بازنگاهی به فتنه ۸۸
از جمله تبعات جدی فتنه ی ۸۸ تشدید تحریم های گسترده و بی سابقه برای متوقف ساختن روند رشد اقتصاد ایران، در راستای براندازی نرم و تأثیر بیشتر انقلاب مخملین بود.
حجتالاسلام والمسلمین علی شیرازی نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه پاسداران در یادداشتی به بازخوانی فتنه 88 پرداخته است.
پس از رحلت حضرت امام خمینی (ره) در سال 1368، دشمن که حضور میلیونی مردم در تشییع جنازه امام را مشاهده کرد و شاهد انتخاب زیبای امام خامنه ای (مدظله العالی) به عنوان جایگزین امام خمینی (ره) بود و حرکت عظیم مردم در حمایت از کار خبرگان را دید، یک برنامه ریزی 10 ساله کرد و امیدوار بود که با فتنه 78 کار نظام جمهوری اسلامی ایران را تمام می کند. درایت و مدیریت حکیمانه امام خامنه ای (مدظله العالی) و حضور پررنگ مردم در راهپیمایی 23 تیر 1378 به حمایت از نظام و ولایت فقیه، حنای استکبار جهانی را بی رنگ کرد و فتنه را خاموش کرد. دشمن پس از فتنه 78 وارد گام بعدی پروژه براندازی شد تا به خیال خام خود میوه درخت فتنه را در سال 1388 بچیند.
امام خامنه ای (مدظله العالی) در تاریخ 14 خرداد 1390 فرمودند: «دشمنان ما [بعد از رحلت امام] یک برنامه ریزی ده ساله کردند ... ده سال بعد امیدوار بودند که نتیجه بدهد ... روز بیست و سوم تیر سال 78 مردم آمدند در خیابان ها، توطئه دشمن را که سال ها برایش برنامهریزی کرده بودند، در یک روز باطل کردند ... موج دوم، باز یک برنامهریزی دهساله بود تا سال 88 . به نظرشان فرصتی به دست می آمد. به خیال خودشان زمینهها را آماده کرده بودند. مطالباتی هم مردم داشتند (مردمی که وابسته به نظامند، وفادار به نظامند) فکر کردند از این مطالبات بتوانند استفاده کنند؛ لذا آن قضایای سال 88 به وجود آمد. دو سه ماه تهران را متلاطم کردند (البته فقط تهران را) دو سه ماه توانستند دل ها و ذهن ها را به خودشان مشغول کنند. اینجا هم مردم آمدند توی میدان. بعد از آنکه باطن ها ظاهر شد، در روز قدس مردم دیدند که اینها حرف دلشان چیست، در روز عاشورا فهمیدند که اینها عمق خواستههاشان تا کجاست، مردم عزیز ما به میدان آمدند و حماسهی نُه دی را به راه انداختند. نه فقط در تهران، بلکه در سراسر کشور، میلیون ها نفر در روز نهم دی، بعد هم بلافاصله در بیست و دوی بهمن آمدند توی میدان، غائله را ختم کردند».
بنیادهای سوروس، راکفلر، جرمن مارشال فایند، مؤسسات ممری و هیووس، برکمن، آمریکن اینترپرایز، کنوس و خانه آزادی، شورای روابط خارجی آمریکا و انجمن سیاست خارجی آلمان و مرکز مطالعات دموکراسی انگلیس، همه دست به دست هم داده بودند تا نظام جمهوری اسلامی ایران را با فتنه 88 شکست بدهند؛ اما به عکس شد.
یکی از جاسوسان بازداشت شده در فتنه 88 می گوید: «در سفری که به اسرائیل داشتم با مؤسسه ای به نام ممری آشنا شدم که متعلق به کشور آمریکاست ولی در اسرائیل مستقر می باشد و کارش در زمینه مطالعات رسانه ای خاورمیانه است. تلاش این موسسه مبارزه با فعالیت های ضد اسرائیلی است که در دیگر کشورها صورت می گیرد. این موسسه پروژه ای را دنبال می کند که هدف آن حمایت از اصلاح طلبان دنیای اسلام از جمله ایران است». (1)
وی می افزاید: «یکی دیگر از موسسات فعال در حوزه ایران موسسه هلندی هیووس است. این موسسه ارتباط خوبی با موسسات و NGO های داخل ایران دارد».
همان جاسوس می گوید: «یکی دیگر از مؤسسات براندازی نرم، مؤسسه بِرِکمَن است. در وب سایت این مؤسسه متون و روش مبارزه مسالمت آمیز به 20 تا 30 زبان زنده دنیا، از جمله زبان فارسی آموزش داده میشود. آمریکا برای طرح براندازی نرم از تئوریسین های مختلف از جمله جین شارپ که 50 سال از عمر خود را در پروژه های براندازی صرف کرده است. دستورالعمل های جین شارپ در وب سایت مؤسسه برکمن قابل رؤیت است. بیش از 100 مورد از 198 مورد دستورالعمل های جین شارپ در کودتای مخملی سال 1388 اجرا گردیده است». (2)
مایکل لدین از حامیان کودتای مخملی و عضو برجسته مؤسسه آمریکن اینترپرایز در 21 خرداد 1388 در مصاحبه با نیویورک تایمز می گوید: «فردا در ایران انتخابات نخواهد بود، بلکه یک انقلاب رنگی کلید می خورد».
طرح بازسازی شده انقلاب رنگین گرجستان، انقلاب و جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار داده بود. ساکاشویلی، بورسیه «فول برایت» متعلق به وزارت خارجه آمریکا بود. وی سال ها در آمریکا تحصیل کرده و برای ریاست جمهوری گرجستان تربیت شده بود. مؤسسات مجری طرح کودتای مخملی به شدت روی او سرمایه گذاری اجتماعی کردند؛ به این صورت که افراد طرفدار آن نامزد به آموزش مردم به صورت شبکه ای (مدل تجاری گلدکوئیستی) می پردازند که روش ثابت برای یارگیری در کمپین هاست.
بعد از این مرحله، نماد گرافیکی و رنگی برای ساکاشویلی انتخاب کردند و شروع به آماده سازی افکار عمومی جهت رأی دادن به وی نمودند. (3)
مایکل لدین رازِ پنهان را آشکار می کند و در بحبوحه فتنه 88 در مصاحب با رادیو فردا می گوید: «اگر از شما بپرسند این جنبش (فتنه سبز) به چه زمانی بر می گردد، احتمالاً خواهید گفت به یک سال پیش. اما من می گویم ما از اواسط دهه 60 با کسانی از دفتر نخست وزیری ایران در ارتباط و تماس بودیم و موضوع مذاکره و رابطه را پیگیری می کردیم».
واسطه ها، حلقه وصل به میرحسین موسوی می شوند و از او چهره ای برای اجرای کودتای مخملی در ایران می سازند.
پاول رابرتز، معاون خزانه داری دولت ریگان و از چهره های سیاسی برجسته آمریکا در نشریه کانترپانچ، این واقعیت را برملا می کند و می نویسد: «گزارش هایی وجود دارد که حاکی از کمک مالی دولت آمریکا به بمب گذاری و کشتار در داخل ایران است». وی با اشاره به برخی عملیات های آمریکایی در پیروزی انقلاب های مخملی در کشورهایی همچون گرجستان و اوکراین می نویسد: «قطعاً چنین احتمالی نیز مطرح است که کاندیدای شکست خورده، یعنی میرحسین موسوی و حلقه پشتیبانش به عنوان اجراکننده خواسته های آمریکا هماهنگ شده باشند».
نهضت آزادی حلقه وصل دیگری است که در این پروژه به میرحسین موسوی وصل می شود و با تهیه فیلم های تبلیغاتی با آرم نهضت آزادی، راه به قدرت رسیدن خود را هموار می کند.
میرحسین موسوی نیز قبل از اعلام نتایج انتخابات، طبق یک الگوی کلاسیک انقلاب رنگی و به پیروی از دستورهای دیکته شده به وی می گوید: «من پیروز انتخابات هستم و هر نتیجه ای غیر از این اعلام شود تقلب شده است». برای پیشرفت پروژه و طبق اظهارات محمدعلی ابطحی، بعد از انتخابات، روز شبه 23 خرداد 1388 یک جلسه مشترکی بین هاشمی، خاتمی و میرحسین موسوی برگزار می شود و آقایان در آن جلسه هم قسم می شوند که پشت یکدیگر را خالی نکنند و به همدیگر کمک نمایند.
تقلب را رمز آشوب می دانند. ابطحی می گوید: «تقلب یک حرف دروغ بود. تقلب یک حرفی بود که راهپیمایی های بی هدف زنجیره ای پشتش اتفاق افتاد تا آشوب های مختلف در ایران شکل بگیرد».
رئیس گروهک نهضت آزادی قبل از انتخابات به آقایان کرباسچی، بهزادیان و بهشتی از مسئولان ستادهای انتخاباتی کروبی و میرحسین موسوی گفته بود: «با شهامت و شجاعت از خط قرمزهای نظام عبور کنید. ما باید در پی تغییر ساختار حقیقی باشیم».
خانم مهرانگیزکار، عنصر سلطنت طلب و پشت پرده طیف گسترده ای از نشریات زنجیره ای و سرمقاله نویس روزنامه رستاخیز عصر پهلوی، در مقاله ای در پایگاه روزآنلاین واقعیت را این گونه توصیف می کند: «شخصیت های حاضر در صحنه انتخابات حرف هایی می زنند که تازگی دارد. حرفها با قد و قواره نامزدها و محدودهای که باید در آن کار کنند، نمیخواند. تازگی حرفها و حدیثها چنان است که بدون امیدواری درباره اجرای آن موج ایجاد میکند. هرگز نامزدها در انتخابات ریاست جمهوری اینچنین صریح سخن نمیگفتند و به کجرویهای یکدیگر اشاره نمیکردند. هرگز نامزدی به بروز تقلب در انتخابات اصرار نمیورزید و برای تشکیل کمیته صیانت از آرای مردم و پیشگیری از تقلب خطر نمیکرد ... هر اندازه بدبین و دلزده باشیم، نمیتوانیم این رویدادها را ناگفته بگذاریم و بگذریم ... با وجود دغدغههای فکری کماکان پرتو امیدی سوسو میزند».
کیان تاجبخش از مهره های فتنه 88 راز را شفاف تر بیان می کند و از ارتباط سیستماتیک نهادهای اطلاعاتی آمریکا و عوامل اصلاح طلب با هدف براندازی نرم، پرده بر می دارد: «این برنامه از ده سال پیش یا بیشتر از طرف دولت آمریکا اجرا می شود».
ژنرال میرزا اسلم بیگ، رئیس پیشین ارتش پاکستان نیز می گوید: «اسناد بی چون و چرایی وجود دارد که بر دخالت آمریکا در قضایای انتخابات ایران دلالت دارد. این اسناد ثابت می کند که سازمان سیا، 400 میلیون دلار در داخل ایران به منظور بروز یک انقلاب مخملی پس از برگزاری انتخابات هزینه کرده است».
مایکل لدین، اما در یادداشتی در نشریه فوربس، همکاری پنهان سران فتنه و دولت واشنگتن را فاش می کند و می نویسد: «سناتور چاک شامر نقش مستقیمی در نامه نگاری محرمانه بین دولت اوباما و سران آشوب علیه دولت ایران در سال 1388 و در پی انتخابات ریاست جمهوری داشته است».
وی می افزاید: «دولت آمریکا تصمیم گرفت پیامی برای گروه موسوی و جنبش سبز، بفرستد، و سناتور شامر دوستی در وال استریت داشت که با سبزها در ارتباط بود و همان فرد به عنوان رابط انتخاب شد».
مایکل لدین می نویسد: «از شامر خواسته شد از طرف دولت این پیام را به رهبران سبزها منتقل کند: سبزها باید بدانند که این سوالات از سوی وزیر خارجه آمریکا ارسال شده است. سؤالات این هاست: ما باید چه کاری انجام دهیم؟ چه کاری نباید انجام دهیم؟!
پاسخ این پیام در یک یادداشت 8 صفحه ای در تاریخ 9 آذر 1388 به آمریکا ارسال می شود. رهبران سبزها در نامه خود می آورند:
1. حکومت ایران قابل اصلاح نیست؛
2. نیروهای حامی تغییر در ایران قوی هستند و به خوبی هدایت می شوند؛
3. تغییر دموکراتیک در ایران را تشویق و حمایت کنید؛
4. تظاهرات بزرگ بعدی برای 16 آذر روز دانشجو برنامه ریزی شده است؛
5. نویسندگان نامه در انتها ایران را به حمایت از تروریسم و تلاش برای دستیابی به بمب اتمی و استیلا بر خاورمیانه متهم می کنند.
گفتنی است دقیقاً آمریکایی ها پس از این نامه نگاری و بعد از فتنه 88، در عرصه تقابل اقتصادی برای فشار بر ملت ایران و جدایی بین مسئولان و نظام و مردم، شدیدترین تحریم ها را علیه مردم ایران وضع کردند.
تصویب قطعنامه تحریمی 1929 در شورای امنیت که خود پایه گذار تحریم های بعدی شد، حاصل این پروژه مخملی بود.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه پیشین آمریکا در کتاب گزینه های دشوار می نویسد: «اوباما تصمیم گرفت زمان آن رسیده است تا فشارها را افزایش دهد و گزینه مقابل رهبران ایران را تیزتر کند... وقتی تحریم ها در دستور کار قرار گرفت... من معتقد بودم... تحریم های شدید و جدید را از طریق شورای امنیت تصویب نماییم. در تمام طول سال 2010 به شدت تلاش می کردیم تا برای خود رأی جمع کنیم. من با تلاش های گسترده دیپلماتیک، خودم را غرق در این موضوع کردم... در نهایت شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه 1929 تحریم را با رأی 12 به 2 تصویب کرد. این قطعنامه دقیق ترین و شدیدترین تحریم های تاریخ را علیه ایران تصویب کرد».
سناریوی تحریم در استمرار سناریوی انقلابی مخملین شبیه انقلاب مخملی گرجستان، هدفش کشاندن مردم به خیابان ها برای مقابله با نظام اسلامی بود.
کاری که سران فتنه به آن دامن زدند، از ماه ها پیش از انتخابات دهم ریاست جمهوری، احتمال تقلب را به میان کشیدند و با تشکیل کمیته صیانت از آراء، عدم امانت داری نظام جمهوری اسلامی ایران در برگزاری انتخابات را القاء کردند.
امام خامنه ای در تاریخ 26 خرداد 1388 در جلسه با نمایندگان نامزدهای انتخابات به آقای زنگنه می فرمایند: «امکان تقلب در چنین موردی - که بیش از ده میلیون اختلاف رأی وجود دارد - بسیار پایین است. اگر هم تردیدی هست، می توان از آدم های باتجربه در وزارت کشور که در جریان این امور هستند و بسیاری شان هم با آقای احمدی نژاد موافق نیستند، پرسید». (4)
آقای آخوندی که در همان جلسه حضور داشت می گوید: «من با نظر حضرتعالی (آقای خامنه ای) موافقم که صندوق ها را بیست بار هم بشمارند، نتیجه آراء عوض نخواهد شد». (5)
با این حال آقای محمدرضا بهشتی از ستاد میرحسین موسوی در آن جلسه می گوید: «آقای مهندس میرحسین موسوی خواستار ابطال و تجدید انتخابات است». (6)
امام خامنه ای می فرمایند: «اگر هم همه جمع بشوند بگویند ابطال، من قبول نخواهم کرد ... اینجا مرجع قانونی وجود دارد، راه قانون وجود دارد ... البته من مطمئنم، یقین دارم که امکان ندارد که نتایج انتخابات را عوض بکند؛ نتایج عوض نخواهد شد. اما راه همین است، راه، راه قانونی است. من به آقای مهندس موسوی هم گفتم، ایشان هم قبول کرد از من که راه، راه قانونی است؛ از همان طریق قانونی مشی کنند، من هم قرص و محکم پشتش می ایستم». (7)
با این حال هرگز آقای موسوی زیر بار نرفت، تا آنجا که باراک اوباما - رئیس جمهور وقت آمریکا - در 5 تیر 1388 در حاشیه اجلاس گروه دی 8 گفت: «موسوی به منشأ الهام آن دسته از هم وطنان خود تبدیل شده است که خواهان گشایش به سوی غرب هستند. او نماینده بسیاری از افراد است که در خیابان ها هستند و شجاعت فوق العاده ای از خود نشان می دهند».
تعریف دشمن از میرحسین موسوی، جای سئوال دارد که چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟
نفوذی ها در ستاد میرحسین موسوی، ستادش را وارد عرصه خطرناکی کرده بودند و ستاد موسوی از وزارت کشور درخواست کرد تا مجوز برپایی جشن پیروزی برای آنان صادر شود و این خواسته چند روز مانده به انتخابات مطرح شد.
در کوران رقابت انتخاباتی گرجستان همین ماجرا اجرایی شد. بنیاد سوروس که مسئولیت پشتیبانی از انقلاب مخملی در گرجستان را عهده دار بود، از طریق انستیتو جامعه ی باز و با استفاده از افکار سنجی، پیروزی ائتلاف تروئیکا ار پیشاپیش اعلام می کند، اما پس از انتخابات، نتایج شمارش آرا، بر پیروزی ائتلاف برای گرجستان نو دلالت می کرد. با اعلام نتایج اولیه ی انتخابات، ائتلاف تروئیکای گرجستان به نتیجه ی انتخابات اعتراض نمود و دولت را متهم به تقلب در انتخابات کرد. ائتلاف تروئیکا که از طریق رسانه های آمریکایی و اروپایی حمایت می شد، هواداران خود را به مبارزه ی منفی و نافرمانی فراخواند.
این طرح در ایران با همیاری نفوذی های در ستاد موسوی پا به میدان اجرا گذاشت. در صبح روز رأی گیری، موسوی پیروزی خود را اعلام کرد. غروب جمعه 22/3/1388 و در وضعی که هنوز رأی گیری خاتمه نیافته بود، خاتمی به میرحسین موسوی تبریک پیروزی فرستاد؛ این در حالی بود که خاتمی و موسوی و کروبی و هاشمی می دانستند نتیجه ی انتخابات چیز دیگری را بیان می کند.
میرحسین موسوی در روز 23/3/1388 با صدور بیانیه ای، نتیجه ی انتخابات را حاصله شعبده بازی دست اندرکارانِ انتخابات و صدا وسیما دانست. مهدی کروبی هم وارد گود شد و در همان روز در بیانیه ای، نتابج انتخابات را مضحک و شگفت آور خواند. موسوی در 25 خرداد، راه حل خود را ابطال انتخاباتِ دهم ریاست جمهوری دانست و هوادارانش را به میدانِ مبارزه با نظام کشاند. کروبی نیز در 27 خرداد، از هواداران خود خواست تا همه با لباس سیاه از میدان 7 تیر تا محل نماز جمعه ی تهران راهپیمایی کنند و خواسته ی ابطال انتخابات را به گوش عالی ترین مقام کشور برسانند. موسوی در روز 30 خرداد، در بیانیه ای جدید بار دیگر بر شایعه ی تقلب در انتخابات پافشاری کرد.
عفت مرعشی؛ همسر هاشمی رفسنجانی هم قبل از انتخابات گفته بود، اگر میرحسین موسوی رأی نیاورد، تقلب شده است!
موسوی در 4 تیر 1388 در اطلاعیه ای بر تقلب پای فشرد و حضور خود را در عرصه ی اغتشاشات خیابانی و آشوب اعلام کرد.
مهدی کروبی نیز در 7/4/1388 تنها راه رهایی از بحران شکل گرفته با هدایت وی، موسوی و خاتمی را ابطال انتخابات دانست.
میرحسین موسوی هم چنان با صدور بیانه هایی بر استمرار اغتشاشات تأکید می ورزد و در بیانیه ی 15 آذر 1388 نظام را متهم به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری می کند و می آورد: «وقتی که یک ملت بزرگ می شود، دیگر خدمتگزارانش اجازه ندارند به او بگویند چه باید بخورد و کجا باید برود.»
این گونه سخنان در ششمین ماهِ پس از انتخابات برای بنزین ریختن روی آتش اغتشاشات بود؛ تا به زعم وی و حامیانش بلکه بتواند انقلابی شبیه انقلاب نرم گرجستان را در ایران به پیروزی برساند.
کروبی نیز در تاریخ 21/9/1388 در مصاحبه با روزنامه لوموند فرانسه گفت: «ماهیت جنبش اعتراضی امروز مردم ایران ریشه در تقلبات و تخلفات گسترده ی انتخابات دهم ریاست جمهوری از سوی جریان حاکم دارد.»
نوع موضع گیری های کروبی و موسوی و حمایت سران کاخ سفید آمریکا و صهیونیست ها و اروپایی ها از آنان و نوع برخورد ضد انقلاب داخلی و خارجی در صحنه های اغتشاشات و اهانت به امام خمینی (ره) در روز عاشورا و پاره کردن عکس های امام خمینی (ره) و امام خامنه ای (مدظله العالی) در آن اغتشاشات، روز به روز بر ریزش از اطرافیان کروبی و موسوی افزود و علیرغم توقع حامیانِ آن ها از کروبی و موسوی و خاتمی برای ایستادگی در برابر اغتشاشگرانِ ضد دینی و مشاهده ی هواداران بر اصرار کروبی و موسوی و خاتمی به همراهی با اراذل و اوباش و ضد انقلاب، میدان از حمایت آنان خالی شد.
در پی این ریزش ها، جامعه شاهد رویش 9 دی شد و ملت ایران در روز 9/10/1388 در سراسر ایران اسلامی با حضور پر رنگ خود در یک راهپیمایی عظیم، در برابر فتنه ی 88 ایستاد و بر آتش افروخته ی آن آبی سرد ریخت.
امام خامنه ای (مدظله العالی) در تاریخ 20/7/1390 فرمودند: « یکی از چالش (های بزرگی که پیش روی انقلاب بود) چالش های فتنهانگیزی بود که در فتنهای مثل 18 تیر سال 78 و فتنه سال 88 با فاصله ده سال این ها در تهران راه انداختند. امیدوار بودند که بتوانند با این فتنه نظام را شکست بدهند، ضربه وارد کنند، اما بعکس شد. در فتنه ی 18 تیر 5 روز بعد از اینکه فتنه گران فتنه ی خود را شروع کردند، مردم آن حرکت عظیم 23 تیر را نه فقط در تهران؛ بلکه در سایر شهرها به راه انداختند. در فتنه ی 88 دو روز بعد از حوادث عاشورا آن قضیه ی عظیم 9 دی به راه افتاد. همان وقت بعضی از ناظران خارجی که از نزدیک دیده بودند در مطبوعات غربی نوشتند و مادیدیم که گفته بودند آن چه در 9 دی در ایران پیش آمد جز در تشییع جنازه ی امام (قدس سره) چنین اجتماعی، چنین شوری دیده نشده بود. این را مردم کردند. حضور مردم اینجوری است.»
حادثه ی عظیم 9 دی نیز نتوانست کروبی و موسوی و خاتمی را بیدار کند. آنان همچنان بر طبل گمراهی کوبیدند. موسوی؛ اما در تاریخ 9/11/1389 در یادداشتی نوشت: «مسلماً آنچه در حال وقوع است در راستای بر هم زدن نظام ظالمانه ای است که سرنوشت ملت های بسیاری را در منطقه در چنگال خود گرفته است و بدون هیچ شکی نقطه ی آغازین آنچه در خیابان های تونس و صنعا و قاهره و اسکندریه شاه آن هستیم را باید در تظاهرات چند میلیونی 25، 28 و 30 خرداد تهران جستجو کرد.»
مقایسه ی بیداری اسلامی با اغتشاشات شکل گرفته علیه نظام دینی، مصادره ی مغرضانه ای بود که از سوی موسوی برای بیان خباثت درونی وی انجام می گرفت. در تاریخ 16/11/1389 موسوی و کروبی خطاب به وزیر کشور نامه ای نوشتند و درخواست راهپیمایی برای 25 بهمن کردند. در تاریخ 19/11/1389، گام را فراتر نهادند و آن دو در بیانیه ای آوردند: «آیا دردناک نیست که بعد از گذشت بیش از 30 سال انقلاب، دوباره دغدغه ی مردم مواجهه با بازتولید همان مناسبات پادشاهی و این بار به نام دین باشد؟ ... تا آنجا که امروز شرایط اساسی کشور از خطر بازتولید مناسبات شاهنشاهی، جز موروثی بودن حکومت چیزی کم ندارد.»
این حرف ها پس از بیان اعترافاتِ برخی از نفوذی ها و فریب خوردگانی بود که به واقعیت های پشت پرده اذعان کرده بودند و ابطحی در دادگاه گفته بود: «تقلب رمز اغتشاشات بود!»
چه ستمی بالاتر از این که نظام دینی به مناسبات شاهنشاهی تشبیه بشود و سلطنت طلبان و جاسوسان و منافقان و گروهک ها زیر چتر حمایتی سران فتنه پس از یک دوره ی فتنه گری در سال 1388، در 25 بهمن 1389 باز در تهران غائله بر پا کنند و شعارهایی کاملاً ساختارشکنانه علیه نظام و ولایت فقیه سر دهند!!
مهدی کروبی و میرحسین موسوی نیز در بیانیه ی 25 بهمن خود از این حرکت شیطانی و پلید تقدیر و تشکر کنند!!
امام خامنه ای (مدظله العالی) در تاریخ 9/10/1390 فرمودند: «فتنه 88 تنها آن چیزی نبود که توی خیابان به وسیله ی تعداد آدم دیده شد؛ این یک چیز ریشه داری بود، یک بیماری عمیقی درست کرده بودند، اهدافی داشتند، زمینه ها و مقدمات فراوانی برایش چیده شده بود، کارهای بزرگی شده بود، هدف های بسیار خطرناکی دنبال این کار بود.»
برای رسیدن به آن هدف ها، سران فتنه وارد گود شده بودند تا با خیانت راه براندازی نظام جمهوری اسلامی را هموار سازند.
خیانت های سران فتنه را در راستای این آرزوی شوم، با هم مرور می کنیم:
1. نشر اکاذیب و شایعه ی تقلب؛ (8)
2. تکرار حرف های دروغ؛
3. تکرار حرف های غربی ها و دشمنان ملت ایران؛
4. تخریب اذهان عمومی؛
5. تمکین نکردن به قانون؛
6. مطالبات غیر قانونی؛
7. اردوکشی خیابانی و ترسیم خط اغتشاش؛
8. به چالش کشاندن اصل انتخابات و مردم سالاری دینی؛
9. ایجاد چالش برای نظام اسلامی؛
10. برهم زدن امنیت ملی کشور؛
11. اتهام زنی به نهادهای کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران؛
12. ظلم به کشور و مردم ایران؛
13. زمینه سازی برای سوء استفاده ی ضد انقلاب و دشمنان بیرونی و درونی؛
14. بازیچه ی دشمن شدن و بازی کردن در زمین استبکار جهانی؛
15. حمایت از آشوب طلبان و اغتشاش گران؛
16. کمک به دشمن داخلی و خارجی برای براندازی نظام اسلامی؛
17. خسارت زدن به اموال عمومی و کمک به غارت اموال مردم؛
18. ضربه زدن به کشور با ایستادگی در برابر جریان های قانونی؛
19. خروج بر حکومت اسلامی و ولایت فقیه؛
20. تلاش برای ایجاد تحریم های جدید و تشدید تحریم های گسترده علیه کشور و مردم ایران.
از جمله تبعات جدی فتنه ی 88 تشدید تحریم های گسترده و بی سابقه برای متوقف ساختن روند رشد اقتصاد ایران، در راستای براندازی نرم و تأثیر بیشتر انقلاب مخملین بود.
مهدی هاشمی (نماینده ی هاشمی رفسنجانی در کمیته ی صیانت از آراء) از نیک آهنگ کوثر درخواست می نماید که تحریم ها علیه ایران تشدید بشود.
با ورود به سال 2010 اولین پالس های حمایت از فتنه گران توسط آمریکا دریافت شد که فرمان های اجرایی رئیس جمهور ایالات متحده و قانون های مصوب کنگره آمریکا و همچنین تصویب قطعنامه 1929 موج حمایتی از آشوبگران که به معنی وارد کردن فشار شدید اقتصادی بر مردم ایران بود، شروع شد.
دستور اجرایی 13553 مورخه ی 29/9/2010 و همچنین قانون سیسادا - با هدف خارج کردن ایران از بازارهای مالی بین المللی- اولین گام در این زمینه بودند که با یکدیگر توانستند شدیدترین فشار اقتصادی را در تمامی ابعاد بر ملت ایران اعمال کنند.
دستور اجرایی 13572 به بهانه ی حقوق بشر و برای بلوکه کردن اموال کسانی که از نظر آمریکا در نقض حقوق بشر در فتنه ی 88 نقش داشته اند و دستور اجرایی 13622 برای وضع تحریم های بیشتر علیه ایران با هدف اثرگذاری بیشتر بر حوزه های مالی و انرژی، و نیز بلوکه کردن اموال ایران که از سوی اوباما ابلاغ شد، مکمل دستورات قبلی برای گسترش و تشدید تحریم ها بود.
با دقت و ظرافت به روشنی می توان یافت که حجم قانون های کنگره آمریکا و دستورهای اجرایی رئیس جمهور آمریکا بعد از فتنه ی 88 و در طول چهار سال به تنهایی بیش از دو برابر 28 سال گذشته در موضوع تحریم های اقتصادی است که بنا به گفته ی مقامات آمریکایی این حرکت رذیلانه به دلیل حمایت از آشوبگران سال 1388 می باشد.
این در حالی است که از سال 2000 تا 2010 نیز هیچ دستور اجرایی ای از سوی رئیس جمهور آمریکا دال بر فشار بر ایران و و ضع تحریم های جدید دیده نمی شود.
همه ی این موارد و حضور موسوی و کروبی و خاتمی در اغتشاشات و سخنرانی های تحریک کننده در جمع هواداران و تشویش افکار عمومی و ادعاهای تقلب که منجر به نا امنی و تخریب های گسترده شد، از باب معاونت در جرم، موسوی و کروبی و خاتمی و سران فتنه را در لیست مجرمین قرار می دهد. مجرمین خیانتکاری که با خروج علیه نظام اسلامی، همچنان بر مسیر خباثت آلود خود پای می فشرند و حاضر به توبه هم نیستند؛ با اینکه یقین دارند انتخابات دهم ریاست جمهوری، انتخابات سالمی بوده و هرگز در آن تقلبی صورت نگرفته است.
امام خامنه ای (مدظله العالی) در تاریخ 6/5/1392 فرمودند: «من خواهش می کنم اگر چنانچه مسائل سال 88 را مطرح می کنید، مسئلهی اصلی و عمده را در این قضایا مورد نظر و در مدّ نگاهتان قرار دهید؛ آن مسئلهی اصلی این است که یک جماعتی در مقابل جریان قانونی کشور، به شکل غیر قانونی و به شکل غیر نجیبانه ایستادگی کردند و به کشور لطمه و ضربه وارد کردند؛ این را چرا فراموش می کنید؟ البته ممکن است در گوشه و کنار یک حادثهی بزرگ زد و خوردهائی انجام بگیرد که انسان نتواند ظالم را از مظلوم تشخیص دهد؛ یا یک نفر در موردی ظالم، در موردی مظلوم باشد؛ این کاملاً امکانپذیر است؛ اما در این قضایا، مسئلهی اصلی گم نشود. در انتخابات سال 88، آن کسانی که فکر می کردند در انتخابات تقلب شده، چرا برای مواجههی با تقلب، اردوکشی خیابانی کردند؟ چرا این را جواب نمی دهند؟ صد بار ما سؤال کردیم؛ نه در مجامع عمومی، نخیر، به شکلی که قابل جواب دادن بوده؛ اما جواب ندارند. چرا عذرخواهی نمی کنند؟ در جلسات خصوصی می گویند ما اعتراف می کنیم که تقلب اتفاق نیفتاده بود. خُب، اگر تقلب اتفاق نیفتاده بود، چرا کشور را دچار این ضایعات کردید؟ چرا برای کشور هزینه درست کردید؟»
امام خامنه ای (مدظله العالی) در تاریخ 5/6/1393 نیز در دیدار اعضای هیئت دولت فرمودند: «مسئله فتنه و فتنه گران از مسائل مهم و از خطوط قرمز است که آقایان وزرا همان گونه که در جلسه ی رأی اعتماد خود بر فاصله گذاری با آن تأکید کردند، همچنان بر آن پای بند باشند.
فتنه گرانی که اوباما (رئیس جمهور وقت آمریکا) از آنان حمایت کرد و گفت: «موسوی به منشأ الهام بخش آن دسته از هموطنان خود تبدیل شده است که خواهان گشایش به سوی غرب هستند.»
امام خامنه ای در تاریخ 28/11/1392 فرمودند: «آنچه مردم به چشمشان دیدند، فتنه سال 88 است، رئیس جمهور آمریکا با کمال وقاحت ایستاد و از فتنه گرانِ تهران حمایت کرد.» حمایت آمریکا از سران فتنه و فتنه گران در راستای عمل کردن کودتای مخملین در ایران بود.
امام خامنه ای (مدظله العالی) در تاریخ 29/3/1388 فرمودند:
چندتا از وزرای خارجه و رؤسای دولت های چندتا کشور اروپایی و آمریکا حرف هایی زدند که باطن آنها را به انسان نشان می داد. از قول رئیس جمهور آمریکا نقل شد که گفته ما منتظر چنین روزی بودیم که مردم به خیابان ها بریزند ... در داخل کشور هم عوامل این عناصر خارجی به کار افتادند و خط تخریب خیابانی شروع شد؛ خط تخریب، خط آتش سوزی، اموال عمومی را آتش بزنند، حریم کسب و کار مردم را ناامن کنند، شیشه های دکان مردم را بشکنند، اموال بعضی از مغازه ها را به غارت ببرند، امنیت مردم را از جانشان و مالشان سلب کنند؛ امنیت مردم مورد تطاول اینها قرار گرفت. این ربطی به مردم و طرفداران نامزدها ندارد، این مال بدخواهان است، مال مزدوران است، مال دست نشاندگان سرویس های جاسوسی غربی و صهیونیست است. این کاری که در داخل، ناشیانه از بعضی سر زد، اینها را به طمع انداخت، خیال کردند ایران هم گرجستان است! یک سرمایه دار صهیونیست آمریکایی چند سال قبل از این، طبق ادعای خودش که در رسانه ها و در بعضی از مطبوعات نقل شد، گفت من ده میلیون دلار خرج کردم، در گرجستان انقلاب مخملی راه انداختم؛ حکومتی را بردم، حکومتی را آوردم. احمق ها خیال کردند جمهوری اسلامی ایران و این ملت عظیم هم مثل آنجاست. ایران را با کجا مقایسه می کنید؟! مشکل دشمنان ما این است که هنوز هم ملت ایران را نشناختند.
معظم له در تاریخ 15/04/1388 نیز فرمودند: «متأسفانه این دستگاه های تبلیغاتی و مخرب و معاند با جمهوری اسلامی و با ملت ایران، دنباله هایی هم در داخل کشورمان دارند که مال امروز هم نیست، از دوران دفاع مقدس هم چنین چیزهایی بود. آنها هم به هوش بیایند و بدانند که پشتیبانی این گرگ های درنده به دردشان نمی خورد. اینها به فکر خودشان هستند، به فکر منافع خودشان هستند.
از آدم ها تا آنجایی که منافع آنها تأمین بشود، استفاده می کنند؛ همچنانی که از محمدرضا و صدام استفاده کردند. آن وقتی هم که لازم نبود، مثل یک دستمال کثیف شده ای مچاله می کنند و پرتابشان می کنند کنار؛ همچنانی که از محمدرضاشاه در دوران نکبتش حمایت نکردند، از صدام در دوران رسوائی و نکبتش حمایت نکردند. کسی به آنها دل نبندد.»
سخنان و هشدارهای امام خامنه ای، سران فتنه را بیدار نکرد. سخنانی که برای تاریخ ماندگار است و لازم است باز نگاهی به برخی از آنها داشته باشیم:
1. از هر کسی امروز جامعه را به سمت اغتشاش و ناامنی سوق بدهد، از نظر عامه ملت ایران انسان منفوری است؛ هر که می خواهد باشد... به هم زدن امنیت یک ملت بزرگ ترین گناهی است که ممکن است کسی مرتکب بشود. «29/04/1388»
2. یک عده ای آنچه را که بعد از انتخابات اتفاق افتاد، آن ظلمی که به مردم شد، آن ظلمی که به نظام اسلامی شد، آن هتکی که از آبروی نظام در مقابل ملت ها به وسیله بعضی انجام گرفت، اینها همه را نادیده می گیرند ... این خودش یک ظلم دیگر است. «04/06/1388»
3. نظام اسلامی با پیشرفت های متعدد سال های اخیر، در مرحله ای عالی از امتیاز و آبروی منطقه ای قرار داشت و مشارکت 85 درصدی و پرشکوه ملت بر این موقعیت می افزود، اما ناگهان حرکتی به منظور نابود کردن این حادثه افتخارآمیز صورت گرفت که به اعتقاد من از قبل طراحی شده بود... من متهم نمی کنم افرادی را که دست اندرکار بودند، که اینها دست نشانده بیگانه هایند یا انگلیسند یا آمریکایند... اما آنی که می توانم بگویم، این است که این جریان، چه پیشقراولانش دانسته باشند، چه ندانسته باشند، یک جریانی بود طراحی شده؛ تصادفی نبود. همه نشانه ها نشان می دهد که این جریان طراحی شده بود، حساب شده بود. «04/06/1388»
4. اصل حوادث خیلی خلاف انتظار نبود، اما اشخاصی که وارد صحنه شدند، خلاف انتظار ما بود. «04/06/1388»
5. خیال نکنید آن حرف هایی که صداوسیما می زند، این، همه حرف هاست؛ نه، خیلی مطلب هست. گفت: « یک سینه حرف موج می زند در دهان ما». اینجور نیست که هرچه که انسان احساس می کند، این را گفته باشد یا بتواند بگوید. خیلی حرف های زیادی هست... به تدریج خیلی از حقایق برای شماها روشن خواهد شد. «06/08/1388»
6. اینجور نیست که شما خیال کنید توطئه نسبت به این کشور، یک توهم است؛ نه، یک واقعیت است؛ از همه طرف دارد توطئه می شود. ممکن است آن کسی که در جهت آن توطئهها در داخل کشور محور حرکت قرار می گیرد، خودش اصلاً نفهمد. فهمیدنِ این هم ذکاوت می خواهد. بعضی ها این ذکاوت را ندارند. ما آدم ها را تجربه کردیم؛ نمی فهمند دارند به ساز کی می رقصند. ولی، این واقعیت را عوض نمی کند که آنها بفهمند یا نفهمند؛ بدانند یا ندانند. این توطئهها وجود دارد. «06/08/1388»
7. مسئلهی اصلی در این قضایای اخیر، اصل انتخابات بود؛ زیر سؤال بردن اصل انتخابات بزرگترین جرمی بود که انجام گرفت. چرا شما نسبت به این جرم چشمتان را می بندید!؟ این همه زحمت کشیده بشود، مردم بیایند، یک شرکتِ به این عظمت، یک نصابشکنی، یک رکوردشکنی در دنیا در مردم سالاری، در دمکراسیای که این قدر ادعایش را می کنند، انجام بگیرد، بعد یک عده مفت و مسلّم بیایند بدون استدلال، بدون دلیل، همان فردای انتخابات بگویند: انتخابات دروغ است! این کار کوچکی است!؟ این جرم کمی است!؟ یک قدری باید منصف بود توی این قضایا. دشمن هم حداکثر استفاده را از این کرد. «06/08/1388»
8. یک عده هم هستند در داخل کشور، از اول با نظام جمهوری اسلامی موافق نبودند - مال امروز و دیروز نیست، سی سال است که موافق نیستند- از این فرصت استفاده کردند، دیدند عناصری وابستهی به خودِ نظام، از خودِ نظام، دارند این جور میدان داری می کنند، اینها هم وقت را مغتنم شمردند، آمدند داخل میدان؛ و دیدید. من روز اول این را پیغام دادم به همین حضراتی که صحنهگردان این قضایا هستند؛ آن ساعات اول من به آنها پیغام خصوصی دادم. من اگر یک وقتی توی نماز جمعه یک حرفی می زنم، این ابتدا به ساکن نیست؛ حرف خصوصی، پیغام خصوصی، نصیحتِ لازم انجام می گیرد، وقتی انسان ناچار می شود، یک حرفی را می آورد در علن بیان می کند. من پیغام دادم، گفتم این را شما دارید شروع می کنید، اما نمی توانید تا آخر کنترل کنید؛ می آیند دیگران سوءاستفاده می کنند. حالا دیدید آمدند سوءاستفاده کردند. مرگ بر اسرائیل را خط زدند! مرگ بر آمریکا را خط زدند! معنای این کار چیست؟ «06/08/1388»
9. حالا چهار نفر آدم هایی که یا ساده لوح... هستند، یا با نیت بد و خباثت آلود، یا با نیت نه آنچنان بد، اما همراه با ساده لوحی و بد فهمیدن قضایا، با جمهوری اسلامی مواجه شده اند، اینها نمی توانند برای آمریکا در کشور فرش قرمز پهن کنند؛ این را بدانند. «12/08/1388»
10. کسانی هم که با اشاره دشمن، با تشویق دشمن، با لبخند دشمن، با کف زدن دشمن برایشان، می خواهند با این نظام، با این قانون اساسی، با این حرکت عظیم مردمی مواجه کنند، سرشان را دارند به سنگ می زنند، سر به دیوار می کوبند، کار بیهوده می کنند. «04/09/1388»
11. عقل این است که به مجردی که دیدید به عکس امام اهانت شد، به جای اینکه اصل قضیه را انکار کنید، کار را محکوم کنید؛ بالاتر از محکوم کردن کار، حقیقت کار را بفهمید، عمق کار را بفهمید؛ بفهمید که دشمن چه جوری دارد برنامه ریزی می کند، چه می خواهد، دنبال چیست؛ این را باید این آقایان بفهمند. من تعجب می کنم! کسانی که اسم و رسم خودشان را از انقلاب دارند (بعضی از این آقایان یک سیلی برای انقلاب نخوردند در دوران اختناق و طاغوت) وبه برکت انقلاب اسم و رسمی پیدا کردند و همه چیزشان از انقلاب است، می بینید که دشمنان انقلاب چطور برُاق شدند،آماده شدند صف کشیدند ، خوشحال شدند، می خندند ، اینها را که می بینید به خود بیائید ، متوجه بشوید. شما برادران سابق ما هستید اینها کسانی هستند که بعضی از اینها ، یک وقتی به خاطر طرفداری از امام مورد اهانت هم قرار می گرفتند. حالا ببینید کسانی که به نام اینها شعار می دهند ، عکس اینها را روی دستشان می گیرند، اسم اینها را با تجلیل می آورند، درست نقطه ی مقابل ، علیه امام و علیه انقلاب و علیه اسلام شعار می دهند و روزه خوری علنی در روز قدس، در ماه مبارک رمضان ، می کنند ؛ اینها را می بینید، خُب بکشید کنار. انتخابات تمام شد. انتخاباتی بود، عمومی هم بود، درست هم بود اشکالی هم نتوانستند بر انتخابات بگیرند و ثابت کنند، حالا هی ادعا کردند فرصت هم داده شده، گفتیم بیائید نشان بدهید ثابت کنید ، نتوانستند نیامدند، تمام شد. پای بندی به قانون اقتضاء می کند که انسان ولو این رئیس جمهوری را که انتخاب شده است قبول هم نداشته باشد ، وقتی برای قانون احترام قائل بود، بایستی در مقابل قانون خضوع کنند ... قانون ملاک است، معیار است چرا اینجوری می شود؟ چرا؟ این هوای نفس است، این ها مال امروز هم نیست. کسانی که از اوائل انقلاب یادشان هست ، می دانند؛ بعضی بودند از یاران امام، از نزدیکان امام، از نزدیکان امام در دهة اول انقلاب و در حال حیات امام، که کارشان به مقابله با امام کشید ... کارشان کشید به یا پناه بردن به دشمنان یا مواجهه شدن با انقلاب، یا ضربه زدن به انقلاب اینها باید عبرت باشد برای همه ی ما باید عبرت باشد ، باید بفهمیم. «22/9/1388»
12. از اول انقلاب ودر طول سال های متمادی ، کی ها زیر پرچم مبارزه با امام و انقلاب ایستادند ؟ آمریکا درزیر آن پرچم قرار داشت ، مستکبران در زیر آن پرچم قرار داشتند مرتجعین وابسته به نظام استکبار و سلطه ، همه در زیر آن پرچم مجتمع بودند، الان هم همین جور است. الان هم شما نگاه کنید از قبل از انتخابات سال 88 در این هفت هشت ماه تا امروز آمریکا کجا ایستاده است، انگلیس کجا ایستاده است؟ خبرگزاری های صهیونیستی کجا ایستاده اند؟ در داخل جناح های ضد دین، از توده ای بگیر تا سلطنت طلبان تا بقیه اقسام و انواع بی دین ها ها کجا ایستاده اند؟... امروز هم همین است اینه علامت است اینها شاخص است. «19/10/1388»
13. وقتی که سران استکبار، سران ظلم ، اشغالگران کشور های اسلامی ، کشندگان انسان های مظلوم در فلسطین و در عراق و افغانستان و خیلی جاهای دیگر می آیند وارد میدان می شوند ، حرف می زنند ، موضع می گیرند، خوب باید معلوم شود این کسی که در نظام جمهوری اسلامی است در مقابل این چه موضعی دارد ؛حاضر است تبری بجوئید ، بگوئید من دشمن شمایم؟ من مخالف شمایم؟ وقتی در داخل محیط فتنه ، کسانی صریحاً با زبانشان اسلام وشعار های نظام جمهوری را نفی می کنند ، با عملشان هم جمهوریت و یک انتخابات را زیر سوال بردند وقتی این پدیده در جامعه ظاهر شد انتظار از خواص این است که مرزشان را مشخص کنند. موضعشان را مشخص کنند. دو پهلو حرف زدن کمک کردن به غبار آلودگی فضاست ، این کمک به رفع فتنه نیست ، این کمک به شفاف سازی نیست...کمک به دشمن است.«29/10/1388»
14. این کسانی که شما بهشان می گوئید سرا ن فتنه ، کسانی بودند که دشمن اینها را هل داد وسط صحنه.البته گناه کردند نبایستی انسان بازیچه دشمن شود، باید فوراً قضیه را بفهمد اگر اول غفلتی کرده است وسط کار اگر فهمید ، بلا فاصله باید را ه را عوض کند؛ خوب نکردند. «19/10/1389»
15. این فتنه خیلی چیز مهمی بود قصدشان خیلی قصد عجیب و غریبی بود؛ در واقع می خواستند ایران را تسخیر کنند ، این هایی که عامل فتنه بودند ... اغلب ندانسته وارد این میدان شدند ؛ اما دسته هایی اینها را هدایت می کرد، نمی فهمیدند . «12/8/1389»
16. گناه بزرگ فتنه گران در سال 88 این بودکه اگر خوش بینانه نگاه کنیم بگوئیم اینها که شبهه ای، خدشه ای در ذهنشان بود این خدشه را به صورت ایجاد چالش برای نظام اسلامی مطرح کردند ، این گناه بزرگ قابل اغماض هم نیست؛ آثار آن همچنان در جامعه ما موجوداست ... این همان چیزی است که دشمن می خواهد. «19/7/1391»
17. گناه آتش افروزان فتنه همین بود که به قانون تمکین نکردند، به رأی مردم تمکین نکردند. «20/7/1390»
18. در فتنه ی 88 چند روز بعد از انتخابات به آن عظمت ، یک عده ای آمدن و اظهار مخالفت کردند یک عده ای هم از این فرصت سوء استفاده کردند؛ سلاح گرفتند، کار را به آشوب و تشنج کشاندند، پایگاه های بسیج را گلوله باران کردند، حرف ما این بود: آن کسانی که به نام آنها این کار انجام گرفته با ید همان وقت اعلامیه می دادند، اعلام بیزاری می کردند، می گفتند این ها از ما نیستند؛ اما نکردند. اگر این کار را می کردند فتنه زود تر ریشه کن می شد؛ مسائل بعدی پیش نمی آمد. «19/7/1391»
19. در سال 88 از راه های غیر قانونی وارد شدند، کشور را دچار هزینه کردند، برای مردم اسباب زحمت درست کردند. برای خودشان هم اسباب بد بختی و سرشکستگی در زمین و در ملأ اعلی شدند. «19/10/1391»
آقای میر حسین موسوی ، 13216411 رأی داشتند و فاصله رأی او با احمی نژاد 11374382 رأی بود. آقای مهدی کروبی تنهاتوانست 344635 رأی را کسب کند که تعداد آن از آراء باطله هم کمتر بود.
موسوی وکروبی با انتخاباتی که با بیش از 85 درصد از مردم شکل پذیرفته و رقیب آن با بیش از 63 درصد به عنوان رئیس دولت هم انتخاب شد، تنها با حرف پذیری از نفوذی ها راه خود را کج کردند و به جای حمایت از رأی مردم و به تبع آن زمینه ساز ی برای بهره برداری از این قدرت مردم و ایستادن در برابر دشمنان ملت ایران، زمینه سازی فتنه ای شدند که با خیانت اراذل اوباش داخلی و ملی گراها و نهضت آزادی، هشت ماه کشور را دچار بحران کردند و به دشمن پیام می داد که تحریم ها علیه جمهوری اسلامی را تشدید کند و گستاخانه علیه اسلام ناب محمدی(ص) گردنکشی نماید.
یکی از نفوذی ها در ستاد موسوی آقای عماد بهاوراست . وی مسؤل شاخه جوانان و عضو دفتر سیاسی نهضت آزادی بود. بهاور مأموریت پیدا می کند تا به صورت نفوذی از سوی نهضت آزادی در ستاد 88 و کمپین دعوت از موسوی فعال شود و خطوط نهضت آزادی را به این ستاد منتقل نماید.
او با اظهارات کذب و درج مقالات در ورزنامه ها و سایت های خبری اقدام به سیاه نمایی اوضاع کشور ، تخریب اقدامات نظام، تشویش اذهان عمومی ، ایراد افتراء به مسؤلان برگزاری انتخابات و گسترش فضای یأس و نومیدی در بین جامعه از طریق تکرار ادعا های واهی در خصوص عملکرد نظام می نماید و در اعترافات پس از دستگیری دلایل و انگیزه های خود از این فعالیت ها ترویج افکار سکولاریستی و تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران و به قدرت رساندن گروهک نهضت آزادی عنوان می کند.(9)
علاوه بر عماد بهاور بیش از 20 نفر از اعضای شورای مرکزی و دفتر سیاسی نهضت آزادی به اتهام ایجاد اغتشاشات و صدور بیانیه های ساختار شکنانه و تشویش اذهان عموی در تیر ماه سال 1388 دستگیر و زندانی شدند.(10)
میر حسین موسوی در سال 1378 گفته بود: شاخص حضور آمریکا در ایران نهضت آزادی است هر جا و در هر دوره ای که شما دیدید فعال است و رشد کرده ، بدانید حضور آمریکا در آنجا پررنگ شده است (11)
حال باید از میرحسین موسوی پرسید چرا در دامی گرفتار شده است که آمریکایی ها برایش گسترانده اند؟!
پانوشت:
1. دادگاه هشتاد و هشت، ج 1، ص 21
2. همان، ص 19
3. همان، ص 22
4. تقلب، ص 46
5. همان، ص 49
6. همان، ص 22
7. همان، ص 47
8. هیلاری کلینتون در کتاب گزینه های دشوار می نویسد: ماه ژوئن، احمدی نژاد پیروز انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران شد، انتخاباتی که از هر لحاظ، اشکالات عمیق داشت، اگر نگوییم تماماً تقلب بود!!!
9. دادگاه 88 ج1،ص7و56
10. نهضت آزادی ایران، ص28
11.خبرگزاری دانشگاه آزاد جمهوری اسلامی، 18/4/1398 به نقل از کتاب تاریخ شفاهی جنبش دانشجویان مسلمان
ارسال کردن دیدگاه جدید