علامه مصباح يزدي: «طرح ولایت» سادهترین راه برای شناخت انسان، هستی و خداست

آیتالله مصباح يزدي گفت: ما باید ببینیم کمال ما چیست؛ به همين منظور ابتدا باید خودمان را بشناسیم؛ در وهله بعد راه رسیدن به این کمال را در سایه عقل و وحی پيدا كنيم؛ اگر اینها را درست شناختیم، پایه انسانیت ما ساخته میشود و ميتوانيم روی آن بناي انسانيت خود را بسازيم؛ اما اگر این پایه لغزان باشد، هر بنايي بر آن ايجاد شود، زود فرومیریزد. بنابراین ما ابتدا باید شناختمان را نسبت به خود، هستی و خدا به یقین برسانیم و به نظر بنده بعد از هشتاد سال تجربه، سادهترین راه براي اين كار دورههاي «طرح ولایت» است.
به گزارش تبیین به نقل از پایگاه اطلاعرسانی آثار حضرت آیتالله مصباح یزدی، رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در دیدار با گروهي از دانشجویان شرکتکننده در دوره «طرح ولایت» با اشاره به اینکه دوران زندگی بشر، دائماً در حال تحول بوده، گفت: در میان این تحولات، آنچه سبب تحول سریع شده و آثارش نيز تا مدتی باقی میماند، انقلاب ناميده ميشود.
آیتالله محمدتقی مصباح یزدی با بيان عوامل مختلف یک انقلاب، اظهار داشت: عمده انقلابهایی که در دنیا واقع شده تحت تأثیر نیازهای مادی و جسمی بوده است، البته گاهی امور جانبی ديگري هم که جنبه ارزشی دارند، در شکلگیری یا شدت يك انقلاب تأثیراتی داشتهاند. توجه به اين نكته نيز لازم است كه ارزشها متفاوتاند؛ برخی ارزشها را همه انسانها پذیرفتهاند و برخی ديگر تنها برای عدهای یا جامعه خاصی ارزش تلقی میشود.
وی با اشاره به انقلاب صنعتی اروپا، خاطر نشان كرد: این انقلاب و برخی انقلابهای دیگر سبب تحولات متعددی در جهان شد كه سلطهطلبی و رونق گرفتن استعمار يكي از آنها از آثار آن به شمار میرود. امروزه نیز برخي کشورهایی که از نظر صنعت، تکنولوژی و سیاسی، پیشرفتهترند، به دنبال سلطه بر سایر کشورها هستند.
استاد برجسته حوزه علميه قم با بیان اینکه گاهی جنگها، تحولات و انقلابها در اثر عوامل غیر مادی و با رويكرد ارزشی و معنوی ـصرف نظر از حق یا باطل بودن آنهاـ رخ میدهد، افزود: از این انقلابها به عنوان انقلاب فرهنگی ياد ميشود؛ جنگهایی که در نتيجه نژادپرستی واقع شده، نمونهاي از این انقلابهاست؛ به عنوان مثال جنگ جهانی دوم ریشه در نژادپرستی داشت؛ چون در واقع عدهای كه نژادپرستی را ارزش میدانستند، بدون هیچ پایه و اساس علمی و منطقي، و صرفاً به خاطر اعتقادي كه ارزش منفی دارد، جنگی را به راه انداختند که خسارتهای زیادی به كشورهاي مختلف جهان وارد كرد.
وی با اشاره به اينكه برخی جنگها نيز در نتيجه عوامل ارزشی مثبت واقع شده، اظهار داشت: افرادی، ارزشهای مثبتي را پذیرفته بودند و به دنبال ترویج آن بودند؛ اما كسانی به خاطر منافع خودشان مانع انتشار اين ارزشها میشدند؛ دفاع گروه اول از اعتقاداتشان و ممانعت گروه دوم از ترويج اين اعتقادات سبب ایجاد درگیری و جنگ بين اين دو گروه میشد؛ به عبارت ديگر تلاش براي گسترش ارزشهاي مثبت ایجاب میکرد كه به دفاع در مقابل دشمنان بپردازند.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با يادآوري نحوه شروع جنگها در صدر اسلام بین مسلمانان و مشرکین، افزود: این مشرکین بودند که ابتدا مسلمانان را از خانههایشان بیرون، و آنها را آواره کردند و حتی کاری کردند که پیامبر اكرم صلواتاللهعليه را مجبور به مهاجرت مخفیانه از شهر و ديار خود کردند؛ اما همه اینها جنگهای عادی بود و انقلاب به شمار نمیرود.
وی در ادامه گفت: ناگفته نماند که کسانی با انگیزههای مادی و برای سلطهجویی و تأمین منافع خودشان به اسم دین جنگهایی را انجام دادند، كه نباید آنها را به حساب دین گذاشت؛ مانند جنگهایی که امپراطوری عثمانی به اسم دین انجام داد و حتی تا قلب اروپا نیز پیش رفت. خلاصه این که جنگها و تحولات گاهی صرفا با انگیزه مادی صورت گرفته، گاهی نيز ارزشهای غیرمادی دیگری در آنها مطرح بوده است؛ گاهی نیز انگیزه مادی موجب راهاندازي يك جنگ شده، اما بانيان آن اين كار را به اسم ارزش انجام دادهاند.
این فیلسوف و متفکر اسلامی با اشاره به اینکه در تاریخ گذشته به غیر از حرکت حضرت رسول اکرم صلواتاللهعليه حركتي که واقعاً به مفهوم جامعهشناختی بتوان آن را انقلاب دینی ناميد، یافت نمیشود، خاطرنشان كرد: در دوران معاصر نيز فقط انقلاب اسلامی یک حرکت سریع اجتماعی بود که بر اساس ایده دینی و ایدئولوژی صحیح شکل گرفت و پس از گذشت چهل سال هنوز آثارش در دنیا قابل مشاهده است.
وي همچنين افزود: البته برای ما ساده است که باور کنیم عامل اصلی در این انقلاب، دین بوده و رهبر آن نیز یک عالم دینی بوده که برای احیاء ارزشهای دین قیام کرده و از روز اول تا آخر، عمدهترين دغدغهاش اسلام بود؛ اما برای یک تاریخنویس و جامعهشناس دشوار است که باور کند یک روحانی مذهبی بتواند چنین انقلابی را رقم بزند و مردم نيز برای دفاع از دین جانشان را به خطر بیاندازند.
آیتالله مصباح یزدی با تأكيد بر اینکه کمتر کسی باور میکرد که این انقلاب به پیروزی برسد، ادامه داد: احساس میکنم وظیفه دارم در روزهاي پاياني عمرم مطالبی را درباره ارزشهاي انقلاب بگویم که متأسفانه کمتر به آن توجه میشود و حتی برخي از کسانی که خودشان دست اندرکار این انقلاب بودند، و در پیاده کردن اين ارزشهای و برقراری این نظام نقش داشتند، آن گونه که شایسته است، عمق اين مطالب را درک نکردهاند.
استاد اخلاق حوزه علميه قم گفت: جامعه امروز ما در ادامه سیر تکوینی خود در دوران پرنشاط جوانی به سر میبرد؛ یعنی دوران طفولیت و خردسالی را پشت سر گذاشته و زمان رفتارهای کودکانه و هوسبازانهاش گذشته است؛ اما قرار نیست هرجوانی كه سالم و قوی بود، صالح هم باشد؛ خیلی از افراد از نیروی بدنی و امکاناتشان سوء استفاده میکنند و جنایتهای عظیمی را انجام میدهند؛ در طول تاریخ بشریت هم نمیتوان برههای را نشان داد که همه مردم یا اکثریت قریب به اتفاق افراد جامعه صالح و درستکار باشند؛ بلکه شواهد تاريخي و مؤیدات قرآنی گواه عکس اين مطلب است؛ اما کسانی که از استعداد و توانمندي برخوردارند و دلسوز خود ودیگران هستند، باید راه بهرهبرداری از این نعمتها را پیدا کرده و با صبر و حوصله راه صحيح را بپیمایند و دیگران را نیز در این مسیر با خود همراه کنند.
آیتالله مصباح يزدي با طرح این سؤال که جوهره اصلی این انقلاب چه بود، اظهار داشت: شخص حضرت امام(ره) که پرچمدار این انقلاب بود و یاران ایشان و کسانی که هنوز هم واقعا پیرو ایشان هستند، ادعایشان این است که عنصر اصلی اين انقلاب «دین» بود و معتقد بودند که باید ارزشهای اسلامی پیاده، و با دشمنان دین مبارزه شود؛ اما برای همه ـمخصوصاً نسل جوانی که میخواهد صرفاً تقلیدکننده نباشد و براي فكر و رفتار خود به دنبال دلیل متقن ميگرددـ پذيرش این مسأله آسان نیست؛ لذا در همینجا اين سؤال مطرح ميشود که آيا اصلا درست است که دین در تحولات اجتماعی و انقلاب نقش داشته باشد.
عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم با بي این که بسیاری اعتقاد دارند، دین یک امر فردی، و محدود به دعا و مناجات انسان با خدا و نهایتاً كارهايي از قبيل کمک به فقرا و مهربانی با دیگران است، افزود: این عده معتقدند که دین به مسائل دنیا و سیاست ربطی ندارد؛ طبیعتاً این تعریف از دین با دینی که امام راحل(ره) آن را تعریف کرد، بسیار متفاوت است؛ اما وظیفه ما در برابر كساني كه این عقیده را ترویج میکنند، چیست؟ آیا باید با آنها بجنگیم، یا وظیفه دیگری داریم؟
آیتالله مصباح يزدي ادامه داد: فکر و اعتقاد دیگران را نمیتوان با زور و اجبار عوض کرد و نسل جوان امروز که به درستي برای کارهایش به دنبال دلیل میگردد، را نمیتوان قانع کرد که بر اساس تقلید، اعتقادی را بپذیرند؛ چه بسا برخی از آنها شیوه پدرانشان را اشتباه بدانند؛ شايد بعضي از ايشان معتقد باشند این همه جنگ و ویرانی و کشته و معلول شدن اين تعداد انسان چه فایدهای داشت؛ آیا نمیشد راه کمهزینهتری را براي رسيدن به اهداف انقلاب انتخاب کرد؟
اين مفسر قرآن كريم همچنين گفت: حتی اگر پذیرفته شد که دین باید در امور اجتماعی و سیاسی دخالت کند، سؤال ديگري مطرح ميشود اين است كه آیا روشی که جمهوری اسلامی در پیش گرفته، روش درستی است؛ و حتی اگر روش جمهوری اسلامی را در گذشته درست بدانيم، آیا در ادامه هم باید با همین شیوه جلو رفت، یابا تغيير شرایط باید به گونه دیگری عمل کرد؟ آیا امروز هم لازم است از شعارهای اول انقلاب حمایت کرد یا باید راههای دیگری را بیابیم تا ضرر کمتری داشته باشیم؟
آیتالله مصباح يزدي در بخش ديگري از سخنان خود گفت: اگر بخواهیم نسل آینده ما اسلام انقلابی را باور داشته باشد و در این مسیر تلاش کند، باید پاسخ این سؤالات به خوبی برایش تبیین شود؛ مخصوصاً با توجه به اینکه دشمنان ما دائماً چنین سؤالاتي را به شیوههای مختلف مطرح ميكنند و حتی اگر در ذهن جواني این شبهات وجود نداشته باشد، دشمنان برای او این سؤالات را طرح خواهند کرد.
اين متفكر و انديشمند اسلامي با تأكيد بر این که همه این سؤالات جواب دارد، خاطر نشان کرد: مسأله مهم اين است که چگونه و با چه روشی باید به این سؤالات پاسخ داد؟ آیا میتوان در پاسخ دادن به این سؤالات، صرفاً فرمایشات مقام معظم رهبری را به عنوان سند قرار داد، يا میتوان در پاسخ به همه افراد از آیات قرآن به عنوان دلیل استفاده کرد؟ چه بسا برخی قرآن را قبول نداشته باشند و يا كساني که آن را قبول دارند، بگویند برداشت ما از آيات قرآن چیز دیگری است؛ چون برخی آیات قرآن متشابه است؛ مگر نه اينكه خوارج هم از آیات قرآن برای جنگ با حضرت علی(ع) استفاده میکردند؟! لذا ابتدا باید عقل انسان برخي مطالب را بپذیرد و قانع شود و سپس به وسیله عقل، به سمت قرآن هدایت شود.
وی با بیان اینکه عدهای معتقدند دوراني که رهبر جامعه مطلبي را بگوید و ديگران هم بدون کم و کاست آن را بپذیرند، تمام شده است، ادامه داد: در اينجا لازم است به اين نكته توجه شود كه یکی از حکمتهای صدور بیانیه گام دوم انقلاب این است که بدانیم اتفاقاً هنوز دوره انقلاب تمام نشده است؛ بلکه هنوز فقط یک گام از آن برداشته شده و این انقلاب دائمی خواهد بود؛ چون عامل آن امري فطری و تغییرناپذیر است؛ آن عامل با فراهم شدن شرایط، موجب ايجاد يك انقلاب شد، و ما باید آن شرایط را حفظ کنیم تا آن عامل همیشه اثر خود را ببخشد و هر گامِ آن ما را به ظهور نزدیکتر کند. البته باید توجه داشته باشیم که قرار نیست همگان با این سخنان قانع شوند.
آیتالله مصباح یزدی با اشاره به این که زندگی مرفه و راحت یکی از خواستههای عمومی بشر است، اظهار داشت: عقل هر انسانی تلاش براي رسيدن به زندگی راحت و مرفه را میپذیرد؛ اما اینکه جان خود را براي برخي اهداف به خطر بیاندازیم، بر اساس کدام منطق و کدام عقل قابل توجیه است؟
وی ادامه داد: روح همه دستاویزهایی که برای تشکیک در انقلاب از آنها سوء استفاده میشود و با زبانها و بیانات و سطوح مختلف و شیوههای متعدد (اعم از فیلم و تئاتر و شعر و مطالب علمی و ...) آن را بیان میکنند، یک چیز است و آن روح این است که ما باید در زندگی دنیا خوش باشیم؛ یعنی خوب بپوشیم، خوب بخوریم، خوب لذت جنسی ببریم و سرانجام هم راحت بخوابیم. دشمنان انقلاب هرگاه بخواهند شما از مسائل ارزشی فاصله بگيريد و در آنها تشکیک کنند، همین امور را مطرح میکنند. البته استفاده صحیح از نعمتهای دنیوی نه تنها مذموم نیست، بلکه مطلوب است؛ اما سخن در این است که آیا اصل، لذت بردن از زندگی دنيا است و هدف والاتری برای انسان در نظر گرفته نشده است؟
استاد اخلاق حوزه علمیه قم افزود: بر اساس نگاه اول انسان ماهیتی شبیه حیوانات دارد، و ما براي اصلاح اين رويكرد و پاسخ به اين شبهات ابتدا باید این مسأله را حل كنيم که انسان ماهیتي متفاوت از حیوانات دیگر دارد.
آیتالله مصباح يزدي در پایان خاطر نشان کرد: ما باید ابتدا خودمان را بشناسیم که چه هستیم و کمال وجودی ما چیست؟ به عنوان مثال کمال وجودی یک شتر این است که بار ببرد؛ اما کمال گوسفند بارکشي نیست، او باید شیر بدهد و گوشت خوب توليد کند؛ همچنان كه کمال حیوانات شکارچی این است که بر حیوانات دیگر غالب شوند؛ حال ما باید ببینیم کمال ما چیست؟ لذا ابتدا باید خودمان را بشناسیم تا کمال حقیقی خود را بدانیم؟ در وهله بعد بايد راه رسیده به این کمال را یاد بگیریم؛ یعنی در سایه عقل، وحی را بشناسیم و با ضمیمه کردن عقل و وحی ـكه همان شيوه صحيح دين اسلام استـ پایههاي مستحكمي براي شناخت انسانیت خود به دست آوردهايم که میتوان بر روی آنها بناي استواري را ساخت؛ اما اگر این پایه لغزان باشد، هر ساختمانی بر آن بنا شود، زود فرومیریزد. بنابراین ابتدا ما باید شناخت خودمان را نسبت به خود، هستی و خدا به یقین برسانیم و به نظر بنده بعد از هشتاد سال تجربه، سادهترین راه براي اين كار دورههاي «طرح ولایت» است.
گفتنی است دیدار علامه مصباح یزدی با گروهي از دانشجویان شرکتکننده در دوره «طرح ولایت» نوزدهم مردادماه جاری در محل دانشگاه فردوسي مشهد برگزار شد.




























ارسال کردن دیدگاه جدید