گلایه ای دلسوزانه از مطهری زمان و پاسخ علامه

تبیین: کانال تلگرامی دوستان مصباح (جمعی از فارغ التحصیلان موسسه امام خمینی ره)، در رابطه دیدارعلامه مصباح و جوانان انقلابی فعال در فضای مجازی ، نوشت:

روز 26 دی ماه 96) دیداری صمیمی بین علامه مصباح و جوانان انقلابی دغدغه مند و فعال در فضای مجازی برگزارشد؛ دیداری به قدری صمیمی که مزاح های گاه و بیگاه علامه نیز بر لب حاضران لبخندی می نشاند.

از تعریف و تمجید در این دیدار گفته شد تا لزوم به پا خواستن حوزه در برابر فسادها و ظلم ها؛ دیدار به قدری صمیمی بود که برخی از جوان ها، به راحتی از عملکرد حوزه و حتی علامه مصباح، نیز انتقاد داشتند؛ آری؛ آمده بودند تا شبهات ذهنی خود را صادقانه مطرح کنند.
بسی واضح و مشخص بود که این سخنان و پیشنهادها و انتقادها، از روی دلسوزی برای انقلاب بود؛ همان انقلابی که در عرصه فضای مجازی برای آن قلم می زنند؛ حتی با پرداخت هزینه های آن.

آنچه مرا به نوشتن ای چند خط وادار کرد، باز نشر سخنان برخی از همین جوانان انقلابی پرشور در کانال خودشان بود که در بین سخنانش معلوم بود از برخی مواضع علامه مصباح یزدی در مسائل سیاسی گلایه داشت. اما از آن جهت که سخنان علامه در پاسخ به این سخنان، در کانال ایشان درج نشده و از طرفی ممکن است همین گلایه از سوی برخی دیگر از دلسوزان نظام و بچه های انقلاب، مطرح باشد، بخش کوچکی ازسخنان – تقریبا یک ساعته – علامه مصباح در ذیل آورده می شود تا انشاء الله چراغ راهی برای رهروان انقلاب باشد.

علامه مصباح:

«به نظر من ابتدا بايد ببينيم هدف اصلي از خلقت ما چيست؟ آن هم زندگي در کنار موجودي به نام ابليس که قبل از انسان وجود داشته و دائما به دنبال فريب انسان است. مسئوليت و وظيفه ما چيست؟ مسئوليت ما فردي يا اجتماعي است؟

مطلب ديگر اين ‌كه بايد ببينيم دین یعنی چه؟ کارکرد دین در جامعه چیست؟  اگر دین در جامعه نبود، چه اتفاقی می افتاد؟  اگر مردم بدون دين باشند، اما حريم ديگران را رعايت کرده و انصاف داشته باشند و حقوق همديگر را رعايت کنند و با هم زندگی مسالمت آمیز داشته باشند، چه مشکلي دارد؟

اگر اين موارد را نفهميم به ابهام هايي بر مي خوريم که جواب روشني براي آنها نخواهيم داشت. ما که براي انقلاب اسلامي حاضريم جان بدهيم، هنوز کارکرد دين كه عنصر اصلي اين انقلاب است، را متوجه نيستيم و نمي دانيم اگر دين نبود، چه مي شد؛ لذا بزرگترين ضعف ما، فقر علمي و فرهنگي است. این در حالی است که انسانيت انسان به فرهنگ و شناختش است؛ لذا برخي جامعه‌شناسان از انسان، به حيوان فرهنگي تعبیر می کنند.

تأكيد مي‌كنم، تا مسائل بنیادین حل نشود، مسائل دیگر نیز حل نخواهد شد و بدون حل آن ها، بحث در مورد مسائل دیگر، به جایی نخواهد رسید.»

در پاسخ به آنچه گفت شد، بنده نه مي خواهم از هر کاري كه انجام داده‌ام، دفاع کنم و نه خود را معصوم مي دانم. من هم مثل شما، بنده‌اي از بندگان خدا هستم و هيچ ادعايي ندارم؛ اما هر کسي بايد ببينيد با توجه به جايگاه و توانمندي خود و شرايط و موقعيت جامعه در هر مقطع چه وظيفه اي دارد و براي وظيفه خود پيش خدا حجت داشته باشد و در حد توان براي انجام آن بکوشد. البته شناخت وظيفه در سايه شناخت کلياتي است كه گفته شد؛ شناخت آن کليات هم ساده نيست و نياز به عمري مطالعه و تلاش دارد، كه البته نبايد از آن غافل شد.»

به نظر  نگارنده جمله کلیدی همان است که « تا مسائل بنیادین حل نشود، مسائل دیگر نیز حل نخواهد شد و بدون حل آن ها، بحث در مورد مسائل دیگر، به جایی نخواهد رسید.»

هر چند علامه مصباح ظاهراً به طور صریح و مصداقی، به پاسخ مسأئل مورد نظر اين جوانان انقلابی نپرداختند، اما جوانان مستعد انقلابی عرصه فضای مجازی، به خوبی منظور علامه را دریافتند.

*. نساج

 

چرا اصل سئوال ذکر نشده

چرا اصل سئوال ذکر نشده است
این مطالب به کدام یک از سئوالهای مطرح در سطح جامعه در مورد آیه الله مصباح و جبهه پایداری پاسخ می دهد؟ خیلی مبهم است در خوشبینانه ترین حالت

تنظیمات نمایش دیدگاه

روش مورد نظر را برای نمایش دیدگاهها را انتخاب کنید و بر روی گزینه "ذخیره تنظیمات" کلیک کنید

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی