مناطق كردنشين و توازن قدرت در منطقه

« توازن قدرت » یعنی‏ « حالتی از امور به صورتی که هیچ قدرت واحدی در وضعی نیست که دارای تفوّق باشد تا بتواند برای دیگران قانون وضع کند ». در اين وضعيت كيفيت اداره، پيگيري و ارزيابي مسائل مربوط به امنيت ملي يك قدرت و نيز ارزيابي قدرت رقيب تبيين مي شود.

يكي از مهمترين عوامل تاثيرگزار در اين چهارچوب، بستن پيمان هاي استراتژيك يا تغيير در ساختار يا چينش پيمان هاي يك كشور يا كشور مقابل است.

از اين رو هرگونه تحرك مشكوك از سوي قدرت رقيب در كارزار سياسي در اين منظومه قابل تحليل و بررسي است.

در منطقه خاورميانه جمهوري اسلامي ايران به عنوان يك قدرت تاثيرگذار منطقه اي و بازيگر فعال در عرصه سياست جهاني همواره با تهديدات داخلي و خارجي متعددي روبرو بوده است.

از جمله مهمترين چالش هاي منطقه اي ايران اسلامي وجود رژيم جعلي صهيونيستي است. رژيمي كه با حمايت سياسي، اقتصادي و نظامي قدرت هاي بزرگ بين المللي ماموريت دارد منطقه خاورميانه را همواره بي ثبات و ملتهب نگه داشته و كفه توازن قدرت را به سود غرب سنگين نمايد.

صهيونيست ها در راستاي دست يابي به اهداف خود استراتژي هاي مختلفي را به كار گرفته و خواهند گرفت و به عبارت ديگر اين رژيم علاوه بر به كارگيري برخي از مهره هاي خود، برخي ديگر از مهره ها را براي روز مبادا نگه داشته است.

از جمله چالش هايي كه مي تواند منطقه خاورميانه را به طور كامل به التهاب كشانده و سالهاي متمادي با بحران روبرو سازد « مساله كردهاي منطقه » است.

در ابتداي بحث لازم است مختصري از تاريخ روابط اسرائيل با كردهاي منطقه را بازگو نماييم.

روابط اسرائيل با سران كردستان عراق به دهه شصت ميلادي بازمي گردد. زماني كه مصطفي بارزاني به عنوان رهبر حزب دمكرات كردستان ديدارهاي منظم و فشرده اي را با ماموران موساد برگزار مي نمود.

اولين بسته كمكي موساد به كردها، ساخت بيمارستاني جهت رسيدگي به مداواي سربازان بارزاني از طرف نخست وزير وقت اين رژيم ليوي اشكول و نيز آموزش آنان به وسيله نظاميان اسرائيلي بود.

در اين سال ها تعدادي از ديپلمات هاي رژيم صهيونيستي از سوي نخست وزير وقت با ملا مصطفي بارزاني ديدار مي كردند.

اولين سفر مصطفي بارزاني به اسرائيل به سال 1966 م باز مي گردد. در مراسم استقبال، وزير دفاع وقت رژيم، موشه دايان حضور داشت. در اين سفر بارزاني، خنجر كردي و نقشه اي از پالايشگاه نفت كركوك را (كه بعدها در سال 1969، با همكاري موساد و كردها و با هدايت « ياكوف نيمرودي »، وابسته نظامي اسرائيل در سفارتخانه اين رژيم در ايران، مورد هجوم قرار ميگيرد) به مسئولين اسرائيلي اهداء مي شود.

بنيامين بئيت هلاهمي در كتاب روابط اسرائيل مي نويسد:
روابط سازمان جاسوسي موساد با كردها به اوايل دهه شصت ميلادي باز ميگردد. در سال 1963 مستشاران اسرائيلي آنان را به انواع سلاح و مهمات مجهز نموده و در 1965 پادگاني را به منظور آموزش درجه داران كرد، تاسيس نمودند.

همچنين در 1966 نخست وزير اسرائيل با ملا مصطفي بارزاني ديدار و يك سال بعد يعني پس از پايان جنگ شش روزه اقدام به ارسال كمك هاي نظامي و نيز كمك نيم ميليون دلاري به صورت ماهيانه به كردها كردند.

بارزاني در سال 1967 و 1973 نيز به اسرائيل سفر كرده و با موشه دايان ديدار مي كند.

آنچه در اين بين قابل توجه است حمايت اسرائيل از تشكيل حكومت كردستان در شمال عراق است. مسئولان سياسي و امنيتي اين رژيم همواره از جدايي طلبي كردها پشتيباني و از هرگونه مساعدتي در اين راستا فروگزاي نكرده اند.

« مائير آميت » رئيس وقت موساد در اوائل دهه هفتاد ميلادي با حضور در شمال عراق و ديدار با بارزاني در خصوص كمك به تشكيل حكومت مستقل كردستان به وي قول مساعد داد.

در دهه هاي اخير نيز شاهد اتفاقات جالب و معنا داري در منطقه كردستان عراق هستيم كه بر وجود روابط عميق بين اين منطقه خودمختار و رژيم صهيونيستي صحه مي گذارد.

- استقبال از افتتاح كنسولگري اسرائيل در اربيل عراق و تعريف آن در چهارچوب معادله توازن قدرت در منطقه و مهار ايران
- انتشار ماهنامه « اسرائيل - كرد » با مجوز رسمي از مقامات مسئول در منطقه كردستان عراق
- ورود جاسوسان اسرائيلي و آمريكايي (از جمله جاسوسان دستگير شده)به كشورهاي مجاور، علي الخصوص ايران، از طريق مرز كردستان و با كمك نيروهاي كوماندوي كردي
- آموزش نيروهاي نظامي كردستان توسط مربيان اسرائيلي
- درگيري هاي شديد گروههاي تروريستي همچون «پژاك» كه رابطه آنان با رژيم صهيونيستي بر كسي پوشيده نيست و استفاده آنان از قلمرو سرزميني حكومت خودمختار كردستان عراق
تنها موارد معدودي است كه مي تواند به عنوان شاهدي بر اين روابط استراتژيك باشد.

اسرائيل و آمريكا همواره به منطقه كردستان به عنوان برگ برنده اي در بازي توازن قدرت در منطقه خاور ميانه نگاه مي كنند، و البته به نظر نگارنده، استقلال طلبي و تشكيل دولت مستقل كردستان در عراق، حداقل در مرحله اول و تشكيل كردستان بزرگ به عنوان هدف غائي و آرماني همه گروههاي سياسي كرد، به عنوان يك اصل مسلم انگاشته شده است و آنچه كه امروزه در عراق شاهد آن هستيم از حضور در حكومت مركزي گرفته تا تاكيد بر حفظ تماميت ارضي اين كشور، تنها در قالب يك تاكتيك براي نيروهاي كردي قابل تصوير است نه استراتژي.

به نظر مي رسد در صورتي كه به هر دليلي (بي تدبيري سران گروههاي استقلال طلب كرد، تحريك دشمنان منطقه و يا ...) آتش جدايي طلبي در مناطق كردنشين شعله ور شود، آخرين شعله هاي آن دامان ايران را فرا خواهد گرفت. چراكه

- در نظام سياسي حاكم بر ايران اسلامي، محرك هاي نژادي و قومي جايي نداشته و محور وحدت ملت ايران، دين مبين اسلام است. امري كه نزد همه اقوام، مورد احترام و تقدس مي باشد.

- بر خلاف كشورهاي ديگر، اقوام مختلف در ايران از جايگاه مساوي برخورداند و به عنوان نمونه معاون اول رئيس جمهور و يا رئيس سازمان آمار كشور كرد هستند.

- در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران اقليت قوميتي نداريم و از اين رو همه اقوام از حقوق شهروندي مساوي برخوردارند.
- جمهوري اسلامي ايران همواره در طول ساليان متمادي از كردها در برابر ظلم و ستم دستگاه بعث عراق حمايت نموده است.
- اقوام كرد با اقوام ايراني از لحاظ فرهنگي و تاريخي سنخيت دارند.

در اين بين كشور سوريه به عنوان كشوري ضعيف با چالشي جدي روبرو خواهد شد و تركيه نيز بر خلاف ايران، همواره به كردها به عنوان يك چالش نگاه كرده و به طور مداوم با آنان درگير بوده است.

با تمام اين احوال تاكيد بر اين نكته ضروري است كه اولا دير يا زود منطقه شاهد برافروخته شدن فتنه استقلال طلبي منطقه كردستان عراق خواهد شد و ثانيا به طور حتم اين حادثه بر مناطق كردنشين همه كشورهاي منطقه از جمله ايران اثر منفي خواهد گذارد.

به نظر نويسنده دلايل متعددي مي توانند زمينه ساز اين تغيير سياسي در منطقه شود كه در زير به مواردي از آن اشاره مي شود:

1- بي شك امروزه از ابهت و قدرت گذشته اسرائيل چيزي بر جاي نمانده است. به گونه اي كه يك گروه اسلامي قوي همچون حزب الله لبنان براي شكست دادن آن كفايت مي كند و اگر روزي كار به جنگ قدرت هاي بزرگ منطقه اي با اين رژيم برسد بايد شاهد تحقق سخن رئيس ستاد مشترك نيروهاي مسلح ايران باشيم كه گفت: در صورت وقوع جنگ، اسرائيل را شخم مي زنيم.

و يا به ياد سخنان وزير دفاع اسبق اين كشور بيفتيم كه گفت: اسرائيل براي ما يك هدف شيشه اي است. از آنجايي كه ماهيت و فلسفه وجودي اين رژيم ايجاد التهاب و نا امني در منطقه خاور ميانه به عنوان بزرگترين مخزن انرژي در جهان، است، اين واقعيت كه اسرائيل ديگر ضعيف شده و به كالبدي بي روح كه براي حفظ وجود مجبور است قفسي بتني براي خود بسازد، مبدل گشته است، ممكن است غرب و بخصوص آمريكا را به فكر جايگزين بيندازد. در اين بين كردستان ميتواند جايگزين بسيار مناسبي براي اين مهم باشد.

2- خود اسرائيل نيز مي توانند يكي از تحريك كنندگان اصلي اين مسئله باشد. چراكه وقوع حادثه اي كه بتواند همه قدرت هاي منطقه اي در خاورميانه را به خود مشغول ساخته و تمام انرژي آنان را به خود معطوف نمايد، اين رژيم را در حاشيه امنيت خواهد برد.

3- قدرت گرفتن گروههاي سياسي در عراق و نفوذ آنان در دولت مركزي و در عين حال تاكيد بر خود مختاري، تقسيم وظايف، و نيز اجراي سياستهاي مستقل سياسي، اقتصادي، فرهنگي،... و حتي امنيتي، اين حقيقت را روشن مي سازد كه اين احزاب و گروهها هيچ گاه به از دست دادن موقعيت كنوني خود راضي نخواهند بود هرچند كه به قيمت تضعيف حكومت مركزي عراق منجر شود.

همان حكومتي كه خود را پايبند به حفظ آن مي دانند. اين قدرت سياسي كردها در حكومت عراق كنوني هرچند امكان اجرائي شدن نقشه تفكيك منطقه در آينده نزديك را كم ميكند اما در عين حال بزرگترين سرمايه آنان براي قوت گرفتن در آينده و ورود آنان در كارزار مخاصمات به صورت حساب شده خواهد شد.

ذكر اين نكته بسيار ضروري است كه در صورت حادث شدن چنين امري، شاهد فاجعه اي به مراتب دردناكتر از مسئله فلسطين در منطقه خواهيم بود چراكه

- در فلسطين، با حضور يك اشغالگر روبرو هستيم در حالي كه كردها داراي تاريخ، تمدن و فرهنگ هزاران ساله در اين مناطقند.
- اسرائيل از همان ابتدا وصله اي ناهمگون با منطقه و مردم آن نيز از كشورهاي مختلف جمع آوري شده بودند اما كردها با مردم منطقه يكپارچه و همگن مي باشند.

- اسرائيلي ها هرچند داعيه ايجاد يك حكومت آرماني و بزرگ را در سر مي پروراندند ولي در عمل تنها بر يك منطقه جغرافيايي محدود و كوچك تسلط يافتند و به اعتراف خودشان در نقشه جهان ديده نمي شوند. اما مناطق كردنشين خاورميانه بخش وسيع و بزرگي را شامل مي شود كه از لحاظ ژئوپولتيكي از موقعيت بسيار حساسي برخوردار است.

- صهيونيست ها با تمام قدرت سياسي و اقتصادي پشتيبان خود رژيمي را تشكيل دادند كه جمعيت آن به ده ميليون نفر هم نمي رسد. بر پایه آخرین سرشماري، سازمان مرکزی آمار اسرائیل، این کشور در حدود هفت میلیون و ۵۰۰ هزار تن جمعیت داشته ‌است که در حدود پنج میلیون و ۷۰۰ هزار نفر از ساختار جمعیتی آن را یهودیان تشکیل داده‌اند. اما در طرف مقابل شاهد دهها ميليون كرد هستيم كه به نوبه خود جمعيتي قابل توجه مي باشند.

در پايان به نظر نويسنده برافروخته شدن فتنه جدايي طلبي مناطق كردنشين باعث شعله ور شدن جنگ هايي خواهد شد كه جنگ اسرائيل و كشورهاي منطقه در مقايسه با آن بيشتر به بازي كودكانه شبيه تر خواهد بود.

در نتيجه جمهوري اسلامي ايران مي بايست در چهارچوب موازنه قدرت همواره تحركات اسرائيل و آمريكا در مناطق كردنشين را به دقت زير نظر داشته باشند و از وقوع فتنه اي بزرگ جلوگيري نموده يا آن را مديريت نمايند.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی