رابطة تعليم و تربيت با تأكيد بر ديدگاه اسلام
مقدمه
تعليم و تربيت نياز ضروري بشر است به گونهاي كه در طول حيات خود، پيوسته بدان نيازمند است. از اينرو، از ديرباز اين امر مورد توجه مربيان بزرگ و مصلحان اجتماعي بوده است.
با اين حال، عدم توجه به ماهيت اين دو مفهوم در پارهاي موارد، موجب عدم بهرهگيري از ظرفيت و جايگاه بايسته هر يك شده است .
در برخي مراكز تمركز بر آموزش شده و از پيامدهاي ضمني تربيتي آن غفلت شده است و يا به بهانه اهتمام به امر تربيت، از كيفيت آموزش كاسته شده است.
اين مقاله درصدد است تا ابتدا اين دو مفهوم را چه به صورت انفرادي و چه به صورت تركيبي تعريف و سپس، انواع رابطههاي ممكن ميان آندو را مورد بررسي قرار دهد. در پايان، با بررسي آيات و روايات ديدگاه اسلام در اين زمينه را مورد توجه قرار دهد.
مفهوم آموزش(تعليم)
معادل اين واژه در زبان عربي «تعليم» و در زبان لاتين « Teaching » يا « Instruction » است. آموزش به طور كلي، داراي دو مفهوم عام و خاص ميباشد.
در مفهوم عام، شامل هر نوع انتقال مفاهيم و تأثيرگذاري در ذهن فراگير، به منظور ايجاد يادگيري در وي ميباشد، خواه اين تأثيرگذاري در قالب رسمي و از پيش طرحريزي شده باشد.
همانند آنچه در مراكز آموزشي، و به ويژه در كلاس درس انجام ميگيرد و خواه به صورت خود به خودي و بدون طراحي و برنامهريزي قبلي باشد.
همانند تأثيريكه از برنامههاي آموزشي تلويزيوني و يا مطالعه كتاب و مجله و مانند اينها ناشي ميشود. «آموزش» در مفهوم خاص خود، در قالب و شرايط ويژهاي صورت ميگيرد كه عبارت است از:
«فعاليتهايي كه با هدف آسان ساختن يادگيري از سوي آموزگار يا معلم طرحريزي ميشود و بين آموزگار و يكيا چند يادگيرنده به صورت كنش متقابل جريان مييابد.» به عبارت ديگر، «فعاليتي است كه معلم و شاگرد با هم در كلاس درس انجام ميدهند.»
مفهوم و تعریف تربيت
1. معناي لغوي
واژه «تربيت» عربي است. معادل لاتيني آن « Education » و معادل فارسي آن «پرورش» است. اين واژه در زبان فارسي، در معاني گوناگوني چون «پروردن»، «پروراندن»، آداب و اخلاق را به كسي «آموختن» و در زبان عربي، به معاني متعددي چون «حضانت»، «اصلاح»، «تدبير»، «تتميم»، «تكميل»، «تأديب»، «تغذيه نمودن»، «رشد و نموّ كردن» و «تهذيب نمودن» به كار رفته است.
2. تعريف تربيت
برخلاف آموزش، كه اختلاف ديدگاه زيادي درباره آن وجود ندارد و تعريف نسبتاً واحدي از آن شده است، براي تربيت تعاريف گوناگوني ارائه شده است .
از مجموع تعاريف، به نظر ميرسد ارائه تعريف توصيفي و تحليلي مفيدتر است. از اينرو، در اينجا ما تعريفي از اين دست ارائه ميدهيم:
«تربيت عبارت است از فعاليتي هدفمند و دو سويه ميان مربي و متربي، به منظور كمك به متربي در راستاي تحقق بخشيدن به قابليتهاي وي و پرورش شخصيت او در جنبههاي گوناگون فردي، اجتماعي، جسمي، عاطفي، اخلاقي، علاقي و...» در اين تعريف، چند نكته مورد توجه ميباشد:
نخست اينكه تربيت، فعاليت و عمل است و به آن به عنوان يك واقعيت نگريسته شد. دوم اينكه، تربيت فعاليت هدفمند و برنامهريزي شده است. سوم اينكه، تربيت دو سويه و در اثر تعامل مطلوب و تأثير و تأثر متقابل مربي و متربي محقق ميشود.
چهارم اينكه، تربيت داراي عناصري است و عناصر اصلي آن مربي و متربي است. بدون وجود اين دو، تربيت معنا پيدا نميكند.
البته در اينجا مراد از مربي، صرف معلم و مربي انساني نيست، بلكه شامل ساير عوامل تأثيرگذار نيز ميباشد. پنجم اينكه، هرچند تربيت دو سويه است، اما غرض اصليكمك به متربي و پرورش وي است.
نكته ششم اينكه، هدف تربيت شكوفا نمودن و پرورش قابليتهاي متربي در همه ابعاد گوناگون وي است و نگاه بخشي به تربيت و تمركز آن بر بعد خاصي از ابعاد متربي، نوعي عدول از تربيت مطلوب است.
تفاوت مفهوم تعليم و تربيت
در مقايسه آموزش (تعليم) و تربيت (پرورش)، تفاوتهايي بيان شده است كه عبارتند از:
1. در تربيت هدف رشد دادن و شكوفايي همه قابليتها و تواناييهايي بالقوه انسان است، ولي در آموزش هدف اصلي در آن انتقال معلومات است.
2. در تعليم بيشتربا يك بعد از ابعاد وجودي انسان، يعني بعد شناختي و عقلاني او سروكار داريم، اما تربيت فراگير و همهجانبه است.
3. تعليم معمولاً بيشتر به وسيله معلم و در جاي معيني، همچون مدرسه و كلاس درس صورت ميگيرد، ولي در تربيت، همه عوامل موجود در محيط به نحوي بر فرد تأثير ميگذارند.
4. «آموزش به معناي انتقال دانش است و پرورش به معناي انتقال ارزشها.»
5. «آموزش به فعاليتهاي ذهني و علمي در داخل كلاس درس مربوط ميشود، اما پرورش به فعاليتهاي عملي اطلاق ميشود كه در خارج از ساعات درسي انجام ميگيرد.»
6. «پرورش آن دسته از آموزهها، پيامها و الگوهايي است كه جنبة ديني، اخلاقي و انقلابي دارد، ولي آموزش آن دسته آموزههايي است كه جنبه شناختي و علمي داشته و در قالب كتابهاي درسي و به صورت رسمي تدريس ميشود.»
8. «آموزش جنبه رسمي، عمدي، برنامهريزي شده، قصد شده و آشكار دارد، اما تربيت فرآيندي غيررسمي، غيرعمدي و دروني است... .»
رابطه تعليم و تربيت
هرچند تعليم و تربيت از جهت مفهومي متفاوت و جداي از هم هستند، اما در مقام عمل و تحقق، اين دو به هم آميخته و منطبق بر هم هستند. در همآميختگي تعليم و تربيت از آن جهت است كه، نه هيچ تعليم و آموزشي بدون تربيت محقق ميشود و نه هيچ تربيتي بدون تعيلم امكانپذير است.
رابطة تعليم و تربيت از ديدگاه اسلام
در تحليل ماهيت و تعريف «تعليم و تربيت» اين نتيجه حاصل شد كه، تعليم و تربيت دو امر تفكيكناپذيرند؛ تحقق هيچ يك بدون ديگري امكانپذير نيست. حال بايد ديد از ديدگاه اسلام اين دو چه رابطهاي با هم دارند؟ در قرآن و روايات و سيره معصومانچگونه رابطهاي ميان تعليم و تربيت وجود دارد؟
الف. آيات قرآن
واژههاي«تعليم و تزكيه» از باب تفعيل ميباشند كه در مجموع، مشتقات «تعليم» 41 مورد و مشتقات تزكيه 14 مورد به كار رفته است. از مجموع اين موارد، در چهار مورد، دو واژه «تعليم» و «تزكيه» در كنار هم به كار رفتهاند. از اين چهار مورد، در سه مورد آن، تزكيه بر تعليم مقدم شده و در يك مورد، تعليم بر تزكيه مقدم شده است.
اين آيات عبارتند از: « يُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمْ »(بقره: 151)؛ « وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمْ »(آلعمران: 164)؛ « وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمْ »(جمعه: 2)؛ « وَيُعَلِّمُهُمْ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ » (بقره: 129).
با كنار هم گذاشتن آيات فوق، و مقايسه و تأمّل در آنها، نكات قابل توجهي به دست ميآيد كه از آنها، جداييناپذيري و در همآميختگي تعليم و تربيت را ميتوان اثبات نمود:
1. در اين آيات، چند عبارت به صورت مشترك و با تعابير واحد بيان شده كه عبارتند از:
«بعثت و ارسال رسول»؛ «رسولي از خود مردم»، «تلاوت آيات براي مردم»، «تزكيه مردم»، «تعليم كتاب و حكمت به مردم».
تكرار سه عنصر رسول به عنوان «مربي»، تزكيه به عنون «تربيت» و تلاوت آيات، و تعليم كتاب و حكمت به عنوان «تعليم»، اين آيه را به عنوان مناسبترين و صريحترين آيه قرآن در موضوع مهم «تعليم و تربيت» معرفي ميكند.
2. در هر چهار آيه، تلاوت قرآن، كه خود يك نوع آموزش است، در آغاز قرار گرفته و در يك مورد، تعليم مقدم بر تزكيه ذكر شده است. اين خود حاكي از دو نكتة مهمّ است: نخست اينكه، هيچ تربيتي بدون آموزش محقق نميشود.
دوم اينكه، در عرصه تعليم و تربيت اسلامي، تنها تعليمي منجر به تربيت اسلامي ميشود و در ذات خود تربيت اسلامي را به همراه خواهد داشت كه رنگ الهي داشته باشد؛ در هر چهار آيه، تلاوت «آيات الهي» مطرح شده است نه هر نوع آياتي.
3. در سه آيه از چهار آيه، «تزكيه» مقدم بر «تعليم» بيان شده است. اين نيز مفيد دو نكته مهم ديگر است: نخست آنكه، هيچ تعليمي بدون «تربيت» به خوبي محقق نميشود. دوم اينكه، در عين جداييناپذيري و همراهي «تعليم و تربيت»، در مرحله عمل، تربيت از جهت رتبه و اهميت، مقدم بر تعليم و غايت آن به حساب آيد.
بنابراين، «تعليم و تربيت» (تعليم و تزكيه)، هرچند تحت دو عنوان از آنها تعبير شده و از نظر مفهومي متفاوت ميباشند، ولي در مقام عمل و تحقق، جداييناپذير هستند
ب. روايات
در روايات اهلبيت (ع) نيز در موارد متعدد، از همراهي اثر تعليم، يعني علم با جلوههاي تربيت سخن به ميان آمده است.
اين امر از رابطه وثيق بين تعليم و تربيت حكايت دارد؛ از جمله به همراهي علم و هدايت، علم و زهد، علم و عمل، علم و ايمان و نيز تأثير علم در تزكيه و تأثير آن در قلب به عنوان كانون تربيت و سلوك معنوي و به طور كلي، تأثير طلب علم(تعليم) در رشد.
همچنانكه براي عالم، به عنوان انسان تعليم يافته و برخوردار از علم، صفات تربيتي از جمله امين خداوند در زمين و وارث انبيا بودن برشمرده شده، همچنين از نقش همنشيني با عالم در تزكيه نفس و نيكو شدن ادب سخن به ميان آمده است. اينها جملگي شاهدي بر رابطه پيوسته و در هم تنيده دو مفهوم تعليم و تربيت با يكديگر ميباشد.
برای مشاهده متن کامل مقاله به مجله اسلام و بژوهش های تربیتی شماره 6 مراجعه فرمایید .




























ارسال کردن دیدگاه جدید