بدترین نوع اختلاف و راهکار رفع آن / وحدت مطلوب از منظر قرآن
تبیین: یکی از مسائل مهم و حیاتی در جامعه اسلامی بحث (وحدت و اختلاف) می باشد. . سوالات متعددی در این زمینه وجود دارد که علامه مصباح با اشاره به آیات قرآن حول این موضوع بحث نموده اند.
معناي حقيقي وحدت:
معناي اين ايجاد وحدت، وحدت حقيقي فلسفي نيست؛ بلکه منظور اين است که ملاکهاي مشترکي شناسايي کنيم و آن ملاکهاي مشترک را تقويت و چيزهايي که باعث پراکندگي و دشمني ميشود را کم و ضعيف کنيم.منظور اين نيست که کثرتها و اختلافات به کلي حذف شود. شبيه آنچه که در وحدت حوزه و دانشگاه، وحدت شيعه و سني، ؛ ووحدت همه طوايفي که در کشور زندگي ميکنند دنبال آن هستيم، يعني ملاکهاي مشترکي را شناسايي کنيم و سعي کنيم آن ملاکها بيشتر مورد توجه قرار گيرد و تقويت شود و در سايه تقويت آن ملاکها، چيزهايي که موجب اختلاف ميشود کمرنگ شود.
وحدت در اينجا يعني نبودِ اختلاف. وقتي دعوت به وحدت ميکنيم يعني ميخواهيم که اختلافات کنار گذاشته شود؛ پس در واقع بايد مفهوم وحدت و مفهوم اختلاف را با همديگر بسنجيم. حال که در اين بحث، وحدت در مقابل اختلاف به کار ميرود اول معناي اختلاف را بررسي ميکنيم.
انواع اختلاف:
1. مثل هم نبودن: اختلاف آن است که مثل هم نباشند دو چيز وقتي مثل هم نبودند ميگوييم با هم اختلاف دارند. معناي اختلاف جنگ و نزاع نيست؛ بلکه معناي آن وجود تفاوت است. آيا وجود اختلاف چيز بدي است؟ آيا اگر دو موجود تکويناً با هم فرق داشته باشند بد است؟
اگر اختلافات تکويني نباشد اين عالم تحقق پيدا نميکند. تا اختلافات تکويني بين مرد و زن نباشد نسل انسان قابل بقاء نيست. پس اصل اختلافات تکويني که ربطي به اعمال و اختيارات ما ندارد لازمه وجود اين عالم است؛ اگر نباشد راه فيض الهي مسدود ميشود. بقاء اين عالم با اين زيباييها همه به خاطر اختلافات آن است و آن عين زيبايي است؛ الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ.( سجده،7)؛ بنابراين اين معنا از اختلاف محل بحث نيست.
2. اختلافاتی که منشأ آن طبيعي خداداديست: نوع ديگري از اختلاف وجود دارد که فيالجمله اختيار افراد در آن نقش دارد. نمونه بارز آن در استفاده از مواهب طبيعي اين عالم است که نتيجهاش اين ميشود که عدهاي ثروتمند و عدهاي فقير باشند. اين صددرصد جبري نيست؛ اما در عين حال در نظام خلقت و در تدبير عالم منظور است.
خدا ميفرمايد: «وَ هُوَ الَّذي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ في ما آتاكُم.( انعام، 165) خداوند شما را از لحاظ مواهب تکويني با هم مختلف قرار داد، بعضيها را بالاتر از بعضي؛ ديگر قرار داد براي اينکه زمينههايي براي امتحان شما فراهم شود.»
اين اختلافات خدادادي زمينه ميشود که افراد در جامعه موقعيتهاي مختلفي پيدا کنند. اين موقعيتها تکاليف مختلفي را اقتضا ميکنند و اين يعني زمينههاي امتحان. اين يک نوع اختلاف است.
3. اختلافاتي که تکويني و جبري نيست: نوع ديگري از اختلافات هم پيش ميآيد که سهم انتخاب و اختيار انسان در آنها بيشتر است. اين نوع از اختلافات به هدف نهايي آفرينش که مسأله عبادت و اطاعت خداست مربوط ميشود. در اينجا مسأله دين مطرح ميشود. مقصود از دين، باورها و ارزشهاست و رفتارهايي که ناشي از آنها ميشود.
به هر حال اينجا که پاي انتخاب عقايد، ارزشها و احکام و عمل به احکام مطرح ميشود، اختلافات خيلي زياد ميشود و هر روز دامنهاش گستردهتر ميشود. قرآن ميفرمايد:؛ كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فيهِ إِلاَّ الَّذينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُم (بقره، 213) مردم امت واحدي بودند و از لحاظ فطري اقتضائات واحدي داشتند؛ اما بين آنها اختلاف ايجاد شد. اين اختلافات کمکم باعث ميشود که صرف نظر از مسائل اعتقادي، مسائل ارزشي هم مطرح شود؛ زيرا عدهاي در اثر انگيزهها و اغراض شخصي ميخواهند منافع بيشتري کسب کنند و به ديگران تجاوز کنند.
راهکار رفع اختلاف :
از آنجا که آدميزاد موجود عجيبي است در همين عواملي که رفعکننده اختلاف است، اختلاف ايجاد ميکند. خدا پيغمبراني را فرستاد (فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ؛ ... ) و کتاب آسماني نازل کرد براي اينکه اختلاف مردم را رفع کند؛ يعني اين کار را کرد تا همه تن به قانون دهند؛ حق را اعمال کنند و به همديگر ظلم نکنند تا زندگي سعادتمندانهاي داشته باشند؛ اما اين انسانِ ناسپاس، در خود دين اختلاف ايجاد کرد (وَ مَا اخْتَلَفَ فيهِ إِلاَّ الَّذينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُم).
بدترین نوع اختلاف:
تأکيد آيه روي اختلافي است که از روي بغي و تجاوز و سرکشي و به ناحق پديد ميآيد. «بغي»؛ اينجا در مقابل حق است. کساني به ناحق در دين اختلاف ايجاد کردند. اين هنر جناب ابليس است که اين چنين شاگرداني را پرورش داده است که همان چيزي را که خدا براي وحدت و رسيدن به حق و سعادت قرار داد همان را ابزاري براي اختلاف، کينهتوزي و جنگ و بدبختي دنيا و آخرت قرار دادند.
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ (اعراف،37.) ديگر چه کاري بدتر از اين ميتوان انجام داد؟ تا قبل از نزول دين و کتاب، عذري داشتند و ميتوانستند بگويند ما نميدانيم حق چيست و باطل کدام است و خدا به چه چيزي راضي است؛ اما وقتي خدا کتاب نازل کرد، پيغمبر فرستاد و پيغمبران مردم را هدايت کردند، چرا در همين وسيله وحدت اختلاف ايجاد کردند؟! اين بدترين اختلافي است که در عالم به وجود آمد.
وحدت مطلوب:
حال با توجه به اين اختلافات چه بايد کرد؟ يک راه اساسي که قرآن در برابر ما قرار ميدهد وحدت بر اساس حق است.
وحدت مطلوب، وحدتي است که براساس حق باشد، نه هر وحدتي. وحدت در واقع وسيلهاي است براي اينکه حق گسترش پيدا کند و از آن بيشتر استفاده شود و کسي مانع استفاده از اين نعمت الهي که خدا براي همه بندگان مقرر فرموده نشود.
آيات زيادي در قرآن هست که ميفرمايد: همه انبيايي را که فرستاديم سرلوحه؛ دينشان اين بود: «أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ ( شوري، 13.) دين را به پا داريد و در دين اختلاف به وجود نياوريد». اگر دين واحد سالمي وجود داشته باشد ميتواند اختلافات مردم را حل کند و مشکلات را برطرف کند؛ اما با وجود اختلاف در خود دين، ديگر چه عاملي براي حفظ وحدت باقي ميماند؟
راه جلوگیری از اختلاف
حالا اگر کسي بخواهد به اين دين وفادار باشد و جلوي اين اختلافات را بگيرد چه راهي را بايد در پيش بگيرد؟ اين اختلافات از آنجا پديد آمد که رگههاي ناحقي در دين پديد آمد؟ اگر حق صرف باشد اختلافي ندارد. اگر بخواهند رفع اختلاف کنند بايد آن رگههاي ناحق را قطع کنند
ما بايد تلاش کنيم حق را تبيين کنيم و در اختيار مردم بگذاريم و رگههاي باطل را معرفي کنيم تا کسي به آنها مبتلا نشود. اين يک ايده کلي و اساسي است که بايد اول خود انبياء (أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فيه) و دوم پيروان انبياء (وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ) در صدد عمل به آن باشند.
گزیده سخنان علامه مصباح در تاریخ 22/05/89 (http://mesbahyazdi.ir/node/3102#_edn3)
ارسال کردن دیدگاه جدید