از عراق صدام تا عراق شهید حکیم

عراق شهید حکیم علی‌رغم آنکه در مقابل عراق صدام قرار می‌گیرد اما در حقیقت، اشاره‌ای آشکار به دوران حضور مستقیم و غیرمستقیم آمریکا در عراق پس از سرنگونی حزب بعث است. دورانی که آمریکا تلاش می‌کرد علاوه بر چپاول ثروت‌های طبیعی عراق، این کشور مهم اسلامی را به شیوه‌ی خود اداره کند.

عراق دوران صدام اما عراق دیکتاتوری، وابستگی، عراق بی‌توجه به اراده‌ی ملت بود. عراق پس از آن نیز که مورد خواست آمریکا بود، قرار بود همان عراق دوران صدام اما با ظاهری مدرن و بزک‌کرده باشد. بررسی تحولات پس از سرنگونی صدام در موضوع گماشتن حاکمان آمریکایی بر یک ملت مسلمان، وتوی نظر رهبران سیاسی جامعه، دخالت در انتخابات و تلاش برای اعمال نظر در نگارش قانون اساسی و امور نظامی این کشور از جمله رهاوردهای حضور آمریکا بود. اما روند تحولات آتی در عراق نشان داد، آمریکایی‌ها برای تحقق آنچه به دنبال آن‌اند با موانعی جدی روبرو هستند. آگاهی و هوشیاری مرجعیت دینی، تعهد جریان‌های مسلمان مسؤول و متعهد و ایستادگی و مقاومت مردم، مجموعه عواملی بود که عراق پس از صدام را به عراق شهید حکیم تبدیل کرد.

* مخالفت آمریکا با برگزاری انتخابات در عراق

سال‌های طولانی جهاد فرهنگی و نظامی علیه رژیم دیکتاتوری، پرورش نسلی از افراد مجاهد منشاء اثر، وابسته نبودن به هیچ‌کدام از بلوک‌های سیاسی و فکری وقت، اهتمام به معیار اسلام اصیل که در شخصیت سیاسی و فقاهتی شهید حکیم متجلی شده بود، او را به‌عنوان معیاری برای عراق پس از صدام، و عراق غیرمطلوب برای آمریکایی‌ها تبدیل کرد و از همین روست که رهبر انقلاب، خط فکری این شهید و کسانی‌که به آن اعتقاد دارند را معیار شناخت دوران پس از دیکتاتوری صدام معرفی می‌کند.

همین ویژگی باعث می‌شود تا مرجعیت و جریان‌های مسلمان متعهد در عراق، با هوشیاری نسبت به اهداف بلندمدت آمریکایی‌ها در تدوین قانون اساسی جدید عراق، و تبعیت و حضور در صحنه‌ی مردم، قانون اساسی این کشور را با دستان منتخبان ملت به نگارش در بیاورند. سیدابراهیم جعفری، وزیر امورخارجه‌ی عراق، در همان بحبوحه‌ی کشمکش برای تدوین قانون اساسی، درباره دیدگاه مرجعیت عالی نجف، با نقل موضع ایشان گفته بود: «دیدگاه و نظر آیت‌الله سیستانی، از همان روز اول روشن و صریح بود. وی خواستار تدوین قانون اساسی دائمی از سوی منتخبان ملت عراق است نه از سوی بیگانگان، ثانیا ایشان تأکید دارند که دست‌اندرکاران قانون اساسی باید منتخب ملت بوده و مشروعیت داشته باشند و ما نیز با این مسأله موافق هستیم». سیدعبدالعزیر حکیم، رئیس فقید مجلس اعلای اسلامی عراق نیز با پشتیبانی از دیدگاه آیت‌الله سیستانی، بر همین موضوع تأکید کرده و گفته بود: «مبداء توافق‌های ما در گذشته، مشارکت تمامی احزاب و اقشار مردم عراق، در انتخاباتِ تدوین قانون اساسی و مسئولیت‌های اجرایی دولت بود.»

نخستین انتخابات عراق نیز که در سایه‌ی حضور اشغالگران برگزار شد، انعکاس اراده‌ی ملت و رهبران دینی و سیاسی بود. در مقابل، غرب و آمریکا که برگزاری انتخابات در آن شرایط توسط دولت نوپای عراق را ناممکن می‌دیدند برای تعویق آن تلاش فراوانی به کار بستند. آمریکا با همکاری عناصر عراقی نزدیک به خود، تلاش زیادی را برای به تعویق انداختن انتخابات پارلمانی در عراق به کار بست. رسانه‌های عربی، آن زمان به نقل از منابع اروپایی درباره‌ی تصمیم سری آمریکا برای به تعویق انداختن این انتخابات خبرهایی را منتشر کرده بودند. هم‌زمان نیز برخی از افراد نزدیک به آمریکا خواستار تأخیر در برگزاری انتخابات شده بودند اما اراده‌ی مرجعیت و اعتماد جریان‌های سیاسی و مردمی به این اراده، منجر به برگزاری نخستین انتخابات موفقیت‌آمیز در تاریخ عراق و ناکامی آمریکا شد.

 تصاویری از شهید آیت‌الله سیدمحمدباقر حکیم‌ در کنار رهبر انقلاب

* ناکام ماندن پروژه‌ی تجزیه‌ی عراق

پس از آن، خروج اشغالگران آمریکایی و هم‌پیمانان آن، علی‌رغم هزینه‌کردهای بسیار بالای سیاسی و نظامی از عراق، آن هم در مدتی نسبتا کوتاه، نتیجه‌ی مقاومت سیاسی و نظامی همه‌ی جریان‌های سیاسی و دینی این کشور و بی‌اعتمادی به سیاست‌ها و اهداف نیروهای به‌اصطلاح رهایی‌بخش آمریکایی و غربی بود. هرچند که در این میان، باز هم نقش مرجعیت دینی و حمایت جریان‌های سیاسی مسلمان در اصرار بر خروج اشغالگران آمریکایی، از دید خود آمریکایی‌ها نقش اصلی در عقب‌نشینی از عراق را داشته است. روزنامه‌ی آمریکایی The National با اشاره به شکست‌های نظامی آمریکا در عراق، آیت‌الله سیستانی را باعث اجبار آمریکایی‌ها برای عقب‌نشینی از خاک عراق معرفی کرده بود. این روزنامه در ادامه‌ی گزارش خود با اشاره به ارتباط نزدیک مراجع دینی با مردم تأکید کرده که نظر مخالف و مستحکم آیت‌الله سیستانی در زمینه‌ی رد حضور بیگانگان در خاک عراق، اصلی‌ترین عامل در تحقق عقب‌نشینی نظامیان آمریکایی بود.

اقدامات متعدد آمریکا که بخش عمده‌ی آن در قالب پروژه‌ی تجزیه‌ی عراق بود و به دفعات از زبان مسئولان وقت آمریکایی، چه در دوران اشغال و چه پس از پایان اشغال بیان می‌شد، نشان می‌داد که آمریکایی‌ها با علم به جایگاه و نقش مؤثر و مهم عراق در جهان اسلام، برنامه‌های جدی برای تضعیف این کشور از طریق تحریک برخی مهره‌های وابسته به خود و عناصر نفوذی دارند. جو بایدن، معاون رئیس‌جمهور سابق آمریکا که مهندس جدید طرح تقسیم عراق است، بارها با اظهارات مداخله‌جویانه‌ی خود، تقسیم عراق را راه‌حل پایان مشکلات آن معرفی کرده بود. مجله‌ی آمریکایی تایم در سال ۲۰۱۳ نیز گزارشی مفصل از طرح تقسیم عراق توسط آمریکا منتشر کرده و در آن نوشته بود: «عراق به ۳ کشور تقسیم می‌شود که یکی از آنها در شمال و کردستان عراق ایجاد می‌‌شود. دولت دوم مخصوص اهل تسنن است که در مجاورت سوریه شکل می‌گیرد و دولت سوم نیز متعلق به شیعیان است که در جنوب عراق بر پا می‌‌شود و بخش ‌های وسیعی از این کشور را شامل می‌‌شود.»

* حرکت به سمت عراق شهید حکیم

اما مقاومت ۱۴ساله‌ی مردم عراق، از سرنگونی صدام تاکنون در برابر این خواسته‌ی آمریکا، و تأکید جریان‌ها و احزاب مسلمان و متعهد عراقی بر ضرورت یکپارچگی و وحدت عراق، آمریکا را در تحقق این خواسته‌ی مهم ناکام گذاشته است. از آن سو، فتوای تاریخی مرجعیت برای جهاد و ایستادگی علیه تروریست‌های تکفیری مورد حمایت بازیگران بین‌المللی و منطقه‌ای و عزیمت صدها هزار جوان عراقی به میدان‌های جهاد را باید علاوه بر تأثیر دین و معنویت و جایگاه مورد احترام مرجعیت در میان مردم، نتیجه‌ی تلاش‌های مجاهدت‌گونه‌ی نسلی از رهبران متعهد عراق همچون آیت‌الله شهید سید محمدباقر صدر و شهید سید محمدباقر حکیم دانست. فتوای بی‌نظیر آیت‌الله العظمی سیستانی، علاوه بر نشان دادن اثرگذاری مرجعیت و حوزه و در صحنه بودن این نهاد مهم که منجر به آزادی موصل و تعداد زیادی از مناطق عراق شد، عملا باعث تأسیس بسیج مردمی (الحشد الشعبی) به‌عنوان تشکیلاتی عقیدتی- نظامی شد. تشکیلاتی که علاوه بر ایفای نقش جدی در روحیه دادن به سایر قوای مسلح عراق و مردم مبهوت و حیرت‌زده از اشغال کشور، بنیان جبهه‌ی مقاومت در منطقه را قوام و استحکام بخشید. علاوه بر اینکه در ساحت داخلی نیز تمرکز همه‌ی قوای تکفیری و حامیان آن پس از تصرف موصل، بر اشغال بغداد و سرنگونی همه‌ی ساختار سیاسی عراق و نابودی همه‌ی دستاوردهای ملت عراق در یک دهه پس از صدام خلاصه بود.

اما تلاش مخلصانه و مجاهدانه بسیج مردمی، وحدت سیاسی مناسب و بی‌سابقه‌ای که پس از ورود داعش به عراق و تصرف موصل به‌وجود آمده بود و کمک‌های ارزشمند و راهبردی جمهوری اسلامی ایران به ملت، دولت، و بدنه‌ی قوای مسلح عراق، که به فرمایش رهبر انقلاب بر اساس وظیفه‌ی دینی صورت پذیرفت، هم‌زمان با سنگ‌اندازی ائتلاف به‌اصطلاح بین‌المللی مبارزه با تروریسم، نه‌تنها خطر بزرگ سقوط بغداد و حاکمیت سیاسی عراق و همسایگی کشورهای منطقه با رژیمی تکفیری و سفاک را از سر ملت دور کرد، بلکه با دور کردن خطر امنیتی و نظامی از پایتخت، عملا تروریست‌ها را تا آن سوی مرزهای سوریه زمین‌گیر و زمینه‌های الصاق جبهه‌ی مقاومت در عراق و سوریه را فراهم کرد. در حالی‌که در نخستین ماه‌های اشغال موصل توسط داعش، ژنرال ریموند اودرنو، رئیس ستاد مشترک آمریکا از دوره‌ی زمانی ۱۰ تا ۲۰ ساله برای نابودی داعش، براساس پیش‌بینی کاخ سفید سخن می‌گفت، ملت عراق با تکیه بر خودباوری و نصرت الهی، این پیروزی بزرگ را محقق کردند.

باری، عراق شهید حکیم، در یک کلام عراق ناکامی آمریکا است. عراقی که فرزندان آن، با اعتنا به هویت ملی و دینی خود، خودباوری، بی‌اعتمادی به بازیگرانی که روزی حامی دیکتاتور بوده‌اند و روزی دیگر دشمن او، به دنبال احیای نقش مهم اسلامی، تاریخی و تمدنی خود در کنار دیگر همسایگان خود در منطقه است. توجه دادن رهبر انقلاب به موضوع ضرورت بی‌اعتمادی به آمریکا در دیدار نخست‌وزیر عراق، اهمیت سخن ایشان را در روزهای سخت این‌چنینی ملت عراق به خوبی روشن می‌کند: «آمریکایی‌ها به‌شدت غدار و پیمان‌شکن هستند. به گونه‌ای که حتی با هم‌پیمانان نزدیک خود در منطقه، دوستی حقیقی ندارند. بنابراین به هیچ‌یک از وعده‌های آنان نمی‌توان و نباید اعتماد کرد.

*. khamenei.ir

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی