دغدغه های متفاوت مردم و برخی مسوولان
دغدغه مردم
مهمترین دغدغه مردم و نقل مجالس آن ها موضوع گرانی و تورم سرسام اوری است که در ماه های اخیر برشانه آن ها سنگینی می کند. مردم می پرسند عامل اصلی این گرانی ها چیست آیا واقعا نمی توان جلوی آن ها راگرفت و بازار را کنترل کرد؟ در ایام انتخابات در کشورها از جمله کشور ما همواره این گونه بوده است که سعی می شود برای مردم گشایشی ایجاد کنند نه این که مردم را در تنگای بیشتری قرار دهند، پس چرا در انتخابات اخیر مردم در تنگای گرانی قرار داده شدند آیا این گونه کارها عمدی نبود؟ چرا دولت در روز پس از انتخابات به فکر کنترل بازار بر آمد و قبل از آن در سکوت مطلق به سر می برد؟ مردم می پرسند آیا وضع اسفناک فرهنگی در کشور را نمی شود علاج کرد؟ آیا برای حل معضل بی حجابی راهی وجود ندارد؟ آیا اصل 27 قانون اساسی که مربوط به ضرورت امر بمعروف و نهی از منکر است بی دلیل و از سر اتفاق در قرآن آمده و در قانون اساسی گنجانده شده است؟آیا موضوع اسلامی شدن دانشگاه ها و اسلامی کردن علوم انسانی که از مهم ترین رسالت های امروز کشور است و بیش از 32 سال از توقف آن می گذرد نباید آغاز گردد؟ مردم می خواهند که نظارت واقعی بر امور صورت گیرد و مطمئن شوند که مسوولان وظایفشان را درست انجام می دهند و بودجه های بیت المال نیز درست و به جا هزینه می شود؟
دغدغه برخی مسوولان
برخی مسوولان کشور به جای جدی گرفتن دغدغه های مردم به فکر افزایش قدرت خود و حزب و دار دسته خویشند. در واقع دغدغه اصلی آن ها جنگ قدرت و کسب قدرت بیشتر است. در انتخابات بحث بر سر این بود که در اختیار داشتن کرسی های بیشتر یک وظیفه است و باید برای آن کوشید و پس از آن، بحث ها بر سر این بود که ریاست مجلس و هیات رییسه در اختیار چه کسانی قرار بگیرد. یکی از اصول گرایان باسابقه که اخیرا حزبش در انتخابات مجلس شکست سنگینی را متحمل شده است اظهار داشته بود که کلید ریاست جمهوری بعدی در دستان گروهی است که ریاست مجلس به عهده داشته باشند از این رو با لابی گری و رایزنی های تامل بر انگیزی در راه این هدف کوشید تا به مراد خود دست یابد. و از این بالاتر برخی مسوولان حتی خدمتشان را برای کسب قدرت بالاتر قرار می دهند؛ تلاش گسترده یکی از مسوولان در عرصه خدمت رسانی همراه با تورهای تهران گردی برای دانشجویان و اهالی فرهنگ همراه با راه اندازی پیش از موعد ستادهای انتخاباتی ریاست جمهوری حاکی از تئوری خدمت برای کسب قدرت بیشتر یعنی در اختیار گرفتن نهاد ریاست جمهوری است. و از این زشت تر آن که برخی مسوولان اگر احساس کنند دسته و گروه آن ها در قدرت بعدی قرار نخواهند گرفت خدمت رسانی را نیز به مردم کاهش داده از مردم انتقام می گیرند به عنوان نمونه زمانی که جریان انحرافی و حاشیه ساز دولت در انتخابات اخیر از ورود به عرصه انتخابات باز ماند و نامزدهای وابسته به این جریان رد صلاحیت شدند و یا به دلیل عدم اعتماد مردم به آن ها از ورود به بهارستان باز ماندند. بازار دچار تنش جدی شد و با بالا و پایین شدن نرخ ارز و برداشته شدن کنترل از بازار و کالاها و عدم واردات به موقع، گرانی شدیدی بر مردم تحمیل گردید. و درست یک روز پس از انتخابات مرحله دوم، دولت وارد کنترل بازار شد و با عرضه گوشت و مرغ و کاهش قیمت لبنیات در جهت کاهش گرانی ها تلاش شد تا در انتخابات بعدی ریاست جمهوری زیر سوال نباشند.
دغدغه امام و رهبری
اين عنايت خدا بود كه همه را به اين آزادى و به اين- عرض كنم- استقلال و به اين مقام رسانده است. حالا ما عوض اين كه شكر نعمت خدا را بجا بياوريم و براى خاطر خدا قيام كنيم و براى ملت كار بكنيم، تمام همّمان را صرف كنيم كه اين بيچارههايى كه توى اين زاغهها باز هم نشستهاند، اين ها را از اينجا بيرون بياوريم، جايى برايشان درست بكنيم، آب و برق اين مملكت را درست بكنيم، خوب، الآن شما مىدانيد كه در بعضى از جاها هيچ ندارند. هيچ. بعضى از جاهايى كه ديروز يكى از آقايان كه آمده بود از طرف بختيارى و آن جاها، مىگفت مردم همه اخلاص دارند، اما هيچ ندارند. بعضى جاهاست هيچ ندارند. براى اين «هيچ ندارها» يك فكرى بكنيد، هى ننشينيد دعوا بكنيد، هى هم دنبال اين نرويد كه همان طورى كه در طاغوت مىكرد، شهرها را خيلى مزين كنيد و شهرها را خيلى بزرگ بكنيد و همه همّ دولت و همه بودجه مملكت خرج شهرها بشود و خرج شمال شهر بشود كه باز همان طاغوتي ها از آن استفاده بكنند. براى اين پايين شهري ها، براى اين بيچارهها- اسلام است؛ حكومت اسلام است- براى اين ها فكر بكنيد.همّتان را صرف اين بكنيد، نه صرف اين كه دعوا كنيد. «وقت» وقتى بنا شد كه به دعوا بگذرد، ديگر نمىرسد انسان؛ مجال ندارد ديگر بنشيند يك كارى بكند، يك طرحى بريزد براى اين ملت؛ براى اين بيچارهها. من تقاضا مىكنم از همه آقايانى كه متصدى يك امرى از امور هستند، چه آن هايى كه در وزارتخانهها و در طبقه پايينتر مشغول كارند و چه خود وزرا و چه نخست وزير و چه رئيس جمهور و چه همه كسانى كه در امور هستند، در شوراى انقلاب بودند و حالا هستند، در- عرض مىكنم كه- جاهاى ديگر بودند، من از همهشان تقاضا دارم كه از اين چيزى كه برخلاف رضاى خداست و برخلاف رضاى اولياى اسلام است و برخلاف رضاى ملت است، اجتناب كنيد. اين دنيا چند روزش آمده پيش شما. اين را خدمت كنيد تا آبرومند باشيد پيش خدا. اين را با دعوا نگذرانيد، با صلح برويد سراغ مردم. اگر برويد سراغ مردم، ديگر دعوا پيش نمىآيد؛ براى اين كه، وقت دعوا نمىماند. اما افسوس اين است كه شما مشغول دعوا هستيد و از مردم غافل! نه اقتصاد را توانستيد درست كنيد و نهامنيت را توانستيد درست كنيد و نه هيچى! همهاش دعوا و همهاش با هم دعوا. همه توى تهران نشستهاند دعوا مىكنند. اين صحيح نيست. اين خلاف اسلام است؛ خلاف اخلاق اسلامى.( صحيفه نور، ج13، ص: 205)
مقام معظم رهبری نیز ضمن تاکید برخدمت خالصانه به مردم می فرمایند " كار را براى خدا بكنيد. نه اين كه چونمردمدوستدارند، اين كار را بكنيد؛ نه. اگر هدف اين شد كه دلمردمرابهدست بياوريم،ناكام خواهيم ماند. «لأقطعنّ امل كلّ ءامل غيرى»؛ اين حديث قدسى است، كه در ذهنماين جور است كه با سند معتبرى از قول خداى متعال نقل شده كه فرموده: من قطعاً اميدآن كسى را كهبهغير من اميد ببندد، قطع خواهم كرد. ما بايد اميدمانبهخدا باشد، براى خدا كار كنيم؛منتها مي دانيم كه كار براى خدا جاذبهدارد. اينشعارها، شعارهاى الهى است. اگر چنانچه اين پايبندىها سست شود، اگر نسبتبهاين شعارها تقيد و پايبندى كم شود، توفيقات الهى هم سلبخواهد شد. بسيارى از اين موفقيت هائى كه شما در ميدان عمل داريد، و از اول انقلاب تاامروز هرچه كه موفقيت بوده،بهخاطر اين است كهتوفيقات الهى شامل حال بوده و اين كمكِ الهى است. اگر كار براى خدا نباشد، اينموفقيت ها از ما گرفته خواهد شد. همان شور و نشاط و تلاش وخدمتصادقانه و بدون توقع مزد و منت بايد ادامه پيدا كند. اين يك نكتهى اصلى است"(۱۳۹۰/۰۶/۰۶
امیدواریم با تبعیت از ولایت و سخنان گهربار امام و رهبری دغدغه های مشوولان و مردم یکی شود و فضا برای خدمت صادقانه و برای خدا فراهم گردد.
ارسال کردن دیدگاه جدید