) ميرمحمدهاشم مجتهد مرندى خويى در رساله ی « صواب الخطاب فى اتقان الحجاب » ، چاپ شده در رسايل حجابيه ، گردآورى آقاى جعفريان ، ص185.
(4) دكتر زينب جلالى ، حجاب از ديدگاه روانشناسى ، ص 11 ، قم ، مديريت تربيتى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى(ره).
(5) سوره ی نور ، آيه ی 31.
(6) دكتر احمد صبور اردوبادى ، آئين بهزيستى اسلام ، ج2 ، خودآرايى (رنگ پوشاك) ، ص146 ، تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، چاپ سوم ، زمستان 1368.
(7) محمدمصطفى مختار ، حجاب در نگاهى نو ، مجله پژوهش هاى قرآنى ، شماره 25 و 26 ، ص188.
(8) حجت اللَّه رحمانى ، اعجاز رنگ سياه (چرا چادر مشكى) ، هفته نامه فيضيه ، ص3 ، دوشنبه 7 آذر 79.
(9) على محمدى ، فلسفه حجاب ، ص65.
(10) موارد و دوروتى سان ، زندگى با رنگ ، روان شناسى و درمان با رنگ ها ، ص137 ، ترجمه ی نغمه صفاريان پور ، تهران ، مؤسسه فرهنگى انتشارات حكايت ، چاپ اوّل 1378.
(11) مهندس ناصر فرزان ، رنگ و طبيعت « دانش رنگها » ، ص42 ، تهران ، چاپ اوّل 1375.
(12) مقاله ی « از دنياى رنگ ها تا دنياى انسان ها» ، مجله زن شرقى ، شماره 22 ، ص11 ، دى ماه 1383.
(13) سياه پوشى در سوگ ائمه نور ، ص37.
(14) محمدامين حجتى ، اثرات تربيتى رنگ ، ص19 ، قم ، نشر جمال ، چاپ اوّل ، تابستان 1383.
(15) در تنظیم بحث « ثمرات حجاب با چادر مشكى » از مقاله ی تحقیقی جناب آقای حسین مهدی زاده منتشر شده در ماهنامه ی پيام زن ، شماره 178 استفاده شده است.
(16) حضرت آيتاللَّه ميرزا جواد تبريزى در رسالهاى با عنوان « رسالة مختصرة فى لبس السواد » در سند و دلالت اين احاديث اشكال كردهاند. ر.ك: ص19 - 7 رساله فوق. همچنين براى آگاهى در باره ضعف سندى و دلالى اين احاديث ر.ك: حجابشناسى – چالش ها و كاوش هاى جديد ، ص87 – 77 ؛ مقاله « آيا پوشش مشكى براى بانوان كراهت دارد؟» ، هفتهنامه پرتو سخن ، 5 تير 81.
(17) احمد الهاشمی ، جواهر البلاغة فی المعانی و البیان و البدیع ، نشر دارالفکر ، چاپ اول ، صفحه 402
(18) دکتر سیروس شمیسا ، نگاهی تازه به بدیع ، نشر میترا ، ویرایش سوم ، چاپ دوم ، صفحات 148 تا 150
(19) همان ، پاورقی صفحه ی 149
(20) ویژه نامه ی خاتون ، صفحه ی 34
ارسال کردن دیدگاه جدید