شاخصههاي سرگرمي اخلاقي در سبک زندگي اسلامي
تبيین: مقاله (شاخصههاي سرگرمي اخلاقي در سبک زندگي اسلامي) نوشته سيد عبدالله ميرخندان و سيدحميد ميرخندان، که درنشریه علمی ترویجی ( معرفت اخلاقی) انتشار يافته بود توسط پايگاه اطلاع رساني تبيين، تلخيص و در اختيار خوانندگان قرار داده شده است، كاربران جهت دریافت اصل مقاله ميتوانند اینجا کلیک کنند.
مقدمه
مکاتب گوناگون بر طبق جهانبيني و ايدئولوژي خود، براي رفتار انسان قيودي را بيان ميکنند تا آنها را خوب يا بد معرفي کنند. ازآنجاکه دين اسلام، روش زندگي کردن در همه سطوح زندگي، اعم فردي و اجتماعي، مادي و معنوي است، در خصوص رفتارهاي انساني از جمله سرگرميها، بايدها و نبايدهايي دارد.
شاخصههاي سرگرمي اخلاقي
پيش از بيان شاخصهها، بايد به چند نکته اشاره کرد:
1. منظور از «سرگرمي»، حالتي نفساني و نوعي گذران اوقات فراغت است که گاه به خودي خود و فارغ از ساير امور زندگي، ارزش دارد و به صورت اختياري و به قصد اموري چون ايجاد تفريح، تنوع، استراحت و شکوفايي فردي و اجتماعي صورت ميگيرد.
2. شاخصههاي اخلاقي يا همان اصول و گزارههاي اخلاقي، معمولاً از ترکيب مفاهيم ارزشي با موضوعات چون افعال و صفات انسان به وجود ميآيند. سرگرميها نيز به عنوان يک فعل اختياري، موضوع اين مفاهيم ارزشي هستند.
3. مراد از شاخصههاي اخلاقي، شاخصههايي است که داراي بعد ايجابي و سلبي است. اين ابعاد، هم در رجحانها و هم در الزامهاي اخلاقي مطرح هستند. مثلاً، بعد ايجابي در الزامات اخلاقي سرگرمي، اموري است که يک سرگرمي بايد آنها را داشته باشد. در اين صورت، گزاره اخلاقي مورد نظر، با مفهوم «بايد» و به صورت «مثبت» بيان ميشود. اما بعد سلبي الزامات اخلاقي سرگرمي، اموري است که «نبايد» سرگرمي آن را دربر گيرد و گزارة اخلاقي با کلمه منفي «نبايد» (مثلاً نبايد ... دربر گيرد) و يا با فعل نفي (مثلاً بايد ... دربر نگيرد) بيان ميشود. بنابراين، ميتوان چهار مفهوم کليدي اخلاقي را در خصوص شاخصههاي اخلاقي استخراج کرد:الزام ايجابي: بايد؛ الزام سلبي: نبايد؛ رجحان ايجابي: شايسته است؛ رجحان سلبي: شايسته نيست.
4. اصول و شاخصههاي اخلاقي، از عناصر پيچيده محيطي چون اقتضائات سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي تأثير ميپذيرد. ازاينرو، عبارت ملاحظه اخلاقي براي استنباط شاخصه اخلاقي مناسبتر است.
5. در خصوص ارتباط عناصر زمينهاي، با حکم و تکليف اخلاقي، گاه چنان اين ارتباط شديد و قوي به نظر ميرسد که ممکن است برخي، ارائه شاخصههاي کلي اخلاقي در مورد سرگرمي را امري دشوار و ناممکن به شمار آورند.
پس از بيان اين نکات، به بررسي برخي از مهمترين شاخصههاي کلي اخلاقي در زمينه سرگرميها ميپردازيم:
توحيدگرايي
مقصود از «توحيدگرايي» در بحث سرگرمي، اين است که اميال و حرکات انسان، از جمله ميل به سرگرمي بايد همگي در راستاي پرستش خدا و حرکت انسان به سوي کمال حقيقي خود باشد.
اگر کسي سمت و سوي اعمالش به سمت يگانهپرستي باشد، سرگرميهاي او نيز به سمت همين هدف سوق مييابد. اين سرگرميها، آرماني و مطلوب محسوب ميشوند.
بنابراين، عدم مخالفت سرگرمي با توحيدگرايي لازم است. يکي از مظاهر توحيدگرايي، نفي سلطه سلطهگران و طاغوتيان است.
تطبيق اين مسئله در بحث سرگرمي، ما را به اين نتيجه رهنومن ميكند که هر سرگرمي، که به نوعي سلطهپذيري و انظلام از نظامهاي سياسي فرهنگي اقتصادي و امثال آن را ترويج ميکند، امري مذموم و ناپسند است و با توحيدگرايي منافات دارد.
قرب الهي
قرب الهي، هدف خاص و اصلي در سبک زندگي اسلامي محسوب ميشود. اين واژه، ميتواند در الگودهي و ارائه معيار ارزشگذاري افعال مختلف انسان، از جمله سرگرميها تأثيرگذار و تعيين کننده باشد.
به نظر ميرسد، قرب الهي به نوعي قرب روحاني و مرتبهاي از کمال است که از اطاعت آنچه مد نظر شارع است حاصل ميشود.
با روشن شدن نسبي مفهوم قرب الهي، بايد مشخص كرد که اين مفهوم، چه معيارهايي را در عرصه سرگرميها مشخص ميکند. در اين خصوص، اعمال انسان را به سه قسم ميتوان تقسيم کرد:
- آنچه موجب دوري از خداوند است.
- آنچه موجب نزديک شدن به خداوند و قرب الهي شود.
- آنچه نه موجب قرب و نه و موجب دوري از خداوند ميشود.
مسلماً آنچه موجب دوري از خداوند است به هر اندازه تأثير، ناپسند است. همچنين، آنچه موجب نزديک شدن به خداوند و قرب الهي شود، به هر اندازه تأثير، پسنديده است.
اما تکليف اخلاقي در اعمالي که نه موجب قرب و نه و موجب دوري از خداوند ميشود، چيست؟ در پاسخ اين سؤال به نظر ميرسد، در کنار قرب الهي در سرگرميها، مقاصد ديگري نيز ميتوانند ظهور و بروز داشته باشند. مقاصدي همچون احساس نشاط، آرامش، شوک حسي، تهييج، وجد، شعف، شادي، خوشحالي، شادماني، خرسندي، زندگي عاطفي غنيتر و مثبتتر، تمدد اعصاب، تنش کمتر، رفع رخوت، استراحت. انجام سرگرمي، به قصد چنين مقاصدي، گاه نه موجب نزديک شدن به خدا و نه موجب دوري از خدا است. بايد گفت که اصل بر جواز اخلاقي سرگرميها است. چيزي که دليلي براي بد بودن آن وجود ندارد، طبيعتاً بايد جايز باشد. بنابراين، به نظر ميرسد در اين شاخصه اخلاقي، بايد بر بعد سلبي تأکيد شود. به عبارت ديگر، عدم مخالفت با قرب الهي، الزامي اخلاقي محسوب ميشود؛ لازم نيست سرگرمي موجب قرب الهي شود تا مشروع و جايز باشد. همينقدر که مانع قرب الهي نباشد، کافي است.
توجه به عالم غيب
يکي از مباني و مفاهيمي که در اخلاق اسلامي وجود دارد، اعتقاد به عالم غيب است. «غيب»، به آنچه خارج از ادراک حواس پنجگانه است، تعريف شده است، شناخت اين امور، از طريق عقل و وحي حاصل ميشود.
در خصوص سرگرميها نيز نميتوان اين مبناي اعتقادي را ناديده گرفت. بنابراين، بايد گفت: سرگرمي در نوع آرماني خود، تقويتکننده اعتقاد به عالم غيب است.
در اين اصل اخلاقي، منظور از «قيد آرماني» اين است که الزام اخلاقي ما در جنبه سلبي قضيه و گزاره اخلاقي است؛ يعني لازم نيست سرگرمي حتماً موجب تقويت اعتقاد به عالم غيب شود، بلکه همينقدر که موجب از بين رفتن اعتقاد به عالم غيب نباشد، از نظر اخلاقي صحيح است.
واقعگرايي
منظور از «واقعگرايي»، توجه به عالم واقعي و دوري از پرداختن به امور وهمي و غيرواقعي است. يکي از پيامدهاي سرگرمي، دور شدن از واقعيات و پرداختن به امور وهمي است.
بنابراين، افراط در پرداختن به امور وهمي و غيرواقعي، امري مذموم و غيراخلاقي است؛ چراکه انسان را از واقعيت و روند زندگي خود دور ميسازد. او را به بيمسئوليتي و بطالت سوق ميدهد. اما همانطور که افراط در پرداختن به امور وهمي و غيرواقعي قبيح و ناپسند است، تفريط در اين زمينه نيز مذموم است. شايد به نظر برسد که توهم امري است که ذاتاً مذموم است.
گرفتاريهاي مادي و مشغلههاي زندگي، گاهي به اندازهاي زياد هستند که به شخص آسيب روحي و جسمي وارد ميکنند. در اين موارد، بهتر است فرد خود را از اين واقعيات دور کند، تا بتواند بهتر بينديشد و با آنها مقابله کند. سخنان حضرات معصومين(علیهم السلام) در خصوص تقسيم خردمندانه اوقات روزانه، که بخشي از آن براي بهرهجويي از حلال قرار ميداده ميشود بر همين مبناست.
دوري از سرگرمي بيهوده و عبث
يکي از آسيبهاي سرگرمي، بيهودهکاري و صرفاً اتلاف وقت است. به نظر برخي کارشناسان تعليم و تربيت، در دنياي امروز، افراد كمتر همة ساعتهاي بيداري و روزانه خود را به کارهاي جدي ميگذرانند. هر فرد معمولاً بخشي از فعاليتهاي خويش را امور سرگرمکننده، غيرجدي، خندهآور، مهمل و بيهوده قرار ميدهد. گويي در انسان، حالتي و يا نيازي هست که او را به انجام دادن کارهاي بيهوده، ترغيب ميکند.
با توجه به اهميت اين مسئله، اسلام نيز در اين خصوص، احکام کلي در مورد فعل عبث و احکام جزئي در خصوص سرگرمي دارد. در اين خصوص، حضرت علي(علیه السلام) ميفرمايند: «از سرگرمي (نامشروع) دوري کن؛ پس بهدرستي که تو بيهوده آفريده نشدهاي، تا به سرگرمي بيهوده مشغول شوي و واگذاشته نخواهي شد تا به بيهودگي بپردازي»
نمونه ديگر مخالفت دين اسلام با سرگرميهاي بيهوده، مخالفت با سرگرميهايي است که موجب اندوه ميشوند. بنابراين، در تبيين اين شاخصه بايد گفت: «مؤمن نبايد در سبک زندگي خود، امور بيهوده، از جمله سرگرميهاي بيهوده را بر امور بافايده ترجيح دهد».
حالْ، معيار بيهودگي چيست؟ براي روشن شدن اين مطلب، بهتر است ابتدا معني «عبث» روشن شود. معناي «عبث» در لغت، عبارت است از: عملي که غرض عقلائي و فايده قصد شده ندارد. بنابراين، در اين تعريف معيار بيهودگي، نبودن غرض عقلائي است؛ يعني نوع عقلا و اکثر آنها چنين عملي را بيهوده و بيفايده و بدون نفع بدانند.
حفظ کرامت انساني
«حفظ کرامت انساني» از اهداف متعالي ديني است.
کرامت انسان، بهگونهاي است که حتي خود انسانها نيز حق ظلم به خودشان را ندارند. البته لازم به يادآوري است که اسلام، انسانگرايي يا نوعگرايي يا انسانخدايي و مفاهيمي از اين دست را قبول ندارد. از منظر اسلام، خداگرايي داراي ارزش ذاتي و حقيقي است. آنچه به عنوان کرامت ذاتي انسان مطرح است، به معني تفوق و برتري نوع انسان، بر ديگر مخلوقات و اينکه انسان شريفترين وجود تمام کائنات باشد نيست، چهبسا انسانهايي که شأنشان از حيوانات نيز کمتر است.
در خصوص سرگرمي نيز انسان بايد از سلطه فکري و سياسي به وسيله سرگرمي بپرهيزد. در معرفت توحيدي، نفي سلطه غير خداوند وجود دارد. در اين زمينه، متفکران غيرمسلمان انتقاداتي را به سلطه فرهنگي سياسي سرگرميها مطرح کردهاند.
بايد توجه داشت که بسياري از سرگرميهاي امروزي، بر پايه علايق و سلايق مخاطبان خود شکل ميگيرند، ازاينرو، مسئوليت اخلاقي حفظ کرامت انساني، علاوه بر سياستمداران و سرمايهداران و متوليان صنعت سرگرمي، تا حدودي متوجه مخاطب اين سرگرميها نيز هست. سرگرميهايي كه به حرمت انسانهاي ديگر آسيب ميرساند، با آبروي ديگران بازي كردن، به عنوان سرگرمي و مسخره كردن ديگران، براي شاد شدن، مصاديقي از اين موضوع هستند.
سرگرم نشدن به گناهان
از گناه در قرآن، با واژههاي گوناگوني از قبيل ذنب، اثم، سيئه، معصيت، خطيئه، جرم، منکر، فاحشه، شر و... ياد شده است. در مورد اقسام گناه نيز برخي، آن را به گناهان کبيره و صغيره و برخي به گناهان بدني و غيربدني نيز تقسيم کردهاند.
با توجه به معني گناه و با تأمل در نکوهشها و مذمتها در خصوص سرگرمي، بايد گفت: برخي از اين سرگرميها، به خودي خود مذموم و مصداق گناه هستند. برخي ديگر، به اين جهت که مقرون به گناهي هستند، مذمت و نکوهش شدهاند.
اعتدال در پرداختن به سرگرمي
اعتدال در انجام فعاليت فراغتي، يکي ديگر از الزامات اخلاقي است که در سرگرميهاي مجاز و معمول مطرح است. مجاز بودن يک سرگرمي، تا جايي است که افراط يا تفريط در آن، موجب بروز مشکل در زندگي انسان نشود. بنابراين، جلوگيري از افراط و تفريط در سبک زندگي مؤمنانه، در عرصه سرگرمي امري لازم است.
عقلائي بودن
در دين اسلام، به رويههاي عقلايي موجود در طول اعصار اهميت داده شده است. در ميان بسياري از متفکرين اسلامي، آنچه عقلا درک يا عمل ميکنند، با برخي از شرايط دليل شرعي محسوب ميشود. سرگرمي، که يکي از فعاليتهاي انسان در زندگي است، با اين معيار اخلاقي سنجيده ميشود. در اين زمينه، دو شرط براي عمل به سيره عقلا به نظر ميرسد:
1. اينکه اين فهم و رويه عقلائي از سوي شارع منع نشده باشد.
2. شرط دوم که خود از شرط اول ناشي ميشود، اينکه چنين فهم عقلائي در زمان معصومان بايد وجود داشته باشد؛ چراکه اگر اين سيره و فهم عقلائي در زمان معصومان وجود نداشته باشد، تأييد يا رد آن نيز منتفي خواهد بود.
نکته ديگر در خصوص سيره عقلا، اينکه چرا بايد رويه عقلا به تأييد شرع نيز برسند؟ به نظر ميرسد، اين مطلب به علت اين دليل که چهبسا عقول مردم به صورت جمعي نيز دچار اشتباه ميشوند. اين اشتباه، به علت درهمآميختگي عقل و شهوت و اميال نفساني انسانها و عدم آگاهي بشر به جوانب و احتمالات مختلف در يک مسئله اخلاقي است. همانطور که ملاحظه ميشود، ميتوان با جدل و مغالطه در عقلائي بودن يک مسئله، باطلي را حق و حقي را باطل جلوه داد. بنابراين، در اين معيار بايد منابع ديني نيز ملاحظه شود تا افراد سودجو افکار غلط خود را به اسم پيروي از رويه عقلايي توجيه نکنند.
ارسال کردن دیدگاه جدید