درخواست رهبری از نخبگان برای بیانیه گام دوم / جایگاه روحانیت در گام دوم

تبیین: اگر بخواهیم چهل سال دیگر اثر صحیحی بر این اقدامی که امروز شروع میکنیم مترتب شود و میوههایش به صورت جدی در جامعه ظاهر شود، از همین امروز باید تصمیم بگیریم و شروع کنیم.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی تبیین، انقلاب کبیر اسلامی ایران در حالی چهلمین سالگرد پیروزی خود را پشت سر گذاشت و قدم به دههی پنجم حیات خود نهاد که اگرچه دشمنان مستکبرش گمانهای باطلی در سر داشتند اما دوستانش در سراسر جهان، امیدوارانه آن را در گذر از چالشها و به دست آوردن پیشرفتهای خیرهکننده، همواره سربلند دیدهاند.
در چنین نقطهی عطفی، رهبر حکیم انقلاب اسلامی با صدور «بیانیهی گام دوم انقلاب» و برای ادامهی این راه روشن، به تبیین دستاوردهای شگرف چهار دههی گذشته پرداخته و توصیههایی اساسی بهمنظور «جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ» ارائه فرمودهاند.
بیانیهی «گام دوم انقلاب» تجدید مطلعی است خطاب به ملت ایران و بهویژه جوانان که بهمثابه منشوری برای «دومین مرحلهی خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی» خواهد بود و «فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی» را رقم خواهد زد.
این گام دوم، انقلاب را «به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنافداه) هست» نزدیک خواهد کرد.
درخواست رهبری از نخبگان
آیتالله شبزندهدار در جلسه درس خارج فقه با اشاره به دیدارش با رهبر انقلاب روایتی از آنچه ایشان درباره «بیانیه گام دوم انقلاب» گفته بودند را نقل کرده است: ایشان فرمودند: «من روی این بیانیه خیلی زحمت کشیدم و فرمودند من بنای بر این ندارم که اگر چیزی نوشتم یا مطلبی میگویم از دیگران درخواست کنم که روی آن کار کنند ولی راجع به این میگویم این کار را بکنند…» این درخواست و مطالبه را ایشان دارند.
در این بیانیه همه مخاطب هستند و نسبت به آن وظیفه ای دارند ولی به نظر میرسد که مخاطب اصلی چند بند از این فرمایشات نخبگان و طلاب بوده و برای مشخص شدن این بندها به کلام کسی مراجعه کنیم تا وظیفه امان نسبت به « فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی» مشخص تر بشود.
از بهترین اشخاص برای تبیین این منشور و بیانیه مهم، علامه بزرگوار آیت الله مصباح یزدی (حفظه الله) هستند که رهبری در وصف شان فرمودند : « ایشان به عنوان یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحبنظر در مسایل اساسی اسلام ارادت قلبی دارم. اگر خدای متعال به نسل کنونی ما، این توفیق را نداد که از شخصیتهایی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیمالقدر، خلاء آن عزیزان را در زمان ما پر میکند». (1)
چهل سال دوم؛ گام دوم انقلاب به سوی ظهور
مقام معظم رهبری چهل سال اول انقلاب را گام اول نامیدند. این بیان میتواند اشاره به این مطلب داشته باشد که چهل سال دوم نیز گام دوم است و این گامها تا ظهور حضرت ولیعصرعجلاللهفرجهالشریف ادامه خواهد داشت. دعا میکنیم که هر چه زودتر این گامها برداشته شود و به مقصد برسیم.(2)
لزوم تلاش همگانی
همه ما در مقابل بیانیه «گام دوم انقلاب» مقام معظم رهبریاداماللهظلهالشریف وظیفهای داریم و کاری باید انجام بدهیم. باید ببینیم چه کاری باید انجام بدهیم و در بین کارهایی که میتوان انجام داد، کدام اهم است که آن را در اولویت قرار بدهیم و اگر وقت و توانی باقی ماند، برای کارهای اولویت دوم و سوم اقدام کنیم.
مقام معظم رهبری در این بیانیه مطالبی را با تعبیرات مختلفی مورد تأکید قرار دادند و مشخص کردند که باید این کارها انجام شود. مخاطب برخی از این مطالب عموم مردم هستند؛ یعنی هر کسی در هر جایی باید در حد توان خودش در جهت تحقق این امور تلاش کند، به هر اندازه که میتواند و موقعیت و امکاناتش ایجاب میکند. برخی از این مطالب متوجه مسئولان رسمی است و باید دولت، قوه مقننه و قوه قضائیه بیشتر به آنها توجه کنند و اجرای آنها را به عهده بگیرند؛ دستکم مخاطب اولیه آنها مسئولان هستند.(3)
چرایی لزوم تبیین مطالب؟
اوائل نهضت حضرت امام نیز مردم از روی علاقهای که به ایشان داشتند فرمایشات ایشان را میپذیرفتند، حتی در بحثهایی که گاهی در جلسات خواص مطرح میشد، فرمایش ایشان فصل الخطاب بود. ولی این مسئله لوازمی را به دنبال دارد. همانگونه که بعد از وفات پیغمبرصلیاللهعلیهوآله در بین مسلمانها اختلافاتی بروز کرد و تا آنجا به پیش رفت که اصحاب خاص و مسلمانهای واقعی در اقلیتی شاذ قرار گرفتند. حداکثر دوازده نفر طرفدار علیعلیهالسلام باقی ماندند. امیرمؤمنان مشغول دفن پیغمبر بودند که مسئله را به ایشان خبر دادند. ایشان بیل را روی خاکها قرار دادند، دست به کمر گرفتند و آیات ابتدایی سوره عنکبوت را خواندند؛ الم* أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ* وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ.
یکی از تفاوتهای اساسی چهل سال اول با دوم، این است که در آن زمان کلام امام برای همه حجت بود و وقتی میگفتند: امام چیزی را فرموده است، دیگر کسی چیزی نمیگفت؛ حتی کسانیکه ته دلشان به سخنان امام باور نداشتند نیز جرأت نمیکردند که مخالفت کنند. (2)
جایگاه روحانیت در گام دوم
پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا در بین این فرمایشات، مطلبی وجود دارد که مخاطب اول آن ما (روحانیت) باشیم؟ ما به عنوان شهروند، همه مخاطب این بیانیه هستیم و نسبت به آن وظیفه داریم،(3)
سیاسی بودن انگی بود که افراد را در جامعه متدینان منزوی میکرد. اما امام(ره) آمد و گفت: دخالت در امور سیاسی اجتماعی اسلام، از اعظم واجبات است، حفظ نظام اسلامی از نماز واجبتر است، بخش اعظم فقه ما مربوط به سیاست و مسائل اجتماعی است. امام مثل کوه بود و تکان نمیخورد، میگفت این کار وظیفه است و باید آن را انجام داد، ولو بلغ ما بلغ!(2)
تربیت نسل آینده
یکی از وظایفی که برعهده روحانیت برای ادامه راه وجود دارد پاسخ گویی به شبهات است زیرا، نسل آینده را چه کسی، براساس چه اعتقادات، فکر و مبانیای تربیت خواهد کرد؟ چه کسی به شبهههایی که به وسیله انبوه رسانههای شیطانی پیوسته در حال تزریق به جوانان ماست، پاسخ خواهد داد؟
وظیفه اصلی ماست که دیگران را برای معنویت و اخلاق تربیت کنیم، ارزشها را احیا کنیم، روح معنویت را در جامعه بدمیم، کاری کنیم که انسانهای انقلابی کسانی باشند که معنویت و اخلاق در آنها تجسم پیدا میکند. ما باید اینها را بسازیم، اما خود ما چه کارهایم و چه بهرهای از این داریم که میخواهیم به دیگران بدهیم؟.(3)
لزوم روشن تر کردن حقائق
امروز در گوشه و کنار، حتی در جاهایی که هیچ انتظار نمیرود، درباره رهبر و درباره اصل نظام و مبانی فکری و اعتقادی نظام سؤالاتی مطرح میشود. کسانی به صورت رسمی درباره مبانی ولایتفقیه تشکیک میکنند. اگر اصل این مسئله زیر سؤال برود برای انقلاب چه میماند؟ محور این انقلاب ولیفقیه است. اگر این محور نباشد اختلاف سلیقهها، شخصها، قومیتهای مختلف و... جایی برای وحدت و هماهنگی و انسجام باقی نمیگذارد. این مسئله جدیدی نیست.
باید در چهل سال دوم تلاش کنیم که در سطوح مختلف جای تشکیکی برای آنها باقی نماند. ما الحمد لله مبانی محکم و ادله قوی داریم؛ سالها بحث خود امام بحث ولایت فقیه بود. بزرگانی مثل مرحوم آقای مؤمن رضواناللهعلیه زحمت کشیدند و برای ما مباحث ولایت فقیه را تبیین کردند. اگر با رفتن آنها پرونده این فعالیتها بسته شود فردا جوانهای ما بر اساس چه فکری تربیت خواهند شد. آیا آنها امامی میبینند؟! آیا سخنرانیهای امام را میشنوند؟! آیا استادشان آقای مؤمن خواهد بود؟!
ما باید احساس وظیفه کنیم و مطالبی را که در آن زمان به صورت اجمالی به خاطر اعتماد به کلام امام میپذیرفتیم با دلیل اثبات کنیم. هنگامیکه پیغمبر اکرمصلیاللهعلیهوآله دست حضرت علیعلیهالسلام را بلند کرد و گفت: من کنت مولاه فهذا علی مولاه، هیچ کس اعتراض نکرد، اما پس از 72 روز، هنوز پیکر پیغمبر روی زمین بود که اصحاب نزدیک پیغمبر این مسئله را مطرح کردند که جانشین پیغمبر را چه کسی باید تعیین کند؟ آیا او باید از انصار باشد یا از مهاجرین؟! هنوز جنازه پیغمبر دفن نشده بود و با اینکه حضرت به صراحت علیعلیهالسلام را به جانشینی خود معرفی کرده بود، گفتند: این سخن پیغمبر به خاطر این بود که علی را دوست میداشت. عدهای به واسطه جهل فریب خوردند، ولی شیاطین به واسطه هواپرستی و دنیاپرستیشان به دنبال این انحراف بودند. این دو عامل همیشه در جامعه وجود خواهد داشت. از یک سو ما وظیفه داریم که با جهل مبارزه کنیم و هر چه میتوانیم حقایق را روشنتر کنیم تا جای تشکیک در آن نماند. (2)
مبارزه با منافقان
وظیفه دوم مبارزه با هواپرستان است؛ کسانی که دنبال فرصت هستند تا جیبشان را پر کنند، دنبال مقامی هستند تا به مقامی برسند؛ حتی گاهی به اسم انقلابیگری و پیروی خط امام نیز کار میکنند و تا زندگیشان میچرخد، انقلابی هستند، اما همینکه میبیینند منافعشان در خطر است، یواش یواش کنار میکشند. اینها دشمنان پشتپرده و منافقان این زمان هستند. البته لزومی ندارد که فریاد بزنیم که چه کسی اینطور است. (2)
قدم اول برای حرکت در مسیر گام دوم
اگر بخواهیم چهل سال دیگر اثر صحیحی بر این اقدامی که امروز شروع میکنیم مترتب شود و میوههایش به صورت جدی در جامعه ظاهر شود، از همین امروز باید تصمیم بگیریم و شروع کنیم. برنامههای آموزشی و فرهنگی دراز مدت است و باید در طراحی، برنامهریزی، تربیت استاد و نوشتن کتاب آن و برخورد با مردم و آزمایش کردن شیوههای تربیتی حوصله داشت.
در این راه ابتدا باید مبانی و فلسفه اخلاق اسلامی مانند ارتباط اخلاق با دین، اخلاق با احکام، و اخلاق با ارزشها از نظر علمی برای خود ما ثابت شود بعد از آنکه این مسائل از لحاظ نظری حل شد، باید ببینیم روش علمی برای تربیت اشخاصی دارای اخلاق پسندیده چیست، و از چه راههایی میشود برای این کار استفاده کرد؛ کتاب، فیلم، تئاتر، کارهای هنری، و بحثهای فلسفی همه در سطوح مختلف در این راه کاربرد دارند. برای کودکان از تئاتر و افسانههای ساختگی میشود استفاده کرد. (3)
ضرورت تهیه طرح اجمالی
شایسته است که برای این کار دستکم طرحی تهیه کنیم تا بتوانیم به دیگران نیز ارائه دهیم. در این صورت اولا ممکن است کسانی نظری داشته باشند و آن را اصلاح کنیم. ثانیا براساس این طرح برنامهریزی کنیم و به حوزه ارائه دهیم تا آنها را در برنامههای درسی بگنجانند. این کار باید با ادب و با پیشنهاد متواضعانه صورت بگیرد، و نباید توقع داشته باشیم چیزی را که فهمیدهایم به دیگران تکلیف کنیم و آنها هم بپذیرند. (3)
1. http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=11484
2. بیانات حضرت آیتالله مصباح در جلسه با جمعی از فعالان فرهنگي و پيشكسوتان انقلابی قم در تاریخ 10/1/1398
3. بیانات حضرت آیتالله مصباح در جلسه کانون طلوع در تاریخ 19/12/1397




























ارسال کردن دیدگاه جدید